پاورپوینت کامل جایگاه کرامت در فرایند استنباطات فقهی ۹۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جایگاه کرامت در فرایند استنباطات فقهی ۹۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جایگاه کرامت در فرایند استنباطات فقهی ۹۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جایگاه کرامت در فرایند استنباطات فقهی ۹۱ اسلاید در PowerPoint :

. مفهوم‌شناسی کرامت:

برخی از مفاهیم به جهت داشتن بار معنایی فراوان، نمی‌توانند در یک یا حتی چند کلمه بیان و توضیح داده شود، واژه ارزشمند «کرامت» از زمره این مفاهیم است. برخی واژه‌ها گاهی از طریق معنای ضدشان روشن‌تر تفسیر می‌شوند. ضد واژه کرامت، واژه دنائت و یا لئامت است. با تأمل در معنای کرامت و نیز توجه به مصادیق آن، روشن می‌شود که کرامت بیش از آن‌که یک واژه ارزشی باشد، یک واژه دانشی است و بیش‌از این‌که حکمت عملی به آن بپردازد، حکمت نظری راجع به آن اظهارنظر می‌نماید. در دو حوزه معرفتی هستی‌شناسی و انسان‌شناسی از منظر عقل برهانی و نقل معتبر، جایگاه انسان بلندمرتبه و دامن‌گستر معرفی شده، به‌گونه‌ای که دانش حکمت، تنها انسان را به جهت داشتن ویژگی‌های منحصر به فرد قوه عاقله و آثار و پیآمدهای ارزشمند آن، «حکیم» خوانده و از سایر موجودات با اعلام فصل ناطق که همان مدرک کلیات است ممتاز ساخته، ویژگی عقل اعم از نظری و عملی از یک‌سو، هویت اختیار و اراده از سوی دیگر، داشتن قلبی که مرکز عشق و محبت است از سوی سوم و سرانجام جامعیت از طبع تا عقل از سوی چهارم، موجب شد که انسان را موجودی کریم بشناساند و آن را از سایر موجودات برتر اعلام نماید.

کرامت انسان را می‌توان از دو منظر عمده مورد ارزیابی قرار داد:

منظر اول، منظر دینی است. از این نگاه انسان کرامتش را وامدار نسبت با پرودگار است و شرافت نسبت با پروردگار او را کریم کرده و طبعاً کرامت ذاتی مرهون حفظ این نسبت است. اگر کسی این نسبت را انکار کند و یا مورد تردید قرار داده و با اعتقاد و عمل، با این نسبت دشمنی ورزد، طبعاً این شرافت و کرامت را از دست خواهد داد و آن قوه قدسی که مایه کرامت است زایل شده یا مستور و محجوب و غیر کارآمد گشته و انسان در این‌صورت، بهره‌ای از کرامت نخواهد داشت. آیه شریفه «ولقد کرمنا بنی‌آدم و حملناهم فی‌البر والبحر و رزقناهم من‌الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلاً» با صراحت، کرامت انسان را مرهون تکریم الهی می‌داند، یعنی این کرامت انسانی در سایه کرامت‌بخشی الهی است، زیرا آیه «کرمنا» در صیغه تفعیل آمده که ناظر بر کرامت‌بخشی است و اگر این موهبت نادیده انگاشته شود و نسبت انسان با پروردگارش مورد انکار و یا تردید قرار گیرد، طبعاً کرامتی نخواهد بود.

منظر دوم، نگاه غیر دینی است. در این نگاه، عنصر اساسی کرامت، قوه عقل و تفکر انسانی معرفی شده و عامل امتیاز انسان نسبت به سایر موجودات، همانا نیروی تعقل است. از این منظر نیز اگر به هر دلیلی عقل محجوب واقع شود و بر اساس تبعیت از هوا و هوس، مظاهر آن هم‌چون قدرت‌طلبی، ثروت‌اندوزی و تکاثر، مقام و جاه‌خواهی و یا رویکردهای وسوسه‌آمیز شیطانی دیگر بر انسان غلبه کند و عقل در محاق رود، این کرامت نیز زیر سؤال رفته و از انسان سلب می‌شود. با روشن‌شدن این‌که کرامت انسان بر مدار عقل است، با زوال عقل، کرامت نیز زایل می‌شود و این همان است که آموزه‌های وحیانی بدان تصریح دارند.

