پاورپوینت کامل انسان شناسی جنگ ;قسمت سوم; روی کردهای مارکسیستی محک آگاهی ها ۳۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل انسان شناسی جنگ ;قسمت سوم; روی کردهای مارکسیستی محک آگاهی ها ۳۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انسان شناسی جنگ ;قسمت سوم; روی کردهای مارکسیستی محک آگاهی ها ۳۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل انسان شناسی جنگ ;قسمت سوم; روی کردهای مارکسیستی محک آگاهی ها ۳۶ اسلاید در PowerPoint :
۷
kashfi@habil-mag.com
در قسمت های قبل پس از بررسی گذرای مردم شناسی و جامعه شناسی، به دنبال یک روی کرد مناسب در علوم اجتماعی برای تبیین مسأله ی رزمنده گی در جبهه های جنگ به سراغ روی کرد ساختارکارکردگرایی رفتیم. در این قسمت نیز بررسی خود را بر روی یکی دیگر از روی کردهای موجود ادامه می دهیم.
دو روی کردهای مارکسیستی: آگاهی کاذب
برخلاف سایر روی کردها در علوم اجتماعی، این جا با دسته ای از ایده ها روبه روایم که نه به محتوای خود بل که به اعتبار نام مؤلف شان نام گذاری شده اند. گرچه مارکسیسم همیشه مدیون ایده های کارل مارکس بوده است اما در طول تاریخ اندیشه ی اجتماعی بسیاری با الهام از ایده های او بازنگری هایی در نظریه ی او، متناسب با اوضاع و احوال پیرامون خویش، داشته اند. این گونه است که ما با طیفی از نظرات گوناگون و البته با نقاط عطف مشابه مواجه ایم که همه گی نام مارکسیسم را به دوش می کشند. البته گستره ی نفوذ اندیشه های مارکس فراتر از نظریات مارکسیستی است. چه اغلب آن چه که با نام «نظریه ی چپ»، «تضادگرایی» یا «نظریه ی انتقادی» شناخته می شوند به نحوی از اندیشه های او متأثر بوده است.
جالب آن جا است که آرای مارکس مانند بسیاری از دیگر اندیش مندان گرفتار برداشت های گاه متناقض و متضادی شده که البته این تناقض ها و تضادها تا حد زیادی محصول خود آثار وی است. به طوری که کسانی آثار مارکس را به مارکس متقدم و متأخر یا مارکس انسان گرا و مارکس علمی تفکیک می کنند. با همه ی این ها شاید بتوان رشته ای از ایده های مرکزی را برای نظریه ی مارکسیستی یافت. به گونه ای که از خلال این ایده ها روی کردی برای تبیین مسأله ی خود بیابیم.
توجه به دگرگونی اجتماعی و تلاش برای یافتن تبیینی برای آن از مهم ترین کارهای مارکس بوده است. او معتقد بود که «جامعه از توازن متغیر نیروهای متضاد ساخته می شود» (کوزر۱۳۷۳: ۷۶) و بر اثر تنش ها و کش مکش های این نیروها، دگرگونی اجتماعی پدید می آید. از خلال همین ره یافت، مارکس نگاهی تکاملی (تطوری) به جامعه و تاریخ داشت. او معتقد به تغییر ساخت جامعه در طول تاریخ و نهایتاً رسیدن به نوع خاصی از زنده گی اجتماعی بود که در آن صورت نهایی اصل تضادی که هماره بر تکامل بشر حاکم بوده از کار خواهد افتاد و در روابط انسان ها، هم آهنگی جانشین ستیزه ی اجتماعی خواهد شد.
