پاورپوینت کامل مرجع عالی قدر جهان تشیع در نگاه شاگردان و ارادتمندان; ۵; آیهاللّه العظمی بهجت حقیقتا از آیات بزرگ الهی و نوادرتاریخ معاصر بودند. ۴۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مرجع عالی قدر جهان تشیع در نگاه شاگردان و ارادتمندان; ۵; آیهاللّه العظمی بهجت حقیقتا از آیات بزرگ الهی و نوادرتاریخ معاصر بودند. ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرجع عالی قدر جهان تشیع در نگاه شاگردان و ارادتمندان; ۵; آیهاللّه العظمی بهجت حقیقتا از آیات بزرگ الهی و نوادرتاریخ معاصر بودند. ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مرجع عالی قدر جهان تشیع در نگاه شاگردان و ارادتمندان; ۵; آیهاللّه العظمی بهجت حقیقتا از آیات بزرگ الهی و نوادرتاریخ معاصر بودند. ۴۰ اسلاید در PowerPoint :
۹
آیه اللّه العظمی بهجت از آیات بزرگ الهی
حضرت آیهاللّه بهجت رضوان اللّه تعالی علیه حقیقتاً یکی از آیات بزرگ الهی و یکی از نوادر تاریخ معاصر بودند. ایشان علاوه بر این که در حوزه علمیه یکی از استوانه های مهم و تأثیرگذار علمی اخلاقی عرفانی و عملی بودند، وجودشان برکتی بود برای حوزه بلکه برای ایران اسلامی و جهان تشیع؛ و فقدان این مرد بزرگ حقیقتاً مصداق کامل آن حدیث شریف است که وقتی یک مؤمن فقیه از دنیا می رود، رخنه ای در جامعه اسلامی پیدا می شود که هیچ چیز نمی تواند جای آن رخنه را پر کند.
اصولاً انسان در سیر تکاملی خودش به نقطه ای می رسد که دیگر تعریف و شناخت نیست؛ بعضی از انسان ها این جور هستند، البته منظور این نیست که ما تلاش نکنیم برای آشنا شدن با شخصیت های بزرگ. متأسفانه شخصیت های بزرگ به دلایل مختلف در حال حیات شناخته نمی شوند. در این زمینه حضرت آیهاللّه بهجت رحمه اللّه علیه می فرمایند: «تعریف کردن از امثال مرحوم ملا حسین قلی همدانی و ملا فتح علی سلطان آبادی بعد از مرگشان آسان است ولی در حال حیات چگونه؟ آیا در حال حیات هم از آن ها تعریف می شود، تمجید می شود؟!» مضمون فرمایش ایشان این است که باید در جامعه ما لااقل تلاش بشود شخصیت های بزرگ علمی و عملی شناخته بشوند تا در حال حیات، مردم از آن ها استفاده بکنند. جامعه از آن ها بهره ببرد. ولی این سخن، به آن معنا نیست که اینگونه شخصیت ها، نظیر حضرت آیهاللّه بهجت قابل تعریف هستند، یک روایتی از حضرت امام صادق علیه السلام هست که من در سال گرد امام خمینی رضوان اللّه تعالی علیه هم به آن اشاره کردم، که حضرت می فرمایند: «تنها خدا نیست که قابل تعریف نیست و حقیقت خدا را نمی شود شناخت، بلکه همان طور که نمی توان به کنه خدا پی برد، به کنه معرفت پیامبر هم نمی توان پی برد، کنه حقیقت امام را هم نمی توان شناخت»، بعد نکته این جاست که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می فرمایند: «مؤمن هم همین جور است و حقیقت مؤمن هم قابل تعریف نیست»؛ البته باید توجه داشت که این، قیاس مؤمن با امام یا امام با پیامبر یا پیامبر با خدا نیست، هیچ کس قابل مقایسه با خدا نیست، هم چنین با رسول خدا صلی اللّه علیه وآله و بعد ائمه علیهم السلام. اگر کسی بخواهد به پیامبر شباهت داشته باشد فقط امام بعد از اوست. همان طور که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله در روایتی می فرمایند: «خدا را هیچ کس نشناخت جز من و علی، مرا نشناخت جز علی و خدا، و علی را نشناخت جز من و خدا». این هم طبق نقل خودشان معرفت به کنه ذات خدا نیست؛ معرفت به اندازه طاقت بشری است؛ مؤمن هم همین جور هست. در این جهت که قابل تعریف نیستند. این ها همه شریک هستند ولی چیزی