پاورپوینت کامل نیم نگاهی به زندگی فرزند فرزانه امام راحل، شهید آیت اللّه سید مصطفی خمینی قدس سره ۵۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نیم نگاهی به زندگی فرزند فرزانه امام راحل، شهید آیت اللّه سید مصطفی خمینی قدس سره ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نیم نگاهی به زندگی فرزند فرزانه امام راحل، شهید آیت اللّه سید مصطفی خمینی قدس سره ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نیم نگاهی به زندگی فرزند فرزانه امام راحل، شهید آیت اللّه سید مصطفی خمینی قدس سره ۵۸ اسلاید در PowerPoint :

عالم مجاهد و فقیه ربانی، شهید آیت اللّه حاج سیدمصطفی خمینی رضوان اللّه علیه، دوازدهم ماه رجب ۱۳۴۹قمری در قم دیده به جهان گشود. بعد از اتمام دروس ابتدایی، در حوزه علمیه قم به فراگیری علوم اسلامی پرداخت؛ ادبیات عرب را نزد اساتید فن آموخت و دوره سطح را در محضر اساتید حوزه علمیه قم چون حضرات آیات حائری، صدوقی، سلطانی و شیخ محمدجواد اصفهانی گذراند. بیست و یک ساله بود که در درس خارج فقه مرجع بزرگ، آیت اللّه العظمی بروجردی قدس سره و خارج اصول امام خمینی قدس سره شرکت کرد. پس از درگذشت آیت اللّه العظمی بروجردی قدس سره، در درس فقه و اصول پدر بزرگوارش و نیز آیت بزرگ الهی مرحوم محقق داماد قدس سره شرکت کرد و تا پایان عمر در حوزه فقه پدر ارجمندش حضور یافت و از فیوضات معظم له بهره برد. در علم رجال و تاریخ دارای اطلاعات وسیع و تبحری کم نظیر بود و استعداد و حافظه ای سرشار داشت. آیت اللّه فقید، علاوه بر مقام و درجه اجتهاد در فقه و اصول، در علوم معقول و فلسفه و کلام نیز ید طولایی داشت. ایشان منظومه حکمت را نزد یکی از اساتید فلسفه آموخت و بلافاصله به تدریس آن پرداخت و از اساتید فن گردید. اسفار را از استاد بزرگ مرحوم سید ابوالحسن قزوینی و علامه عالی قدر سیدمحمدحسین طباطبایی قدس سرهما فراگرفت و به سن سی سالگی نرسیده بود که جامع معقول و منقول شد. آیت اللّه سیدمصطفی خمینی سپس به مدت ده سال در حوزه علمیه نجف اشرف خارج اصول تدریس کرد و شیفتگان مکتب علمی این خاندان را به فیض رساند. آیت اللّه شهید، به تصدیق و اعتراف فضلا و مدرسین برجسته حوزه، از نظر کار و استعداد و فکر، کم نظیر بود.

آثار علمی در زمینه فقه:

یک دوره کامل بیع (ده جلد )؛ کتابی در مبحث اجاره-این کتاب در یورش م؟أمورین رژیم به منزل امام خمینی قدس سره، همراه با حدود هزار کتاب از کتابخانه امام (کتب خطی تألیف خود امام و غیره ) برده شد؛ کتابی در مبحث نکاح و حاشیه ای بر عروت الوثقی مرحوم آیت اللّه العظمی سیدمحمد کاظم یزدی قدس سره؛ در اصول، تحقیقاتی از اول تا مبحث استصحاب تعلیقی و در موضوع تفسیر، متجاوز از چهار هزار صفحه؛ در زمینه فلسفه هم حاشیه ای بر اسفار داشته اند.

