پاورپوینت کامل اگر بادی که آمده، بگذارد ۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اگر بادی که آمده، بگذارد ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اگر بادی که آمده، بگذارد ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اگر بادی که آمده، بگذارد ۲۰ اسلاید در PowerPoint :
ماشین را بردم گوشه ی جای گاه، کنار دیوار پارک کردم. زن ام گفت: «چیز دیگه ای نخری ها!»
دخترم گفت: «منم بیام؟ منم بیام؟»
زن ام گفت: «زود بیا… نه گلم! خطرناکه.»
بادِ سردی افتاد توی پیراهن ام. دست هایم را بغل کردم. موهای دست ام تکان می خورد، پوست ام مورمور می شد.
گفتم: «خوردنی ای چیزی؟»
ابروهایش را بالا انداخت، جوری که دخترم نفهمد. بعد به عقب برگشت و زیپ سوشرت دخترم را بالا کشید: «چند دفعه بگم. .. اون پنجره را باز نذار! نمی بینی من رو؟!»
و با دست به من اشاره کرد که بروم.
دخترم گفت: «نقشه. .. نقشه. .. تو قول دادی!»
محوطه را دور زدم و رفتم آن طرف جای گاه. چند کلاغ روی پشت بام فروش گاه نشسته بودند، فقط سرشان پیدا بود و نوک درازشان. فروش گاه، آن طرفِ یک وانت نیسان قدیمی بود. دو نفر پشت میزِ کوچکی نشسته بودند.
گفتم: «ببخشید!»
مرد لاغر، سرش را چرخاند و نگاه ام کرد. کسی جواب ام را نداد. از روی میزی که بین یخ چالِ بستنی و یخ چالِ ویترین دار بود، نگاهی به آن پشت کردم. برگشتم سمت شان: «آقا ببخشید. … »
آن که لاغر بود دلسترِ خانواده را از روی میز برداشت و خم کرد توی لیوان مردِ چاق، تا نصفه که رسید کف کرد، مرد چاق دست اش را بالا برد. بعد برای خودش هم ریخت. بدون این که سرش را برگرداند گفت: «میاد. … »
گفتم: «نمی دونید کی میاد؟»
آن که چاق بود، با همان دست که سیگار نیمه ای داشت، لیوان اش را مزه مزه کرد. سیگار، بین انگشت هایش گم بود. دود از بالای موهای کم پشت اش می رفت و محو می شد. آن که لاغر بود، یک نفس لیوان اش را بالا انداخت. دور دهان اش را پاک کرد و گفت «بایدم چند تیکه استخوون بیش تر نباشه… نقلِ یه سال دو سال که نیس!»
شک داشتم بپرسم، که مردِ چاق با سر مرا نشان داد. دوست اش صندلی را چرخاند طرف ام، دست هایش از دو طرف صندلی آویزان بود: «آقاجون!… می خوای واسّی واسّا، می خوای بری خوش گَلْدون.»
مرد چاق گفت: «ولش کن!»
مرد لاغر سرش را طوری چرخاند که هم مرا ببیند و هم دوست اش را: «اصلن هرچی می خوای وردار.»
و نگاهی به دوست اش کرد: «به حساب من.»
گفتم: «الان خودش میاد.»
آن که لاغر بود دلستر را برداشت: «گفتی تو کدام گردان بودین؟»
از پشت شیشه، عقبِ جای گاه دیده می شد. مأمور جای گاه با یک دست، پول ها را دسته کرده بود و با آن یکی، هی کلاه اش را جابه جا می کرد و با راننده ی وانت بار حرف می زد. جوان دیلاق، خودش را مچاله کرده بود و نازل به دست، تندتند نگاهِ باک می کرد و بعد شماره ها. پاهایش پیدا نبود. باد تی شرت اش را تکان می داد. خواستم ببینم با کدام ماشین آمده اند. پیکانی آن طرف ترِ نیسان بود. حتم با وانت آمده بوده اند.
آن که لاغر بود دست هایش را گذاشته بود روی میز، سرش را خم کرد سمت دوست اش: «شما نباس بذاری.» سرش را کمی چرخاند سمت من. سریع نگاهِ ردیف قفسه های پشت یخ چال کردم که توی یکی انواع سیگار چیده بودند و کناری اش پر از کیک و بیسکوییت بود. چشم چرخاندم پی کتابی، نقشه ای، چیزی که جلوی نق زدن های دخترم را بگیرد. از وقتی افتاده بودیم توی جاده، یک ریز گفته بود «داریم گم می شیم، بابا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 