پاورپوینت کامل در گفت وگو با حجهالاسلام والمسلمین روحانی بیان شد؛زنان نخستین شهدای قیام ۱۵ خرداد بودند ۹۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل در گفت وگو با حجهالاسلام والمسلمین روحانی بیان شد؛زنان نخستین شهدای قیام ۱۵ خرداد بودند ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در گفت وگو با حجهالاسلام والمسلمین روحانی بیان شد؛زنان نخستین شهدای قیام ۱۵ خرداد بودند ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل در گفت وگو با حجهالاسلام والمسلمین روحانی بیان شد؛زنان نخستین شهدای قیام ۱۵ خرداد بودند ۹۷ اسلاید در PowerPoint :

۵

محقق و مورخ فرزانه، حجهالاسلام والمسلمین سیدحمید روحانی در جریان بازدید اخیر خود از هفته نامه افق حوزه و مرکز خبر حوزه های علمیه به سؤالات خبرنگار ما در مورد واقعه ۱۵خرداد و مباحث پیرامون نهضت امام خمینی قدس سره پاسخ گفت. متن این گفت وگو هم زمان با سالگرد این قیام تاریخی و ارتحال جانسوز معمار کبیر انقلاب اسلامی، در ذیل تقدیم خوانندگان ارجمند می شود.

با تشکر از حضرت عالی جهت شرکت در این گفت وگو ، به عنوان اولین سؤال، شمه ای از تاریخچه نهضت ۱۵خرداد ۱۳۴۲ که نقطه عطف انقلاب محسوب می شود، بیان فرمایید.

در ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ (مطابق با ۱۲ محرم سال ۱۳۸۳) حمله رژیم شاه به سنگر روحانیت و مرزبانان حریم دین آغاز شد. عمال داخلی و خارجی رژیم شاه هر جا که روحانیان و پیروان راه امام خمینی را می یافتند دستگیر می کردند و به زندان می بردند. گستاخی رژیم تا به جایی رسید که به مقام قیادت حضرت امام هم تعرض کردند و ساعت ۳۰/۳ بعد از نیمه شب ۱۵ خرداد به سوی خانه حضرت امام یورش بردند و ایشان را دستگیر کردند. اهالی قم که این خبر را شنیدند، شتابان از خانه بیرون دویدند تا به یاری امام بشتابند ولی دیر شده بود، چون امام را با سرعت سرسام آوری از قم خارج کرده و به طرف تهران حرکت دادند. جالب اینجاست که اضطراب و نگرانی شدیدی در چهره دژخیمانی که امام را به تهران می بردند آشکار بود، اضطراب آنان به حدی بود که هرچه امام اصرار می کرد که چند دقیقه ای ماشین را نگه دارند که نماز صبح بخوانند آنها نمی پذیرفتند ولی امام آنان را دلداری می داد! در تهران امام را نخست به باشگاه افسران بردند و پس از یک روز به پادگان بی سیم قصر منتقل نمودند و پس از توقف ۱۹ روزه، قرار بازداشت امام صادر شد و در ۴ تیر ۱۳۴۲ امام به پادگان عشرت آباد منتقل گردیدند. خبر توقیف امام به صورت برق آسا در سراسر قم پیچید و توفانی از خشم در میان توده های مردم انقلابی برانگیخت، مردم قم در حالی که اشک می ریختند و بر سر و سینه خود می زدند به سوی خانه امام حرکت کردند و مقابل خانه ایشان تجمع نمودند و به همراه حاج آقا مصطفی خمینی به طرف صحن مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیها حرکت کردند و پس از مدتی علما و روحانیون نیز که در منزل آیهاللّه حاج سیداحمد زنجانی تجمع کرده بودند به طرف صحن مطهر حرکت کردند و به مردم ملحق شدند و بیانیه ای از جانب آنها از بلندگوی حرم خوانده شد. و فریاد رعدآسای یا مرگ یا خمینی در آسمان قم طنین انداز شد و اشک و آه و ناله همراه با سیل لعن و نفرت و انزجار نسبت به رژیم بپا خاست.

