پاورپوینت کامل پاسخ حضرت آیهالله سبحانی به اظهارات دکتر سروش درباره قرآن ۷۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پاسخ حضرت آیهالله سبحانی به اظهارات دکتر سروش درباره قرآن ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پاسخ حضرت آیهالله سبحانی به اظهارات دکتر سروش درباره قرآن ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پاسخ حضرت آیهالله سبحانی به اظهارات دکتر سروش درباره قرآن ۷۹ اسلاید در PowerPoint :

۱

حضرت آیهاللّه سبحانی در یادداشتی با عنوان اندیشه های عصر جاهلی در آیینه ادبیات پر آب و رنگ امروز! ‚ به اظهارات دکتر عبدالکریم سروش درباره قرآن واکنش نشان دادند. متن نوشتار ایشان بدین شرح است بسم اللّه الرحمن الرحیم در اوج اسلا م ستیزی غربیان‚ که دیروز رسانه های هلندی‚ و امروز رسانه های دانمارکی جلودار آن هستند گزارش می رسد که گروهی در کشور دوم‚ از طریق هنرهای تجسمی به اسلا م ستیزی برخاسته و می خواهند از طریق کاریکاتورهای موهن و نمایش فیلم‚ پیامبر و قرآن را در انظار جهانیان نازیبا سازند‚ در چنین شرایط و اوضاع‚ مصاحبه ای از آقای عبدالکریم سروش خواندم که در سایت آفتاب نیوز به تاریخ ۱۴ بهمن ۸۶ به نقل از رادیو هلند‚ بخش عربی‚ و ترجمه فارسی آن در رادیو زمانه آمده بود.

من نمی توانم بدون دلیل قاطع بگویم آنچه در این مصاحبه خواندم نظریه صددرصد خود اوست‚ ولی سکوت او را می توانم گناهی نابخشودنی در مقابل این گزارش به شمار آورم. در شرایطی که ملحدان غرب کمر به اسلا م ستیزی و منزوی ساختن مسلمانان بسته اند‚ فردی که در محیط اسلا می و در میان علما و دانشمندان پرورش یافته و مدت ها سخنان او زینت بخش رسانه های ایرانی بوده‚ سخنانی به زبان آورد که نتیجه آن این است که قرآن موجود‚ ساخته و پرداخته ذهن پیامبر است! و پیامبر در آفرینش قرآن‚ نقش محوری داشته است!

در آذرماه ۸۴ نامه سرگشاده ای به آقای سروش نوشته و در آنجا لغزش های او را در مسئله امامت و خلا فت گوشزد کردم و بار دیگر از او درخواست نمودم که به آغوش امت اسلا می و بالا خص علما و حوزه های علمیه باز گردد و بداند که این نوع سروصداها و هیاهوها زودگذر است و به سان موج دریا‚ پس از اندی خاموش می شود‚ و آنچه باقی می ماند‚ همان حق و حقیقت است و تصور می کردم که این نامه پدرانه درباره او موثر افتد. کسانی که این نامه را خوانده بودند‚ از نگارش آن‚ اظهار رضایت می کردند‚ ولی مصاحبه او درباره قرآن‚ بر تسف و تثرم افزود‚ و با خود فکر کردم که زاویه انحراف روز به روز بیشتر می شود و این سوال به ذهنم رسید که چه عاملی در کار است که از این فرد دست پرورده حوزه و دانشگاه‚ چنین بهره کشی می کنند؟ او با آن چهره نورانی‚ و بیان شیرین‚ روزگاری مدرّس نهج البلا غه بود. خطبه همام را به نحو دلپذیری تفسیر می کرد‚ چه شد که از این گروه این همه فاصله گرفت.

از این مقدمه بگذرم‚ و با نگارش این نامه و نقد اندیشه او‚ روزنه امید به اصلا ح او را بار دیگر باز بگذارم‚ به امید آن که با خواندن این نامه‚ بار دیگر به آغوش امت اسلا می باز گردد.

