پاورپوینت کامل مغالطه، تفسیر به رأی و برخورد غیرعلمی و غیرفنی با مسأله ی حجاب ۴۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مغالطه، تفسیر به رأی و برخورد غیرعلمی و غیرفنی با مسأله ی حجاب ۴۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مغالطه، تفسیر به رأی و برخورد غیرعلمی و غیرفنی با مسأله ی حجاب ۴۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مغالطه، تفسیر به رأی و برخورد غیرعلمی و غیرفنی با مسأله ی حجاب ۴۳ اسلاید در PowerPoint :
نقدی بر مقاله ی «فرهنگ علمایی و سیاست حجاب اجباری در ایران». هابیل شماره ی ۴ (شماره ی ۵ معکوس)
«فرهنگ علمایی و سیاست حجاب اجباری در ایران» گفتاری است از شهاب اسفندیاری که در آن قرار بوده به رابطه ی بین فرهنگ علمایی و قضیه ی حجاب بپردازد. محور اصلی این گفتار بر این ادعاست که:
الف – ما موجودی داریم به نام فرهنگ علمایی که در نظر حوزه، همان دین داریِ «درست» محسوب می شود. ب – هرچه که این فرهنگ می گوید واجب و لازم است، الزاماً واجب و لازم نیست.
ج – قضیه ی حجاب در ایران و تصویر مطلوب حوزه از حجاب هم مشمول همین قاعده است و الزاماً درست و همان موجودِ «لازم»و مطلوب شارع نیست.
البته قرار بوده این گفتار در این مورد باشد، ولی در عمل با فربه گی بیش از حد در جایی که به اصل عنوان ربطی ندارد مواجه است. بخش اعظم مقاله در ردکردن نظریه ی اجباری بودن حجاب است و کلاً به جز اوایل مطلب، تا آخر مطلب بحث فرهنگ علمایی و نسبت آن فرهنگ با دین و این ها بالکل کنار گذاشته می شود!
*
مهم ترین مشکل این مقاله هم اتفاقاً به همین برمی گردد. اصلاً فارغ از بحث محتوا و استدلال و نتایج اش. همین بی نظمی و آَشفته گی شدید. که چیزی که انسان می خواند هیچ شباهتی با آن چیزی که در پیش درآمد وعده می دهد ندارد. و هم چنین درآمدش. در نهایت مخاطب با مقاله ای روبه روست که نظریات و استدلال های مخالفین اجباری بودن حجاب را گردآوری کرده. همین و نه بیش تر. و البته همین، با آشفته گی حداکثری هم در بیان و هم در استدلال ها. و البته ضعف شدید در جنس بحث های علمی. که بزرگ ترین شاهدش، استناد های متن در تمام زمینه های تاریخی و روایی، صرفاً به کتاب های شهید مطهری است! آن هم در مسایلی که اصل روایات و هم بی نهایت کتب تاریخی معتبر موجود هستند. این گونه حرکات و رجوع به واسطه های دست چندم، نشان دهنده ی غیرحرفه ای بودن تحقیق و به همین نسبت، نامعتبربودن آن است. مشکلی که در کلیت استدلال ها و استنتاج های مقاله وجود دارد.
*
در «درآمد»، نویسنده اصل نظریه اش را دو بخش توضیح می دهد که البته بازهم آن آشفته گی را در این جا هم شاهدیم. ما اول با چند سئوال روبه رو می شویم، و بعد با متنی که هیچ ربطی به سئوالات ندارد و بحثی کاملاً جدا را مطرح می کند. نهایت نتیجه گیری بخش «درآمد» این مطلب است که از طرفی علما به سان یک سازمان یا هرچیزی در این مایه ها – که نویسنده به نتیجه ی قطعی نمی رسد، آن هم در موردی که انتظار می رفت لااقل در آن به عنوان تخصص اش در جامعه شناسی نظر قطعی بدهد – فرهنگ خاص خودش را دارد. و بعد هم این را مطرح می کند که این فرهنگ الزاماً آن چیز درست و مطلوب شرعی نیست. ممکن است چیز هایی باشد که در طی قرون شکل گرفته اند. این خلاصه ی بخش درآمد است که سخنی بسیار تکراری و بدیهی است. هم این که روحانیت فرهنگی دارد، و هم این که الزاماً آن فرهنگ، فرهنگ دینی آرمانی نیست. فارغ از درست و غلط بودن گزاره ی دوم، اصل حرف بسیار قدیمی است. نظریه ای است که به گونه ای به بحث های گسترده تر نسبت برداشت انسانی از دین و منحصربودن آن در گروهی خاص یا نه و کلاً این ها برمی گردد. برای همین است که من به عنوان خواننده، بعد از خواندن درآمد و نظریه ی ایشان، هرچه فکر می کنم نمی فهمم چه حرفی تازه ای ایشان دارد. که در پیش درآمد هم آن را «ماده ای خام برای پژوهش های آینده»می داند! واقعاً نمی فهمم ایشان در این مسأله چه چیزی اضافه کرده اند و یا چه باب جدیدی را گشوده اند.
