پاورپوینت کامل توسل از منظر آیات و روایات ۸۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل توسل از منظر آیات و روایات ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل توسل از منظر آیات و روایات ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل توسل از منظر آیات و روایات ۸۱ اسلاید در PowerPoint :

۵

منطق مخالفان توسل به دعای پیامبر

این نوع از توسل توسط گروه اندکی وهابیان تحریم شده است و در این مورد شبهاتی دارند که بررسی می کنیم:

۱. حیات برزخی نوعی از زندگی است که حقیقت آن را خدا می داند و ما از ماهیت آن آگاه نیستیم و میان زندگان و اموات، حاجز و مانعی هست به نام برزخ، بنابراین، ارتباط با آنان ممکن نیست، چنان که می فرماید: من ورائهم برزخ …لی یوم یبعثون. مؤمنون/۱۰۰

پاسخ: این که می گوید حقیقت حیات برزخی، برای ما روشن نیست، تأثیری در بحث ما ندارد، زیرا حیات دنیوی نیز برای ما روشن نیست، ولی نشناختن حقیقت، مانع از شناختن آثار و ویژگی های آن نیست، و قرآن به بعضی از ویژگی های حیات برزخی اشاره کرده است )آل عمران/۱۷۱-۱۶۹( و اما این که می گوید: برزخ به معنای حاجز است صحیح است، ولی مقصود آن است که مانع از بازگشت مردم به زندگی دنیوی است، نه مانع از ارتباط. شاهد گفتار ما آیه زیر است که می فرماید: حتی …ذا جاء أحدهم الموت قال رب ارجعونی لعلی أعمل صالحاً فیما ترکت کلا …نها کلمهٌ هو قائلها ومن وارئهم برزخ …لی یوم یبعثون.)مؤمنون/۱۰۰(

آن گاه که مرگ یکی از آنها فرا رسد، می گوید: پروردگارا، مرا باز گردان، شاید در آن چه که ترک کرده ام، -کوتاهی نموده ام- عمل نیکی انجام دهم. خطاب می آید: هرگز! یعنی بازگشت ممکن نیست. این سخنی است که او می گوید، و از پس آنها برزخی است که تا روز قیامت ادامه دارد.

بنابراین، برزخ مانع بازگشت مردم به زندگی دنیوی است، نه ارتباط مردم با آنان. به گواه این که کافر درخواست بازگشت به دنیا کرد، خطاب آمد: »کلا« یعنی رجوع امکان پذیر نیست.

۲. مردگان نمی شنوند

آیات قرآن حاکی است که ما قادر به اسماع مردگان نیستیم، چنان که می فرماید: انک لاتسمع الموتی )روم/۵۲( و نیز وما أنت بمسمع من فی القبور )فاطر/۲۲( تو نمی توانی سخنت را به گوش مردگان برسانی، و پیامبر نیز از اموات است، پس ما نمی توانیم سخن خود را به او برسانیم. )التوصل …لی حقیقه التوسل/ ۲۶۷(

پاسخ: مورد آیه مشرکانی است که هرگز سخن گفتن پیامبر با آنان، سودی نداشته و هرگز او را اطاعت نمی کردند. در چنین مقامی، قرآن سخن با آنان را به سخن با مردگان تشبیه می کند و وجه تشبیه اصل شنیدن یا نشنیدن نیست، بلکه وجه تشبیه بی فایده بودن سخن گفتن با هر دو گروه است، چه گروه مرده زنده نما و چه گروه مرده و هر دو گروه از سخنان پیامبر متأثر نمی شوند. اتفاقاً »ابن قیم« شاگرد ممتاز »ابن تیمیه«، در توضیح آیه چنین می گوید: سیاق آیه حاکی از آن است نمی توان با کافر دل مرده سخنی گفت که از آن بهره ای ببرد، چنان که نمی توان با مردگان در قبر سخنی گفت که از آن بهره بگیرند و هرگز خداوند نمی خواهد بگوید که مردگان در قبور اهل شنیدن نیستند، چگونه می توان گفت در حالی که پیامبر فرمود: مردگان صدای نعلین تشییع کنندگان را می شنوند و هم چنین گفت کشتگان بدر کلام او را می شنوند، و در هنگام ورود به قبرستان، بر آنها به صورت دسته جمعی سلام می کرد السلام علی أهل الدیار من المسلمین. )کتاب الروح/ ۴۶ -۴۵(

