پاورپوینت کامل ماجرای شنیدنی ربوده شدن امام جمعه فهرج و طرح ویژه تبلیغی اش ۶۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ماجرای شنیدنی ربوده شدن امام جمعه فهرج و طرح ویژه تبلیغی اش ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ماجرای شنیدنی ربوده شدن امام جمعه فهرج و طرح ویژه تبلیغی اش ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل ماجرای شنیدنی ربوده شدن امام جمعه فهرج و طرح ویژه تبلیغی اش ۶۶ اسلاید در PowerPoint :

۱

اوایل اردیبهشت امسال با انتشار خبر ربوده شدن امام جمعه فهرج در رسانه همراه شد.

همزمان با این عمل غیرانسانی، تحلیل ها و گمانه های زیادی بر روی خروجی پایگاه های خبری و تحلیلی قرار گرفت تا این که حدود دو ماه بعد، خبر آزادی امام جمعه ربوده شده و استقبال بی نظیر مردم از حجهالاسلام طاهری در رسانه ها درج شد. امام جمعه جوان فهرج طی گفتگوی تفصیلی و خواندنی با مرکز خبر حوزه از ماجراهای طلبه شدن خود، عزیمت به فهرج، ابتکارات تبلیغی و جریان ربوده شدن خود سخن گفت. توجه خوانندگان گرامی را به این گفت وگو جلب می نماییم.

أ خودتان را به اجمال معرفی کنید و بفرمایید چگونه و از چه سالی وارد حوزه شدید؟

جواد طاهری متولد سال ۱۳۵۷ در یکی از روستاهای استان خراسان رضوی هستم. به دلیل عدم شناخت خود نسبت به حوزه های علمیه، در ابتدای امر علاقه ای برای ورود به حوزه نداشتم، اما پدرم اصرار داشت که من به حوزه بروم، می گفتم به حوزه علاقه ندارم چون می خواهم درس بخوانم، تصور می کردم حوزه علمیه برای منبر و روضه و کسب درآمد است و از تحقیقات علمی خبری نیست اما پدرم به من گفت: اگر می خواهی ملّا شوی باید به حوزه بروی.

أ پدر شما چه شغلی دارند؟

پدرم، کشاورز است ولی بسیاری از برنامه های مذهبی و فرهنگی روستاهای اطراف را پشتیبانی و برگزار می کند و پناهگاه پاسخ گویی به مسائل شرعی در منطقه است.

أ پس در نهایت، اصرار پدر منجر به ورود شما به حوزه علمیه شد؟

بله، به پدر گفتم: به خاطر فرمایش شما ۶ ماه یا نهایت یک سال به حوزه می روم، ولی دوباره درس های خودم را ادامه می دهم.

أ تا آن موقع چه مقدار تحصیلات کلاسیک را طی کرده بودید؟

تا اول دبیرستان در کاشمر تحصیل کردم و بعد طبق قولی که به پدر داده بودم وارد مدرسه علمیه موسی بن جعفر علیه السلام در چهار راه خسروی مشهد شدم. در آنجا یک هم حجره ای داشتم که با عشق و علاقه وارد حوزه شده بود؛ هم درس خوان و هم مخلص بود؛ کتاب های شهید مطهری را مطالعه می کرد و شهریه هم نمی گرفت. محبت او و نگاه علمی اش به حوزه در من خیلی تأثیر گذاشت و بعد که پدرم متوجه علاقه من به حوزه شد، به مزاح گفت: در صورت تمایل، می توانی از حوزه خارج شوی و به درس های دبیرستان ادامه دهی و من به ایشان گفتم: مرا به زور وارد حوزه کردید ولی به زور هم از آن خارج نمی شوم.

أ علت این تصمیم چه بود؟

تشنه فضای کتابخانه، تحصیل و معنویت حوزه شده بودم. من از کودکی، پرسش های زیادی درباره دنیا، آخرت، رشد جامعه و مشکلات موجود داشتم و همواره فکر می کردم سئوالات من برای دیگران مسخره آمیز است، اما حوزه را محل مناسبی برای پاسخ به پرسش هایم یافتم.

أ تحصیلات حوزوی را چگونه ادامه دادید؟

بعد از مدرسه علمیه موسی بن جعفر علیه السلام به مدارس علمیه امام حسین علیه السلام و آیهاللّه العظمی خویی قدس سره رفتم و سپس وارد دانشگاه رضوی مشهد شدم و مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد را در رشته علوم قرآن و حدیث این دانشگاه طی کردم.

