پاورپوینت کامل بیانات مهم حضرتآیه اللّه علامه جوادی آملی پیرامون حج ۴۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بیانات مهم حضرتآیه اللّه علامه جوادی آملی پیرامون حج ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بیانات مهم حضرتآیه اللّه علامه جوادی آملی پیرامون حج ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بیانات مهم حضرتآیه اللّه علامه جوادی آملی پیرامون حج ۴۸ اسلاید در PowerPoint :

۱۲

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

الحمد للّه رب العالمین و صلی اللّه علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الاCئمه الهداه المهدیین سیما خاتم الاCنبیاء و خاتم الاCوصیاء )علیهما آلاف التحیّه و الثناء( بهم نتولی و من اعدائهم نتبرَّءُ الی اللّه. فرصت مناسبی است ایّام ذی حجّه و اَشهر حج که مناسک حج به بارگاه الهی تقدیم می شود و زائران حرمین از مشرق و مغرب جهان، کنار کعبه که قبله مسلمان ها و مَطاف آن هاست دور هم جمع می شوند تا توحید و معارف الهی را از نزدیک تجربه کنند و مناسک و مراسم دینی را از نزدیک امتثال کنند. نکته مهمّی که همه ما باید به آ ن توجّه کنیم مخصوصاً مبلّغان اسلامی، ائمه محترم جمعه و جماعات حرمین و مبلّغان دینی آن است که توحید، اصل است و همه امور دینی به این توحید برمی گردد. چون توحید اصل است، در آغاز اِحرام که تَلبیه مطرح است این کلمه توحید مکرّر در تلبیه آمده: «لبیک اللهم لبیک، لبیک لاشریک لک لبیک إنّ الحَمد و النعمه…»، )وسائل الشیعه/۱۲/۳۷۶و۳۷۷.( این تلبیه که توحیدِ مکرّر است، از جان و زبان همه مسلمآن ها برمی خیزد و دستور اسلامی هم این است که در هر فراز و فرودی تا رسیدن به حرم، تلبیه تکرار بشود و این همانند تکرار «لا إله الاّ اللّه» است که رسول گرامی )علیه و علی آله آلاف التحیّه و الثناء( طبق نقل مرحوم صدوق در توحید فرمود نه من نه هیچ پیامبری قبل از من کلمه ای همتای «لا إله الاّ اللّه» نیاوردیم، )التوحید )شیخ صدوق(/ ۱۸.( زیرا خدای سبحان همتا ندارد: «لاشریک لک»، )وسائل الشیعه/۱۲/۳۷۶.( توحید هم بی همتاست: «لاشریک للتوحید کما لاشریک للواحد»؛ این آغاز و انجام مناسک همه مسلمین است. مطلب دوم آن است که ذات اقدس الهی، نظام هستی را آفرید و می پروراند یعنی هم خالق کل است هم ربّ کل و هر موجودی را اثری بخشید که مردم نیازشان را در اثر آن موجودِ ذی اثر برطرف کنند؛ اگر تشنه اند به آب رو بیاورند و اگر گرسنه اند به نان توجّه کنند و اگر نیازمند آشیانه و مسکن اند به بیت و دار و خانه مراجعه کنند و اگر نیازمند به علم اند به معلّم و استاد مراجعه کنند و مانند آن؛ این آثار را ذات اقدس الهی به افراد یا اشیاء عطا کرده است )این مطلب دوم.( مطلب سوم آن است که اشیاء یعنی ماسوای خدا و همچنین اشخاص در اصلِ هستی و در بقای هستی و در اوصاف هستی و کمالات هستی، فقرِ محض اند ]و[ فقیر الی اللّه اند: أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّه، )فاطر/۱۵.( این نکته را که از پیروی اهل بیت آموخته ایم، بیش از گذشته توجه کنیم که انسان فقیر است ]اما[ نه یعنی ذاتی دارد که دارای صفت فقر است بلکه او فقرِ مُمثَّل است. همان طوری که صفت غنا ذاتیِ خداست نه این که ذات خدا جدای از وصف غنا باشد، فقیر بودنِ انسان هم ذاتی اوست نه این که انسان ذاتی دارد و در کنار ذات، دارای فقر است که بشود «ذاتٌ ثَبَتَ له الفقر»؛ همان طوری که خداوند «ذاتٌ ثبت له الغنی¨» نیست بلکه آنجا مشتق و مبدأ یکی است غنا و غَنی یکی است، در انسان هم بشرح ایضاً ]یعنی[ مشتق و مبدأ یکی است فقر و فقیر یکی است. اگر انسان ذاتی می داشت جدای از فقر و فقر برای ذات، وصفی بود نظیر زوجیّتِ اربعه، لازمِ آن این بود که انسان در حریم ذات محتاج نباشد، در حالی که انسان عین حاجت و نیاز است و در حریم ذات به خدای سبحان وابسته است یعنی ذاتی جز رَبط و فقر ندارد که وصف او عین ذات اوست. صفت اگر عین ذات باشد این کمال نیست، تا صفت چه باشد و موصوف که باشد اگر صفت، صفت کمال