پاورپوینت کامل پاسخ حکیمانه حضرت آیهاللّه جوادی آملی به شبهه ای در باب فدک ۵۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پاسخ حکیمانه حضرت آیهاللّه جوادی آملی به شبهه ای در باب فدک ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پاسخ حکیمانه حضرت آیهاللّه جوادی آملی به شبهه ای در باب فدک ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پاسخ حکیمانه حضرت آیهاللّه جوادی آملی به شبهه ای در باب فدک ۵۲ اسلاید در PowerPoint :
۳
حکیم متأله حضرت آیهاللّه جوادی آملی در درس تفسیر روز یک شنبه ۱۲مهرماه۱۳۸۸ به شبهه ای که در باب قضیه فدک مطرح شده بود پاسخ دادند.
معظم له در تفسیر آیه یرثنی و یرث من آل یعقوب، با مطرح کردن حدیثی که توسط آن به صدقه بودن فدک و در نتیجه به ارث نرسیدن آن به حضرت طاهره صدیقه سلام الله علیها احتجاج شده است، این حدیث را جعلی دانستند و در ادامه بحثشان به ارائه ادله ای در باب رد این ادعا پرداختند.
آنچه در ادامه می آید متن بیانات معظم له دراین باره می باشد:
نبوت ارثی نیست اللّه اعلم حیث یجعل رسالته، رسالت، نبوت و امامت به عصمت برمی گردد و ارثی نیست.
در مسئله ارث (که در آیات قرآن مطرح شده پیامبران ارث می گذارند) اقوال متعددی است؛ گفتند میراث منظور نبوت است یک؛ میراث علم و حکمت است دو؛ میراث مال هست سه؛ این اقوال سه گانه را در غالب کتاب های تفسیری مخصوصاً در جامع قرطبی آمده، منظور نبوت نیست برای این که نبوت امر ارثی نیست بر اساس اللّه اعلم حیث یجعل رسالته، ارثی نیست و هیچ کدام از انبیا نبوت را از نبیّ قبلی ارث نبردند.
سلسله انبیای ابراهیمی علیهم السلام از وجود مبارک حضرت ابراهیم و انبیای بعدی اینها هر کدام بر اساس اعطای الهی به نبوت رسیدند نه این که ارث برده باشند.
درباره علم و حکمت العلماء ورثه الانبیاء، این سرِ جایش محفوظ است که اینها وارثان انبیا هستند برای این که انبیا معلم کتاب و حکمت اند و اینها هم علم و حکمت را از انبیا به ارث می برند این هم اختصاصی به هیچ پیغمبری ندارد.
می ماند مسئله مال، در جریان مسئله مال که قول سوم است، اختصاصی به ما شیعه ها ندارد؛ عده ای هم از اهل سنّت و از قدما و از اصحاب مثل ابن عباس و دیگران، این ارث را ارثِ مال دانستند.
ما باید ببینیم که این ارث، ارث مال است یا غیر مال؟ روایتی را مرحوم کلینی رضوان الله علیه در کافی نقل می کند که انبیا، درهم و دینار را به ارث نمی گذارند، اینها علم را به ارث می گذارند.
این روایت را که مرحوم کلینی نقل کرد، حق است، یعنی بنای انبیا بر این نیست که مال جمع کرده و به دیگری منتقل کنند.
اینها نیست، آنچه محور نزاع بین دو فرقه است آن ذیلی است که جعل شده ماترکناه صدقه، این ما ترکناه صدقه، را که آ نها نقل کردند، سند ندارد و جعلی است، در جوامع روایی معتبر نیامده و در کتاب شریف کافی هم نیست.
آنها این را جعل کردند تا بگویند این فدک و امثال فدک صدقه است، وقتی صدقه عمومی شد، به بیت المال می رسد، وقتی بیت المال شد، به حاکم وقت منتقل می شود و همین کار را هم کردند.
ما برای این که ببینیم این روایت درست است یا نه، اولاً متن این روایت به همین جمله ختم می شود که مرحوم کلینی در کافی نقل کرده که انبیا لایورّثون، مثلاً درهماً و لا دینار؛ اینها علم را ارث می گذارند.
آن ماترکناه صدقه، در جوامع روایی معتبر نیست. این یک؛ و ثانیاً در حجّیت روایت چه معارض داشته باشد چه معارض نداشته باشد اولاً و بالذّات باید بر کتاب خدا عرضه بشود.
این دو طایفه روایات است که هر دو را مرحوم کلینی نقل کرد، بزرگان دیگر هم در جوامع روایی ما آوردند.
یک طایفه مربوط به عنوان نصوص علاجیه است که در کتاب های اصولی فراوان مطرح است که اگر دو خبر متعارض بودند چه کنیم؟ حضرت فرمود: ماوافّق کتاب اللّه، می شود حجّت، ماخالف کتاب اللّه…، و مانند آن، به عنوان نصوص علاجیه است که روایت هایی که معارض هم اند، معیار حجّت و لا حجّت یا ترجیح احدی الحجّتین، عرض بر قرآن کریم است.
طایفه دیگر روایاتی است که مطلق است، چه معارض داشته باشد چه معارض نداشته باشد، وجود مبارک پیغمبر علیه وعلی آله آلاف التحیّهوالثناء و هم چنین ائمه علیهم السلام فرمودند: به نام ما حدیث جعل می کنند ولی به نام خدا آیه قرآن را نمی توانند جعل کنند.
