پاورپوینت کامل چرخ نیلوفری;مناظره علامه عسکری با علمای کردستان (بخش نخست) ۸۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چرخ نیلوفری;مناظره علامه عسکری با علمای کردستان (بخش نخست) ۸۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چرخ نیلوفری;مناظره علامه عسکری با علمای کردستان (بخش نخست) ۸۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل چرخ نیلوفری;مناظره علامه عسکری با علمای کردستان (بخش نخست) ۸۶ اسلاید در PowerPoint :

۱

فروتنی اولین نشانه و علامت درختان پربار است و افتادگی، شیوه طالبان فیض; آگاهی از آبراههای حیات و نوشیدن از سرچشمههای معرفت و رشد در پرتو خورشید عالمتاب معنویت محض، سبزینگی و طراوت روحافزایی را به نفس انسان میبخشد و دشتی پر از نعمت و رشد را پیش رو میگشاید که در آن،

درخت تو گر بار دانش بگیرد

به زیر آوری چرخ نیلوفری را

آری، نیوشیدن حقیقت ناب به دور از منجلابها و سیراب شدن از قطرههای آسمانی، تنومندی و وقاری را در پی دارد که هرزهرویان و بیریشهگان را مجالی برای ابزار وجود نمیگذارد; بیآنکه تبری در کار شود و تیغی، مهربانی سایه درخت فراگیر است و تنفس در باغ الطاف الهی، زندگیساز! شجره طیبه اهلبیت پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله – که سلام خدا بر ایشان باد – چنان استوار است که تکیه بر آن میتواند قلبها را آرام و دلها سرخوش سازد.

در این میان، با صحبت و مناظره با آنان که گرد و غبار تاریخ چشمهاشان را آلوده است میتوان چشمهایشان را با آب جویبار ولایت دوباره شست تا به فطرت خویش، در سایهسار این بیت مهبط وحی، برگردند و عطر توحید، ولایت و محبت را استشمام کنند و بیآنکه چشمبسته حرفی بزنند، دلبسته سکوت کنند!

علامه سید مرتضی عسکری مصداق همان درخت پرباری است که فروتنی را پیشه کرده و بساط علمش را با زبان شیرینش، برابر دیدگان تشنه و گوشهای منتظر، میگستراند.

او ضمن ایمان و اعتقاد راسخ به مکتب اهلبیت علیهمالسلام، مکتب خلفا را نیز به خوبی میشناسد; و با ذکر مصیبت اسارت خاندان رسولالله، حقانیت و مظلومیت اهلبیت علیهمالسلام را گوشزد میکند.

آنچه در پی میآید، متن منقحشده مجلسی است که سه تن از روحانیت اهل سنت کشورمان به ملاقات علامه آمدهاند و پرسشهای خود را مطرح میسازند.

با تشکر از همکاری صمیمانه مسئولان فرهیخته دانشکده اصولالدین، که فیلم این دیدار و گفتوگوی علمی را در اختیار افق حوزه قرار دادند; و با این توضیح که به توصیه خود هموطنان شرکتکننده در این دیدار، از ذکر نامشان پرهیز شده است، بخش نخست این گفتوگو به حضور حوزویان ارجمند تقدیم میشود:

علامه: خیلی خوشوقتیم و خوشآمد میگوییم; اگر سوالاتی دارید بپرسید، بلد بودم جواب میدهم از اسلام، سیره، تفسیر و احکام.

– دوستان بنا بر تشویق اطرافیان و صحبتی که من با ایشان داشتم خواستند که حضرتعالی را زیارت کنند که حدیث من زارعلما شامل حالشان شود. حالامیخواهیم از بیانات شما استفاده کنیم و در ضمن صحبت، اگر سوالی بود طرح میکنیم.

