پاورپوینت کامل نقد سخنرانی مجتهد شبستری پیرامون عصمت پیامبر اکرم(ص) ۷۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقد سخنرانی مجتهد شبستری پیرامون عصمت پیامبر اکرم(ص) ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد سخنرانی مجتهد شبستری پیرامون عصمت پیامبر اکرم(ص) ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد سخنرانی مجتهد شبستری پیرامون عصمت پیامبر اکرم(ص) ۷۴ اسلاید در PowerPoint :
۴
موضوع این بحث در ارتباط با سخنرانی آقای محمد مجتهد شبستری است که چهارم اسفنده ماه سال گذشته در دانشگاه صنعتی اصفهان به مناسبت سالروز رحلت پیامبر صلی اللّه علیه وآله ایراد شده است و این سخنرانی در هشت اسفند چهار روز بعد در سایت خبری تابناک منتشر شده است. موضوع بحث ایشان آنطور که خودشان در آغاز بیان کرده اند عبارتست از انتظار ما از پیامبران و هدف از بحث آنطور که خود گفته است پاسخ به نقدهایی است که طی این بیست سال که مباحث نواندیشی دینی یا روشنفکری دینی مطرح شده است بر دیدگاه ایشان و همفکرانشان وارد شده است و سپس بیان می کنند که این مباحث جدید تاکیدش بر حقوق بشر است و ارتباط حقوق بشر با اسلام و مسلمانی و دینداری، به این بیان که فردی می خواهد مسلمان باشد و در عین حال هم مطابق اعلامیه حقوق بشر که در ۳۰ ماده و در سال ۱۹۸۴ در سازمان ملل متحد تصویب شده است عمل کند که نظام زندگی سیاسی و اجتماعی اش مبتنی بر آن اعلامیه باشد و در عین حال یک فرد مسلمان به معنای واقعی هم باشد. این هدف بحثی است که ایشان مطرح کرده و بعد هم گفته اند مبنای مباحث جدید که مطرح شده بر معرفت شناسی و هرمنوتیک است که در فهم ما از متون دینی تاثیر می گذارد.
خلاصه سخنرانی آقای شبستری:
۱ براساس مباحث هرمنوتیک هر فهمی پیش فرض هایی دارد. هیچ فهمی از دین یا غیر دین نداریم مگر آنکه پیش فرض هایی دارد و این به چهار مقوله علم و فلسفه و هنرو دین بر می گردد. درباره دین ما نمی توانیم از قبل یک تعریف جامع و مانع ارائه کنیم. سایر مقوله ها هم هکذا، این است که مسائل تاریخی هم به تدریج در گفتمان بشری و تاملات شکل می گیرند و لذا امروز اگر خواستیم فلسفه را تعریف کنیم باید این همه مکاتب فلسفی را در نظر بگیریم. تعریف ما نظر به سیر و روند فلسفه است. بقیه مقوله ها هم همینطور. لذا تعریف های متعددی از دین ارائه شده است.
۲ انتظارات ما از موضوعات چهارگانهعلم و فلسفه و هنر و دین هم در فهم و تعریف ما از آنها تأثیر می گذارد و این موضوعات هم خود با یکدیگر در تعامل و تاثیر و تاثر در طول تاریخ بوده اند که این تاثر و تاثرات نیز خود باعث تغییر و تحول هر کدام شده است. این در واقع همان نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت دکتر سروش است که در اینجا مطرح شده است.
۳ بعد این مسئله را مطرح می کنند که آیا فهم های مختلف از دین مانعی دارد؟
می گویند چه مانعی دارد؟ در گذشته هم این اختلافات بوده است. مذاهب گوناگونی بوجود آمده و گاهی هم یکدیگر را تکفیر می کردند. از غزالی نام می برد و می گوید آدمی است که در یک مرحله تکفیری بود و فیلسوفان را در چند مسئله تکفیر کرد و بعد فهمید اشتباه کرده است وقتی تحولات در او رخ داد و از سیر عقلی به سیر عرفانی رسید به این نتیجه رسید که وقتی همه در یک مسیر هستند اینها با هم قابل جمع هستند. لذا اختلافاتی بوده و ما نباید بخاطر اختلافات یکدیگر را تکفیر کنیم. الان هم همینطور است. پس این یک مسئله جدید هم نیست. انسان ها برداشت ها و فهم های مختلف دارند. بعد، از امام خمینی به عنوان غزالی عصر نام می برد که البته گفته اند من اسلامی را که خودم می فهمم می خواهم اجرا کنم اما در عین حال نگفتند دیگران مسلمان نیستند. مثلاً کسانی گفتند احکام اسلام مربوط به گذشته است مثل حدود و قصاص و … امام هم نفرمودند اینها مسلمان نیستند. پس می توان مسلمان بود و فهم ها و تفسیرهای مختلف از پیامبر و اسلام داشت و منافاتی هم ندارد کسی بخواهد هم مسلمان باشد و هم طبق حقوق بشر زندگی کند. و بگوید فهمم را از نظرات فقهی گذشته تجدید نظر می کنم مثلاً نظریات فقهی هست که مخالف حقوق بشر است اینها را می توان تغییر داد. حتی آیاتی از قرآن است که مخالف حقوق بشر غربی است که این آیات را هم می توان طوری برداشت و تفسیر کرد که سازگار با اعلامیه حقوق بشر باشد. این می شود یک فهم و برداشت دیگر.