۳. انقطاع عمل با مرگ

حدیث پیامبر صلی اللّه علیه وآله می فرماید: …ذا مات المرء انقطع عمله …لا عن ثلاث، صدقه جاریه وعلم ینتفع به، وولد صالح یدعو له، آن گاه که انسان بمیرد، پرونده عمل صالح او بسته می شود جز از سه چیز: نیکوکاری ماندگار، دانشی که دیگران از آن بهره برند. فرزند شایسته ای که در حق او دعا کند.

این روایت می رساند که رابطه انسان با عملش قطع می شود، جز در این سه مورد. و پیامبر نیز انسان است و مشمول همین گفتار خود می باشد. بنابراین نمی تواند عملی انجام دهد هر چند دعا در حق مؤمن باشد.

)التوصل …لی حقیقه التوسل/ ۲۶۷ (

پاسخ: حدیث یاد شده حاکی از آن است که تا انسان در این جهان هست می تواند برای خود کار نیک کند، ولی پس از مرگ دیگر قادر به انجام عمل نیکی نیست، که از آن در آخرت بهره ببرد، مگر سه کار که آن را در زندگی خود پایه گذاری کرده باشد، بنابراین، معنای حدیث بسته شدن پرونده عمل صالح خود انسان است، و هرگز ارتباطی به این که ارواح نمی توانند در حق دیگران دعا کنند ندارد، و به عبارت روشن تر مقصود این است که انسان نمی تواند، برای خویش عمل صالح انجام دهد، و چیزی بر حسنات خود بیفزاید، نه این که نمی تواند در حق دیگری دعا کند یا هیچ فعل و حرکتی داشته باشد.

۴. شرک بودن توسل به مردگان

بن باز، مفتی سابق عربستان سعودی می گوید: توسل به انبیا و اولیا، و درخواست دعا از آنان، شبیه کار مشرکان قریش است که به بت های خود توسل جسته و خواهان شفاعت از آنان بودند و قرآن این حقیقت را چنین بیان می کند: ویعبدون من دون اللّه مالا یضرهم ولا ینفعهم ویقولون هؤلاء شفعاوِنا عند اللّه )یونس/۱۸(

به جز خدا چیزهایی را می پرستند که زیان و سودی برای آنان ندارند و می گویند اینان میانجی های ما پیش خدا هستند

)التبرک والتوسل والصلح مع العدو الصهیونی/ ۴۳(

پاسخ: تشبیه کار موحدان به مشرکان به مجرد این که هر دو درخواست حاجت و دعا از غیر خدا می کنند، دور از انصاف و قیاس مع الفارق است. و درست مانند این است که عمل زائران خانه خدا را به عمل بت پرستان تشبیه کنیم، زیرا هیچ فرقی در ظاهر بین دو عمل نیست. موحد نیز به دور سنگ و گل به نام کعبه طواف می کند. سنگی را به نام »حجرالاسود« استلام می کند، میان دو کوه رفت و آمد می کند و آن گاه گوسفند قربانی می کند. همه این کارها را مشرکان نیز انجام می دادند، آیا صحیح است عمل موحدان را تشبیه به عمل مشرکان کنیم، در حالی که کاملاً با هم متفاوت می باشند؟! در حالی که میان دعوت مشرکان و دعای موحدان هیچ فرق جوهری وجود ندارد.

۱. مشرکان بت ها را می پرستیدند به گواهی یعبدون من دون اللّه، به خلاف موحدان که فقط خدا را می پرستند. و بین دو پرستش، تفاوت از زمین تا آسمان است. بنابراین، عمل بت پرست را با عمل خداپرست یکسان، دانستن کمال بی انصافی است.

۲. آنان بت ها را »ندّ« خدا یعنی مثل او می نامیدند؛ چنان که می فرماید: ومن الناس من یتخذ من دون اللّه أنداداً یحبونهم کحب اللّه…)بقره/۱۶۵( برخی از مردم، مثل و مانندهایی را برای خدا درست کرده اند و آنان را مانند خدا دوست می دارند… در حالی که موحد، برای خدا، ندّ و نظیری و مثل و همتایی نمی پذیرد و منطق او، »ولم یکن له کفواً أحد« است.