مکتب شک یا سوفیسم در قرن پنجم قبل از میلا د‚ در یونان باستان‚ گروهی به مکتب شک در همه چیز‚ حتی در وجود خود‚ و وجود خارج از خود روی آورده و افکار و عقاید عجیبی را از خود ارائه کردند. رشد اندیشه سفسطی مدتی بر تفکر یونانی غلبه کرد‚ لکن به وسیله حکیمان و اندیشمندان بزرگی مانند سقراط و افلا طون و ارسطو به عمر آن خاتمه داده شد‚ زیرا مغلطه های آنان را آشکار ساخته و به بیماری سفسطه پایان بخشیدند. ارسطو با تدوین منطق‚ توانست یک نوع نظم فکری واقع گرایانه به بشر تقدیم کند‚ با این که اندیشمندان یاد شده خدمات ارزنده ای به تفکر بشری تقدیم نمودند‚ ولی چیزی نگذشت که مکتب دیگری به نام مکتب لا ادری به وسیله پیرهون (-۳۶۵ ۲۷۵میلا دی) پی ریزی شد و مکتب انکار واقعیات به مذهب شک مطلق تبدیل گشت‚ ولی آن نیز دیری نپایید و به تاریخ پیوست.

فلا سفه اسلا م مانند شیخ الرئیس و پس از آن صدرالمتلهین‚ دراین باره سخنان شیوایی دارند که علا قه مندان می توانند در این مورد به کتاب شناخت در فلسفه اسلا می از این قلم مراجعه کنند.

در خیزش اخیر غرب‚ بار دیگر مکتب تشکیک به صورت های علمی نم ظاهر گشت و همت گروهی از فلا سفه غرب‚ براین شد که به جای این که بر بنای رصین فلسفه‚ طبقه ای بیفزایند‚ کوشش کردند که بار دیگر همه این بنا را فرو ریزند و هنر آنان این شد که همه جا در شک و تردید سخن بگویند و به قول فروغی هنر فیلسوفان انگلیسی جز این نبود که بنای رفیع فلسفه را که تا آن زمان برپا شده بود فرو ریزند‚ بی آن که چیزی به آن بیفزایند.

جای سخن نیست که شک‚ گاهی گذرگاه یقین است و تا انسان شک نکند به یقین نمی رسد‚ ولی شکی زیباست که پل یقین باشد و به اصطلا ح گذرگاه باشد نه اقامتگاه‚ ولی متسفانه شک این گروه اقامتگاه است‚ نه معبر و گذرگاه.

بیماری دیگری که زاییده همین تفکر شک گرایی است‚ طرح نظریه بدون این که کوچکترین دلیل و برهان به همراه آن باشد‚ و هرگاه سوال شود دلیل شما براین گفتار چیست؟ می گوید: (من فکر می کنم). اما شما چرا چنین فکر می کنید؟ به چه دلیل؟ سوال از دلیل و برهان ممنوع است!!

شیخ الرئیس می فرماید: هر فردی گفتار کسی را بدون دلیل و برهان بپذیرد‚ او از فطرت انسانی منسلخ شده است‚ ولی متسفانه این بیماری (طرح نظریه بدون دلیل) آن هم با یک رشته سخنان حماسی‚ به تدریج گسترش پیدا کرده در حالی که منطق قرآن این است: قل هاتوا برهانکم.

جناب سروش در آن بحث پیشین (بحث امامت و خلا فت)‚ درباره امامان بی مهری کردند ولی در این جا گام فراتر نهاده به حریم وحی و قرآن بی مهری ورزیده اند‚ و من از خدا می خواهم که وی در این حد توقف کند و گام فراتر ننهد‚ که مبادا سعادت اخروی او (که قطعاً خواستار جدی آن است) بیش از این به خطر بیفتد.

خلا صه نظریه

حقیقت این است که او در بیان نظریه خود دچار اختلا ف و تناقض گویی می شود و نمی تواند اطراف آن را در نقطه ای و به صورت نظریه واحدی گردآورد. و به اصطلا ح آن چنان به نعل و به میخ می زند که اگر به نقطه ای اعتراض شود‚ بتواند از آن بگریزد. اینک سخنان او را در چند فراز نقل می کنم:

۱. تجربه ای به سان تجربه شعرا

دکتر سروش می گوید: وحی‚ الهام است و این همان تجربه ای است که شاعران و عارفان دارند‚ هرچند پیامبر آن را در سطح بالا تری تجربه می کند‚ و در روزگار مدرن ما‚ وحی را با استفاده از استعاره شعری می فهمیم‚ چنان که یکی از فیلسوفان مسلمان گفته است وحی بالا ترین درجه شعر است.

