پاورپوینت کامل خدمات امام علی قبل و بعد از حکومت (قسمت پایانی) ۷۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خدمات امام علی قبل و بعد از حکومت (قسمت پایانی) ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خدمات امام علی قبل و بعد از حکومت (قسمت پایانی) ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خدمات امام علی قبل و بعد از حکومت (قسمت پایانی) ۷۶ اسلاید در PowerPoint :
۱
حضرت امیر علیه السلام در زمان حکومت خود، تفسیر قرآن را که از پیامبر صلی اللّه علیه وآله فرا گرفته بود در ضمن خطبه هایش برای مردم بیان کرد و تابعین از اهل کوفه این تفاسیر را از آن حضرت شنیده و بعد برای دیگران روایت نمودند. بیشتر تفسیرهای شیعه و سنی که مشتمل بر بیانات پیامبر صلی اللّه علیه وآله است، از این طریق نشات گرفته است. اگر خلافت حضرت امیر علیه السلام و هجرت ایشان از مدینه به کوفه و بیانات آن حضرت نبود، هیچ تفسیری وجود نداشت. پس آن حضرت تفسیر قرآن را که در زمان خلفای قبل ممنوع شده بود، به جامعه بازگرداند؛ لذا تعبیر حمله کتاب اللّه که در زیارت جامعه کبیره در شأن امام علیه السلام وارد شده، در حق حضرت امیر علیه السلام به نحو کامل صادق است. آن حضرت در مسجد کوفه فرمود: قبل از آنکه از میان شما بروم، از من سوال کنید. قسم به خدا، من به راه های آسمان از راه های زمین آگاه ترم. هیچ ایه ای نیست مگر آنکه می دانم در کوه نازل شده یا در صحرا، در شب نازل شده یا در روز … البته بعضی افراد نادان و مغرض از این پیشنهاد حضرت سوء استفاده کرده و برای مسخره یا عاجز کردن حضرت، سوالات بی مورد و یا به گمان خود مشکل مطرح می کردند که حضرت پاسخ مناسب را می داد. مثلاً انس برخاست و پرسید: در سر و صورت من چند تار مو وجود دارد؟ حضرت فرمود: پیامبر صلی اللّه علیه وآله مرا از این سوال تو خبر داد و فرمود: زیر هر تار موی تو شیطانی هست که تو را گمراه می کند و شاهد بر این مطلب اینست که در خانه تو بزغاله ای –فرزندی– هست که فرزندم حسین را به شهادت می رساند.
یا مثلاً ابن الکوا که بعد به خوارج پیوست، خیال کرد حضرت علی علیه السلام هم مانند عمر که از او معنای ایه والذاریات ذرواً را پرسیدند و ندانست، او هم معنای این ایه را نمی داند. وی از پس سخنان امیرمومنان علیه السلام، برای شکست آن حضرت در مسجد کوفه برخاست و پرسید: الذاریات ذرواً یعنی چه؟ حضرت فرمودند: به قصد فهمیدن سوال کن نه برای ایراد گرفتن؛ سپس فرمودند: والذاریات، بادهاست. پرسید: الحاملات و قراً چیست؟ حضرت فرمود: ابرهاست –که بارهای سنگین باران دارد –پرسید: الجاریات یسراً چیست؟ حضرت فرمود: کشتی هاست — که به آسانی رونده هستند پرسید: المقسمات امراً چیست؟ حضرت فرمودند: فرشتگان اند. پرسید: منظور از ایه: الذین بدلوا نعمه اللّه کفراً واحلوا قومهم دار البوار– کسانی که نعمت خدا را ناسپاسی کردند و قوم خود را به نابودی کشاندند چه کسانی اند؟ حضرت فرمود: منافقین قریش اند.
این یک نمونه از چگونگی نشر تفسیر قرآن در بین اهل کوفه بود که توسط امیرمومنان علیه السلام انجام گرفت که در نتیجه سبب شد تا بعضی از صحابه، روایاتی را که در تفسیر قرآن از پیامبر شنیده بودند، در جامعه بیان کنند.
