پاورپوینت کامل نوشتاری از فیلسوف شرق، علامه محمدتقی جعفری قدس سره ۳۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نوشتاری از فیلسوف شرق، علامه محمدتقی جعفری قدس سره ۳۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نوشتاری از فیلسوف شرق، علامه محمدتقی جعفری قدس سره ۳۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نوشتاری از فیلسوف شرق، علامه محمدتقی جعفری قدس سره ۳۷ اسلاید در PowerPoint :

۱۲

با این که دنیا گذران است و مرگ هر لحظه نزدیک تر می شود، هم دنیا زیبا و فریبا است، هم زندگی شیرین.

با این که همه مردم می دانند که دنیا در گذر است و مرگ هر لحظه نزدیک تر می شود؛ و هیچ شیرینی ندارد مگر این که یک تلخی در دنبال خود می آورد؛ و هیچ آسایشی را به انسان نمی آورد مگر این که رنج و مشقتی در پی آن نهفته است؛ و از همه مهم تر آن که لطافت و ظرافت روح آدمی که مبنای کار و دیدگاهش کیفیت ها و رهایی و آزادی از خشونت ماده و کمیت ها است، مخصوصا اشتیاق ذاتی که روح برای آزادی از زنجیر قوانین طبیعت دارد. مولوی این اشتیاق ذاتی روح را به آزادی از اسارت کمیت حاکم در طبیعت چنین بیان می کند:

ای خدا جان را تو بنما آن مقام

کاندر آن بی حرف می روید کلام

تا که سازد جان پاک از سر قدم

سوی عرصه دور پهنای عدم

عرصه ای بس با گشاد و با فضا

کاین خیال و هست زو یابد نوا

تنگ تر آمد خیالات از عدم

زان سبب باشد خیال اسباب غم

باز هستی تنگ تر بود از خیال

زان شود در وی قمر هم چون هلال

باز هستی جهان حس و رنگ

تنگ تر آمد که زندانی ست تنگ

علت تنگی ست ترکیب و عدد

جانب ترکیب حس ها می کشد

با این حال کمتر کسی است که از زندگی در این دنیا و ادامه آن خوشحال نباشد و کمتر کسی است که به قول مردم، پایش در گل این دنیا فرو نرود. مردم دنیا معمولاً از فراق دنیا احساس وحشت می کنند و زیبایی ها و خوشی های دنیا همه سطوح روحی آنان را می خرد. به جالینوس حکیم چنین نسبت داده اند که او گفته است: من از زندگی این دنیا به قدری خوشحالم که می خواهم زنده بمانم اگر چه در شکم قاطری باشم و از . . . آن قاطر جهان را تماشا کنم:

آن چنان که گفت جالینوس راد

از هوای این جهان و از مراد

راضیم کز من بماند نیم جان

که ز . . . استری بینم جهان

گویا این ساده لوح،

گربه می بیند به دور خود قطار

مرغش آیس گشته بوده است از مطار

یا عدم دیده است غیر این جهان

در عدم نادیده او حشر نهان

چون جنین کش می کشد بیرون کرم

می گریزد او سپس سوی شکم

لطف رویش سوی مصدر می کند

او مفر در پشت مادر می کند

که اگر بیرون نهم زین شهر گام

ای عجب دیگر نبینم این مقام

یا دری بودی در این شهر و خم

تا نظاره کردمی اندر رحم

یا چو چشم سوزنی را هم بدی

که ز بیرون آن رحم دیده شدی

این چنین هم غافل است از عالمی

هم چو جالینوس او نامحرمی

او نداند کان رطوباتی که هست

آن مدد از عالم بیرونی است

آن چنان که چار عنصر در جهان

صد مدد دارد ز شهر لا مکان

آب و دانه در قفس گر یافته است

آن ز باغ و عرصه ای درتافته است

جان های انبیا بینند باغ

زین قفس در وقت نقلان و فراغ

پس ز جالینوس و عالم فارغند

هم چو ماه اندر فلک ها بازغند

ور ز جالینوس این قول افتری ست

پس جوابم بهر جالینوس نیست

این جواب آن کس آمد کاین بگفت

که نبودستش دلی با نور جفت

]مثنوی دفتر سوم ص ۲۰۱ نسخه رمضانی[

البته این نکته بسیار مهم را فراموش نباید کرد که علت چسبیدن عده ای فراوان از مردم به این دنیا و زر و زیور آن، نه بدان جهت است که واقعاً به خود این دنیا و لذایذ و زیبایی های آن عشق می ورزند، بلکه علت زیربنایی آن، قدرت و فشار خود حیات به ادامه خویش است، و به اصطلاح باید گفت: جبر مکانیسم حیات، بسیار قوی است و برای ادامه خود از هیچ گونه تکاپو و تلاش دریغ نمی دارد. عده ای دیگر به جهت ترسی که از مرگ و ماورای آن دارند، دو دستی به زندگی می چسبند و نمی دانند که هر اندازه هم از مرگ وحشت و خوف داشته باشند و هر اندازه هم از آن فرار کنند، بالاخره کُلُّ نَفسٍ ذائقهُ المَوت، عنکبوت/۵۷؛ )همه نفوس انسانی مرگ را خواهند چشید.(

به طور کلی شیرینی و طراوت و زیبایی ها و لذایذ جهان، به قدری جالب است که همه تلخی ها و شکست ها و ناکامی ها را قابل هضم می سازد، با این حال، این امور چیزی به دست نمی دهند که حتی در طول عمر آدمی پایدار بماند. بلکه اگر درست دقت کنیم، همه لذایذ و خوشی ها پس از آن که آدمی را موقتاً اشباع نموده و منقرض شدند، یادآوری آن ها پس از سپری شدن، نوعی تلخی و تأسف به بار می آورد، مخصوصاً وقتی که عمر انسانی از میانسالی تجاوز می کند و پیری او آغاز می گردد:

افسوس که ایام جوانی بگذشت

سرمایه عمر جاودانی بگذشت

تشنه به کنار جوی چندان خفتم

کز جوی من آب زندگانی بگذشت

اگر بخواهیم تصور خوبی درباره لذایذ و خوشی های گذشته داشته باشیم، رباعی زیر را در نظر می گیریم:

دنیا چو حباب ست و لکن چه حباب

نه بر سر آب بلکه بر روی سراب

آن هم چه سرابی که ببینند بخواب

آن خواب چه خواب،خواب بدمست خراب

پس چه باید کرد که زندگی ما در این دنیا، دارای معنایی باشد که زر و زیورها و لذایذ و زیبایی های دنیا با آمدن و رفتن خود، جان عزیز ما را متلاطم نسازد، دریغ ها و افسوس ها جان ما را مجروح ننماید و در پایان کار، احساس پوچی نکنیم؟ باید گفت: فقط یک اصل است که می تواند معنای مزبور را به زندگی ما ببخشد و این اصل چنین است: اعمل لدنیاک کأنّک تعیش أبدا و اعمل لآخرتک کأنّک تموت غدا )برای دنیای خود چنان عمل نما که گویی زندگانی تو در این دنیا جاودانی ست و برای آخرت خود چنان عمل نما که گویی فردا خواهی مرد( این اصل چنین توضیح داده می شود که با نظر به صفت اساسی حیات که عبارت ست از:

هر نفس نو می شود دنیا و ما

بی خبر از نو شدن اندر بقا

عمر هم چون جوی نو می رسد

مستمری می نماید در جسد

شاخ آتش را بجنبانی به ساز

در نظر آتش نماید بس دراز

این درازی مدت از تیزی صنع

می نماید سرعت انگیزی صنع

پس ترا هر لحظه مرگ و رجعتی ست

مصطفی فرمود دنیا ساعتی ست )مولوی(

هر لحظه از جریان ممتد حیات از پشت پرده طبیعت آغاز می شود و لحظه ای در روی پر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.