تحلیل

این نظریه‚ نظریه جدیدی نیست‚ بلکه همان است که مشرکان مکه‚ قرآن را از این راه تفسیر می کردند و می گفتند: همان طور که امرو القیس در پرتو الهام‚ معانی و الفاظ را می آفریند‚ محمد نیز از همین طریق‚ آفریننده معانی و الفاظ آیات است. مسلماً مقصود آنان از شعر‚ شعر منظوم نیست‚ بلکه یافته و تخیلا ت انسان از طریق تفکر است‚ چه در قالب نظم و چه در قالب نثر. قرآن این نظریه را از آنان نقل می کند و به نقد آن می پردازد:

و یقولون اںنّا لتارکوا آلهتنا لشاعر مجنون‚ صافات/ ۳۶.

می گویند: آیا ما خدایان خود را به خاطر یک شاعر دیوانه رها می کنیم؟! .

و نیز می فرماید: م یقولون شاعر نتربّص به ریب المنون‚ طور / ۳۰

می گویند: او شاعر است و ما در انتظار مرگ او هستیم .

و گاهی قرآن را از سه راه توجیه می کردند و آن را ساخته فکر پیامبر دانسته‚ گاهی می گفتند: افکار پراکنده است و گاهی می گفتند به خدا دروغ بسته و سرانجام می گفتند: شاعری است که تخیلا ت خود را در این قالب ها ریخته است:

بل قالوا ضغاث حلا م بل افتراه بل هو شاعر‚ انبیاء / ۵.

بلکه می گفتند: افکار آشفته ای است‚ بلکه آن را به دروغ ساخته و پرداخته است‚ بلکه او شاعری بیش نیست .

قرآن در نقد این نظریه می گوید:

وماهو بقول شاعر قلیلا ما تومنون‚ حاقه/ ۴۱.

آن سخن شاعری نیست‚ شما اندک ایمان می آورید .

و در آیه دیگری می فرماید:

وما علّمناه الشعر وما ینبغی له اںن هو اںلا ّ ذکر و قرآن مبین‚ یس/ ۶۹

ما به او شعر نیاموختیم و سزوار او هم نیست‚ و آن‚ جز یادآوری و قرآنی آشکار نیست .

بالا خره آنان‚ پیامبر را با شعرا در یک صف قرار داده بودند. محتوای نظریه مورد بحث نیز بیش از این نیست‚ هرچند کلمه در سطح بالا تری را به آن افزوده است‚ ولی مجموعاً از یک منش سرچشمه می گیرد.

اگر می گوید: شعرا از خود‚ الهام می گرفتند ولی پیامبر از مقام ربوبی الهام می گرفت‚ در این صورت‚ عطف این دو به هم‚ عطف مباین به مباین است و در نتجیه تشبیه مخّل و ناروا می باشد.

از این بگذریم‚ بالا خره این نظریه چه دلیلی دارد؟ آیا شاهدی هم بر آن دارید؟ متسفانه این مصاحبه‚ سرتاسر‚ طرح یک رشته تصورات و مفاهیم است بی آن که برای اثبات آن دلیلی اقامه شود. اگر واقعاً قرآن در حد یک اندیشه شعری هرچند در سطح بالا تر است‚ پس چرا تحدّی کرده ولو با آوردن یک سوره؟. کدام شاعر در طول عمر خود‚ تحّدی می کند و می گوید: احدی نمی تواند تا روز رستاخیز غزلی مانند غزل های من بیاورد؟

در اینجا باز می توان به صاحب این نظریه گفت: همین تفسیر و توجیه شما درباره قرآن جز یک نوع تجربه شعری چیزی دیگری نیست‚ یعنی نفس شما این اندیشه را پرورش داده و بر صفحه ذهن آورده و بر نوک قلم و سر زبان جاری ساخته است‚ بی آنکه واقعیتی در پشت آن نهفته باشد.