علامه: بسم الله الرحمن الرحیم. انّ الدین عندالله الاسلام، آل عمران/ ۱۹; اسلام اسم همه ادیان است; یعنی شریعت نوح اسمش اسلام است. من در کتاب عقائد السبعه و قرآن الکریم آوردهام که دین را تحریف کردند حتی اسم آن را هم تحریف کردند. واژه نصرانی با ناصره، شهری در فلسطین که حضرت عیسی در آنجا به دنیا آمده، نسبت دارد. واژه مسیحی هم نسبت به حضرت مسیح علیهالسلام، این در اصل نبوده است; این مسئله در آیات قرآن هست. شریعت آدم با شریعت ادریس، نوح، ابراهیم علیهمالسلام و پیامبر خاتم صلیاللهعلیهوآله هیچ فرق نداشته. قرآن میفرماید: اقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدّین القیّم و لکنّ اکثر الناس لایعلمون، روم۳۰/; رو به سوی دین استوار کن. حنیفا یعنی از باطل به حق آمدن. رو به دین اسلام کردن متناسب با فطرت انسان است. فطرت انسان تبدیل نشده (لاتبدیل لخلق الله) پس دین اسلام تبدیل نشده ذلک الدین القیّم; در قرآن میفرماید: والوالدات یرضعن اولادهنّ حولین کاملین لمن اراد ان یتمّ الرضاعه، بقره/ ۲۳۳; مادران فرزندان خود را دو سال شیر بدهند، اگر خواستند کامل بدهند. آن وقتی که انسان در غار زندگی میکرد و از شاخه درخت، روشنایی و آتش میگرفت، حولین کاملین بود. بعد از کشف نفت، از آن گرما و روشنایی گرفت، باز حولین کاملین … با ظهور برق هم حولین کاملین وجود داشت; اتم را کشف کرد باز هم حولین کاملین برقرار است. کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم. تا انسان توان دارد باید سالی چند روز معدهاش را راحت کند، انسانی که دارای نفس و شهوت است، نیاز به کنترل دارد. ماه مبارک رمضان برای کنترل این نیروها است; کما کتب علی الذین من قبلکم ، پس احکام اسلام همیشه بوده است. تفاوتی که هست این که برای حضرت آدم به قدر یک و دو خانوار از قانون اسلامی نازل میشد. زمان ادریس به اندازه یک روستا و حقوق همسایه هم نازل شد. زمان نوح شهرنشین شدند معاملات تجاری و ربا داشتند احکام به قدر مردم شهر آمد. درست مانند ریاضیات که در دبیرستان مخالف دبستان نیست بلکه کامل است. این شریعت در زمان خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله کامل شد. اسلام یکی است. اسلام هر امتی در کتابشان بود. اسلام موسی بن عمران در تورات و اسلام عیسی بن مریم در انجیل بود و همه احکام و معارف را شامل میشد. من این تحریفات صورتگرفته را در کتابی ثابت کردهام و عکس چاپهای مختلف را آوردهام که چه طور دین را تحریف کردهاند. هر پیامبری که وفات میکرد، از طرف خدا وصی انتخاب میکرد. حضرت آدم شیث را و حضرت نوح سام را، حضرت ابراهیم اسماعیل و اسحاق را وصی قرار داد. اوصیا تا وقتی زنده بودند کتاب سالم میماند بعد از آن زورمندان کتاب را تحریف و کتمان میکردند. هرجا که با هوای نفسشان مخالف بود حذف میکردند; لذا لازم بود که خداوند پیامبر تازهای بفرستد و در شریعت خاتم الانبیاء حکمت الهی مقتضی شد که این شریعت تا ابد بماند.

همه شریعت اسلام در کتاب آسمانی نیامد. اصولش در قرآن و شرح و بیانش در سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآله. نص قرآن و انزلنا الیک الذکر لتبیّن للنّاس ما نزّل الیهم و لعلّهم یتفکّرون، نحل۴۴/; پیامبر ما بر تو قرآن را نازل کردیم تا شما برای مردم بیان کنید آنچه در قرآن برای آنهاست، شاید اندیشه کنند.

