پاورپوینت کامل کلمه «مولی» در حدیث غدیر به معنای امام و خلیفه، از منظر علمای اهل سنت ۷۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کلمه «مولی» در حدیث غدیر به معنای امام و خلیفه، از منظر علمای اهل سنت ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کلمه «مولی» در حدیث غدیر به معنای امام و خلیفه، از منظر علمای اهل سنت ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل کلمه «مولی» در حدیث غدیر به معنای امام و خلیفه، از منظر علمای اهل سنت ۷۶ اسلاید در PowerPoint :

با توجه به اختلافی که بین شیعه و سنی در بحث امامت و ولایت امیر‌المؤمنین علیه‌السلام وجود داشته و دارد و یکی از ده‌ها سند شیعه برای امامت بلافصل امیر‌المؤمنین علیه‌السلام حدیث غدیر می‌باشد؛ علمای شیعه می‌گویند: «مولی» به معنای «اولی بالتصرف»، «امام»، «خلیفه» و «سرپرست» و یا کلمه‌ای مرادف با این کلمات است؛ و مولی در حدیث غدیر دقیقاً همان معنای مذکور را دارد؛ اما غالباً علمای اهل‌سنت با انکار این معنا به معانی دیگری هم‌چون «ناصر» و «محبوب» و غیره تأویل کرده‌اند تا از توابع و لوازم آن‌که خلافت بلافصل امیر‌المؤمنین علیه‌السلام است بگریزند؛ حال سؤال این است که آیا کسی از علمای اهل‌سنت این حدیث را به معانی موردنظر شیعه پذیرفته و یا از آن در متون خود استفاده کرده است؟

در این نوشتار، نظر بعضی از علمای اهل‌سنت که «مولی» را در حدیث غدیر به معانی مورد نظر شیعه گرفته‌اند، به شرح زیر بیان می‌شود.

۱ ـ ابوحامد غزالی (۵۰۵ هـ)

وی همان‌گونه که در شرح حال و شناخت شخصیتش آمده، یکی از اعاظم علمای اهل‌سنت است که این‌گونه می‌گوید:‌

«لکن أسفرت‌الحجه وجهها و أجمع‌الجماهیر علی متن‌الحدیث من خطبته فی یوم غدیر خم باتفاق‌الجمیع و هو یقول: من کنت مولاه فعلی مولاه. فقال عمر: بخ بخ یا أبا‌الحسن لقد أصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنه. فهذا تسلیم و رضی و تحکیم. ثم بعد هذا غلب‌الهوی لحب‌الریاسه و حمل عمود‌الخلافه و عقود‌البنود و خفقان‌الهوی فی قعقعه‌الرایات و اشتباک ازدحام‌الخیول و فتح‌الأمصار سقاهم کأس‌الهوی، فعادوا ‌الی‌الخلاف‌الأول فنبذوه وراء ظهورهم، واشتروا به ثمناً قلیلاً؛

لکن حجت روی خود را آشکار نمود و جمعیت مردم برای شنیدن متن خطبه حدیثی که در روز غدیر خم که مورد اتفاق همه می‌باشد جمع گردیدند. [در آن خطبه] پیامبر می‌فرماید: «هرکس من مولای اویم علی مولای اوست». همین جا بود که عمر به علی گفت: «یا ابا‌الحسن! تبریک! تبریک! از این به بعد تو مولای من و مولای هر زن و مرد مؤمنی گردیدی.» این سخن عمر در حقیقت تسلیم در برابر امر و رضایت و تحکیم آن بود. اما بعد از آن بود که هوی و هوس برای حب ریاست بر او غلبه کرد و او عمود خلافت را به دوش گرفت. و قرار‌ها و پیمان‌ها در خفقان هوی و هوس و زد و خورد نیزه‌ها و ازدحام اسب‌ها و سپاهیان و لشکرکشی برای فتح کشور‌ها فراموش شد و آن‌ها از شراب هوی و هوس سیراب گردیدند. و به همین خاطر بود که مردم به همان اختلافات روز اول بازگشتند و عهد و پیمان خود را پشت سر افکنده و آن را به قیمتی اندک فروختند. [مجموعه رسائل‌الإمام‌الغزالی، کتاب سرّ‌العالمین ص۴۸۳، طبعه مصححه منقحه، إبراهیم أمین محمد،‌المکتبه‌التوفیقیه.]

