پاورپوینت کامل مصاحبه ای خواندنی با مرحوم حضرت آیت اللّه سیدعباس کاشانی ۳۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مصاحبه ای خواندنی با مرحوم حضرت آیت اللّه سیدعباس کاشانی ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه ای خواندنی با مرحوم حضرت آیت اللّه سیدعباس کاشانی ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه ای خواندنی با مرحوم حضرت آیت اللّه سیدعباس کاشانی ۳۴ اسلاید در PowerPoint :

پایگاه اطلاع رسانی مرحوم حضرت آیت اللّه سیدعباس کاشانی قدس سره، در گفت وشنودی با معظم له، نظرات و خاطرات این عالم ربانی را در مورد خاندان، تحصیلات و اساتیدشان جویا شده است.

قسمت هایی از این مصاحبه خواندنی، تقدیم خوانندگان ارجمند افق حوزه می شود.

حضرت آیت اللّه، ضمن سپاس از موافقت شما برای انجام این مصاحبه و ن؟هایتاً انتشار آن، به عنوان اولین سؤال به معرفی اجداد خود بپردازید و توضیحاتی در باب خانواده پدری و مادری خودتان و دوران کودکی بفرمایید.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در پاسخ به سؤال شما، از بیت جلیل القدر روحانیت که در کتاب ها مضبوط و مثبوت است، هم از طرف پدر و هم از طرف مادر؛ جد مادری ما که از اکابر عظمای شیعه بودند، من دوست ندارم بگویم حقیقتاً هم دوست ندارم، اما شما کتاب های تراجم شیعه را ببینید، کتاب های رجال را ببینید، همگی مفصلاً از این عالم بزرگ و از شرح حالات ایشان گفته اند. من تصور می کنم چون منتسب به این بیت هستم، تعریفی نکنم ب؟هتر است، اما برای آن که پرسیدید پاسخی بدهم، جد مادری من مرحوم آیت اللّه آسید محمدصادق اصفهانی هستند که در تخت فولاد اصفهان مقبره ای ارزنده دارند و بسیار مورد زیارت دوستداران هستند و مقبره ایشان معروف به خاتون آبادی است وبا توجه به این که ایشان کاملاً برای دوست داران شناخته شده اند، ترجیح می دهم به جای تعریف از ایشان، یادی بکنم از نوه دیگر ایشان که واقعاً مظلوم و ناشناخته بودند، جناب آقای دکترب؟هشتی )شهید مظلوم آیت اللّه سیدمحمد حسینی بهشتی قدس سره (، که پسر خاله من بودند. من هنوز معقتدم اگر ایشان وارد سیاست نمی شد، از علمای بزرگ دوران بود و اگر شهید نمی شد، از علمای حکومت اسلامی بود و آنقدر که امام خمینی قدس سره به ایشان علاقه مند بودند، کم نظیر بود. شاید قضا و قدر چنین بود که بیش از این در دنیا نباشند و به آن وضع فجیع به شهادت برسند. ضمناً این را هم بگویم، وجداناً هم می گویم نه تعصباً؛ که باطنی غیر از ظاهر داشت و از خانواده ایشان شنیدم که شب ها تا به کی مشغول عبادت بود و گریه ها می کرد. شاید عظمت ایشان در این بود که بیش از این شناخته نشود.

و اما خودم در ۱۷ ربیع الأول سال ۱۳۵۰ هجری قمری متولد شدم، همان طور که مرسوم بوده، پشت قرآن هم پدرم آن را نوشته بود و آن قرآن الان پیش من است. ۱۰ سال از عمرمان نگذشته بود که به امر والدمان جزو طلاب شدیم. آن روزها مرسوم بود که طلبه های ۱۰ تا ۱۴ ساله زیاد باشند؛ اکثرشان هم از اکابر و فضلا شدند. در همان سن و سال ها مثل مرحوم آیت اللّه العظمی حاج سیدمحمدحسین شهرستانی که ایشان در ۱۴ سالگی مجتهد مسلم بود؛ و از استاد بزرگشان آیت اللّه العظمی اردکانی اجازه اجتهاد داشت که در این اجازه نامه به صراحت از ایشان به عنوان اعجوبه دهر و فیلسوف زمان یادشده بود. خیلی مهم است که در ۱۴ سالگی این گونه باشد و از این موارد زیاد بود، ب؟هر حال حد فاصل ۱۰ تا ۱۲ سالگی در کربلا تحصیل می کردم که والد ماجد ما آیت اللّه سیدعلی اکبر حسینی کاشانی در اثر سکته رحلت کردند و من هم به والده اصرار کردم که اجازه دهند بروم نجف، اما ایشان قبول نمی کرد و زمان را مناسب نمی دانست. بالاخره با اصرار زیاد در ۱۳ سالگی به سامرا رفتم. آن روزها بعد از نجف، سامرا محل علمی بود. در زمان حضرت آیت اللّه العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی قدس سره که در عالم روحانیت نظیر ایشان خیلی کم بود، گرچه ناشناخته بودند. ب؟هر حال ندانستن مردم دلیل بر عدم واقع نیست و از ایشان هم مردم کم می دانند، این حرف را ضمناً آقای گلپایگانی رحمت اللّه علیه هم تأیید کرده اند و به خودم گفتند: «تا پیش از اخراج علما از نجف، مجموعه ای بودند در رأس آن ها دو عالم بزرگوار، میرزای نائینی و آسیدابوالحسن قدس سرهما« ب؟ه هر حال دو سال در سامرا بودم و با عنایت خداوند متعال و الطاف مقدس حضرت بقیت اللّه حضرت مهدی روحی لمقدمه الفدا در حدی شدم که اگر از من چیزی می پرسیدند، می توانستم پاسخ دهم.

آیت اللّه اصفهانی )خاتون آبادی( جدّ مادری تان چند فرزند داشتند؟

چهار دختر، یکی والده مرحوم دکتر ب؟هشتی یکی هم والده من، دو دختر دیگر ایشان هم به همسری تجار بازار درآمدند، پسر هم نداشتند.

راجع به جدّ پدری تان توضیح دهید؟

ایشان از مراجع بزرگ اسلام بود، جناب آسید محمدمهدی که شاگرد میرزای شیرازی بود و بسیاری از کتب ایشان هم در کتابخانه من موجود است، کتاب هایی در فقه، اصول و فلسفه؛ ضمن این که از شاگردان ایشان بسیاری هم از مراجع تقلید شدند؛ پدر من هم شاگرد ایشان بود.

جد شما در نجف ساکن بود؟

بله در نجف بود.

آقای خاتون آبادی چطور؟

ایشان هم نجف بود.

پدر ومادرتان چطور؟

نه؛ ایشان در کربلا ساکن بودند.

شما فرزند اول بودید؟

خیر؛ چهار فرزند از مادر من بود، سیدمحمد، من، سیدحسین و یک دختر. همشیره ام و من هنوز در قید حیاتیم. جا دارد از سیدمحمد هم یادی کنم که درس می خواند و سید فاضلی بود، اما در اوایل جوانی از دنیا رفت؛ اگر می بود، یک ملاّی حسابی بود. امّا از مادرم بگویم که باطنی بزرگ داشت. همیشه از خدا می خواستم در قم رحلت نکند و شرایطی پیش آید که در نجف به رحمت خدا برود، زیرا در قم ایشان را کسی ن