پاورپوینت کامل علامه جوادی آملی تبیین کردند;حق و تکلیف از منظر نهج البلاغه ۳۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل علامه جوادی آملی تبیین کردند;حق و تکلیف از منظر نهج البلاغه ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علامه جوادی آملی تبیین کردند;حق و تکلیف از منظر نهج البلاغه ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل علامه جوادی آملی تبیین کردند;حق و تکلیف از منظر نهج البلاغه ۳۴ اسلاید در PowerPoint :

۶

سلسله مباحث اخلاقی حکیم متأله، حضرت آیه اللّه علامه جوادی آملی که روزهای پنج شنبه ها در مسجد معظم له در قم ارائه می شود، با تبیین موضوع «حق و تکلیف» ادامه یافت. آنچه در پی می آید، گزیده مباحث ایشان پیرامون این موضوع است.

وجود مبارک حضرت امیر علیه السلام در خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه، به موضوع حق و تکلیف پرداخته است، که هرجا حق است، تکلیف هم است و این دو، مقابل هم اند. اگر کسی حقی بر دیگری داشت، دیگری هم حقی بر او دارد و اگر کسی حق داشت که دیگری عهده دار انجام آن است، او هم تکلیفی دارد که حق دیگری را ادا کند. و این تقابل حق و تکلیف، استثناء پذیر نیست، و اگر کسی حق داشت بدون وظیفه، آن خداوند است، چون خداوند متعال هم حق دارد بر بندگان و هم برای بندگان خود برای خود، یک تفضلی قرار داده است، که بندگان او را اطاعت کنند و او عهده دار جزا و پاداش باشد.

حضرت امیر علیه السلام در این خطبه می فرماید: من که علی بن ابی طالبم، در شخصیت حقیقی ام، مثل شما هستم و حقی بر شما ندارم، اما در شخصیت حقوقی ام، که امام مسلمینم، حقوقی بر شما دارم؛ شما هم بر خلیفه مسلمین حقی دارید. بعد فرمود: حقی که بر من است و حقی که بر شماست، این حق زیباست. اگر کسی بخواهد در مورد ارزش حق، کتاب بنویسد، یا سخنرانی کند، یا حق را توصیف کند، میدانش وسیع است، اما اگر کسی بخواهد به حق عمل کند، به عبارتی متحقق شود، نه محقق، میدان وسیعی ندارد، بلکه راه بسیار باریکی است؛ لذا فرمودند: «الحق اوسع الاشیاء فی التواصف و اضیقها فی التناصف» شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ۱۱/۸۸؛ یعنی برای منصفانه رفتار کردن و حقوق دیگران را رعایت کردن، محقق نیاز نیست؛ متحقق نیاز است؛ لذا اگر می خواهد متحقق شود، باید حق باور، حق رو و حق پذیر باشد، تا بتواند از این راه بسیار سخت، عبور نماید.

حضرت هم چنین فرمودند: کسی حق یک جانبه ندارد، که بگوید: این حق من است، چون در ازای حقی که دارد، تکلیفی هم دارد. حق با تکلیف: آمیخته است. اگر ما حقی داریم، بر طرف مقابلمان تکلیفی است و طرف مقابل نیز حقی دارد که ما مکلفیم آن حق را به او بپردازیم؛ «لایجزی لاحد، الاجری علیه». متحقق واقعی هم حق خود را از دیگران طلب می کند و هم حق دیگران را به دیگران می پردازد. بعد فرمود: به این که مسئله حق، نه تنها میدان وصفش وسیع است، میدان حکومتش هم وسیع است؛ هیچ جا نیست که از حکومت حق، خالی باشد و کسی نمی تواند بگوید: دیگران باید فلان کار را انجام دهند، ولی حقی از دیگران، بر من نیست. بعد می فرمایند: حتی ذات اقدس اله، که همه جهان، خلق و فیض اوست، برای دیگران بر خودش حقی قرار داد. درست است هیچ کس حاکم بر خدا نیست، درست است اگر خدا حکمی کرد، هیچ کس حکم خدا را تحقیق نمی کند:«لا معقب لحکمه». این دو اصل که: «له الحکم» یا «ان الحکم الا اللّه»، که گاهی به صورت ادات حصر بیان می شود، مثل: «علی له الحکم»، این نشان می دهند، نه تنها حاکم، خداست، بلکه هیچ کس هم در برابر حکم خدا، حق تعقیب و گریز ندارد، که در سوره رعد، آیه ۴۱ فرمود: «واللّه یحکم لا معقب لحکمه»، اما خدا برای احترام گذاشتن به خلق می گوید: من بر مخلوق، حق دارم و برای خودم هم حقی از طرف مخلوق بر خودم وضع کردم. هیچ کسی بر خدا قانون وضع نمی کند، ولی خود خداوند، قانونی به صورت وفای به عهد، بر خودش وضع کرده و فرمود: «و لو کان لاحد ان یجری له ولا یجری علیه لکان ذلک خالصاً للّه سبحانه دون خلقه لقدرته علی عباده و لعدله فی کل ما جرت علیه صروف قضائه». بنابر این، اگر کسی در عالم شایسته است حق یک جانبه داشته باشد، او باید خدا باشد، ولی خدا این کار را نکرده است؛ با این که خداوند هم قادر محض است، هم کل جهان ملک اوست و هم کل جهان مُلک اوست، زیرا بعضی ها مالک اند، ولی مَلِک نیستند، قدرت ندارند، یا اعضا و جوارحشان ناقص است، یا دیگری مالشان را گرفته است؛ این فرد مالک مال هست، ولی مَلِک مال نیست؛ عده ای هم مَلِک یک چیزی اند، اما مالک نیستند؛ مثل کسانی که غاصبانه چیزی را گرفتند؛ مُلک دارند، نفوذ دارند، سلطه و سیطره دارند، ولی مالک نیستند، در حالی که ذات اقدس اله، هم «له ما فی السماوات و الارض بقره/ ۱۱۶» است، هم «تبارک الذی بیده الملک» می باشد و هم «سبحان الذی بیده ملکوت کل شی، یس/ ۸۳» هست، ولی با همه این اوصاف، برای مردم بر خودش حقی قرار داده است؛ بنابراین، خداوند متعال این گونه، هم عدل را که: «وضع کل شی، فی موضعه» است، مشخص می کند و هر چیزی را در جای خودش قرار می دهد و هم «انا خلقناکل شیء لقدر»، مهندسی می کند و قدر و اندازه هر چیزی را مشخص می نماید؛ به همین جهت است که در بعضی از نصوص، کلمه «مهندس» به ذات اقدس اله اطلاق شده است، که او مهندس و معمار عالم است. این مهندس که به صورت اسم فاعل باب «فعلل» است، معرّب می باشد و از ریشه «هندسه» است که مخفّف «اندزه» می باشد و این اندزه، مخفف اندازه است، که اصلش فارسی بود و به باب «فعلل» رفته است. و فرمود: «لکنه جعل سبحانه حقه علی العباد ان یطیعوه و جعل جزاء هم علیه مضاعفه الثواب».

ذات اقدس اله، خود را طوری معرفی کرده است که گویی ملزم است رحیمانه رفتار کند. فرمود: کل عالم را با معماری و با نقشه می آفرینم، اما نقشه و معماری را به دست رحمت می دهد، نه به دست غ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.