سبط‌بن جوزی ضمن تأیید انتساب کتاب سرّالعالمین به غزالی، عین کلام او را آورده و سخن او را بدون هیچ‌گونه ردی نقل کرده است: «و ذکر أبوحامد‌الغزالی فی کتاب «سرّ‌العالمین و کشف ما فی‌الدارین‌«،‌ الفاظاً تشبه هذا. فقال قال رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم لعلی یوم غدیر خم: من کنت مولاه فعلی مولاه. فقال عمر بن‌الخطاب: بخ بخ یا أبا‌الحسن… . تذکره خواص‌الإمامه، ص ۶۲.

ذهبی در حالی‌که تحت‌تأثیر شخصیت غزالی قرار گرفته، چاره‌ای جز توجیه زیر ندیده، لذا بعد از ذکر مطلب فوق در کتاب خود، این چنین می‌گوید: و ما أدری ما عذره فی هذا؟ والظاهر أنه رجع عنه، و تبع‌الحق، فإن‌الرجل من بحور‌العلم، والله أعلم. نمی‌دانم غزالی برای این سخن خود چه عذری خواهد داشت؟! ولی ظاهراً غزالی از این نظر خود بازگشته و دوباره از حق! پیروی کرده است. و به راستی که او از دریا‌های علم است. والله اعلم! سیر أعلام‌النبلاء، ذهبی، ج۱۹، ص۳۲۸.

شخصیت ابوحامد غزالی از دیدگاه علمای اهل‌سنت

یافعی در شرح حال غزالی می‌گوید: «و فضائل‌الإمام حجه‌الاسلام أبی‌حامد‌الغزالی رضی‌الله‌عنه أکثر من أن تحصر، وأشهر من أن تشهر. و قد روینا من‌الشیخ‌الفقیه ‌الإمام ‌العارف‌بالله، رفیع‌المقام ‌الذی اشتهرت کرامته‌العظیمه و ترادفت…؛ فضائل إمام حجه‌الاسلام أبوحامد غزالی رضی‌الله‌عنه بیش از آن است که در حد و حصر بگنجد و مشهورتر از آن است که نیاز به معرفی داشته باشد. و ما از این شیخ فقیه إمام عارف‌بالله، که به حدی رفیع‌المقام است که کرامت عظیمه او هم پا و هم سنگ با خورشید گشته… .

مرآه‌الجنان، حوادث سنه ۵۰۵.

سیوطی هم درباره شخصیت غزالی می‌گوید:

«و علی رأس‌الخامسه ‌الإمام أبوحامد‌الغزالی، و ذلک لتمیزه بکثره‌المصنفات‌البدیعات، و غوصه فی بحور‌العلم… .» در رأس گروه پنجم إمام أبوحامد غزالی قرار دارد، و این به علت تصنیفات نو و جدید او و غوص عمیق او در دریاهای علم است… . ‌التنبئه بمن یبعثه‌الله علی رأس کل مائه، سیوطی، ص۱۲.

زرقانی درباره شخصیت غزالی می‌گوید: «ذکر له‌الأسنوی فی «المهمات» ترجمه حسنه منها: هو قطب‌الوجود والبرکه‌الشامله لکل موجود، و روح خلاصه أهل‌الإیمان، والطریق‌الموصل‌ الی رضا‌الرحمن، یتقرب به‌الی‌الله تعالی کل صدیق، ولا یبغضه ‌الا ملحد أو زندیق. مات بطوس سنه ۵۰۵.

أسنوی در کتاب «المهمات» درباره غزالی این‌گونه می‌گوید: او قطب وجود و دارای برکتی است که شامل هر موجودی می‌شود، و او خلاصه روح أهل إیمان، و راه رسیدن به رضایت خدای رحمان است که هر انسان صدیقی می‌تواند از طریق او به خداوند ‌تعالی برسد، و کسی جز ملحد یا زندیق به او بغض نمی‌ورزد! و او در سال ۵۰۵ هـ. در طوس وفات کرده است.» شرح‌المواهب‌اللدنیه، ج۱/ص۳۶.

کتاب غزالی «سرّالعالمین» است

در انتساب کتاب سرّ‌العالمین به غزالی هم جای شک و تردید نیست چرا که: ذهبی در میزان‌الاعتدال، ج۱، ص۵۰۰ و سیر أعلام‌النبلاء، ج۱۹، ص۳۲۸ و ص۴۰۳ و لسان‌المیزان، ج۲، ص۲۱۵ و‌ ابن‌جوزی در تذکره خواص‌الامه، ص۶۲، و إسماعیل باشا بغدادی در ایضاح‌المکنون، ج۲، ص۱۱ و ص۸۰ به این مطلب تصریح کرده‌اند.