توجه به دگرگونی اجتماعی چندین اثر مهم در اندیشه ی مارکس داشته است. اول توجه به تاریخ به عنوان بستری که دگرگونی در آن اتفاق می افتد؛ دوم توجه به عامل یا عواملی که دگرگونی اجتماعی را پدید می آورند؛ و سوم آن که اساساً او آن چه را که موجب پیش رفت جامعه می شود تضاد یا ستیزه می دانست. این ستیزه نیروی پیش برنده ی تاریخ (بدان معنا که موجب دگرگونی اجتماعی و لذا اختلاف در مراحل گوناگون تاریخی است) محسوب می شود؛ ستیزه ای برای زنده گی مادی.
در مراحل مختلف تاریخ طرفین این ستیزه تفاوت می کنند. در ابتدا این ستیزه میان انسان و طبیعت است. کش مکشی برای به دست آوردن زیست مایه از چنگ طبیعت. و از آن جا که نیازهای انسان تمامی ندارد، این کش مکش هم چنان ادامه خواهد داشت. پس از آن که نیازهای اصلی نظیر نیاز به خوراک و پوشاک و سرپناه تأمین شد نیازهای جدیدی سر بر می آورند و به تبع کش مکش ها هم شکل ها و شیوه های متفاوتی می یابند. پس از کش مکش با طبیعت، این انسان است که با انسان برای ارتقای وضعیت زنده گی مادی خود درگیر یک هم زیستی تنازع آمیز می شود. هم زیستی موجب ایجاد تقسیم کار در جوامع می شود، تقسیم کار موجب شکل گیری طبقات، و نهایتاً همین طبقات اند که در تنازعی دایمی بازی گران اصلی نمایش تاریخ خواهند بود. طبقات (یا گروه ها) برای حفظ منافع خود و یا چنان چه بخواهیم به سیاق دسته ای از نظریات مارکسیستی و انتقادی دیگر بنگریم قدرت خود به ستیزه ای جدی دست می زنند. این ستیزه و تضاد و پی آمدهای آن روی کرد اصلی نگاه اجتماعی می تواند باشد. توجه به طبقات در نگاه مارکس یک چشم انداز ساختارگرایانه به نظریه ی مارکسیستی بخشیده است. از نظر او آن چه که منافع افراد را تعیین می کند با آن چه که منافع طبقه را تعیین می کند متفاوت است. در واقع او برای طبقه فراتر از افراد یک شأنیت و عاملیت اجتماعی قایل است. اگر بخواهیم هم آن منطق ستیزه را ادامه دهیم نتیجه آن خواهد شد که همیشه در صحنه ی جامعه با طبقات حاکم و محکوم روبه روایم. طبقه ی حاکم برای حفظ منافع خود می جنگد و طبقه ی محکوم برای به دست آوردن منافع بیش تر و یا برای به دست آوردن زنده گی به تر و آزادانه تر.
تقسیم جامعه به طبقات، جهان بینی های سیاسی، اخلاقی، فلسفی و مذهبی گوناگونی را پدید می آورد. جهان بینی هایی که روابط طبقاتی موجود را بیان می کنند و بر آن گرایش دارند که قدرت و اقتدار طبقه ی مسلط را تحکیم یا تضعیف کنند. «افکار طبقه ی حاکم در هر عصری، افکار حاکم بر کل جامعه اند؛ یعنی طبقه ای که صاحب نیروی مادی مسلط بر جامعه است، در ضمن نیروی فکری مسلط آن نیز به شمار می رود. طبقه ای که ابزارهای تولید مادی را در دست دارد، بر ابزارهای تولید ذهنی نیز تسلط دارد.» (مارکس۱۹۶۴؛ به نقل از هم آن: ۸۰)
هم آن گونه که می بینیم و البته بسیار مشهور است آن چه در آرای مارکس اهمیت فوق العاده دارد، ماهیت فعال متغیر اقتصادی در تغییرات اجتماعی است. به گونه ای که عامل اقتصادی نسبت به بقیه ی عوامل یک متغیر مستقل محسوب می شود. گرچه بقیه ی عوامل نهایتاً در یک تأثیر و تأثر موجب دگرگونی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 