پاورپوینت کامل گفت و شنودی پرخاطره با حجت الاسلام والمسلمین کیایی نژاد ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گفت و شنودی پرخاطره با حجت الاسلام والمسلمین کیایی نژاد ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفت و شنودی پرخاطره با حجت الاسلام والمسلمین کیایی نژاد ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گفت و شنودی پرخاطره با حجت الاسلام والمسلمین کیایی نژاد ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint :
اشاره: خبر شهادت حسین شهیدش را قبل از نماز ظهر، در راه مسجد به او دادند؛ صدای اذان بهگوش میرسید، ابتدا به مسجد رفت و نماز جماعتش را خواند، آنگاه به دیدار حسینش رفت… وقتی بدن سوخته فرزندش را دید، ایستاد و زینبسان خطاب به او گفت: آیا تو حسین منی؟!
حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد کیایینژاد، از تبار عالمانی است که سوابق درخشانی دارد. پدر و اجداد بزرگوارش نیز در کسوت مقدس روحانیت به تبلیغ، تحقیق و ترویج مکتب اهلبیت علیهمالسلام اشتغال داشتهاند. همراهی و مصاحبت ایشان با حضرت امام، مراجع عظام تقلید، علما و حضور مؤثر در جبهه های جنگ و قریب به ۴۰ سفر معنوی حج و توفیق۲۰ سال فعالیت مستمر در دفتر مقام معظم رهبری و قریب ۶۰ سال تبلیغ و ترویج معارف اسلام و اهلبیت علیهمالسلام، خاطرات و نکات جالب، شنیدنی و آموزندهای را رقم زده است که برای فضلا و طلاب جوان، آکنده از نکات آموزنده است. به همین مناسبت، گروه علمی، فرهنگی افقحوزه در دیداری صمیمانه، با ایشان به گفتوگو نشسته که مشروح آن، در ذیل تقدیم خوانندگان ارجمند میشود.
تولد و تحصیل
بنده در سال ۱۳۱۰ هجریشمسی در قریه گلیرد طالقان – زادگاه مرحوم آیت الله طالقانی – متولد شدم. در همان روستا به مکتبخانه رفتم و خواندن قرآن و برخی کتابهای قدیمی را فراگرفتم. تا حدود ۱۴ سالگی با مرحوم جدمان آشیخعلی در همان روستا بودم. مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاجسیدشرفالدین طالقانی که از علما و منبریهای معروف رشت بودند، روزی به جد ما گفتند: حیف است این بچه در بین بچهها مشغول بازی شود و عمرش را اینگونه صرف کند، بگذارید او را با خودم به رشت ببرم. از آن به بعد، بنده به مدت دو سال در مدرسه مهدویه رشت که معروف به مسجد کاسهفروشان بود، مشغول تحصیل شدم. بعد از دو سال، به مدرسه علمیه رودسر رفتم.
«نمیدانم» را بهراحتی بگوییم
مدیر آن مدرسه مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سیدمحمدهادی روحانی، بسیار مرد شریف و با اخلاقی بود. توصیههای خوبی به طلبهها داشت و میفرمود: مدتها زحمت کشیدم و برخودم کلمه «نمیدانم» را هموار کردم. لذا هر وقت از من مسئله سؤال میکنند اگر بلد نباشم، میگویم «نمیدانم». به شما هم توصیه میکنم مسئلهای را که نمیدانید، همینجوری به مردم چیزی نگویید و کلمه «نمیدانم» را برخودتان هموار کنید.
هجرت به قم
سال بعد خداوند متعال اسبابی را فراهم کرد و بنده توفیق یافتم که به قم مشرف بشوم؛ یعنی مبلغی در حدود صدتومان وجوهات به دست مرحوم ابوی رسیده بود که بنده آن مبلغ را خدمت مرحوم آیت اللهالعظمی بروجردی بردم، ایشان هم لطفی به من داشتند و همان باعث آمدن بنده به قم شد.