۲. محمد‌بن طلحه شافعی (۶۵۲هـ)

محمد‌بن طلحه شافعی از علمای بزرگ اهل‌سنت در قرن هفتم هجری است که تعریف شخصیت او در ادامه خواهد آمد. وی‌ می‌گوید: «فیکون معنی‌الحدیث: من کنت أولی به أو ناصره أو وارثه أو عصبته أو حمیمه أو صدیقه فإن علیا منه کذلک، و هذا صریح فی تخصیصه لعلی بهذه ‌المنقبه‌العلیه و جعله لغیره کنفسه… بما لم یجعله لغیره. و لیعلم: أن هذا‌الحدیث هو من أسرار قوله تعالی… فإنه أولی بالمؤمنین و ناصر‌المؤمنین و سید‌المؤمنین. و کل معنی أمکن إثباته مما دلّ علیه لفظ «المولی» لرسول‌الله فقد جعله لعلیّ علیه‌السلام. و هی مرتبه سامیه و منزله شاهقه و درجه علیه و مکانه رفیعه خصه صلی‌الله‌علیه‌وسلم بها دون غیره، فلهذا صار ذلک‌الیوم یوم عید و موسم سرور لأولیائه.

معنای حدیث غدیر این است: هر کس که من بر او أولی و سزاوارتر و یا ناصر و وارث و یا پشتیبان و دوست صمیمی او هستم، علی هم برای او این چنین است.

و این کلام صریح در تخصیص علی به این منقبت بلند بوده و او را برای دیگران مانند خود قرار داده و این خصوصیت را برای دیگری قائل نشده است.

از این‌رو دانسته می‌شود که: این حدیث از أسرار سخن خدای تعالی است… که [مضمون آن] در آیه مباهله نیز آمده. پس به درستی که علی از همه کس بر مؤمنین اولی و سزاوارتر است و ناصر مؤمنین و سید و آقای مؤمنین است. و هر معنایی که أمکان داشته باشد از لفظ «مولی» برای رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم إثبات کنیم، همان را برای علی می‌توان ثابت نمود.

و این مرتبه‌ای بلند و والا و منزلتی دست‌نیافتنی و درجه‌ای عالی و مکانتی رفیع است که پیامبر آن را به (حضرت) علی (علیه‌السلام)‌ و نه به دیگری اختصاص داده است. و از این روست که روز غدیر روز عید و موسم سرور برای دوست‌داران علی [علیه‌السلام‌] گشته است.» مطالب‌السئول، ص ۴۵-۴۴

شخصیت محمد‌بن طلحه شافعی نزد علمای اهل‌سنت

«هو: أبوسالم محمد‌بن طلحه‌بن محمد‌القرشی ‌العدوی‌الشافعی ‌المتوفی سنه ۶۵۲، و وصفه بالعلامه‌الأوحد، برع فی‌المذهب و اصوله و شارک فی فنون؛أبوسالم محمد‌بن طلحه‌بن محمد قرشی عدوی شافعی متوفای سال ۶۵۲هـ. که به علامه بی‌نظیر در مذهب و اصول و دارای فنون و هنر‌های مختلف توصیف گشته است.»سیر أعلام‌النبلاء، ج۲۳، ص۲۹۳. تاج‌الدین سُبکی درباره او می‌گوید:«تفقه و برع فی‌المذهب و سمع‌الحدیث بنیسابور من‌المؤید‌الطوسی و زینب‌الشعریه وحدث بحلب و دمشق. روی عنه‌الحافظ‌الدمیاطی و مجدُ‌الدین بن‌العدیم. و کان من صدور‌الناس، و لی ‌الوزاره بدمشق یومین، و ترکها، و خرج عما یملکه من ملبوس و مملوک و غیره و تزهد؛ فقیه گردید و در مذهب نوآوری کرد و در نیشابور از مؤید طوسی و زینب شعریه حدیث شنید و در حلب و دمشق بزرگ شد. و از او حافظ دمیاطی و مجدُ‌الدین‌بن عدیم روایت نقل نمو‌ده‌اند. و او از بزرگان بود، و دو روز به وزارت دمشق نائل شد و آن را ترک نمود، و تمام مایملک خود اعم از دارایی و پوشاک خود را ترک کرد و گوشه عزلت گزید و به زهد و تقوا مشغول گردید.»

