پاورپوینت کامل آیه اللّه العظمی سبحانی خطاب به دکتر یوسف القرضاوی آقای دکتر تایید موضع استکبار جهانی در اسلام هراسی،ایران هراسی و شیعه هراسی؛ چرا؟ ۶۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آیه اللّه العظمی سبحانی خطاب به دکتر یوسف القرضاوی آقای دکتر تایید موضع استکبار جهانی در اسلام هراسی،ایران هراسی و شیعه هراسی؛ چرا؟ ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیه اللّه العظمی سبحانی خطاب به دکتر یوسف القرضاوی آقای دکتر تایید موضع استکبار جهانی در اسلام هراسی،ایران هراسی و شیعه هراسی؛ چرا؟ ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آیه اللّه العظمی سبحانی خطاب به دکتر یوسف القرضاوی آقای دکتر تایید موضع استکبار جهانی در اسلام هراسی،ایران هراسی و شیعه هراسی؛ چرا؟ ۶۷ اسلاید در PowerPoint :
۱
در پی اظهارات اخیرا دکتر یوسف القرضاوی در مصاحبه با روزنامه مصری الیوم و سپس بیانیه وی در تأکید بر مواضع خود، ایه اللّه العظمی سبحانی در نامه ای به این اندیشمند مسلمان، نکاتی را به وی یادآور شدند. متن نامه به این شرح است: بسم اللّه الرحمن الرحیم
حضور انور جناب آقای دکتر یوسف القرضاوی دامت برکاته
با اهدای سلام
موفقیت روزافزون وجود مبارک را در تقریب مسلمانان و حفظ وحدت کلمه، و نشر فرهنگ صحیح اسلامی در میان امت اسلامی، از خداوند متعال خواستاریم.
بیانیه جنابعالی مورخ ۱۳ رمضان ۱۴۲۹ برابر با ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۸ در پاسخ به خبرگزاری مهر و آقایان فضل اللّه و تسخیری، ملاحظه شد.
بیانیه مزبور نکات برجسته قابل تقدیری دارد، زیرا به طور استدلالی شیعه را از اعتقاد به تحریف قرآن مبرّا دانسته اید. دفاع جنابعالی از به کارگیری انرژی صلح آمیز هسته ای توسط ایران نیز مایه تقدیر و تشکر است. علمای بزرگ اسلام پیوسته باید با دید وسیع و فکر باز بر مسایل بنگرند و اختلافات طایفه ای مانع آنان از روِیت حقایق نشود و با شجاعت سخن حق را بر زبان آورند و جنابعالی نیز همین کار را انجام داده اید.
در این که جنابعالی مرد تقریب هستید و پیوسته در حفظ وحدت کلمه مقالات و سخنرانی هایی داشته اید، سخنی نیست و همگان از موضع شما در این مسئله به خوبی آگاهند و انتظار از شما جز این نیست که از استاد بزرگ مرحوم شلتوت، پیروی کنید و رشته تقریب را محکم تر نمایید. اختلاف در میان مسلمانان، پس از رحلت پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وجود داشته و تاکنون ادامه دارد و چنین اختلافی در ظرف یک روز و یک هفته و یک سال، برطرف نمی شود. آنچه که حکمت و درایت از بزرگان می طلبد، این است که بر مواضع مشترک پای بفشارند و مسایل اختلافی را نادیده گرفته و یا فقط در همایش های علمی و دور از جنجال های سیاسی مطرح کنند و تا می توانند دایره اختلاف را کم کنند.