علما پس از آزادی امام راحل از زندان، در زمینه تداوم نهضت چه نظری داشتند؟

وقتی امام در سال ۱۳۴۳ از زندان آزاد شدند این فکر در حوزه بسیار موج ایجاد کرده بود که امام چکار می خواهند بکنند؟ مبادا زندان در ایشان تأثیر منفی گذاشته باشد؟ مبادا که دیگر به مبارزه ادامه ندهند؟ یک خاطره ای را متذکر بشوم که آقای ربانی شیرازی(ره) معتقد بود امام وقتی آزاد شده بودند به طور کلی روحیه خودشان را از دست داده بودند، ولی بعد که بیرون آمدند و احساسات و استقبال مردم را دیدند، در ایشان یک دگرگونی ایجاد شد و دوباره به صحنه آمدند، دلیل ایشان هم این بود که می گفت: یک روز بعد از آزادی حضرت امام از زندان به اتفاق آقای هاشمی رفسنجانی و یکی از علما خدمت امام رسیدیم، من به امام عرض کردم، برنامه آینده تان چیست و چه کار می خواهید بکنید؟ امام فرمودند: برنامه؟! مگر بعد از کشتار ۱۵ خرداد دیگر برای کسی برنامه ای می ماند؟! عرض کردم اگر اسلام در خطر بود و دفاع از اسلام لازم بود، ۱۵ خرداد و کشتار ۱۵ خرداد چیزی نبود و ما باید بیش از آنها برای اسلام قربانی می دادیم، ثانیا اگر قرار است شما سکوت کنید و برنامه نداشته باشید، جواب این احساسات مردم را چگونه می خواهید بدهید؟ امام فرمودند: من به احساسات مردم کار ندارم. و لذا ما خیلی نگران شدیم و بیرون آمدیم ولی بعد از چند روز، احساسات مردم باعث شد که ایشان تغییر روش دهند و به شدت بر ضد رژیم بتازند، ولی من در نجف که خدمت امام رسیدم به این نکته پی بردم که بدترین سخن نزد امام این بود که کسی از ایشان سؤال کند، برنامه آینده تان چیست؟ چرا که آن روحیه کتوم و خوددار، بنایش این بود که نگذارد برنامه اش لو برود و کشف شود تا دشمن نتواند از برنامه او آگاهی یابد و لذا روی این مسئله بسیار حساس بودند. ببینید در دوران جنگ همه از اطلاعات عملیاتی خبر داشتند و الان هم همه از جریان هسته ای خبر دارند، اما امام این گونه نبودند که اگر به کسی اعتماد دارند همه چیز را به او بگویند، امام کاملا بر این نظر بودند که دادن فلان اطلاعات به فلان آق تا چه حد ضروری است؟ اگر به نظرشان می رسید که دادن آن اطلاعات ضروری است، حتما آن اطلاعات را به او می دادند؛ لیکن اگر می دیدند که دانستن او ضرروتی ندارد، اطلاعات را مخفی می داشتند، هر چند به آن شخص اعتماد کامل داشتند. مثلا در نجف بسیار اتفاق می افتاد که وقتی پیش ایشان می رفتیم و عرض می کردیم که در مورد فلان مسئله، مناسب است که موضع گیری کنید و اعلامیه بدهید، امام هیچ نمی گفتند، اما بعدها معلوم می شد که ایشان اعلامیه داده اند و اصلا بروز نمی دادند. حاج آقا مصطفی می گفت من بعضی موقع ها از حالت چشم های آقا می فهمم که کاری کرده اند ولی بروز نمی دهند، مثلا وقتی در سال ۱۳۴۹ شمسی امام پیامی به حجاج بیت اللّه الحرام دادند، حاج آقا مصطفی زمانی خبردار شد که زائران از حج برگشته و خبر پخش اعلامیه را داده بودند! با این که امام به آیهاللّه شهید سیدمصطفی، اعتماد کامل داشتند. همین مراعات ها و احتیاط های اطلاعاتی بود که در تمام مدتی که امام در نجف بودند، حتی یک بار هم قبل از پخش اعلامیه، ساواک نتوانست آن را کشف کند و الان هم اسنادش موجود است که اعلامیه آقا به ایران رسیده و پخش شده و ساواک ایران به مقامات امنیتی خود در سفارت بغداد اعتراض می کند که چطور شما مطلع نشدید؟ آنها ابتدا تکذیب کردند که چنین اعلامیه ای از جانب امام صادر شده باشد، اما وقتی که اعلامیه را از ایران برایشان فرستادند، منابع ساواک در بغداد بسیار تعجب کردند و زیر آن نوشته اند چگونه پنج ماه از صدور این اعلامیه می گذرد و ما خبردار نشده ایم؟!