در قرآن مطالبی هست برای خود پیامبر که لازم نیست برای ما بیان شود; اما آنچه برای ماست مثل اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل، اسراء۷۸/; در قرآن نیامده که چند رکعت است و اذکار آن چیست شرایط آن کدام است. این را از سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآله میآوریم و پیامبر صلیاللهعلیهوآله از وحی خدا. ما ینطق عن الهوی ان هو الاوحی یوحی; آیه وضو که نازل میشد یا آیه صلاه وحی به دو شکل برای پیامبر صلیاللهعلیهوآله نازل میشد: یک وحی که لفظ و معنایش از خدا بود که قرآن است، یک وحی دیگر که معنا از خدا بود اما پیامبر صلیاللهعلیهوآله به لفظ خود بیان میکرد و این میشود حدیث پیامبر صلیاللهعلیهوآله که در واقع از خودش نیست از خداست; یعنی آیه صلاه که نازل میشد جیرئل تعلیم میداد که نماز صبح دو رکعت و ظهر چهار رکعت است. این هم از خدا بود و او از خودش چیزی نمیگفت; لو تقوّل علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین، حاقه۴۶/; اگر به خدا چیزی نسبت بدهد که صحیح نباشد نمیگذاریم، و رگ قلبش را میبریم. فما منکم من احد عنه حاجزین، حاقه۴۷/; که کسی جلوی ما را نمیگیرد;چون پیامبر صلیاللهعلیهوآله اگر چیزی از خودش بگوید ما که نمیدانیم و نمیتوانیم بگوییم این طور نیست، او چون پیامبر خداست باید بدانیم که هرچه میگوید از خداست. وحی قرآن همین است. من ثابت کردهام که همین قرآنی که در دست ماست را پیامبر به اصحابش تعلیم داد و آنها هم نوشتهاند و تا امروز مانده است، یک کلمه و یک آیه جابجا نشده است، این را ثابت کردهام و تحریف نشده است.

– من در بعضی از کتب اهل تشیع دیدهام روایت نقل میکنند که قرآن تحریف شده است این را چه طور میدانید

علامه: این گونه حدیث در فریقین هست و فرق نمیکند مثلادر صحیح بخاری دارد که خلیفه دوم بالای منبر گفت [فلان مطلب] در قرآن بود.

– این مطلب در صحیح وجود دارد!

علامه: بله صحیح بخاری جزء چهارم صفحه ۱۲۰، باب رجم الحبلی و در صحیح مسلم جزء پنجم صفحه ۱۱۶ و سنن ابی داود، سنن ترمذی، سنن ابن ماجه و سنن طارمی هم دارد [حالابرای اینکه ثابت شود] این قسمت از صحیح بخاری را بخوانید.

[از روی کتاب] ان الله بعث محمد صلی الله علیه و آله و سلم با لحق و انزل علیه الکتاب فکان مما انزل علیه آیه الرجم فقراناها و عقلناها و وعیناها….

علامه: یعنی در قرآن آیه رجم بود خواندیم و فهمیدیم.

رجم رسول الله و رجمنا بعده فاخشی ان طال بالناس زمان ان یقول قائل و الله ما نجد آیه الرجم فی کتاب الله فیضلوا بترک فریضه انز لها الله و الرجم فی کتاب الله حق علی من زنی اذا احصن.

علامه: میگوید آیه رجم در کتاب خدا بود، الان نیست! جزء چهارم صفحه ۱۶۷ صحیح مسلم را هم بخوانید.

__عن عایشه انها قالت: کان فیما انزل من القرآن عشر رضعات معلومات یحرمن ثم نسخن بخمس معلومات فتوفی رسول الله وهن فی ما یقرا من القرآن.

علامه: خوب این در کجای قرآن است! میگوید: ده باب بوده الان نیست! پس این حرفها مخصوص کتاب شیعه نیست. من بحث مفصل دارم که بعضی از این روایات معنا دارد; ولی ما نمیفهمیم. من کتابی دارم که در جلد اول این بحثها را آوردهام; در جلد دوم تمام احادیث مربوط به تحریف قرآن را از مکتب خلفا و در جلد سوم نیز تمام روایات مکتب اهل بیت که دلالت بر تحریف قرآن دارد را آورده و بررسی کردم. پس فرقی نمیکند من میگویم این روایات در کتب حدیث مانده و به قرآن راهپیدا نکرده است، شیعه و سنی هم ندارد. همان طور که آتش بر حضرت ابراهیم اثر نکرد این احادیث در کتب حدیث مانده و به قرآن راه نیافت. من احادیث تحریف را از کتب اهل سنت بیشتر از شیعه درآوردهام، خیلی از اینها فهمیده نشده است. بعضی از روایات هم دورغ است. من در باب سبعه احرف نوشتهام، روایت میکند که خلیفه دوم گفت: ما چند نفر بودیم هرکدام قرآن را یک جور خواندیم بعد رفتیم نزد پیامبر ایشان همه قرائات را تایید کرد! من اثبات کردم که این روایت، اینطور نیست; و من از قرآن دفاع کردهام. یا نقل میکند که جبرئیل آمد و گفت: میشود در قرآن، به جای هلم، گفت اسرع; و به جای اسرع، بگویید عجل; به جای عجل بگوید هلم! این روایت در صحاح آمده است. من میگویم صحابه عرب بودند و میفهمیدند که هیچ کدام از این کلمات را به جای دیگری نمیشود گفت، این روایت جعل شده است. این کار را زنادقه کردهاند و وارد کتب حدیثی شده است.