ولی با تقدیر و تشکر از شما، نظر جنابعالی را به نکات زیر جلب می کنم:
۱– حضرتعالی و همه افراد متفکر می دانند که غرب و صهیونیسم جهانی، سالیان درازی است که برای دور کردن جهانیان از اسلام، بر سه شعار تأکید می کنند و از آنها بهره می گیرند و آنها عبارتند از:
اسلام هراسی
ایران هراسی
شیعه هراسی
رسانه های آنها پیوسته غربیان بلکه همه جهانیان را از این سه موضوع می ترسانند. گویا اینها خطرناک ترین مسایل برای تمدن بشری و صلح جهانی هستند
در چنین شرایطی، مصاحبه جنابعالی با روزنامه المصری الیوم درباره شیعه و گسترش موج تبشیر شیعی در کشورهای غالبا سنی مذهب و هشدار شما در این باره، چه معنایی می تواند داشته باشد؟ برداشت خوانندگان برخلاف شخص جنابعالی چه می تواند باشد؟ جز این که موضع استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل را تایید کرده و بر آن صحّه بگذارد؟
۲– جنابعالی، که بر اهل بدعت بودن شیعه تأکید می کنید و از طرفی هم از میان هفتاد و سه فرقه تنها اهل سنت را اهل نجات می دانید و دیگر فرق را اهل دوزخ شمرده و بر موضع خود با حدیث معروف استدلال می نمایید، در این شرایط برداشت یک جوان متعصب سنی چه می تواند باشد؟ جز آن که کمربند انفجاری به خود ببندد و از اردن به حلّه عراق برود تا با انفجار آن، جمع کثیری از شیعیان را بکشد و به عقیده خود، راهی بهشت شود و فراتر از آن، خانواده او در اردن برای وی جشن عروسی بگیرند، زیرا بدون ازدواج به رحمت حق پیوسته است
در زبان فارسی مثلی است که می گوید: هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد؛ و در زبان عربی گفته می شود: لکل مقام مقال، ایا شایسته آن عالم روشنفکر مسلمان این بود که در این شرایط بحرانی که استکبار جهانی و صهیونیسم بر شعله ور ساختن جنگ های داخلی در میان امت اسلامی اصرار می ورزند، چنین مصاحبه ای انجام دهد و یا در بیانیه بر این مواضع تأکید کند؟
اگر دو عزیز بزرگوار آقایان: فضل اللّه و تسخیری که مورد قبول شما هستند، از این راه و روش انتقاد کرده اند، مقصود آنان همین است و بس.
۳– شما مسئله گسترش تشیع در نقاط سنی نشین را خطری برای اسلام سنّی تلقی می کنید، اما ایا هیچ اطلاع دارید که در عربستان سعودی و امارات روزی نمی گذرد مگر این که کتابی یا رساله ای و یا مقاله ای علیه شیعه نوشته می شود؟ و متأسفانه همگی تکرار مکررات و تهمت های واهی است که ده ها بار، پاسخ آنها داده شده است. ایا شایسته نیست که جنابعالی در یکی از مصاحبه ها و پیام ها این عمل را نکوهش کنید؟ آنان حتی به این حد اکتفا نکرده، کتاب هایی در نقد شیعه به نام علمای شیعه چاپ و منتشر می کنند و حتی کتابی به نام اینجانب و کتاب دیگری به نام مرحوم علامه عسکری چاپ و منتشر کرده و هر دو نفر را مبلغ وهابیت و منتقد تشیع معرفی کرده اند
حتی اخیرا در مصر عزیز زادگاه جنابعالی کتابی در نقد نظر فقهی اینجانب درباره الصلاه خیر من النوم نوشته اند که سه چهارم آن فحاشی و بدگویی و افترا و تهمت است و من به عرض جنابعالی می رسانم که روی جلد چنین نوشته است: جعفر السبحانی … لامحقق مقرب و شگفت اینجاست که یکی از اساتید الازهر به نام دکتر محمد البری مقدمه ای بر آن نوشته است. ایا بحث در یک فرع فقهی، شایسته این همه بدگویی و بدزبانی است؟
۴– در بیانیه، روی حدیث افتراق امت اسلامی بر هفتاد و سه فرقه تأکید فرموده اید، ولی یادآور می شوم که محققان و حدیث شناسان، اسانید این حدیث را ضعیف شمرده اند و اگر هم یک سند معتبر داشته باشد نمی توان با خبر واحد چنین اصلی را در اسلام ثابت کرد و هفتادودو فرقه را دوزخی و تنها یک فرقه را بهشتی معرفی کرد.
مضمون حدیث حاکی از نادرستی آن است. من با فرقه های هفتادویک و هفتادودوی یهود و نصاری کاری ندارم ولی این هفتادوسه فرقه در اسلام کجا هستند؟
ایا می توانید در کتاب های ملل و نحل، هفتاد و سه فرقه را نام ببرید؟ ایا می شود اختلاف در یک مسئله کلامی را موجب پیدایش فرقه نامید؟ فرقه های اساسی اسلامی از عدد انگشتان دست فراتر نمی رود و لذا نویسندگان ملل و نحل با تشبّثات سست و بی پایه می خواهند تعداد فرقه های مسلمانان را بالا ببرند تا بتوانند این حدیث را بر واقعیت تاریخی تطبیق کنند.
جا داشت که آن عزیز عقیده خود را بر اساس این حدیث که بخاری آن را نقل کرده است، استوار می نمود. او آورده است که: قال رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله: کل امتی یدخلون الجنه الا من ابی. قالوا یا رسول اللّه و من یأبی؟ قال: من طاعنی دخل الجنه و من عصانی فقد بی. همه امت من به بهشت خواهند رفت، مگر کسی که خودداری کند. گفتند: ای پیامبر خدا چه کسی خودداری می کند؟ فرمود: هر کس از من فرمانبرداری کند، به بهشت می رود و هر کس مرا نافرمانی کند، او خودداری کرده است.