حضرت امیر در زمان حکومت خود دو خدمت دیگر به قرآن کریم نمود:
۱ حفظ لفظ قرآن از تحریف.
۲ تعلیم علم نحو برای فهم معنای قرآن.
ابوالاسود دئلی که یکی از اصحاب و شاگردان حضرت امیر بود، داستان تاسیس علم نحو یا قانون اعراب گذاری در زبان عربی را چنین حکایت می کند: روزی بر حضرت امیر وارد شدم، دیدم آن حضرت در حال فکر و اندیشه است، به من فرمود: در شهر شما کوفه — قرآن را غلط می خوانند. می خواهم کاری کنم تا لغت عرب از این آشفتگی بیرون اید. گفتم یا امیرالمومنین اگر این کار را بکنید لغت عرب را زنده کرده اید. بعد از چند روز خدمت آن حضرت رسیدم، نوشته ای به من داد که در آن، زیربنای علم نحو را نوشته بود و از تقسیم کلمه به اسم و فعل و حرف، و تعریف آنها شروع می شد. بعد حضرت به من فرمود: انح نحوه، به این نحو پیش برو. ابوالاسود می گوید: آن را گرفته و به منزل رفتم و یک دوره قواعد نحو را بر طبق راهنمایی و طرح حضرت نگاشتم و بعد آنرا به حضرت نشان دادم و حضرت اشکالاتش را رفع کرد. مثلاً در مورد اسماء مشبهه بالفعل فرمود: چرا کانّ را ننوشتی؟ گفتم: نمی دانستم از آنهاست. فرمودند: از جمله آنهاست. این قواعد نزد ابوالاسود بود و به سبب بخلی که داشت آن را به کسی نشان نمی داد و از آنجا که عالم به ادبیات عرب بود، والیان پس از حضرت امیر علیه السلام او را احترام می کردند. از جمله این والیان، زیاد بن ابیه بود که از جانب معاویه ولایت عراق را در دست داشت. زیاد، فرزندش ابن زیاد را به شام نزد معاویه فرستاد. ابن زیاد در سخن گفتن به زبان عربی ناتوان بود و غلط تلفظ می کرد، چرا که مادرش سمیه از غیر عرب بود و حتی پدرش هم غلط گفتن او را درک نکرده بود. معاویه که در مکه بزرگ شده و از قبیله قریش که فصیح ترین قبایل عرب بود، اشتباه او را تشخیص داد و به زیاد نوشت که به پسرت سخن گفتن به زبان عربی را تعلیم بده، او غلط حرف می زند. زیاد، ابوالاسود را احضار کرد و از او خواست قواعد زبان عرب را که حضرت امیر علیه السلام به او آموخته، برای فرزندش در اختیار او بگذارد. ابوالاسود نپذیرفت. زیاد، حیله ای به کار برد و آن چنان بود که کسی را واداشت تا در مسیر ابوالاسود قرآن را غلط بخواند. او هم ایه سوم سوره برائت را این طور خواند ان اللّه بری من المشرکین و رسوله — و رسوله را به کسر لام خواند صحیح آن رسوله به ضم لام است یعنی خدا و رسولش از مشرکین بیزارند. ابوالاسود پس از شنیدن این غلط خوانی و تحریف قرآن، حالش دگرگون شد و تصمیم گرفت تا نحو را برای حفظ قرآن از تغییر و تبدیل به مردم تعلیم کند. برای رسیدن به این هدف دو اقدام کرد: اول اعراب گذاری قرآن بر وفق قواعد نحو تا عموم مردم قرآن را صحیح بخوانند. دوم تعلیم علم نحو یا اعراب گذاری به عموم مردم خصوصاً به ادبای لغت عرب. برای انجام کار اول، نزد زیاد برگشت و گفت ده نفر نویسنده زبردست از قبیله عبدالقیس برای من انتخاب کن تا کار را انجام دهم. زیاد خواسته او را برآورد. ابوالاسود به آنان گفت: قرآن را از اول تا آخر می نویسید. بعد من یکبار قرآن را با دقت می خوانم، شما در آخر کلمات به دهانم نگاه