أ تدریس هم داشتید؟

بله، از همان اویل تحصیل در حوزه، تدریس را آغاز کردم، مثلاً زمانی که سیوطی می خواندم، عوامل فی النحو را تدریس می کردم. کلاس آموزش خط تحریری هم در مدرسه دایر کردم.

أ چه شد که سر از فهرج درآوردید؟

یک روز در دانشگاه رضوی، مجله ای را باز کردم که در آن پرسش و پاسخ دانشجویان با مقام معظم رهبری درج شده بود. یکی از سؤال ها این بود که: اگر شما رهبر نمی بودید و هیچ مسئولیتی نمی داشتید، الان چه کار می کردید؟ مقام معظم رهبری پاسخ داده بودند به یکی از مناطق محروم مثل سیستان و بلوچستان می رفتم و مسجدی را اداره می کردم و با جوان ها کار می کردم. خواندن همین مطلب جرقه ای در دل من ایجاد کرد و با تعدادی از دوستان طلبه هم در این باره و ضرورت تبلیغ در مناطق محروم گفت وگو کردم . حین پی گیری ها، منطقه فهرج را شناسایی کردم.

أ فهرج از نظر جغرافیایی و آب و هوا چه ویژگی هایی دارد؟

فهرج شهری بین بم و زاهدان است، منطقه ای محروم که بسیار گرم و داغ است، مثلاً کودکان را نمی توان در روز حمام برد و دما تا۵۰ درجه می رسد.

أ چقدر جمعیت دارد؟

کل بخش فهرج ۴۸ هزار و شهر فهرج حدود ۹ هزار نفر جمعیت دارد.

أ از ابتدا به عنوان امام جمعه وارد این شهر شدید؟

بله، البته شرط سنی و برخی از معیارهای شورای سیاست گذاری ائمه جمعه را نداشتم، ولی به دلیل نیاز منطقه و انگیزه ای که تشخیص دادند در حقیر وجود دارد، موافقت کردند، با حضور در منطقه متوجه شدم دفتر امام جمعه در شهر فهرج و منزل او در بم است. دیدم این طوری نمی شود کار طلبگی کرد لذا کار و زندگی را در همان دفتر آغاز کردم.

أ بین بم تا فهرج چقدر فاصله است؟

۶۰ کیلومتر

أ شیوه تبلیغی شما در فهرج چگونه است؟

من قبل از حضور خود در فهرج، طرح تبلیغ گروهی را تدوین کرده بودم و معیار فعالیت های خود در فهرج را هم، همان طرح قرار دادم.

أ مقداری راجع به این طرح توضیح بفرمایید؟

اجرای این طرح دغدغه های ذهنی ام بود. البته قبل از حضور در فهرج، این طرح را به یکی از مسئولان تبلیغ در خراسان دادم و او گفت: این ها خیالات خوبی است، ولی اجرا نمی شود.

أ با چه انگیزه ای این سبک تبلیغ را طراحی کردید؟

انسان با هر کدام از دست های خود یک هندوانه می تواند بلند کند، اما وقتی این دو دست، کنار هم قرار بگیرد، ۳ هندوانه و یا بیشتر می توان حمل کرد و این نتیجه مشارکت و کنار هم بودن است. به همین دلیل می خواستم بر اساس این طرح، ۵ روحانی مستقر، کار ۵۰ روحانی را انجام دهند. از سوی دیگر به دلیل مشکلات زیاد در مناطق محروم، امکان دلسرد شدن روحانی از ادامه کار وجود دارد، اما در صورت فعالیت گروهی، احتمال این کار بسیار پایین می آید و به جهت رفت و آمدهای خانوادگی بین روحانیون، نشاط عمومی بین همسران روحانیون هم بالا می رود. یکی دیگر از فواید تبلیغ گروهی این است که مردم به ما امیدوار می شوند.

أ چطور؟

یکی از مشکلات این است که هر یک از روحانیون برای خودش کار می کند و روحانیون از اقدامات و برنامه های یکدیگر آنچنان که بایسته است خبر ندارند، لذا گاهی کارها با هم تداخل یا تضاد پیدا می کند و مردم فکر می کنند با هم مشکل داریم و واقعاً هم گاهی ممکن است به مشکل برخوریم. اما اگر کار، گروهی باشد و مردم ببینند که روحانیون نسبت به کارها و برنامه های یکدیگر همپوشانی دارند، خوشحال و نسبت به فعالیت روحانیون دلگرم و خوش بین می شوند.