میزان شناخت یاران امام از ایشان و برنامه هایشان چقدر بود؟

شما ببینید وقتی آقای ربانی شیرازی از امام می پرسند برنامه تان چیست؟ و امام می فرمایند مگر با کشتار ۱۵ خرداد برنامه ای می ماند؟ آنها این گونه تفسیر می کنند که امام بریده اند، مشخص می شود که افراد حوزه به علت پیچیدگی امام، نتوانسته بودند ایشان را به درستی بشناسند و به کنه ایشان پی ببرند. اکثریت قریب به اتفاق علما و روحانیان شناخت کافی از امام نداشتند و راجع به امام نظریاتی می دادند که عمق عدم شناخت آنها را نسبت به امام می رساند. البته همین اکنون نیز متأسفانه ابعاد شخصیت امام در جامعه ناشناخته مانده است که باید روی آن کار شود، بنده بعد از ۳۰ سال همراهی و مجالست با امام هم اکنون روز به روز شناختم نسبت به ایشان زیادتر می شود. اگر امام به درستی شناخته شوند مسلما راه امام بهتر به کار بسته می شود و افراد بهتر می توانند متحول شده و هدایت گردند و ما تنها نباید به یک جنبه امام بپردازیم، چرا که امام در همه ابعاد سرآمد و الگو بودند و هستند.

ویژگی های نهضت امام خمینی و وجه تمایز آن با نهضت های اسلامی پیشین در چه بود؟

۱۵ خرداد نه تنها با حرکت ها و جریان های سیاسی که در ایران از طریق احزاب و گروه ها صورت می گرفت تفاوت داشت، بلکه حتی با نهضت های اسلامی در طول صد سال گذشته هم بسیار متفاوت بود؛ البته نهضت امام با نهضت های سده پیشین مشترکاتی دارد که عبارتند از: اسلامی بودن، برخورداری از رهبری علما و روحانیون، مردمی بودن و دفاع از اسلام. اما تفاوت های فاحشی نیز با آنها دارد اولا حرکت امام یک حرکت براندازی بود، یعنی امام از همان ۱۶ مهر ۱۳۴۱ که نهضت خود را آغاز کردند، در اندیشه براندازی رژیم شاه بودند. امام در آن روز به صورت کاملا مدبرانه به منزل بنیانگذار حوزه علمیه قم می روند و علما را دعوت می کنند و می فرمایند اگر ما می خواهیم اسلام و ایران از اضمحلال نجات یابد، باید این دودمان پهلوی را از بین ببریم این حرف امام در آن شرایط خفقان و حساس، با شگفتی مواجه می شود و آقای شریعتمداری اظهار می دارد: ما با کدام نیرو و قدرت می خواهیم چنین هدفی را مطرح کنیم و یا آن را انجام دهیم؟ ما که بمب و… نداریم که بر سر شاه بکوبیم که امام پاسخ می دهند: ما قدرتی داریم که از بمب هم قوی تر است و آن ملت است. یعنی اگر ما مردم را به وظایف اسلامی و انسانی شان، آشنا سازیم و افشاگری کنیم، شاه باید از این مملکت برود. این سخنان امام نشان می دهد که امام از همان آغاز در اندیشه براندازی بودند و خود ساواک هم در همان سال ۱۳۴۱ گزارشی دارد مبنی بر این که: خمینی در یک جلسه ای با مراجع گفته است: من تا سرنگونی شاه مبارزه را ادامه می دهم و حتی حاضرم در این راه زندان و تبعید بشوم. اما وقتی در نهضت های گذشته از جنبش تنباکو تا مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت مطالعه می کنیم، هیچ کدامشان در اندیشه سرنگونی رژیم شاه نبودند.