که هست مراتب دارد، در واقع می توان گفت که این حدیث به این معناست که وقتی انسان مجلا، مظهر و خلیفه حضرت حق شد و به این نقطه رسید، در این صفت که خدا قابل شناخت نیست، مجلا و مظهر او هم قابل معرفت نیست. به همین جهت است که اولین گام برای کسانی که می خواهند در مسیر سیر و سلوک قرار بگیرند، این است که مقامات اهل معرفت را انکار نکنند. امام راحل در وصیت نامه خود به حاج احمدآقا رضوان اللّه تعالی علیهما می فرماید: «آن چه در درجه اول به تو وصیت می کنم، آن است که انکار مقامات اهل معرفت نکنید که این شیوه جُهال است و از معاشرت با منکرین مقامات اولیاء بپرهیزید که اینان قطاع طریق حق هستند». این خیلی مهم است که انسان بداند مقاماتی هست که بعضی از اولیای الهی به آن مقامات می رسند و اگر کسی بخواهد به آن نقطه حرکت کند، باید منکر این مقامات نباشد. باید عرض کنم حضرت آیهاللّه بهجت قدس سره، یکی از کسانی بودند که به نظر بنده و بسیاری از افرادی که با ایشان از نزدیک آشنا بودند، به این نقطه رسیده بودند یعنی حقیقتاً یکی از آیات بزرگ الهی، از نوادر تاریخ معاصر و از انسان های کامل در عصر ما بودند.
تأکید به عمل به مسلمات شرع
ایشان به کتاب و سنت «قرآن و حدیث» متعبد بودند، اعتقاد داشتند که اولاً راه سیر و سلوک و دست یابی به کمالات انسانی، همان واضحات شرع است؛ چون بعضی افراد فکر می کنند که برای سیر الی اللّه باید یک پیر و مرشدی داشته باشند که حتماً یک ذکر و وردی به آن ها بدهد تا یک شبه راه صد ساله را بروند! وقتی مکرر از ایشان سؤال می شد که برای خودسازی رهنمودی بفرمایید، می فرمودند: «عمل به واضحات شرع»، و می فرمودند: «بعضی ها هستند که هنوز کلاس اول را نرفته می خواهند کلاس های بالاتر شرکت بکنند، اگر کسی به واضحات شرع عمل کند به همه مقامات و کمالات انسانی می رسد». حتی یک ختم مجربی، برای فقه و اصول، توصیه می کردند و می فرمودند: «علمایی که به مقاماتی رسیدند، از همین درس فقه و اصول و عمل کردن به واضحات شرع رسیدند».
دوری از منیت و خودبزرگ بینی
آن چه در رابطه با امثال حضرت آیهاللّه بهجت که متأسفانه من در عصر حاضر نمونه ای نمی شناسم، به نظر من مهم ترین ویژگی اخلاقی یا عرفانی ایشان، ندیدن خودشان بود، خودش را نمی دید کمالات و آن سیر و سلوک خودش را نمی دید، با همه مقامات علمی و عملی که داشت خودبین نبود، یک شعری هست که:
سالک تو و رب أرنی این چه تمنا
با دیده خودبین نتوان دید خدا را
کسانی می توانند خدابین باشند که خودبین نباشند. ایشان به اینجا رسیده بود و خودش را نمی دید. آقازاده شان می گفت من فقط دو بار از ایشان کلمه من را شنیدم. یک بار بعد از وفات حضرت امام بود آن موقع که مقام معظم رهبری از طرف خبرگان به رهبری جامعه و انقلاب اسلامی انتخاب شدند، وقتی آیهاللّه خامنه ای در دیدار با آیهاللّه بهجت، از ایشان سؤال کردند که این مسئولیت سنگین به دوش من افتاده به تعبیر من حالا من چه کنم؟ بعد از سؤال مقام معظم رهبری، ایشان چند دقیقه ای سکوت کردند، بعد فرمودند: «الحمدللّه شما به مبانی مستحضرید، اگر به آن چه می رسید طبق موازین است، عمل کنید من ملتزمم که شما را تنها نگذارم.» این یک جایی بود که گفت من ملتزم هستم که شما تنها نمی مانید؛ یک بار هم تقریباً سال چهل و شش و چهل هفت بود که یکی از آقایان مقیم قم خدمت آقای بهجت آمدند و گفتند پدر من از دنیا رفته و بدهکاری زیادی دارد و چیزی هم برای پرداختن این بدهی ها نگذاشته، ایشان فرمودند که تو بده، تو قرض پدرت را بده، او گفت: آقا اگر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 