کنید، هر جا دهانم را باز می کنم، یک نقطه روی حرف بگذارید فتحه — و هر جا، لبم را پایین می آورم، یک نقطه زیر آن حرف بگذارید کسره — و هر جا دهانم را جمع می کنم یک نقطه برابر آخر حرف بگذارید ضمه پس از آنکه آن ده تن، نوشتن قرآن را به پایان رساندند، ابوالاسود خود از اول قرآن شروع به خواندن کرد و آنان مطابق دستور او قرآن را اعراب گذاری کردند. ابوالاسود علم نحو را که از استاد خود حضرت امیر آموخته بود، به این ترتیب روی قرآن پیاده کرد و باعث شد که همه، قرآن را بر وفق قواعد زبان عرب و بدون تحریف و صحیح بخوانند. از طبقه سوم شاگردان او در علم نحو، خلیل بن احمد فراهیدی بود که او نقطه بالا و پایین حروف را کشیده و نقطه برابر کلمه را به صورت و او کوچک نوشت و فتحه و کسره و ضمه را به صورت فعلی —َُِ درآورد. پس از خلیل تا امروز همه قرآن ها این چنین اعراب گذاری شد. در مورد کار دوم، ابوالاسود علم نحو را به جمعی تعلیم نمود که از جمله آنها، دانشمندان ذیل می باشند: سه فرزندش عطا، ابوالحارث و ابوحرب و نیز عنبسه بن معدان مشهور به الفیل و میمون بن الاقرن و عبدالرحمن بن هرمز و یحیی بن یعمر و نصر بن عاصم که از طبقه اول علمای نحو می باشند. و از طبقه دوم عبداللّه بن اسحاق الحضرمی و عیسی بن عمر الثقفی و ابو عمرو بن العلا الحارثی بوده اند که علم نحو را از یحیی بن یعمر فرا گرفتند و از طبقه سوم خلیل بن احمد فراهیدی بوده است. قواعد علم نحو که وصی پیامبر صلی اللّه علیه وآله حضرت امیر علیه السلام تنظیم و تعلیم فرمود، این چنین منتشر شد و در نتیجه هر کس علم نحو را می آموخت، قرآن و دیگر متون را می توانست بدون اعراب گذاری، هم صحیح بخواند. اگر این خدمت حضرت امیر نبود، چگونه می شد از قرآن وحدیث پیامبر معارف اسلام را استفاده کرد؟ خداوند به مقتضای ربوبیتش، وصی پیامبر– علی علیه السلام را برانگیخت تا در وقت مناسب– دهه چهارم از هجرت– علم نحو را تنظیم و تعلیم نماید و به شاگرد خود ابوالاسود بیاموزد و از آنجا که نشر این علم در کشور پهناور اسلام، جز با نیروی حکومت امکان پذیر نبود، پروردگار عالم چنین پیش آورد که زیاد والی عراق از ابوالاسود بخواهد تا علم نحو را که او از استادش حضرت علی علیه السلام فرا گرفته بود، به دیگران تعلیم دهد و این علم به واسطه دستگاه حکومت دشمن حضرت علی علیه السلام، در کشور پهناور اسلام منتشر شود و بدین وسیله فهم لغت عرب عصر پیامبر برای همه آسان گردد و امروزه میلیون ها مسلمان، قرآن را آن چنانکه بر پیامبر نازل شده است بخوانند و نه تنها ساکنین جزیره العرب زبان اصلی خود را فراموش نکرده اند، بلکه این زبان، زبان ملل آفریقا و دیگر ملت ها شد. بنابراین پروردگار عالم که اسلام و قرآن را به وسیله پیامبر خاتم صلی اللّه علیه وآله به مردم رسانید با این خدمت وصی او حضرت علی علیه السلام — آنها را تا ابد در بین بشر حفظ فرمود و چنانچه آن حضرت این اقدام را نمی فرمود در عصرهای بعد این کار شدنی نبود و سایر اوصیا و ئمه نمی توانستند قرآن و سنت پیامبر را تفسیر کنند و معارف اسلام را بین مردم عصر خود نشر دهند.