نکته دیگری که بیان می کند امام از همان آغاز به فکر براندازی بودند، روش مبارزاتی ایشان بود که از آغاز سعی می کردند حمله را متوجه دربار شاه بکنند، مثلا در عیدفطر سال ۱۳۴۱ به شاه حمله می کنند و بعد از فروردین سال ۱۳۴۲ (بعد از حمله مزدوران رژیم شاه به مدرسه فیضیه) در همه سخنرانی های خود، روشنگری می کنند و به مردم می فرمایند شاه دوستی یعنی غارتگری! شاه دوستی یعنی آدم کشی! شاه دوستی یعنی هدم آثار رسالت! و در جریان ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ (۲روز پیش از دستگیری) حمله را مفصلا متوجه دربار شاه می کنند و می فرمایند: بدبخت! بیچاره! ۴۵ سال از عمرت می گذرد. هر چه بهت دیکته می کنند نرو آن بالا نگو، من نمی خوام تو مثل بابات بشی که وقتی اربابات خواسته باشند تو را از اینجا ببرند، مردم جشن بگیرند! اینها نشان می دهد که امام از نخست متوجه شاه و در فکر براندازی رژیم بودند. نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، این است که امام خمینی گاهی حرف های خود را به صورت نصیحت مطرح می کردند و آن را به این خاطر انجام می دادند که راه بهانه تراشی رژیم و پرونده سازی علیه خودشان را ببندند و راه های قانونی برای حرف و حرکت خود داشته باشند و لذا از همان اوایل به موارد قانونی دقت می کردند تا رژیم نتواند از راه های قانونی امام را تحت تعقیب قرار دهد.

تفاوت دیگر نهضت امام با نهضت های اسلامی گذشته، این است که نهضت امام هم جنبه ضد استبدادی داشت و هم جنبه ضد استعماری و ضد استکباری، یعنی هم برضد رژیم حاکم بود و هم برضد استعمارگران و استکبار جهانی که در ایران جولان می دادند، اما نهضت های گذشته تک بعدی بودند یعنی یا مانند نهضت مشروطه ضد استبدادی بودند و یا مانند جنبش تنباکو ضد استعماری؛ و چون استعمار و استبداد همیشه مکمل هم هستند، هر وقت یکی از اینها استبداد یا استعمار از یک نهضتی مثلا جنبش تبناکو و نهضت مشروطه ضربه می خورد، دیگری ضربات وارده را جبران می کرد و به همین خاطر نهضت ها و جریان های گذشته به فرجام مطلوب خود نمی رسیدند.