۴ حقیقت و معنای مسلمانی: می گوید معنای مسلمانی و حقیقت آن یعنی پیروی کردن از پیامبر صلی اللّه علیه وآله راه پیامبر را رفتن و این مورد قبول همه است. اما پیروی از پیامبر آنطور که می فهمیم. راه پیامبر را هر طور که فهمیدیم همان گونه عمل می کنیم. شما هم هر طور فهمیدید همانگونه عمل کنید. همه هم پیرو پیامبر و مسلمان هستیم. و اصولاً آیا می توان مسلمان راستین و پیرو پیامبر بود و جزم گرا هم بود؟ آیا می توان اصول ثابت و جزمی را معیار مسلمانی دانست؟ می گوید خیر اصلاً مسلمانی با جزم گرایی و قطعیت در مسائل سازگاری ندارد. چون مسلمانی راستین و پیروی از پیامبر صلی اللّه علیه وآله آنست که پیامبر گفتمان توحید را برای بشر آورد و گفتمان توحید یعنی از همه بریدن و وصل شدن به خدا و از بیرون به دورن رفتن و حالت معنوی پیدا کردن و گشوده شدن یک افق وسیع از درون و این مسئله هم هیچ جا متوقف نمی شود و با جزمیت نمی سازد. این معنای مسلمانی که از بیرون به دورن رفتن وافق وسیع در درون گشوده شدن توقف بردار نیست، امری بیکرانه است پس با هیچ اصل جزمی نمی سازد.
۵ اصولاً فهم از یک حقیقت هم نسبی است و هیچ کس نمی تواند ادعا کند که من حقیقت را یا حقیقت الهی را بتمامه فهمیدم. پیامبر هم چنین حرفی نمی تواند بزند و نمی زند. پیامبر هم اینگونه نبود که حقیقت کاملا برای او روشن شده باشد . اوهم همواره در جستجو و طلب بود. بعد استشهاد می کند به حدیث و انه لیغان علی قلبی و انی استغفر اللّه فی کل یوم سبعین مره و در تبیین حدیث می گوید: یعنی تاریکی ها مثل بقیه انسان ها درون مرا می گیرد. و سپس به آیه قل انما انا بشر مثلکم استشهاد می کند که او هم مثل بقیه انسان ها تحت تاثیر اوهام و تمایلات شیطانی بود. با این تفاوت که او پیوسته بر می گشت به توحید و توجه پیدا می کرد. او همیشه در حال و هوای خدا بود.
تناقض گویی: ایشان در صدر کلام می گوید: پیامبر صلی اللّه علیه وآله مثل بقیه بود. بشر بود. اوهام بر او هم مسلط می شد و ذهن و قلب او هم تاریک می شد و لذا استغفار می کرد تا نورانی شود. اما در ذیل کلام می گوید او یک امتیاز داشت و آن این که همیشه حال و هوای توجه به خدا را داشت. و این تناقض است. چون همیشه حال و هوای خدا را داشتن و قلب مرکز یاد و توجه خدا بودن چطور می تواند تحت تسلط شیطان باشد؟
۶ در قسمت پرسش ها و پاسخ ها شخصی سوال می کند که بالاخره عصمت پیامبر چه شد؟
ایشان در جواب می گوید: پیامبر در آن چیزی که وظیفه اصلی او بودیعنی دعوت به توحید معصوم بود. همه جا پیامبر صلی اللّه علیه وآله به توحید دعوت کرده و در این مطلب انحرافی نداشته است. این محدوده عصمت پیامبر است که ایشان در مسئله دعوت به توحید می پذیرد.
۷ سوال دیگری از ایشان می کنند درباره دین که شما علم و فلسفه و دین و هنر را در یک ردیف و در یک تراز قرار دادید در حالی که اینها در یک سطح نیستند. دین امری ماورایی است و بقیه اموری بشری است. ایشان می گوید: دین هم امری بشری است. دین سلوک معنوی آدمی است. راه روی معنوی آدمی است. در قرآن هم دین نزد خدا به اسلام تعریف شده است و معنی اسلام تسلیم شدن است یعنی انسان در برابر راه خدا مقاومت نکند. پس دین همانند فلسفه و علم و هنر کاری بشری است.
مطالب دیگری هم در سخنرانی و بخش پرسش ها و پاسخ ها مطرح شده است که چون بنابر اختصار است از نقل آنها صرف نظر می کنیم. نکات اساسی ایشان همان است که گزارش نمودیم.