۳. مشرکان، سرنوشت خود را در دست بت ها می دانستند، و تصور می کردند که سرنوشت آنان از نظر عزت و ذلت، به طور کامل در دست بت هاست، چنان که می فرماید: واتخذوا من دون اللّه آلهه لیکونوا لهم عزاً… )مریم/۸۱( برخلاف موحدان.

۴. مشرکان معتقد بودند که پیروزی در جنگ، در دست بت ها است واتخذوا من دون اللّه آلهه لعلهم ینصرون )یس/۷۴( برخلاف خداپرستان

۵. آنان معتقد بودند که زیان و سود در دست بت هاست، و لذا قرآن آن را به شدت نفی می کند و می فرماید: ویعبدون من دون اللّه ما لا یضرهم ولا ینفعهم.

بنابراین، توسل موحد را به دعای انسان کاملی مانند پیامبر که دعای او مستجاب می باشد، با عبادت بت های بی جان که از اساس جعلی بوده اند، یکسان شمردن، خلاف عقل و منطق است.

از این بیان روشن می شود، آن چه که بن باز در ذیل کلام گذشته خود مدعی است، عبادت آنان به خاطر آن نبود که حاجاتشان برآورده شود یا بیمارانشان شفا یابند یا بر دشمن پیروز شوند، بر خلاف صریح آیات یاد شده است، بلکه آنان عبادتشان به خاطر دستیابی به همین امور بود. سرگذشت ورود بت پرستی به سرزمین مکه نیز بر این، گواهی می دهد. ابن هشام می نویسد: عمرو بن لحی به شام رفت، و در سرزمین بلقاء گروهی را دید که بت ها را می پرستند. از آنان پرسید: چرا این کار را می کنید؟ گفتند: اینان بت هایی هستند که ما از آنها طلب باران می کنیم. برای ما باران می فرستند و کمک می طلبیم و کمک می کنند. عمرو بن لحی فریب گفتار آنان را خورد و بتی را به نام »هبل« از آنان گرفت و به حجاز آورد و مردم را به عبادت آن دعوت کرد.)سیره ابن هشام/۱/ ۷۹(

تنها چیزی که بن باز به آن استدلال می کند و می گوید که عبادت آنان به خاطر قضای حاجت نبوده، بلکه تنها برای تقرب به خداست، آیه زیر است: ألا للّه الدین الخالص والذین اتخذوا من دونه أولیاء ما نعبدهم …لا لیقربونا …لی اللّه زلفی …ن اللّه یحکم بینهم فی ما هم فیه یختلفون …ن اللّه لا یهدی من هو کاذب کفار )زمر/۳(

آگاه باشید دین خالص از آن خداست و آنان که غیر خدا را به سروری برگزیدند، و بهانه آنها این بود که اینها را نمی پرستیم مگر به خاطر این که ما را به خداوند نزدیک کنند، روز قیامت میان آنان در آن چه که اختلاف داشتند، داوری می کند، خداوند آن کس را که دروغگو و ناسپاس است، هرگز هدایت نمی کند.

محل شاهد گفتار او، جمله »ما نعبدهم …لا لیقربونا …لی اللّه زلفی« است؛ یعنی پرستش فقط برای تقرب بود، و نه درخواست حاجت و دعا و رحمت.

ولی خدا این ادعای مشرکان را تکذیب می کند که آنان در این مسئله دروغگو هستند، زیرا عبادت آن مشرکان برای قضای حوایج و درمان بیماران و پیروزی در جنگ بوده است، به گواه این که در آخر آیه می فرماید: …ن اللّه لا یهدی من هو کاذب کفار، یعنی آنان در این ادعا دروغ گویند و با خدا ناسپاسی می کنند.

۵. درخواست دعا پس از رحلت، بدعت است

هرگاه درخواست حاجت از رسول خدا صلی اللّه علیه وآله پس از رحلت، کار جایزی بود صحابه رسول خدا انجام می دادند، زیرا آنان به حلال و حرام از ما آگاه ترند.