نکته دیگری که حضرت امام توجه داشتند، این بود که نخست باید به مردم آمادگی داد، زیرا سال ۱۳۴۱ برخی از مردم به شاه وفادار بودند و این فکر کاملا در جامعه ما جا باز کرده بود که شاه بی تقصیر است و اطرافیان او هستند که این کارها و خلاف های شرع را می کنند و خود شاه از اینها خبر ندارد! این روش مبارزاتی امام(ره) به خاطر این بود که می گفتند هدف مانند میوه است که اگر آن را زود بچینی قابل استفاده و قابل هضم نیست و اگر دیرتر از موعد هم بچینی می ترشد و از بین می رود، یک رهبر آگاه و دانا آن است که بداند هدف را در چه موقعی و موسمی مطرح کند، لذا اگر امام در همان سال ۱۳۴۱ اعلام می کرد که من می خواهم شاه را سرنگون کنم! مطمئنا ایشان را می گرفتند و مثل نواب صفوی اعدام می کردند و هیچ طوری هم نمی شد و آب از آب تکان نمی خورد! و لذا امام در آغاز، ماهیت رژیم را آشکار کردند و صبر کردند تا ماهیت رژیم و شاه بر مردم نمایان گردد. لذا وقتی عمال شاه به مدرسه فیضیه حمله کردند، آن جنایات رژیم زمینه خوبی برای آشکار شدن ماهیت شاه بود و پوچی ادعاهای اسلام پناهی، ملاقات با حضرات معصومین علیهم السلام و دیگر ادعاهای شاه را برملا کرد و ماهیت شاه را بر همگان آشکار ساخت.

آیا حضرت امام از همان آغاز نهضت، قصد براندازی نظام سلطنتی را داشتند یا وقتی که اصلاح ناپذیری شاه را دیدند، تصمیم به براندازی گرفتند؟

در مقدمه کتاب نهضت امام خمینی یک خاطره ای از امام آورده ام که در جلد اول حذف کرده بودم و آن این بود که امام در پاسخ تلگرافی از شاه فرموده بودند تلگراف اعلی حضرت رسید، متشکرم؛ گفته اعلی حضرت مطابق است با آنچه که از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله به ما رسیده است…، من این را حذف کردم و بعد به حاج احمد آقا گفتم، به نظر من این جمله ناپسند بود و لذا آن را حذف کردم! امام مرا خواستند و فرمودند: چرا حذف کردید؟ یک مورخ امین باید واقعیت ها را بنویسد، نهایتا انتقاد می کردید، شما باید از همین الان یاد بگیرید و خود را عادت دهید که اگر سخنی علیه شما و یا دوستان شما بود، آن را درز نگیرید و حذف نکنید و الا یک تاریخ نگار متعهدی نخواهید بود…؛ امام به دنبال این مقدمه ادامه دادند: اما راجع به آن جمله، وظیفه علما همان وظیفه انبیای خداست، همان گونه که پیام آوران الهی مبعوث شدند که انسان ها را نجات دهند و برایشان شاه و غیرشاه فرقی نمی کرد و هدفشان این بود که همه انسان ها را از لجن زار نجات دهند و آنها را هدایت کنند، علما هم همین طور هستند و هدفشان نجات و هدایت همه انسان ها (چه شاه و چه مردم کوچه و بازار) است به خاطر همین هم است، که خدا می خواهد فرعون آدم شود و هدایت گردد و ما هم وظیفه داشتیم که طبق دستور اسلام، شاه را نصیحت و آگاه کنیم تا شاه هدایت گردد و آدم شود، اما وقتی دیدیم این طور نشد، به وظیفه دیگرمان عمل کردیم، و این که می بینید سیاستمداران دنیا جز زبان زور با زبان دیگری حرف نمی زنند به خاطر این است که زبان دیگری بلد نیستند.

احزاب و گروه های سیاسی در مقابل نهضت امام چه موضعی داشتند؟

گروه های سیاسی مانند جبهه ملی و نهضت آزادی، حتی تا روزهای پیروزی انقلاب هم به شاه وفادار بودند، لذا آقای سنجابی در خاطراتش نوشته که وقتی او را به پیش شاه می برند، دست شاه را می بوسد و می گوید ما از اول به شما وفادار بودیم! یا مهندس بازرگان تا نوفل لوشاتو می آید که امام را قانع کند تا شاه را بیرون نکند…؛ امام بعد از این پیشنهاد آقای بازرگان سخنرانی تندی می کنند و می فرمایند؛ کدام عقل، کدام دین و کدام انسان قبول می کند کسی که دستش تا مرفق به خون مردم متدین آغشته است، ما به او بگوییم ب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.