*
اما بعد از درآمد، به بخش «نمونه ی موردی» مقاله می رسیم که در آن بحث حجاب به عنوان نمونه ی موردی بررسی شده است، اما برخلاف انتظار که نمونه ی موردی یعنی تطبیق مسأله بر مسأله، در این جا کلاً از بحث قبلی خارج می شویم و نویسنده استدلال هایی در رد اجباری بودن حجاب می آورد. یعنی در ابتدا می گوید عده ای موافق حجاب اجباری هستند و عده ای مخالف. ضمن ذکر چند نام که نمی دانم ملاک شان چه بوده. چون ایشان طرفین بحث را منحصر در همین «چند» نفر می کند، درحالی که به هیچ وجه این گونه نیست. و بعد باوجود اعتراف به این که «طبعاً نویسنده صلاحیت ورود به این مباحث فقهی را ندارد» عملاً همین کار را انجام می دهد و وارد مباحث فقهی می شود! تا با آوردن استدلال های طرفین به هم راه حاشیه زدن های خود، خواننده را به «یک سری نتایج» برساند! از همین جا ایشان وارد استدلال می شوند. و تا آخر این بخش، با آوردن چند استدلال و البته رد تمام دلایل طرف مقابل، مخاطب را به سمت این نتیجه صرفاً «ره نمون» می سازند که حجاب اجباری اساساً در اسلام وجود نداشته است.
*
چون مقاله مدعی است در مقام بحث از اصل حجاب نیست، در این جا من به جای نویسنده به مبنای ایشان پای بند می مانم و وارد بحث در تک تک استدلال های ایشان نمی شوم. چراکه هم نوشته ی حاضر مجال کافی برای این کار ندارد، و هم مقام الآن مقام بررسی کلیت آن نوشته است نه جواب به مسایل اش و هم پاسخ دادن به آن حرف ها که در آن جو نوشته شده اند کار درستی نیست. و الا به عنوان یک مقلد – من هم هم چون نویسنده برای خودم آن شأن را قایل نیستم – طبیعتاً برای نظری که به آن عمل می کنم دلیل هم دارم و ساده ترین کار ممکن هم ردکردن استدلال های نویسنده ی مقاله است. همین اندازه گفته شود که ایشان یک سری استدلال هایی آورده اند که بعضاً از اساس وارد نیستند، بعضاً به موضوع ربطی ندارند و مدعا را ثابت نمی کنند و بعضاً هم جواب دارند.
*
اما این بخش، به صورت کلی سه ضعف عمده دارد: مغالطه، تفسیر به رأی و برخورد غیرعلمی و غیرفنی. فکر می کنم ذکر یک نمونه از هرکدام کافی باشد. اولین مغالطه ی ایشان در همان اولین سطور «واردنشدن» به این مسأله به علت عدم تخصص است. آن جا که در ضمن یک پاراگراف و چند استدلال، با این مقدمه که این مسأله را «همه ی طرفین قضیه» قبول دارند، می گویند در پنج سال اول هیچ حکمی به حجاب اساساً وجود نداشته است. باید گفت ممکن است شما این عقیده را داشته باشید، ولی نسبت دادن اش به «موافقین حجاب» کار درستی نیست.
اما تفسیر به رأی. ایشان در ضمن آیه ی معروف سوره ی نور، تفسیر علامه طباطبایی را می آورند و بعد از نقل سخن ایشان، خودشان هم با اضافه کردن «ضمناً»، یک معنای دومی را هم اضافه می کنند و آیه را دال التزامی بر آن می دانند.
و برخورد غیرعلمی و فنی. ایشان تمام موارد استدلال و احتجاج شان، به بیانات شهید مطهری است. یعنی در مسأله ی اثبات یک حکم به این حساسی، تنها منبع شان حرف های ایشان
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 