پاسخ: آیات و روایات و سیره مسلمین از جمله صحابه، چنان که گذشت، به روشنی مشروعیت چنین عملی را می رساند. و با وجود دلیل روشن، دیگر نمی توان آن را بدعت شمرد.

۶. توسل به ذات پیامبر و اولیای خدا

اگر در توسل پیشین چنگ به دعای پیامبر زده و آن را بین خود و خدا قرار می دادیم، این بار روح پاک و نفس کریم و عزیز و شخصیت و منزلت پیامبر صلی اللّه علیه وآله را وسیله قرار می دهیم، تا خدا دعای ما را مستجاب کند. این نوع توسل بیش از حد مورد انکار وهابیان است، زیرا در اینجا منزلت و موقعیت پیامبر صلی اللّه علیه وآله در نظر گرفته شده و از خدا به خاطر مقام رفیع او درخواست می شود، اکنون باید دید، آیا چنین چیزی در روایات صحیح وارد شده است؟ باید بگوییم اتفاقاً خود رسول گرامی صلی اللّه علیه وآله این نوع توسل را به یاران خود آموخت و در احادیث صحیح وارد شده است.

عثمان بن حنیف می گوید: مرد نابینایی به نزد پیامبر آمد و گفت: از خدا بخواه که مرا از نابینایی نجات دهد. پیامبر صلی اللّه علیه وآله فرمود: اگر بخواهی، از خدا درخواست می کنم و اگر به همین حالت صبر کنی بهتر است. عرض کرد: از خدا بخواهید بینایی مرا باز گرداند، پیامبر فرمود: وضو بگیر و در وضو دقت کن و دو رکعت نماز بخوان و بعد این دعا را بخوان: اللهم …نی أسألک وأتوجه …لیک بنبیک محمد نبی الرحمه محمد …نی أتوجه …لی ربی فی حاجتی لتقضی اللهم شفعه فی.

پروردگارا! من به وسیله پیامبرت محمد که پیامبر رحمت است، دست نیاز به درگاهت برمی دارم و رو به درگاه تو می آورم. ای محمد! من به وسیله تو رو به سوی خدا می آورم تا نیاز مرا برطرف سازد. خدایا! او را میان من و خود به میانجی گری بپذیر.

ابن حنیف می گوید: به خدا سوگند! ما هنوز آنجا بودیم و سخن ما چندان به درازا نکشید که این مرد به سوی ما آمد و دیگر در او اثری از نابینایی نبود.

این حدیث معروف به حدیث ضریر، از دلایل روشن بر جواز توسل به ذات مقدس رسول خدا صلی اللّه علیه وآله است و هیچ فرد رجال شناسی در سند آن خدشه نکرده است، حتی ابن تیمیه می گوید: قد روی الترمذی حدیثاً صحیحاً عن النبی أنه علم رجلاً أن یدعو فیقول: اللهم انی أسألک وأتوجه …لیک بنبیک و روی النسائی نحو هذا الدعاء )مجموعه الرسائل والمسائل/۱/ ۱۸( ترمذی بعد از نقل حدیث می گوید: هذا حدیث حق حسن صحیح)سنن ترمذی/۵، کتاب الدعوات، باب ۱۱۹، به شماره ۳۵۷۸( ابن ماجه می گوید: هذا حدیث صحیح )سنن ابن ماجه/۱/۴۴۱به شماره ۱۳۸۵( رفاعی که از سرسخت ترین سرسپردگان محمدبن عبدالوهاب است، می گوید: لا شک أن هذا الحدیث صحیح و مشهور،)مستدرک حاکم/۱/۳۱۳( می گوید: هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین؛ )وفاء الوفا/۲/۱۳۷۳( بنابراین، صحت سند جای گفت وگو نیست، مهم این است که از دلالت حدیث بر جواز توسل به شخص رسول خدا آگاه شویم.

شکی نیست که مرد نابینا از پیامبر درخواست دعا کرد، یعنی در حال حیات پیامبر صلی اللّه علیه وآله به دعای او متوسل گشت، ولی پیامبر به جای این که دعا کند، دعایی را به او تعلیم کرد که در آن، مرد نابینا، به ذات رسول خدا صلی اللّه علیه وآله توسل جوید. اینک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.