پاورپوینت کامل متن کامل بیانات علامه جوادیآملی در آخرین خطبه های نماز جمعه قم ۶۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل متن کامل بیانات علامه جوادیآملی در آخرین خطبه های نماز جمعه قم ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل متن کامل بیانات علامه جوادیآملی در آخرین خطبه های نماز جمعه قم ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل متن کامل بیانات علامه جوادیآملی در آخرین خطبه های نماز جمعه قم ۶۹ اسلاید در PowerPoint :

۴

حکیم متأله، حضرت آیهاللّه علامه جوادی آملی، روز جمعه ششم آذر ماه ۱۳۸۸، ضمن ایراد آخرین خطبه های نمازجمعه شهر جهاد و اجتهاد، قم، از ادامه امامت جمعه این شهر مقدس اعلام انصراف نمودند. نظر به اهمیت بیانات معظم له در این خطبه ها، مشروح آن، در ذیل تقدیم حوزویان ارجمند می شود.

خطبه اول:

مهم ترین و بهترین سفارش انبیای الهی، فراهم کردن مهم ترین توشه سعادت دنیا و آخرت است و آن تقواست. بخش پایانی خطبه نورانی ۲۱۴ نهج البلاغه، که سیدرضی نقل کرده، این است که حضرت علیه السلام فرمود: «واعلموا ان عباداللّه المستحفظین علمه یصونون مصونه و یفجرون عیونه …»، خدای سبحان، علم به خود را به همه نمی دهد؛ برخی ها عالم می شوند. این علم، حجهاللّه علی الخلق است. حجت خداست بر آن ها. برخی ها عالم می شوند بر اساس: «العلم نور یقذفه اللّه فی قلب من یشاء»؛ در این صورت، وارث انبیا خواهند بود. این ها که علم را به ارث برده اند، دارای علم الوراثه اند نه علم الدراسه؛ حوزه و دانشگاه، امین علم الهی اند؛ این علم را به خوبی نگه می دارند، به خوبی عمل می کنند و به هرکس نمی گویند، بلکه به افراد صالح منتقل می کنند و همیشه از آن پاسداری می کنند؛ «واعلموا ان عباداللّه المستحفظین علمه». و کسانی که به عنوان حفظ و امانت پذیرفتند، یا کسانی که فرشتگان، آن ها را مستحفظ قرار داده اند «یصونون مصونه» این علم را کاملاً حفظ می کنند.

علم یک کبریایی دارد که در قلب هر کسی نمی نشیند و در دل هر کسی هم نمی گنجد. «یصونون مصونه و یفجرون عیونه»؛ مطلبی را از قرآن یا روایت حفظ کنند، به مردم منتقل کنند، این چنین نیست. او که عالم نیست، او دلال علم است. آن کسی عالم است که مجتهد در آن رشته باشد، کند و کاو کند، این چشمه را جوشان کند، عیونی را از آن منفجر و فروعی را از اصول استخراج کند و اصولی را سایه افکن فروع قرار دهد تا مفجر چشمه های دانش شود. این گونه از علما، که حافظان دین خدا و علم خدایند، «یتواصلون بالولایه یتلاقون بالمحبه یتساقون بکأس رویه و یصدرون بریه لاتشوبهم الریبه و لاتسرع فیهم الغیبه علی ذلک عقد خلقهم و اخلاقهم». فرمود: این ها کسانی هستند که با ولایت در بین مردم به سر می برند، والی یکدیگرند، مولای یکدیگرند، مولی علیه یکدیگرند، با مهر و لطف و صفا و وفا زندگی می کنند. برخورد آن ها با محبت است، ساقی یکدیگرند، جام در دست آن هاست، هر کسی را که لایق بدانند؛ سیراب می کنند. جام محبت و ولایت در دست دارند، ساقی گونه افراد تشنه را سیراب می کنند؛ آن ها هم که با این عالمان دین مرتبط اند، سیراب می شوند. هم این ها، یتساقون بکأس رویه، با جام پر، هم آن ها «یصدرون بریه»؛ بریه یعنی سیراب شدن. هم ساقی با جام پر، مردم را سیراب می کند، حرف بی مغز نمی زند، بی مغز سخن نمی گوید، بی استدلال حرف نمی زند، مرسلات را به خورد مردم نمی دهد، روایات ضعیف را به خورد مردم نمی دهد، خرافه را دین حساب نمی کند، ساقی گونه و متقن سخن می گوید و تشنه ها را هم سیراب می کند: «یصدرون بریه». آن جام و آن ساقی و این سیراب شدن؛ دیگر در چنین فضایی، ریب، تهمت و غیبت راه ندارد: «لاتشوبهم الریبه و لاتسرع الیهم الغیبه». چنین جامعه ای با این وضعی که زندگی می کنند، علی ذلک عقد خلقهم واخلاقهم. سرشت و سرنوشت این جامعه را ذات اقدس اله، با محبت، ولایت، وداد، صدق و حق تنظیم کرده است. باز بیان نورانی امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این جمله بعد، این است: «یتلاقون بالمحبه» با دوستی زندگی می کنند.