اگر واقعاً شعر و شاعری و آنچه در این ردیف است‚ فاقد ارزش جادوانه است‚ سخن شما نیز از همین سنخ است.

۲. پیامبر آفریننده و تولیدکننده قرآن است!

در مورد دیگر می گوید: استعاره شعر‚ به توضیح این نکته کمک می کند‚ پیامبر درست مانند یک شاعر احساس می کند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است‚ اما در واقع یا حتی بالا تر از آن‚ در همان حال شخص پیامبر همه چیز است‚ آفریننده‚ تولیدکننده‚ بحث درباره این که این الهام از درون است یا از برون‚ حقیقتاً اینجا موضوعیتی ندارد‚ چون در سطح وحی تفاوت و تمایزی میان درون و بیرون نیست .

تحلیل

این کلمات و جمل می رساند که صاحب نظریه‚ قرآن را تجلّی شخصیت درونی پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله می داند که در اصطلا ح به آن وحی نفسی می گویند. توجیه وحی در مورد پیامبران از طریق مسئله تجلی شخصیت باطن‚ نخست از طرف گروه های تبشیری یعنی کشیشان و خاورشناسان اظهار شد و بیش از همه‚ خاورشناسی به نام درمنگهام در این باره گردوخاک کرده است! وی با تلا ش های کودکانه ای می خواهد برای قرآن‚ منابعی معرفی کند که یکی از آنها تجلّی شخصیت درونی است. او درباره نظریه خود چنین می نویسد: عقل درونی محمد و یا به تعبیر امروز شخصیت باطنی او به بی پایگی آیین شرک‚ پی برده بود. او برای رسیدن به مقام نبوت به پرستش خدا پرداخت و در غار حرا برای عبادت‚ خلوت نمود و در آن جا ایمان وجدان او به درجه ای بلند رسید و افق افکارش وسیع‚ و دید بصیرتش دو چندان شد. در این مرحله آن چنان نیرومند شد که برای هدایت مردم‚ شایستگی پیدا کرد. او پیوسته در فکر و اندیشه بود تا آنگاه که یقین کرد: این همان پیامبری می باشد که خداوند او را برای هدایت بشر برانگیخته است. این آگاهی ها بر او چنان وانمود می شد که از آسمان بر او نازل می شود و این خطاب را خداوند بزرگ به وسیله جبرئیل برای او می فرستد. وحی محمدی‚ ص ۸۶

آنچه احساس شاعران را از احساس پیامبران‚ جدا می سازد‚ همان است که آقای سروش برای آن موضوعیتی قائل نشده است. شاعران منبع الهام را درون‚ و انبیا‚ منبع الهام را برون از خود می دانند‚ ولی متسفانه این بزرگ ترین نقطه تفاوت را ایشان بسیار سهل و آسان گرفت و گفت: بحث درباره این که آیا این الهام‚ از درون است یا از برون‚ حقیقتاً اینجا موضوعیتی ندارد ‚ در حالی که نقطه بارز تفاوت این دو الهام در همین است.

افرادی که در مسائل فلسفی و عرفان دست توانایی ندارند‚ نمی توانند مرز این دو نوع الهام و دو نوع احساس را از هم جدا سازند‚ لذا همان مشرکان عصر رسول خدا نیز به خاطر عدم توانایی در درک تفاوت این دو نوع احساس‚ با خود فکر می کردند که چگونه ممکن است فردی از برون خود‚ الهام بگیرد و ممور هدایت مردم شود؟ قرآن این اندیشه را از آنان چنین نقل می کند:

کان للنّاس عجبا ن وحینا اںلی رجل منهم ن نذر النّاس و بشّر الّذین آمنوا نّ لهم قدم صدق عند ربهم قال الکافرون اںنّ هذا لساحر مبین‚ یونس/ ۲.

آیا برای مردم مایه شگفت است که بر شخصی از خود آنان وحی فرستادیم تا مردم را هدایت کند؟ و به گروه های با ایمان بشارت بده که در درگاه الهی سابقه نیک و راست دارند‚ ولی افراد کافر او را ساحر و جادوگر می خوانند .

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.