عنایت حضرت فاطمه معصومه(س)
بعد از اینکه اسباب آمدن به قم برای بنده فراهم شد، از پدر خواستم که اخوی را هم به قم بفرستد و ایشان با بنده به قم آمدند. شبی برادرم، حجت الاسلام والمسلمین شیخ عمادالدین، مبتلا به دلدرد سختی شد. مانده بودم ایشان را کجا ببرم، با حالت اضطراب و ناراحتی از منزل استیجاری بیرون آمدم، به گنبد و بارگاه ملکوتی بیبی حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها نگاهی کرده و عرض کردم: بیبیجان! اخوی حالش خیلی منقلبه، من هم جایی ندارم بروم. یک نظر لطفی بفرما! ما مهمان شما هستیم. این را عرض کردم و برگشتم منزل، دیدم اخوی خواب رفته و نشانهای از دلدرد ایشان نبود.
ده برگه محمدیه
مرحوم ابوی اهل منبر بودند و غالباً در مسافرت به سر میبردند و مشغول تبلیغ بودند. ایشان اهل ذوق نیز بودند و بیش از صد مرثیه (حدود ۵ هزار بیت شعر) در مورد اهلبیت علیهمالسلام و بیش از هزار بیت نیز در مطاعن مخالفین اهلبیت علیهمالسلام سرودهاند که مداحان در مناسبتها از آن استفاده میکردند. ایام ذیحجهای در طالقان بودیم، به ابوی گفتم: این ایام تعلق دارد به جناب حضرت مسلمبن عقیل، درباره ایشان اشعاری دارید که نوحهخوانها در مسجد بخوانند؟ گفتند: داشتم ولی الان شعردانم خشک شده است! دیگر نمیتوانم شعر بگویم. به ایشان عرض کردم: بعضی از چاهها وقتی خشک میشوند، کنجکاوی میکنند، یواشیواش آب بیرون میآید، شما هم یک مقدار کنجکاوی بکنید شاید اشعار به نظرتان بیاید! این جمله را که گفتم، آنشب تا صبح نخوابیدند و به مدت دو یا سه روز، حدود ده مرثیه درباره فضایل مسلمبن عقیل نوشتند، که بسیار با سوز و عشق گفته بود و اشک هر خواننده و شنونده را جاری میکرد. بعد از سرودن آن ده مرثیه، ابوی نقل کرد در خواب دیدم در صحرایی که چادرهای زیادی مثل عرفات است، میباشم و مرا جلوی یکی از این چادرها بردند و به کسیکه در چادر بود گفتند: او را آوردیم. ایشان وقتی قیافه مرا دید، گفت: ایشان ده برگه محمدیه دارد، آزادش کنید! پی بردم لااقل این ده مرثیه مورد قبول واقع شده است. مرحوم ابوی قریب هشت نه جلد کتاب جُنگ دارند که متفرقات را در آنها نوشتهاند و کتابی هم دارد به نام «منامات»؛ که خوابهایشان را در آنجا نوشتهاند.
به برکت دعای پدر، خانواده علمی ما استمرار یافت
مرحوم جدمان ملاابوتراب، معلم بودند. نقل میکنند، آن شبی که ملاابوتراب میخواست به مسافرت برای معلمی برود، مشهدی حسین (پدر ملاابوتراب) به کلاهی که جلویش بود، مرتب میگفت: ای کلاه! وقتی که به منزل مردم رفتی، به ناموس مردم نگاه نکنی! مواظب باش! حواست جمع باشد! و مکرر خطاب به این کلاهی که جلویش بود، توصیههای مهم را غیر مستقیم به ملا ابوتراب تلقین میکرد. مرحوم ملاابوتراب مسافرت کردند. حدود پنج ماه پدر و پسر از حال یکدیگر اطلاع نداشتند. روزی محبت پدری و فرزندی به جوش آمد و مشهدی حسین سراغ فرزندش رفت و در یکی از روستاهای چالوس او را پیدا کرد و به منزلی که ملاابوتراب در آنجا به بچهها درس میداد، رفت. وقتی به در آن خانه رسید، پرسید آقا شیخ ابوتراب اینجاست؟ گفتند: بله. گفت: به ایشان بگویید دم در بیاید کسی با ایشان کار دارد. مرحوم ملاابوتراب آمد و دید پدرش آمده؛ بعد از احوالپرسی، مرحوم مشهدی حسین به فرزندش ملاابوتراب گفت: من با این قیافه آمدم اینجا، اگر سؤال کردند نگو پدرم آمده، بگو از نوکرهای ماست! ملاابوتراب گفت: بابا! تو پدر من هستی، تو عزیز من هستی، چرا بگویم تو پدر من نیستی؟ مرحوم مشهدی حسین تا این جمله را از فرزندش شنید و تواضع را دید، دست به دعا برداشت و گفت: «خداوند متعال این سلسله جلیله علمیه را در خاندان شما به انتها برساند!» و الحمدلله تا اینجا دعای ایشان مؤثر واقع شده و امیدوارم که خداوند متعال در نسلهای آینده هم این افتخار را شامل حال ما بگرداند.