الآن فرصت حج و عمره است. هزارها زائر از دورترین نقاط جهان، کنار قبله مسلمانان و کنار مطاف مسلمین دارند طواف می کنند. پیام رهبر محترم انقلاب هم در چنین فضایی خوانده شده است؛ دعوت به محبت، وحدت، صفا و وفا کرده است. ببینید عناصر محوری دین چیست؟ دین آمر مشترکش کعبه است، قرآن است، عترت است و مانند آن. کعبه که مطاف مسلمین و قبله مسلمانان است و به دست خلیل سپرده شده و به دست حبیبش فتح شد. اگر ابراهیم، بنیانگذار کعبه بود، فرمود: واتخذاللّه ابراهیم خلیلا، نساء/۱۲۵؛ و اگر متمم و مکمل آن بنیانگذار، وجود مبارک رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله است، که حبیب خداست و چون خاتَم و خاتِم انبیاست، از امتش به دستور خدا مزد خواست؛ آن مزد، هم مودت است: «لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی». این سه عنصر را جمع کنید، تا عنصر چهارم را اضافه کنیم. خلت و دوستی ابراهیم از یک سو، محبت حبیب خدا از سویی دیگر، مودت اهل بیت عصمت و طهارت از سوی سوم؛ در هر سه مقطع، شما جز هم آهنگی، هم آوایی، دوستی، لطف، صفا و وفا چیزی نمی بینید و چون رسالت آن حضرت الی یوم القیامه است، اجر این رسالت هم الی یوم القیامه است؛ اگر اجر، مودت است، در کنار آن، دو عنصر خلت و محبت، جامعه را محبوب یکدیگر می کند. اصل چهارم که باید ضمیمه این سه اصل شود، این است که قرآن و عترت، همیشه باهم اند. ادله ای که در گرامی داشت این دو عنصر ذکر شد و می شود، سه قسم است؛ یک قسمت مستقیماً فضیلت قرآن را بیان می کند؛ یک قسم مستقیماً فضیلت عترت ائمه اطهار علیهم السلام را ذکر می کند؛ قسم دیگر هم جامع فضیلتین است؛ آن قسمی که جامع فضیلیتین است، نظیر: «انی تارک فیکم الثقلین»، که منشأ هدایت اند، باید به این ها اعتصام کنید و هر کسی به این ها اعتصام کرد، از ضلالت، نجات پیدا می کند. این، نیازی به بحث ندارد. اما آن قسمی که مخصوص قرآن کریم است، چون افتراق قرآن و عترت، از هم محال است، هر فضیلتی که برای قرآن ذکر شده، برای اهل بیت علیهم السلام است و آن بخشی که مربوط به اهل بیت علیهم السلام است، چون عترت طاهرین از قرآن جدا نیست، فضیلتی که مربوط به اهل بیت علیهم السلام است مربوط به قرآن هم است. اگر اجر رسالت پیغمبر، مودت اهل بیت علیهم السلام است، یعنی اجر رسالت پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه وآله، مودت ثقلین است، مودت قرآن و عترت نیز است.