أ تبلیغ گروهی چه تاثیری در شرایط روحی و معنوی مبلغان دارد؟

من، وقتی کار فرهنگی را به صورت گروهی انجام می دهم، از آلودگی های اخلاقی به دور می مانم. زیرا اعضای گروه، اشتباهات را به یکدیگر تذکر می دهند. از سوی دیگر هر کاری که انجام می گیرد، به نام گروه تمام می شود و احتمال رذیله اخلاقی ریا پایین می آید. فایده دیگری که می خواهم از نظر مدیریتی درباره تبلیغ گروهی عرض کنم، این است که چون ما قالب و طرح داریم، می توانیم کارمان را ارزیابی کنیم. الان در ایام تبلیغی، چند هزار مبلغ اعزام می شوند. اما این که کجا می روند و چه کار می کنند، چندان مورد توجه قرار نمی گیرد. می روند و برمی گردند و از زحماتشان قدردانی می شود، اما در خصوص این که مثلا مبلغ اعزام شده، آن روستا یا منطقه تبلیغی را چند قدم به جلو برده است، معلوم نیست و این که نفر بعد از کجا باید شروع کند هم معلوم نیست.

أ شما این طرح را در فهرج اجرا کردید؟

بله.

أ چگونه؟

گروه تبلیغی ما ویژه روحانیون دائمی در منطقه است. روحانیون غیردائمی تا بخواهند با محیط آشنا شوند، باید خداحافظی کنند و بروند و اگر این گروه نبود، ناآشنایی مبلغان اعزامی با منطقه، باعث طرح برخی مطالب نسنجیده علیه فرقه های مذهبی و ایجاد مشکلات می شد.

أ قومیت های مذهبی در فهرج چه وضعیتی دارند؟

شیعه و سنی اند و اکثریت با پیروان اهل بیت علیهم السلام است و اهل سنت هم، افراد بسیار خوب و عزیزی هستند لکن گاهی به واسطه فعالیت وهابی ها مورد غفلت قرار می گیرند و نگرانی ما از فعالیت وهابی ها تنها مربوط به شیعیان نیست بلکه دلسوز اهل سنت هم هستیم. چون وهابی ها افکاری را ترویج می کنند که روح دین را می گیرد به عنوان مثال شما اگر روح عصمت و ولایت را از اهل سنت بگیری، چه چیزی برایشان باقی می ماند؟ از طرفی آنها را نسبت به شیعه بدبین می کنند و تلقین می کنند که شیعه کافر و مشرک است و باید کشته شود خوب این خطر وهابیت در درجه اول متوجه خود اهل سنت است که آنها را بی محتوا می کند.

أ برگردیم به موضوع گروه تبلیغی شما در فهرج؛ بفرمایید که کار را از کی و چگونه شروع کردید؟

از همان آغاز ورودم به فهرج یعنی حدود سه سال پیش پیگیر اجرای طرح بودم، اما مشکلات عدیده ای پیش رو بود، زیرا خودم در فهرج خانه نداشتم در حالی که می خواستم ۵ نفر دیگر را هم بیاورم وقتی از مردم و مسئولین خبری نشد، خودم دست به کار شدم. لباس را درآوردم و با کمک تعدادی از دوستان روحانی و معلم، شروع به بنایی کردیم و یک ساختمان متروکه را احیا نمودیم و زمینه برای حضور اعضای گروه با خانواده هایشان فراهم شد. مردم هم دیدند روحانیونی که آمده اند، برای مسایل مادی حضور نیافته اند و از افراد تحصیل کرده و فاضل اند، لذا خیرین به کمک آمدند و با شتاب، فعالیت های گروه روحانی، محور تمام کارها شد و شیعه و سنی، مرد و زن و کوچک و بزرگ، علاقه مند روحانی شدند و این ها به برکت کار گروهی بود. در گروه هم ضمن این که همه افراد، یک سری برنامه های عمومی تبلیغی را انجام می دادند، یکی ممحض در اجرای برنامه برای کودکان شد، یکی دیگر ویژه جوانان، دیگری برای عموم، یکی هم برای کارهای عمرانی و یکی هم مدیریت گروه را بر عهده گرفت.

أ کارهای عمرانی هم دارید؟

بله، ساخت مصلا، دانشگاه، حوزه های علمیه خواهران و برادران و خانه عالم را در دستور کار داشتیم و با کمک مردم، در حال انجام است، همان مردمی که در ابتدا جواب سلام را نمی دادند، بیش از ۱۰ قطعه زمین در شهر و روستا در اختیار گذاشتند.

أ علت این اقبال را چه می دانید؟

مردم اعم از شیعه و سنی متوجه شدند که گروه، کاری به مسایل فرقه ای ندارند و آمده اند تا دین را در جامعه معرفی کنند. حالا هر کس با هر مذهبی، حداقل خدا را داشته باشد و متدین باشد و رها نباشد جوان معتاد و بی نماز، مغرور است؛ حالا چه شیعه