ستکثر علیّ القال، به نام ما روایات جعلی زیاد است هر روایتی که از ما به شما رسید بر کتاب خدا عرضه کنید اگر مطابق با کتاب خدا نبود مخالف کتاب خدا بود، این حجّت نیست و حرف ما نیست.
خدا غریق رحمت کند مرحوم علامه مجلسی رضوان اللّه علیه را، ایشان می فرماید طبق همین روایت معلوم می شود که چیزهایی را به نام پیغمبر جعل کردند.
برای این که، این روایت ستکثرعلیّ القال، یا صادر شده یا صادر نشده، اگر صادر شده و پیغمبر فرمود که به نام من دروغ جعل می کنند، معلوم می شود احادیث دروغ داریم؛ و اگر این روایت صادر نشده باشد، همین دلیل بر جعل است؛ برای این که همین را از پیغمبر نقل کردند.
لذا ایشان می فرماید این روایت چه صادر شده باشد چه صادر نشده باشد، مضمونش حق است.
یعنی معلوم می شود که به نام پیغمبر صلی اللّه علیه وآله احادیثی جعل می کنند.
پس هر روایتی چه معارض داشته باشد چه معارض نداشته باشد باید بر قرآن کریم عرضه بشود.
لذا اول ما باید خطوط کلی قرآن را ارزیابی کنیم بعد روایت را بر قرآن عرضه کنیم.
وقتی آیات قرآن را بررسی می کنیم می بینیم عموماتی دارد اطلاقاتی دارد و خصوصیّاتی؛ هم عموم و اطلاقش شامل انبیا و غیرانبیا می شود، هم آنچه مخصوص انبیاست عموم و اطلاقش تمام این اطلاقات از اقیمواالصلاه از کتب علیکم الصیام، از مسئله جهاد، از مسئله حج، از مسایل امر به معروف و نهی از منکر همه تکالیف شامل انبیا علیهم السلام و معصومین هم می شود. البته آنها احکام مختصّ هم دارند نظیر وجوب نماز شب بر پیغمبر صلی الله علیه وآله و مانند آن، ولی یوصیکم اللّه فی اولادکم، این گونه از عمومات شامل پیغمبر می شود مسئله ارث را تبیین می کند همه اینها مشمول اند.
۱ اینها عمومات. آیه سوره مبارکه احزاب که اولواالارحام بعضهم اولی ببعض، که طبقات ارث را تبیین می کند شامل انبیا می شود.
۲ قصه و ورث سلیمان داود، درباره خصوص نبوت است.
۳ اینجا هم ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب، ظاهرش مال است.
۴ برای این که ارثِ نبوّت یا ارث علم یا ارث حکمت اینها قرینه می خواهد وقتی عرفاً گفتند ارث یعنی مسئله مال دیگر، فلان کس وارث است، فلان کس ارث برد یعنی مال دیگر.
درست است می شود گفت فلان شخص وارث علم فلان کس است، وارث حکمت فلان کس است ولی مع القرینه است با قرینه می شود ارث را درباره مسایل علم و حکمت مطرح است ولی بی قرینه همان مسئله ارث مال است دیگر لغتاً این طور است، عرفاً این طور است، اعتبار عقلا این طور است، پس این چهار دلیل نشان می دهد که انبیا همانند افراد دیگر مشمول این عموم و اطلاقات اند.
مهم تر از همه استدلال صدیقه کبری سلام اللّه علیها است در حضور همه مهاجر و انصار با اطلاع وجود مبارک امام زمانش یعنی علی بن ابی طالب علیه السلام حضرت باخبر بود که وجود مبارک صدیقه کبری چگونه دارد احتجاج می کند از کسانی که این خطبه را حفظ کرد و نقل کرد همان زینب کبری سلام الله علیها بود که این خطبه را حفظ کرده بود و برای دیگران نقل کرد.
یکی از رُوات این خطبه همان زینب کبری است حالا شما ملاحظه بفرمایید این خطبه نورانی حضرت از چند بخش تشکیل می شود و از چند جهت حضرت استدلال می کند.
البته این خطبه طلیعه ای دارد این بزرگان یعنی معصومین علیهم السلام آن بخشی را که با مردم حرف می زنند بالاخره قابل فهم هست با تبیین، اما آن بخشی که با خدا حرف می زنند آنها را اوحدی می فهمند این دعاها این طور است، این مناجات شعبانیه این طور است، شما الاآن این بیست جلد وسایل را که می بینید غالب اینها قابل فهم است یعنی کسی پنج، شش سال درس بخواند بالاخره اگر هم به کتاب لغت بخواهد مراجعه کند مقدورش است این روایات را به خوبی می فهمد اما وقتی بخواهد صحیفه سجادیه را مطالعه کند یا نهج البلاغه را مطالعه کند این طور نیست که با هفت، هشت سال درس خواندن فقه و اصولی حل بشود.
خطبه مثلاً همین مناجات شعبانیه از این قبیل است آن بخشی که با خدا حرف می زنند خب توده مردم می خواهد بفهمد می خواهد نفهمند؛ هب لی کمال الانقطاع، این قطع چیست؟ انقطاع چیست؟ کمال انقطاع چیست؟ حضرت چرا مرحله سوم را خواسته؟ اینها نه با بنای عقلا حل می شود نه با لغت حل می شود نه با عرف
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 