سلوک تربیتی آیت الله حاجآقا حسین فاطمی قمی
بعد از مراجعت به قم، دو سال در مدرسه رضویه با اخوی حجره داشتیم، دو سه سالی هم مستأجر بودیم و دو سال هم در منزل حاجآقا حسین فاطمی قمی بودیم. از همجواری با ایشان نعمت بزرگی نصیبمان شده بود و ایشان حق بزرگی به گردن ما دارند، خدا رحمتشان کند. حاج آقا حسین قمی شبهای جمعه مرتب در منزلشان درس اخلاق داشتند و مواعظ آن بزرگوار بسیار مفید و تکاندهنده بود. بعد از مراسم نیز دعای کمیل برگزار میشد. مجلس بسیار خوبی بود بهگونهای که تا یک هفته، فرمایشات ایشان انسان را از لغزش بیمه میکرد. حتی یک شب مرحوم آیت اللهالعظمی گلپایگانی هم آمدند و پای موعظه ایشان نشستند؛ البته آمدن ایشان برای تشویق دیگران بود. حاج آقا فاطمی هر سال، چهار، پنج ماه در کربلا کنار حرم مطهر حضرت سیدالشهداء علیهالسلام مقیم بودند.
حضور در حلقه انس آیت الله شیخ عباس تهرانی
مرحوم آیت الله شیخعباس تهرانی رحمت اللهعلیه، روزهای جمعه در مدرسه حجتیه درس اخلاق میگفتند و موعظه میفرمودند و بعدش هم دعای ندبه خوانده میشد.
مرحوم آیت الله شیخ علیآقای تهرانی قدسسره معروف به «پهلوانی سعادتپرور» هم به این مراسم میآمدند و بیشتر اوقات جلوی در میایستادند و به مردم خوشآمد میگفتند. آنقدر عاشق وجود مقدس امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف بودند که ما با دیدن ایشان به یاد حضرت میافتادیم. واقعاً در قیافه ایشان ما میدیدیم که ایشان الآن منتظر آقا امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف است تا حضرت از در وارد شوند و با تمام وجود، اوامر آن حضرت را اطاعت و عمل کند. گاهگاهی ایشان هم مصیبتی میخواندند. خلاصه چند سال در مباحث اخلاقی و حلقههای انس مرحوم شیخ عباس تهرانی در مدرسه حجتیه شرکت میکردیم و استفادههای بسیاری بردیم.
در محضر اساتید وارسته
بخشی از دروس فقه و اصول تا کفایه را نزد حضرات امام موسیصدر حفظهالله، مرحوم آیت اللهالعظمی تبریزی، مرحوم آیت الله مشکینی و آیت اللهالعظمی نوریهمدانی و کفایه را هم نزد مرحوم حضرت آیت الله سلطانی طباطبایی آموختم. دروس خارج را نیز خدمت آیت اللهالعظمی گلپایگانی قدسسره و بعضی مراجع دیگر خواندم.
خاطرهای از آیت اللهالعظمی گلپایگانی
مرحوم آیت اللهالعظمی گلپایگانی واقعاً برای همه طلبهها مانند پدری مهربان و دلسوز بودند. یکی دو ماه قبل از وفات ایشان، به ملاقاتشان رفتیم و به نوبت نشستیم. در ملاقات دستبوسی را ممنوع کرده بودند. شب قبلش خواب دیدم که خدمتشان رفتم و دست ایشان را بوسیدم. وقتی نوبت من شد رفتم خدمت آقا، سلام کردم و عرض کردم: آقا اجازه میفرمایید که در عالم زندگی یک خواب من تعبیر بشود؟ گفتند چه شد؟ عرض کردم: دیشب در عالم خواب دیدم که دست شما را میبوسم. اجازه بفرمایید دست شما را ببوسم. ایشان تبسم کردند و فرمودند مانعی ندارد!