ب— خدمت حضرت امیر به سنت پیامبر صلی اللّه علیه وآله:
چنان که گفتیم حضرت امیر علیه السلام از کودکی در دامان پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله تربیت شده و اکثر اوقات همراه آن حضرت بود و با اخلاق و رفتار آن حضرت ساخته شد. علی علیه السلام خود می فرماید: من مانند بچه شتر که از مادر خود متابعت کند از پیامبر صلی اللّه علیه وآله پیروی می کردم و او هر روز نمونه تازه ای از بزرگواری های اخلاقی را نشانم می داد و مرا به پیروی از آن امر می فرمود. پس از بعثت پیامبر صلی اللّه علیه وآله نیز حضرت امیر علیه السلام اولین مردی بود که به پیامبر صلی اللّه علیه وآله ایمان آورد و تا پایان زندگی همراه و یاور آن حضرت بود. حضرت امیر علاوه بر خدمت به قرآن و نشر تفسیر آن، احکام الهی را به املای پیامبر صلی اللّه علیه وآله در طوماری به نام جامعه نوشته بود و پیامبر صلی اللّه علیه وآله آنچه را از طریق وحی دریافت کرده بود به حضرت امیر آموخته بود. حضرت امیر علیه السلام پس از حکومت، علاوه بر آنکه سنت پیامبر صلی اللّه علیه وآله را در عمل اجرا نمود، آن را در ضمن خطبه هایش برای مردم بیان کرد. مردم این خطبه ها را که بیانگر سنت پیامبر صلی اللّه علیه وآله یعنی روشنگر عقاید، اخلاق و احکام واقعی اسلام بود، حفظ می کردند که بعدها توسط دانشمندان مقداری از آنها جمع آوری و تألیف شد.
مسعودی در مروج الذهب در آخر ترجمه حضرت امیر علیه السلام می نویسد: و آنچه مردم از سخنان حضرت امیر علیه السلام در حفظ دارند، چهارصدوهشتاد و چند خطبه است. پس آنچه سید رضی رحمه اللّه علیه در نهج البلاغه جمع آوری نموده — که با حذف مکررات حدود ۲۳۶ خطبه می شود خطبه های انتخاب شده آن حضرت بوده که به نظر سید رضی بلاغت و زیبایی آن برجستگی داشته است و هر چند بعضی دانشمندان مقداری از آنچه را که سید رضی در نهج البلاغه نیاورده جمع آوری کرده اند، در عین حال بسیاری از خطبه ها و فرمایشات آن حضرت متأسفانه از دست رفته است. چنانچه کتاب ارزشمند نهج البلاغه را بررسی کنیم، خواهیم دید معارف اسلام از توحید و صفات خدا و نبوت و امامت و معاد و آداب اسلامی در این گنجینه یافت می شود. پس حضرت امیر علیه السلام در عصر خلافت خود، عقاید صحیح و توحید قرآنی را به جامعه برگرداند. هم چنین در احکام دیات، مجموعه ای از حضرت امیر علیه السلام به ما رسیده که آن حضرت آن را از کتاب جامعه که پیامبر صلی اللّه علیه وآله به ایشان املا کرده بودند، برای والیان و امرای لشکر خود نوشته اند تا بر مبنای آن، حدود و دیات را اجرا کنند. در این مجموعه، دیه تمام اعضای بدن — انگشت، دست، پا، چشم، نط
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 