به هر تقدیر، جامعه اسلامی را مودت، محبت و دوستی اداره می کند و اگر خدای ناکرده، این رخت بر بندد، نگه داری چنین جامعه ای، کار آسانی نیست؛ لذا وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در این خطبه ۲۱۴ نهج البلاغه می فرماید: این ها با ولایت به هم مرتبط اند، با محبت به هم مرتبط اند؛ ساقی یکدیگرند. همه این ها را باب مفاعله ذکر می کند: «یتساقون بکأس رویه و یصدرون بریه». چنین جامعه ای حتماً روی صلاح و فلاح را می بیند. در پایان همین بخش دوم، حضرت علی علیه السلام می فرمایند: هر انسانی این نصیحت خالصانه را که کرامت است، قبول کند و آن این است که ما با مردن، از پوست بیرون می آییم نه بپوسیم. ما الآن زندگی جمعی داریم، ولی فردا جمعیم، ولی اجتماعی نداریم؛ «ان الاولین والآخرین لمجموعون الی میقات یوم معلوم»، واقعه/۴۹؛ همه فردا خواهند آمد، اما: «و کلهم آتیه یوم القیامه فرد»، مریم/۹۵. فردا، هیچ کس دیگری را نمی شناسد. جمع بودن غیر از اجتماعی بودن است. غیر از مدنی بودن است بنابراین، هر کسی باید نور خود را به همراه ببرد. روزی خود را باید به همراه ببرد. رفاه و فرش خود را باید به همراه ببرد. اگر فرش نبردیم، آن جا جای فرش نیست. فرمود: کسی که این جا عمل صالح انجام می دهد، «فلانفسهم یمهدون»، روم/۴۴؛ فرش آماده می کند و اگر کسی چیزی به همراه نبرد که: «یضربون وجوههم و ادبارهم»، محمد/۲۷. فرمود: هر عاقلی این نصیحت را می پذیرد؛ کسی که ذی قلب سلیم است، حرف رهبران الهی را گوش کند: «اطاع من یهدیه و تجنب من یردیه». آن رفقای بد، آن نامه های بد، آن برنامه های بد، باعث هلاکت است، از آن پرهیز می کند. فرمود: این کرامت را از ما قبول کنید و اگر دارای قلب سلیم بودید، انشاءاللّه با دست پر و چهره نورانی حرکت می کنید؛ «قبل ان تغلق ابواب التوبه» قبل از این که در توبه را ببندند، وارد شوید. با مرگ، خیلی از درها گشوده می شود که: «فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید»، ق/۲۲. و خیلی از درها بسته می شود، در ایمان، در عمل صالح، در توبه بسته می شود، که: ان الیوم عمل و لاحساب و غداً حساب و لاعمل نهج البلاغه/کلام۴۲. فرمود: مردان الهی، که جام در دست آن هاست، ساقی امت و ملت اند، فراوان نیستند؛ این ها «کتفاضل البذر فیوخذ منه و یلقی». یک کشاورز وقتی بخواهد، مزرعه اش را برای سال بعد فراهم کند، هر گندم یا هر برنج یا هر جو برای بذر آماده نیست. فرمود: «ینتقی فیلقی» غربال می کنند آن درشت ها، شفاف ها و صاف ها را؛ آن هایی را که زده نیستند، صدر و ساقه آن سالم است، آن ها را برای بذر آماده می کنند. فرمود: عالمان دین، بذر جامعه اند. هر کسی به این مقام نمی رسد؛ بقیه را می ریزند در آسیاب. این ها را نگه می دارند که بذر آینده است. این ها خوشه ها، شاخه ها و شجر آینده اند. هر کسی مستحفظ و مستحفظ علم خدا نیست. هم در آن بخش فرمود، هم در این بخش فرمود که: «قد میزه التخلیص و هذبه التمحیص». فرمود: خالص کردن و غربال کردن یک عده را برچین کرده، نگه داشته و آزمون را هم یک عده را ثابت نگه داشته، که امیدواریم ذات اقدس اله، آن توفیق را به همه مرحمت کند که هر کدام در حد خاص خود، حافظ دین و علم الهی باشیم. انشاءاللّه، مشمول این تعبیرات بلند علوی باشیم.

خطبه دوم:

ماه پربرکت ذی حجه، مناسبت های فراوانی دارد.

امروز که نهم ذی حجه ۱۴۳۰ هجری قمری و ۶ آذر ۱۳۸۸ هجری شمسی است، روز عرفه است.

روز عرفه در بین روزها، خصیصه استجابت دعا را به همراه دارد. بهترین روز برای دعا همین روز است؛ دعا، خواندن است و سؤال، خواستن است. گرچه هر سؤالی دعاست و گرچه به حسب ظاهر، هر دعایی خواستن نیست، لکن در تحلیل هر دعایی، سؤال و خواستن است، زیرا معنای دعا، خواندن ذات اقدس اله به اسمای حسنای اوست. داعی که خدا را به اسمای حسنی می خواند، معنایش این است: خدایا، تو با این اسما تجلی کن.

اگر دارای همت بلند باشد، معنای سومش این است که: خدایا مرا مظهر این اسما قرار بده آن که می گوید: یا علیم و یا حفیظ، یعنی: «علمنی واحفظنی واجعلنی معلم الناس، حافضاً لدینک». این معنای دعاست. این چنین نیست که انسان، ذات اقدس اله را با اسما بخواند، بدون مسمی؛ یا اسما را بخواند، بدون غرض. وقتی می گوییم: یا کریم؛ یعنی از تو کرم طلب می کنیم. اگر گفتند: در فلان کلاس، مهندس تدریس می کند، یعنی درس هندسه می دهد. اگر گفتند: در فلان سالن یک فقیه تدریس می کند، یعنی درس فقه می دهد. در فلان مدرس، یک حکیم تدریس می کند، یعنی درس حکمت می دهد.

این دعا، خواندن خدا با اسمای حسنای اوست؛ یعنی: خدایا، با این اسما به ما رو کن یک عده را خدا نمی بیند، با این که او بکل شیء بصیر است؛ رو ندارد. او به یک عده «لاینظر الیهم»؛ نگاه نمی کند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.