در این حدیث ملاک بهشتی و دوزخی بودن، اطاعت و عصیان پیامبر است و ناگفته پیداست که عصیان و نافرمانی در صورتی صدق می کند که فرد برای عمل خود حجت و دلیلی معقول نداشته باشد و برای شما و همه افراد اهل بینش روشن است که شیعیان در آن موارد اختلاف از حجت و دلیل کافی برخوردارند، هر چند از نظر جنابعالی کافی و وافی نیست.
شما در این بیانیه برای شیعه دو نوع بدعت طرح کرده اید:
بدعت نظری
بدعت عملی
با این که مجال سخن کم است، به نوعی به تحلیل آنها می پردازیم:
الف. بدعت های نظری
۱. ادعای وصایت برای امیرالمؤمنین علی علیه السلام
شکی نیست که اساس تشیع این است که رهبری علمی و سیاسی امت پس از درگذشت پیامبر صلی اللّه علیه وآله از آن عترت او و در رس آنان، امیرمؤمنان علی علیه السلام است و وصایت آن حضرت از طریق احادیث متواتر، ثابت شده است. من از میان آنها به چند حدیث اکتفا می کنم:
۱– روزی که ایه و نذر عشیرتک القربین نازل شد، پیامبر صلی اللّه علیه وآله، بنی هاشم را به خانه خود دعوت کرد و در آن جمع امیرمؤمنان علیه السلام را به عنوان وصی و خلیفه خود معرفی کرد و فرمود: نت وزیری و خلیفتی من بعدی و چون در اینجا مجال بیان مصادر حدیث نیست، همین قدر یادآور می شوم که حتی حسنین هیکل در کتاب خود حیات محمد این حدیث را آورده است، هر چند در چاپ های بعدی آن را حذف کرده است.
۲– حدیث نت منّی بمنزله هارون من موسی إ؛لا نه لانبی بعدی؛ و استثنای نبوت، حاکی از این است که علی علیه السلام تمام مقامات هارون را که وزارت و خلافت نیز از آن جمله است، دارا بود.
۳– حدیث مثل هل بیتی کسفینه نوح من رکبها نجی و من تخلف عنا غرق.
۴–حدیث من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه؛ در تواتر این حدیث کافی است که ۱۲۰ صحابی و قریب ۹۰ تابعی و مجموعا ۳۶۰ عالم سنی آن را نقل کرده اند.
با توجه به چنین ادله روشنی که شیعه در اختیار دارد، لااقل باید این گروه را معذور بشمارید نه مبتدع بالاخص شما فقهای عزیز می گویید للمصیب جران و للمخطی جر واحد در این صورت، نه تنها شیعه مبتدع نخواهد بود بلکه دارای پاداش خواهد بود.
۵– در این بیانیه خود، تصریح می کنید که اختلاف در فروع قابل تسامح و تحمل است و می فرمایید: اختلاف در فروع، در میان اهل سنت بیش از اختلاف میان اهل تشیع و اهل تسنن است. با توجه به این اصلی که به آن تصریح فرمودید، ایا مسئله امامت و خلافت در میان اهل سنت از اصول است یا از فروع؟
بزرگان اشاعره مانند عضدالدین ایجی در مواقف و شارح آن میر سید شریف جرجانی و سعدالدین تفتازانی در شرح مقاصد و هم چنین دیگران می گویند: امامت و خلافت از شاخه های امر به معروف و نهی از منکر است، زیرا بر مسلمانان لازم است که به ترویج نیکوکاری و جلوگیری از کارهای زشت بپردازند و این جز در پرتو یک قدرت اجرایی که مجری احکام باشد، انجام نمی گیرد و مرکز این قدرت امام و خلیفه است که باید مسلمانان چنین امامی داشته باشند.
در این استدلال، شیعه و سنی، همراه و همگامند، ولی در پدید آوردن چنین قوه مجریه ای، دو نظر در میان آنان هست:
۱– تعیین امام باید به وسیله شورای مهاجر و انصار انجام گیرد.
۲– امام باید به وسیله پیامبر گرامی و به تنصیص الهی انتخاب شود.
فعلا کاری به ترجیح هیچ یک از دو نظر نداریم. سئوال این است که چه شد نظریه اول عین سنت و نظریه دوم، عین بدعت شد؟ در حالی که نظریه اول جز یک سیره ناقص خلفا چیزی در اختیار ندارد، و نظریه دوم بر احادیث گذشته متکی است. انصاف ایجاب می کند، برداشت ما از هر دو یکی باشد، نه این که یکی را پیرو سنت و دیگری را پیرو بدعت تلقی کنیم: تلک إ؛ذاً قسمه ضیزی.
پس آن تسامح و همزیستی مسالمت آمیز در فر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 