دعا برای حسن عاقبت حضرت امام(ره)
بنده درمناسبتهای مختلف، ۹ نامه به حضرت امام نوشتم و در همه یا اکثر آنها حضرت امام به طور کلی جوابها را دادهاند و در پایان نوشتهاند: «برای حسن عاقبت اینجانب دعا کنید». در بعضی از نامهها هم دارد که؛ «به آقای حاج غلامرضا قدیری سلام برسانید».
عاشورای ۴۲
روز عاشورای سال ۱۳۴۲ شمسی در مدرسه فیضیه که مصادف با ۱۳ خرداد بود و دو روز پس از آن هم امام را دستگیر کردند، بنده نیز حضور داشتم. یادم هست که حضرت امام در مدرسه فیضیه خطاب به شاه فرمودند: «ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت میکنم، دست بردار از این کارها؛ آقا! دارند اغفال میکنند تو را… یکقدری عواقب امور را ملاحظه بکن، یکقدری عبرت ببر، عبرت از پدرت ببر، بشنو از من، بشنو از روحانیین، اینها صلاح ملت را میخواهند. بعضی از اهل منبر را بردهاند در سازمان امنیت و گفتهاند شما سهچیز را کار نداشته باشید، دیگر هرچه میخواهید بگویید؛ یکی شاه را کار نداشته باشید، یکی هم اسرائیل را کار نداشته باشید، یکی هم نگویید دین در خطر است!»
تدریس
بنده چون از سنین طفولیت مبتلای به درد چشم شدید شدهام، خیلی موفق به تحصیل علوم از راه خواندن و مطالعهکردن نشدم و بیشتر استفادههای من سمعی بوده، منتها بعد از درسها با بعضی از رفقا مباحثه میکردم. با این اوضاع مقدمات، سیوطی، مغنی و… را به اندازه وسعم، در مدارس قدیری و رسولاکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم تدریس کردم و برای خیلی از رفقایم در مسجد امام حسن عسکری علیهالسلام رساله میگفتم. نهجالبلاغه خطبه همام را میگفتم و بعضیها را هم وادار میکردم که آن را حفظ بکنند. مقداری هم تحریرالوسیله حضرت امام را گفتم.
نیمقرن امامت جماعت
قریب ۵۰ سال است که بنده در مسجد عبداللهی قم امام جماعت هستم و هر سه وقت نماز جماعت را آنجا میخوانم. البته مدتی است اکثر شبها هم، آیه یا روایت یا مسئلهای به مناسبت برای مردم میگویم. برای بهتر استفادهبردن از مسجد، خوب است با آمادگی کامل به استقبال مناسبتهای در طول سال برویم و با برنامهریزی دقیق از ماه مبارک رمضان و محرم و صفر و سایر مناسبتها حداکثر بهره را ببریم. حضور به موقع در نماز جماعت را جدی بگیریم و نماز را در سه نوبت اقامه کنیم که آثار معنوی و اجتماعی فراوانی دارد و موجب میشود مؤمنین برای حضور به موقع در مسجد رغبت نشان دهند. رعایت نظم در صفوف نماز جماعت را که مورد تاکید پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میباشد جدی بگیریم. رسیدگی به امور مستمندان، تفقد و دلجویی از مأمومین، شرکت در مراسم خانگی و حضور در مراسم تشییع و خاکسپاری و دلجویی از مصیبتدیدگان را مورد توجه قرار دهیم که تأثیر بسزایی در تبلیغ و جذب افراد دارد. تقدیر و تشکر از خادمان و فعالان مسجد و زنده نگاهداشتن یاد و خاطره شهدا و طلب مغفرت برای مؤمنین و مؤمنات، علاوه بر اینکه یک وظیفه اخلاقی و دینی است موجب تشدید محبت بین مؤمنین و امام جماعت میشود. تبلیغ وترویج فرهنگ انتظار، صدقه جهت سلامتی امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف و ذکر صلوات با «وعجّلفرجهم» را در بین مردم نهادینه کنیم، چون پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمایند: أفضل جهاد أمّتی انتظار الفرج، بحارالأنوار،ج۷۴، ص ۱۳۹. احکام مورد نیاز مردم را بیان کنیم و جلسات مختلفی برای تصحیح نماز مردم برگزار نماییم و اهمیت این کار را نیز بر ایشان تبیین و مؤمنین را به انجام نوافل و قضای نمازهای واجب تشویق کنیم. یکی از سنتهای حسنه، نوشتن وصیتنامه و تعیین وصی است، لذا توصیه کنید که مردم وصیتنامهشان را با مهمترین چیزی که در روز قیامت بدان نیازمندند، شروع کنند، مثلاً نسبت به حقوق واجب و مستحب و بخشش و خیرات گوناگون و پرداخت بدهیها و ادای حقوق و… را کاملاً ذکر کنید.