مبارزات انقلابی

در مبارزات مردم ایران علیه رژیم پهلوی از سال ۱۳۴۱شمسی یکی از افراد پرکار و زحمتکش بود و در به حرکت آوردن نیروهای اصیل، کوشش های طاقت فرسایی داشت. در سال ۴۲ بعد از دستگیری امام خمینی قدس سره در اثر هجوم وحشیانه جلادان شاه، یکی از فرزندانش را از دست داد. در مدت بازداشت امام، نقطه اتکایی برای مبارزات روحانیون بود. در۱۳آبان ۴۳ که امام خمینی توسط رژیم مزدور، ربوده و به ترکیه تبعید گردید، ایشان نیز، بازداشت و در قزل قلعه زندانی شد. بعد از دو ماه و چند روز در اثر فشار افکار عمومی آزاد و با ورودش به حوزه علمیه قم تظاهرات وسیعی برگزار گردید و این تظاهرات و استقبال همه جانبه منجر به بازداشت مجدد و تبعید ایشان به ترکیه شد اما افکار عمومی ملت ایران و سایر ملل اسلامی آنچنان بر ضد رژیم ایران و به نفع امام خمینی قدس سره بسیج شده بود و علمای اعلام و مردم غیور ایران از داخل و خارج کشور، آن قدر از امام بی دریغ حمایت نمودند و به سازمان های حقوقی بین المللی شکایت کردند، که شاه به ناچار امام خمینی قدس سره را به همراه این فرزند برومند به عراق تبعید نمود و آیت اللّه سید مصطفی قدس سره در همین تبعیدگاه شربت شهادت نوشید. او بارها می فرمود که: »در راه آزادی کشته های بسیار خواهیم داد و بالاخره ثمره پایداری است.«

ورود به مسایل سیاسی:

سیدمصطفی در تمام مراحل نهضت بجز واقعه مدرسه فیضیه قم در فروردین ۱۳۴۲ که به زیارت عتبات عالیات رفته بود، در بقیه مراحل، در ایران، ترکیه و عراق تا اول آبان ۱۳۵۶ شمسی در کنار امام بود و ضمن مراقبت از سلامتی ایشان، در مبادله پیام ها و اطلاعات با هوشیاری عمل می کرد. آقای محمود بروجردی، داماد فقید امام در این مورد می گوید: به خاطرم هست که در ابتدای مخالفت حضرت امام با قانون انجمن های ایالتی و ولایتی، ایشان با دقت رفت و آمدهای افرادی را که وابسته به دولت وقت بودند- چه روحانی و چه غیر روحانی- زیرنظر داشتند. توضیح این که گروهی از روحانیون حوزه قم تبدیل لباس کرده بودند و در مسندهای مختلف دولتی، چه دادگستری و چه ثبت اسناد و مشاغل دیگر، پست های حساس داشتند و چون سابقه آشنایی با امام داشتند، دولت وقت کوشش می کرد از این افراد بیشتر در جهت اغراض خود استفاده کند و این افراد را به قم اعزام می کرد که در ملاقات با مراجع بزرگوار، نیات و کارهای خلاف دولت را موجه جلوه دهند و از مخالفت مراجع با دولت جلوگیری به عمل آورند و من شاهد حضور یکی از این افراد بودم. حاج آقا مصطفی با شدت هرچه تمام تر مراقبت می کردند، که مبادا این فرد، مطلبی را برخلاف اهداف نهضت بیان کند. به من گفتند: تو همراه آن شخص برو خدمت حضرت امام و دقیقا مراقب باش مطلبی را که می گوید مبادا خلاف جهت مبارزه باشد.

شهید سیدمصطفی خمینی به روایت خواهر

سرکار خانم زهرا مصطفوی، دختر مکرمه امام راحل، در مورد برادر شهیدش می گوید: امام قدس سره بسیار به برادرم اعتماد و اعتقاد داشتند و در سال ۱۳۴۵ فرمودند: »او در سنی که هست از زمانی که من به سن او بودم، بهتر است.« کسی که بر سر سفره چنین استادی بنشیند از ایشان بهره های فراوان خواهد برد. شناخت برادرم شهید حاج آقا مصطفی قدس سره دقیقاً در کنار شناخت حضرت امام قدس سره ممکن است. ویژگی های اخلاقی پدرم، از جمله شجاعت، در ایشان هم وجود داشت و کمال یافته بود. او در مسایل علمی نیز جسارت و شهامت خاصی داشت و مباحثات وی با حضرت امام قدس سره و دیگر بزرگان، زبانزد همه بود. برادرم به هیچ وجه تحت تأثیر عظمت گوینده قرار نمی گرفت و پیوسته حرفش را با شهامت می زد. او دائم الذکر بود. در نجف شاهد بودم که پیوسته مشغول نماز مستحبی و ذکر بود. اهل ریاضت بود و هرگز بر زیرانداز نرم نمی نشست و روی تشک نرم نمی خوابید. هموراه پای پیاده از نجف به کربلا سفر می کرد و ما شاهد پاهای خونین و زخم های پای او بودیم.

