پاورپوینت کامل لزوم اهتمام حوزه در امر فلسفه ۳۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل لزوم اهتمام حوزه در امر فلسفه ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لزوم اهتمام حوزه در امر فلسفه ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل لزوم اهتمام حوزه در امر فلسفه ۳۰ اسلاید در PowerPoint :

وقتی ارزش های دینی و انسانی توسط تبلیغات ماهواره ها، فیلم ها و مانند این ها به شدت مورد هجمه قرار می گیرند، باید از طریق «فلسفه اخلاق» از انسانیت انسان دفاع کنیم.

با توجه به رهنمودها و تأکیدات رهبر معظم انقلاب نسبت به پاورپوینت کامل لزوم اهتمام حوزه در امر فلسفه ۳۰ اسلاید در PowerPoint، سرویس علمی- فرهنگی مرکز خبر حوزه، جایگاه فلسفه اسلامی و تفاوت آن با فلسفه غرب را در گفت وگو با حجت الاسلام رضا بخشایش، برگزیده یازدهمین همایش کتاب سال حوزه و صاحب اثر «علیت از نظر کانت» مورد بررسی قرار داده است که تقدیم مخاطبان ارجمند می گردد.

معنا و مفهوم فلسفه چیست و ورود طلاب به عرصه فلسفه را چه قدر ضروری می دانید؟

فلسفه یکی از علوم نظری و مادر تعقل است. اصولا انسان، موجودی است که با فکر و تعقل زندگی می کند. به این تعقل، زمانی که در یک ساختار و نظام قرار می گیرد، فلسفه گفته می شود.

همه انسان ها به طور ناخودآگاه فیلسوف هستند و برای هر کاری که می خواهند انجام دهند، استدلال می کنند؛ بنابراین خواه ناخواه سر از فلسفه در می آورند؛ مثلا اگر بخواهیم درباره آفرینش و خدا به طور نظام مند فکر کنیم، سر از فلسفه در می آوریم. فرق انسان و وجه تمایز او با موجودات دیگر در تعقل است و دین اسلام هم به طور مکرر، انسان ها را به تعقل دعوت می کند.

تفاوت کار فلسفه با اندیشه، در نظام مند بودن فلسفه است؛ ممکن است با اندیشه موردی، یک چیزی را از روی عادت یا تعین به عنوان اصل اجتماعی قبول کنیم، اما کار فلسفه است که این ها را نقد و بررسی نموده و به صورت علمی، صحت و سقم آن ها را تعیین کند و اگر کسی نخواهد به این ها بیندیشد و تجزیه و تحلیل نکند، زندگی ارزشمندی نخواهد داشت؛ حتی اگر بخواهیم حقیقت روایات را درک کنیم و برخورد مناسبی با آن ها داشته باشیم، برای این که یک نظام فکری از آن ها به دست بیاوریم، باید با تعقل و عقلانیت وارد شویم.

به نظر شما چرا دستاوردهای فلسفی اندیشمندان در زندگی روزمره ما جاری نیست؟

غربی ها یک مکتب فلسفی را می گیرند و تمام شئون زندگی شان را با آن منطبق می کنند، ولی در جامعه ما تفکرات فلسفی ظهور و بروز ندارد. فلسفه ما بر اساس فلسفه ارسطویی شکل گرفته است و اندیشمندان مکاتب فلسفی غرب، به خصوص در دهه های اخیر، هر کدام به نوعی به فلسفه ارسطو انتقاد دارند و اشکال می گیرند که فلسفه ارسطو به درد زندگی نمی خورد و فاصله خیلی زیادی با زندگی دارد، چراکه در آن درباره مسایل انتزاعی محض بحث می شود و ثمره ای برای زندگی مردم ندارد. حتی مکاتبی چون «اگزیستانسیالیسم»(۱) و «پراگماتیسم»(۲) در مقابل فجایعی که در جنگ های جهانی اول و دوم به وجود آمد، قیام کردند و انتقادشان به فلاسفه ارسطویی این بود که شما دارید در مورد هستی و واجب الوجود و جوهر و عرض بحث می کنید، در حالی که انسان ها زیر پای زیاده خواهی های ابرقدرت ها له می شوند! آنان از فلاسفه دعوت می کردند که این بحث ها را کنار گذاشته و به خود انسان بپردازند.

قبول داریم مباحث فلسفه ارسطویی ارتباط مستقیمی با زندگی روزمره انسان ها ندارد، ولی ارتباط آن غیر مستقیم است. وقتی انسان ها وارد زندگی عملی شوند، یک عده اصولی را در زندگی می پذیرند. اگر بخواهیم ریشه این اصول را دنبال کنیم، سر از همان بحث های انتزاعی در می آوریم، اگر چه ارتباطش با زندگی، چند واسطه داشته باشد؛ ولی این که جای فلسفه های اجتماعی در فلسفه اسلامی خالی بوده است، حرف درستی است و شاید این امر نقیصه ای برای فلسفه اسلامی به شمار رود. از این رو لازم است بین این دو را جمع کرد، چراکه فلسفه های انتزاعی و فلسفه های اجتماعی، هیچ کدام جای یکدیگر را نمی گیرند. این که غربی ها مباحث انتزاعی فلسفه را کنار می گذارند درست نیست، ولی این که در فلسفه از مسایل اجتماعی و از چیزهایی که در زندگی انسان ها جریان دارد به دور باشیم نیز صحیح نخواهد بود.

وقتی ارزش های دینی و انسانی با تبلیغات ماهواره ها، فیلم ها و مانند این ها به شدت مورد هجمه قرار می گیرند و می خواهند انسان ها را از واقعیت خود غافل نموده و از انسان بهره برداری کنند، ما باید در فلسفه به ارزش های انسانی که به عنوان «فلسفه اخلاق» مطرح است، بپردازیم و از انسانیت انسان دفاع کنیم.

متأسفانه در فلسفه اسلامی به فلسفه اخلاق پرداخته نشده است، مگر به اقتضای بحث در جاهایی که به حسن و قبح عقلی و حسن و قبح ذاتی اشاره شده است، ولی در غرب هر کدام از مباحث اخلاق، روانشناسی و… برای خودش فلسفه ای دارد. بنابراین لازم است با اندیشه و تولید فکر، در فلسفه اسلامی هم این ها را بازسازی کنیم. البته این جریان شروع شده است و اندیشمندان در حوزه فلسفه در این زمینه تلاش