تجارب سفر حج
بنده ۳۹ سفر به مکه مشرف شدهام که حدود ۳۵ سفر آن حج تمتع بوده، یکی دو سال در بعثه مرحوم آیت اللهالعظمی فاضل بودم. یک سال در بعثه مرحوم آیت اللهالعظمی بهجت بودم، در دو سه سفر هم از سوی بعثه مقام معظم رهبری مشرف شدهام. و گاهی هم اتفاق میافتاد که در یک سال، بنده دو بار مدینه را زیارت میکردم.
توصیه به روحانیون کاروان
بنده بهعنوان یک روحانی کاروان که قریب۴۰سال تجربه دارم، توصیهام به روحانیون کاروانها این است که، اول؛ عظمت سفر معنوی حج و مغتنمشمردن این سفر مهم (معطلنشدن در بازار) را مرتب تذکر بدهید و مناسک، احکام و آداب حج برای زوّار را (طبق فتوای مراجع تقلید) بیان کنید و الفاظ صحیح قرائت نماز و تلبیه را نیز به خوبی تعلیم دهید. دوم؛ توصیه کنید قبل از سفر، اموالشان را پاک کنند. خوب است فلسفه پرداخت خمس،احکام مربوطه و فضیلت پرداخت سهمین را نیز تشریح نمایید. سوم؛ بعد از اینکه زائران در مدینه و مکه زیارت کردند و با مضجع اولیا در بقیع و…آشنا شدند آنان را به مسجدالاجابت (مسجد مباهله) ببرند و در آنجا جریان مباهله را نقل کنند تا آنها بدانند که چه عظمتی برای خاندان عصمت و طهارت هست؛ به یکبار هم اکتفا نکنند. و مکرر توصیه کنند که همهروزه به حرم مطهر نبوی صلیاللهعلیهوآلهوسلم و قبرستان بقیع مشرف شوند و زیارتنامهها را قرائت کنند. چهارم؛ توصیه کنید در مکه و مدینه حداقل یک ختم قرآن داشته باشند و قضای نمازهای واجب و نماز والدین را در مسجدالنبی صلیاللهعلیهوآلهوسلم بخوانند و ثواب این اعمال را از قبل برای زائرین بیان کنند.
پنجم: در مناسبتهای مختلف، سیره عملی، اخلاقی و تربیتی اهلبیت علیهمالسلام و توصیههای حضرت امام رحمت اللهعلیه و مقام معظم رهبری در خصوص حج و حجاج را بیان کنند. و حتیالامکان مراسم روضهخوانی نیز بر پا کنند.
ششم؛ به زائرین توصیه کنند که از هرگونه مشاجره با مأمورین سعودی به منظور عدم ایجاد مزاحمت برای زائران و مسئولین پرهیز کنند و در طول سفر به افراد ضعیف و ناتوان در اعمال حج و طواف کمک نمایند.
هفتم؛ قبل از حضور در مراسم عرفه، معارف بلند دعای عرفه را بیان و تأکید کنید هیچوقت دعا برای سلامتی و تعجیل در امر فرج حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف در اماکن مشرفه را فراموش نکنند.
هشتم؛ برای زیارت حضرت حمزه سیدالشهدا علیهالسلام هم به احد بروند. در روایات است که حضرت فاطمه زهرا سلامالل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 