ارادت خاصی نسبت به پدرمان داشت و خود را فانی در وجود او می دید، گویی امام قدس سره همه وجود او بود. حکم مراد و مرید را داشتند و رفتارش به گونه ای بود که گویی جز حفظ حضرتشان مقصود و مقصدی ندارد. روش های مختلفی را به کار می گرفت تا امام قدس سره لقمه ای غذا بخورد و پیوسته مراقبت داشت که ایشان بیمار نشوند و اگر هم می شدند، همه دستورات پزشکی را به دقت می نوشت و مراعات می کرد.

آن چه از کتب علمی ایشان می توان استفاده کرد، مخصوصاً بنده درباره تفسیر و حاشیه بر اسفار اظهار نظر می کنم و دیگران درباره فقه و اصول ایشان، همه بر وسعت اطلاعات ایشان معترف اند. یکی از مراجع نجف درباره ایشان گفته است، من هیچ کس را ندیده ام که تا این اندازه نسبت به مبانی و نوآوری های خود حضور ذهن داشته باشد که در هیچ موردی از آن عدول نکند و سخنی بر خلاف نظرات دیگر خود ابراز نکند. او می افزاید، تفسیر ایشان یک کتاب خاص و ویژه در تفسیر است که سبک خاصی را دنبال می کند. در هر آیه ای به بحث های ادبی، اخلاقی، فقهی، اصولی، کلامی، فلسفی و حتی گاهی به بحث های علوم غریبه می پردازد و استفاده هایی را که هر عالمی می تواند از آیه داشته باشد، مورد نقد و بررسی قرار می دهد. سپس با نگاه های مختلف و از ابعاد گوناگون به تفسیر و بیان معنی آیه می پردازد و به همین جهت در پنج جلدی که از تفسیر ایشان منتشر شده، فقط سوره حمد و ۴۶ آیه از سوره بقره مطرح شده است که تفسیری بسیار عمیق و گسترده است و متأسفانه فرصت نشد تا به آخر برسد. عاشق درس و تحصیل و تحقیق بود. در زمینه های مختلف مطالعه می کرد و در علوم گوناگون تبحر داشت. کتاب های بسیاری را نوشت که متأسفانه بخش عمده آن ها مفقود شده و فقط ۲۸ جلد باقی مانده است.

عروج اسرار آمیز

از زبان مرحوم حاج سید احمد خمینی قدس سره

صبح زود حدود ساعت ۵ صبح با تکان هایی که به پایم داده می شد، چشم هایم را باز کرده و امام را دیدم که می گویند: »بلند شو و برو خانه مصطفی، گفته اند بروی آنجا، فکر می کنم معصومه خانم (همسر حاج آقا مصطفی ) ناراحت است. وقتی به داخل منزل رفتم، آقای دعایی و یک برادر افغانی که در آنجا درس می خواند و آقای دیگری را دیدم، وقتی به قسمت بالای منزل رفتم، دیدم زیر بغل و پاهای برادرم را گرفته اند و از پله پایین می آورند. دستم را بر پیشانی ایشان گذاشتم و گرمایی احساس کردم. او را در تاکسی گذاشتیم، ولی انگار کسی در همان لحظه به من گفت که او درگذشته است. بعد از معاینه دکتر در بیمارستان، من به خانه برگشتم و نمی دانستم که به امام چه بگویم ولی می بایست طوری قضیه را به ایشان می گفتم. به قسمت بیرونی بیت امام جایی که مراجعه کنندگان عمومی می آمدند، رفتم و دو نفر را خدمت ایشان فرستادم که بگویند حال حاج آقا مصطفی بد شده است و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.