طبقات‌الشافعیه‌الکبری، ج۸، ص۶۳،‌ الطبقه‌السادسه، فیمن توفی بین‌الستمائه والسبعمائه.

إسنوی در طبقات‌الشافعیه درباره او این‌گونه می‌گوید: «کان إماماً بارعاً فی‌الفقه، والخلاف، عالماً بالأصلین رئیساً کبیراً معظماً ترسل عن‌الملوک، و أقام بدمشق بالمدرسه‌الأمینیه؛

او إمامی نوآور در فقه و مسائل اختلافی است، و عالم به دو أصل و رئیس کبیر و معظم است که از ملوک گریخت. و در دمشق در مدرسه أمینیه به تحصیل مشغول گردید.»

طبقات‌الشافعیه، ص۴۱۸، ترجمه ۱۲۰۰، چاپ دار‌الفکر.

۳- سبط‌بن‌الجوزی (۶۵۴هـ)

ابن‌حجر در «الصواعق‌المحرقه» و سمهودی در «جواهر‌العقدین» این مطلب را از کتاب او «تذکره خواص‌الأمه فی معرفه ‌الأئمه» نقل می‌کنند: «… (العاشر) بمعنی ‌الأولی قال‌الله‌تعالی: «فالیوم لا یؤخذ منکم فدیه ولا من‌الذین کفروا مأواکم ‌النار هی مولاکم» أی: أولی بکم… والمراد من‌الحدیث: ‌الطاعه‌المخصوصه فتعین‌العاشر. و معناه: من کنت أولی به من نفسه فعلی أولی به. و قد صرح بهذا‌المعنی ‌الحافظ أبو‌الفرج یحیی‌بن سعید‌الثقفی ‌الأصبهانی فی کتابه‌المسمی بمرج‌البحرین، فإنه روی هذا‌الحدیث بإسناده‌الی مشایخه و قال فیه: فأخذ رسول‌الله بید علی و قال: من کنت ولیه و أولی به من نفسه فعلی ولیه. فعلم أن جمیع‌المعانی راجعه‌ الی‌الوجه‌العاشر. و دلّ علیه أیضا قوله علیه‌السلام: ‌الست أولی بالمؤمنین من أنفسهم؟ وهذا نص صریح فی إثبات إمامته وقبول طاعته؛ … معنای دهم برای مولی به معنی أولی و سزاوارتر است. خداوند‌تعالی می‌فرماید: «فالیوم لا یؤخذ منکم فدیه ولا من‌الذین کفروا مأواکم‌ النار هی مولاکم» در این‌جا نیز مولی به معنی أولی و سزاوارتر به خود شماست.

پس مراد از حدیث غدیر: اطاعت مخصوصه [از حضرت علی علیه‌السلام‌] است پس [برای حدیث غدیر] معنای دهم متعین گردید. و معنای آن این است: کسی که من برای او سزاوارترم، از این به بعد علی بر او سزاوارتر است.

و به همین معنی حافظ أبو‌الفرج یحیی‌بن سعید ثقفی أصبهانی در کتابش «مرج‌البحرین» تصریح نموده است. وی این روایت را با إسنادش به مشایخ خود روایت کرده و گفته: رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم دست علی علیه‌السلام راگرفت و فرمود: هرکس من ولی او بر او از خود او سزاوارترم، از این به‌بعد علی بر او سزاوارتر است. پس دانسته شد که تمام معانی کلمه «مولی»به معنای دهم بازگشت کرد.

و دلیل بر این مطلب نیز سخن خود رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در ابتدای حدیث غدیر است که فرمودند: «ألست أولی بالمؤمنین من أنفسهم؟» که این سخن، نص صریح در إثبات إمامت علی و لزوم قبول اطاعت از او است.» سپس در ادامه، سبط‌بن جوزی این اشعار را نیز که درباره غدیر و امامت امیرالمومنین نزد رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم سروده شد، اضافه کرده است:

فقال حسان‌بن ثابت:

ینادیهم یوم‌الغدیر نبیهم

بخم فأسمع بالرسول منادیا

و قال فمن مولاکم و ولیکم

فقالوا و لم یبدوا هناک ‌التعامیا

إلهک مولانا و أنت ولینا

و مالک منا فی‌الولا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.