باشد این عینیّت باعث کمال است مثل این که خداوند عین علم است عین قدرت است عین غِناست و اگر صفت، صفتِ نقص باشد، این اتّحاد، مکمّل نقص است مؤیّد نقص است باعث تحقّقِ عمیق نقص در درون مایه ذات اوست مثل این که می گوییم: «الا؛نسان فقیرٌ». پس فقر عین ذات انسان است و «ذاتٌ ثَبَتَ له الفقر» نیست و این فقر تنها مربوط به انسان نیست، جهان فقیرِ خداست. مطلب بعدی آن است که فقیر به معنای ندار نیست، آن کس که مال ندارد به او می گویند «فاقد» نه فقیر و اگر به کسی گفتند فقیر به این معناست که ستون فقرات او شکسته است ]و[ قدرت قیام ندارد و چون مال و اقتصاد، مایه قِوام و ایستادگی یک ملّت است، اگر فرد یا ملّتی مال نداشت ]و[ از اقتصاد سالم برخوردار نبود، قدرت ایستادگی ندارد، گویا ستون فقرات این امّت شکسته است، از این جهت به این فرد یا آن امّت می گویند «فقیر». هیچ کسی غیر از خدا قدرت قیام ندارد، تنها او حیِّ قیّوم است و تنها قائمِ به قِسط اوست، )آل عمران/ ۱۸.( بلکه تنها قائم، اوست و دیگران افتاده اند و اگر کسی می نشیند یا برمی خیزد نه تنها قدرت قیام ندارد، قدرت نشستن هم ندارد قدرت اِستِلقاء و اِضطِجاع هم ندارد. این که در نماز هنگام برخاستن از سجده به قیام می گوییم: «بحول اللّه تعالی¨ و قوّته أقوم و أقعد» یعنی با قدرت خدا من برمی خیزم و با حول و قوّه الهی می نشینم یعنی نشستن هم به قوّت اوست چه این که اِضطِجاع و به پهلو آرمیدن و استلقاء هم به قدرت اوست. اگر حول الهی و قوّه الهی نباشد، انسان نه تنها قدرت قیام ندارد، قدرت قعود هم ندارد قدرت اضطِجاع هم ندارد قدرت استلقاء هم ندارد قدرت اِنبِطاح هم ندارد؛ هیچ حالی مقدور او نیست مگر به قوّه الهی و حول الهی و این استغراق در توحید است و نماز ما که ستون دین ماست، )وسائل الشیعه/۴/۲۷.( جای آموزش این معارف بلند است. تا کنون ثابت شد که اشیاء عالَم و اشخاص عالم با این که آثار فراوانی را از خدا دریافت کرده اند هیچ کدام غنی نیستند و هیچ کدام بی نیاز از خدا نیستند. مطلب بعدی آن است که ما برای رفع نیازهای فراوان مان، به آفتاب و ماه و سایر ستاره ها مراجعه می کنیم، نور می گیریم حرارت می گیریم درمان می گیریم، گیاهانمان را با آن پرورش می دهیم نباتات و معادن را با آن پرورش می دهیم محیط زیست را با آن سالم نگه می داریم و صدها بلکه هزارها برکات فراوانی که بشر از شمس و قمر می گیرد و این مراجعه به ماه و آفتاب به این معنا نیست کهمعاذاللّه ما آفتاب پرستیم یا ماه پرستیم. ما می گوییم خدای سبحان روزی آفتاب را آفرید روزی هم بر اساسِ إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَت، )تکویر/۱.( آن را از پا در می آورد، ماه را آفرید ستاره ها را آفرید آب را هم این چنین خلق کرد؛ آب هر اثری که دارد به اذن خداست گاهی این اثر را به او می دهد گاهی از آن می گیرد؛ آتش هر اثری که دارد از خداست گاهی به آن می دهد گاهی از آن می گیرد. در جریان آتش فرمود: یَا نَارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاَماً عَلَی إِبْرَاهِیم، )انبیاء/۶۹.( این سوخت و سوز را از شعله آتش گرفت؛ درباره آب که جریان، خاصیّت اصلی آن است به آبِ دریا فرمود با عصای موسی بایست: فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یَبَسا، )طه/۷۷.( این مضمون در قرآن کریم آمده است که عصا را به دریا بزن آب های رفته هم چنان می رود و آب های نیامده هم چنان می ماند، یک سدّ آبی درست می کند و شما در وسط دریا از مَعبَر خشک می گذرید؛ این رفتن را از آب می گیرد آن سوختن و سوزاندن را از آتش می گیرد. زمین که بستر آرامش و سکونت برای همه ماست گاهی به زمین می گوید دهن باز کن و قارون را بَلع کن: فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْض، )قصص/۸۱.( صخره صمّاء را می گوید دهن باز کن چشم باز کن ]تا[ از دهان و چشمت آب بجوشد؛ به موسای کلیم فرمود: اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَر، )بقره/۶۰.( که

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.