ادامه سخن را بفرمایید.

علامه: پس اصل اسلام در قرآن است و شرح آن حدیث پیامبر است و پیامبر هرچه میگوید از خداست. این برای این بود که قرآن مثل کتب قبلی دچار تحریف نشود و متن قرآن محفوظ بماند; اما در حدیث پیامبر اختلاف شده است. حالابحث این است که ما باید حدیث پیامبر را از چه کسی بگیریم برای اینکه اگر بخواهیم فقط به قرآن اکتفا کنیم نمیتوانیم روزه بگیریم و نماز بخوانیم. در حدیث پیامبر هم این اختلاف ها وجود دارد.

شما در سخنان خود گفتید مکتب اهل بیت مکتب خلفا، چرا نمیگوئید شیعه و سنی در کتاب معالم المدرستین هم گفتهاید مدرستین، چر ضمنا بعضی احادیثی که از کتب صحاح نقل میکنید در این کتابها پیدا نمیکنم!

علامه: من این روایت را از روی چاپ قدیمی مصر نقل میکنم; چاپها عوض شده است. شما باید طبق نام کتابها و ابواب مراجعه کنید نه شماره صفحه. در مورد مکتب هم بعد از پیامبر مسلمانها دو دسته شدند دستهای میگوید با هر کس بیعت کردند او میشود جانشین و خلیفه پیامبر. با بیعت، خلیفه و اولوالامر تعیین میشود و اطاعتش واجب. من این را مکتب خلفا مینامم، چون قایل به خلیفهاند. در مقابل دسته دیگر میگویند پیامبر وصیت کرد به امامت علی و اهل بیت. اینها احکام اسلام را از اهلبیت میگیرند و از مکتب خلفا نمیگیرند. حالاما باید هر دو را بررسی کنیم. من میگویم مکتب اهل بیت و مکتب خلفا; نمیگویم مذهب، که اختلاف میآورد. اگر من به شما بگویم مکتب خلفا شما بدتان نمیآید شما هم به من بگویید مکتب اهل بیت بدم نمیآید. اما در طول تاریخ نزاعهایی شدید بین شیعه و سنی اتفاق افتاده است.

در مجمعالبلدان در لغت ری میگوید: طهران امروز سه گروه بودند شافعیه حنفیه و شیعه. شافعی و حنفی شیعه را قتل عام کردند خانههایشان را هم با خاک یکسان کردند. بعد شافعیها که اطراف طهران بودند حنفیها را قتل عام کردند و خانههایشان را با خاک یکسان کردند. بعد هم هولاکو آمد و اینها را کشت. در تاریخ این کارها شده; لذا من نمیگویم شیعه و سنی میگویم مکتب اهلبیت و مکتب خلفا تا این ناراحتیها زنده نشود.

مکتب اهلبیت میگوید: پیامبر فرموده بعد از من احکام اسلام را از این دوازده نفر بگیرید; همچنان که آدم شیث را تعیین کرد و نوح سام را و موسی الیسع را تعیین کرد همه از طرف خدا بود. مکتب اهل بیت میگوید این دوازده نفر جانشین پیامبرند. حالاما چه کنیم خلفا آمدند و رفتند. بحث ما باید در این باشد که اسلام و سنت را از کجا بگیریم. ما نمیتوانیم گذشته را برگردانیم ولی سیره آنها را بخوانیم. یزید که خلیفه شد، حضرت سیدالشهدا حسین بن علی علیهالسلام بیعت نکرد; فرمود: علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید ، بحارالانوار/۴۴ ۳۲۶; اهل کوفه هم با حسین بن علی علیهالسلام بیعت کرد.

من از کتابهای مکتب خلفا نوشتم مسلم آمد به کربلاو قیام کرد خلیفه هم او را کشت و سرهای اولاد پیامبر بر نیزهها تا شام بردند چر خلافت این را لازم نداشت. چرا دختران پیامبر را اسیر کردند وقتی اسرا وارد کوفه شدند از زینب که پدرش خلیفه کوفه بود