نقد و ارزیابی:
۱ اسلام و مدرنیسم: بحث درباره اسلام و مدرنیسم به فرصت و مجال بیشتری نیاز دارد که در این وقت محدود نمی توان به آن پرداخت. اینجانب در کتاب نقد مبانی سکولاریسم آن را بررسی کرده ام.
۲ اختلافات مذهبی: ایشان می گویند: در طول تاریخ اسلام اختلاف هایی در اسلام بوده و مذاهب متعددی بوجود آمده است و ما هم به همه می گوییم مذاهب اسلامی، چرا ما بر آشفته بشویم از این که کسی بگوید مسلمان هستم اما به سبک حقوق بشر غربی می خواهم زندگی کنم. این هم می شود یک برداشت از دین.
بنده عرض می کنم ما در اینجا باید اصولی را به عنوان خط قرمزها و اصول مسلم بپذیریم آنگاه به مسائل اختلافی بپردازیم. چون مسلمان ها از هر فرقه ای باشند یک سلسله اصول را به عنوان اصول مسلم قبول دارند. همه آنها نبوت پیامبر صلی اللّه علیه وآله؛ خاتمیت؛ معاد؛ نمازهای یومیه، زکات و … را می پذیرند. لذا شما ابتدا باید از این حرف که هیچ جزمی را نمی توان بدست داد عدول کنید. این خلاف حرف پیشینیان است چون آنها در عین این که اختلافاتی داشتند یک سلسله اصول مشترک و جزمی را قبول داشتند. و لذا این مطلب با این که می گویید مسلمانی هیچ اصل جزمی ندارد تعارض دارد.
۳ فهم های مختلف از منابع وحیانی: ایشان می گوید:پیشینیان فهم ها و برداشت های مختلفی از آیات و روایات داشته اند و در نتیجه مذاهب گوناگونی بوجود آمده است.
این عیب ندارد اما آیا کسانی که به این برداشت های مختلف رسیده اند کارشناس در مسائل دین بوده اند؟ آیا هر کس می تواند بگوید من از آیات و روایات اینطور می فهمم یا باید روشمند و براساس مبانی فهم باشد؟ اگر فهم دین پیچیده تر و تخصصی تر از فهم مقوله های دیگر علم؛ فلسفه؛ هنر نباشد کمتر نیست. آیا هر کسی می تواند در هنر یا علم یا فلسفه اظهار نظر کند؟ یا اول متخصص می شود و بعد اظهار نظر می کند؟ اگر براساس اجتهاد و کارشناسی نظری بدهد گرچه شاذ باشد ما نمی گوییم مسلمان نیست. حال جناب آقای شبستری انصافا چقدر مبادی اجتهاد را در استفاده از یک آیه به کار می گیرند؟ من در آثار ایشان یک مورد هم ندیدم که مسئله ای را ایشان به سبک اجتهادی و کارشناسانه بررسی کرده باشد. با یکی یا دو آیه یا یک روایت نظر داده اند. نظریه هایی که در همین سخنرانی درباره حقیقت دین و عصمت پیامبر بیان کرده اند گواه روشن بر این مدعاست.
۴ رابطه اسلام و ایمان با جزم و یقین: این که می گویند:ایمان واسلام با جزم و قطع سازگاری ندارد، من از این واقعاً تعجب می کنم. مگر می شود ایمان مبتنی بر جزم نباشد؟ اگر پایه و اساس سست شد ایمان بر چه چیز استوار باشد؟ آیات و روایات چقدر بر مساله ایقان در کنار ایمان تأکید دارد:و بالاخره هم یوقنون؛ کلا لو تعلمون علم الیقین لترون الجحیم ثم لترونها عین الیقین تکیه قرآن بر یقین است. امیرالمومنین علیه السلام فرموده است: اسلام عبارت است از تسلیم و تسلیم یعنی یقین. نهج البلاغه حکمت ۱۲۵؛ علاوه بر این آیا این سخن آقای شبستری که مسلمانی یعنی شرکت کردن در گفتمانی که پیامبر ایجاد کرد یک اصل جزمی و قطعی است یا احتمالی؟ در فرض دوم نمی تواند مبنای یک نظریه باشد و در فرض اول مخالف دیدگاه ایشان نفی هرگونه اصل جزمی است. اصل جزمی دیگری که ایشان مطرح کرده عبارتست از تفسیر گفتمان توحیدی. وی گفته است:گفتمان توحیدی یعنی موحدانه زیستن و دوری جستن از هر نوع خدای دیگری و رسیدن به یک معنویت درونی… حال می توان به این اصول جزئی اصول دیگری را هم افزود. مانند: مسلمانی یعنی این که مسلمانان دیگر از دست و زبان او آسوده باشند المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه مسلمانی یعنی پاسخ گویی به ندای مظلومان و دفاع از آنان و مبارزه با ظالمان من سمع رجلا ینادی یا للمسلمین و لم یجبه فلیس بمسلم.؛ کونوا للظالم خصما و للمظلوم عون و اصول جزمی دیگر.
۵ دین یا دیندرای؟ این که می گویند:دین فعل بشر است و استناد کرده است به آیه ان الدین عنداللّ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 