کریم به موجودی اطلاق می‌شود که از نظر هستی‌شناسی، در جنس و نوع خود برترین بوده و بالاتر از آن وجود نداشته باشد و این اختصاصی به یک موجود دون موجود دیگر ندارد، از احجار کریمه تا اخلاق کریمانه وجود دارد، ویژگی کرامت نشانگر جنس برتر هر موجودی است. لذا کرامت در طول اشیا و اوصاف است نه در عرض آن‌ها؛ و انسان چون به لحاظ موجودیت و هویت وجودی از ویژگی‌های ممتاز برخوردار است، او را از منظر وجودشناختی، موجودی کریم معرفی نموده‌اند. به عبارت دیگر، هر موجودی هرچه که دارد، انسان کمالات آن موجود را داراست و از نقص آنان مبرا، و سرّ بیان الهی که فرمود: «فضلنا علی کثیر من عبادنا المؤمنین» این فضیلت، فضیلت دانشی و وجودی است نه ارزشی و اکتسابی؛ گرچه فضایل دانشی، کمالات ارزشی را به دنبال دارد.

نکته قابل تأمل و توجه این است که گرچه کرامت انسان به لحاظ ذات و هویت است، اما چون ذات انسانی براساس حرکت جوهری، همواره در تغیر و تبدل است، این امکان وجود دارد که هم جهت الهی خود را نادیده گرفته و قوه قدسیه را در درون افسرده نماید و هم عقل را در محاق برده و با حاکم کردن هوا و هوس، زوال عقل را صلا دهد و در این‌صورت، کرامت به‌تبع زایل می‌شود. بیانات قرآنی در این رابطه بسیار روشنگر است که می‌فرماید عده‌ای از انسان‌ها، علی‌رغم داشتن عقل، نمی‌اندیشند و تفکر نمی‌نمایند.

همان‌طوری که چشم دارند و نمی‌بینند و گوش دارند و نمی‌شنوند؛ لهم قلوب لایفقهون بها و لهم أعین لایبصرون بها و لهم آذان لایسمعون بها.

اگر عقل وجود داشته باشد و این عقل چه در جنبه نظر و چه در جنبه عمل، فعال و مؤثر باشد، کرامت ذاتی محفوظ می‌ماند وگرنه از انسان سلب شده و انسان از نظر وجودی در درجه حیوان و نبات قرار می‌گیرد و اگر خداوند متعال در مورد آن‌دسته از انسان‌ها بیان داشت: «إن هم إلا کالأنعام بل هم أضل»، این آیه نیز نگرشی دانشی داشته و ناظر به سقوط انسان از درجه انسانیت به درکه حیوانیت است، زیرا اگر انسان با داشتن چشم و گوش و عقل و… ره ناصواب بپیماید، این انحطاط و هبوط انسانی است و دیگر حقیقتاً نام انسان بر او نمی‌توان نهاد گرچه به ظاهر انسان است.

حضرت امام علی‌بن ابی‌طالبعلیه السلام که نفس انسانی را در نهایت تکریم می‌ستایند و بهایی کمتر از بهشت برای بدن انسان نمی‌دانند و ارزش جان انسانی را لقاءالله معرفی می‌کنند، راجع به طایفه مذکور که معروف را نشناخته و بدان امر نمی‌کنند و یا منکر را ندانسته و از آن نهی نمی‌نمایند، می‌فرمایند: این گروه از مردم، گرچه صورتی انسانی دارند، اما حقیقت و قلبی حیوانی دارند و اگر به ظاهر در صف زندگان‌اند در واقع و در باطن در زمره مردگان‌اند. فالصوره صوره انسان والقلب قلب حیوان… و ذلک میت‌الاحیا.

البته این تحلیل گرچه براساس علوم وحیانی است، اما عقل نیز چنین باوری دارد که، انسانی که از قوه عقل – که بنیاد کرامت انسانی بر آن استوار است – اگر معزول شود و علی‌رغم داشتن علم، جهل و بی‌خردی بر وی چیره گردد، عقل مقتول و مغلوب گردیده، «رب عالم قد قتله جهله و علمه معه لا ینفعه» و از جایگاه امارت بر ورطه اسارت سقوط می‌کند، آن‌گونه که از باب تأیید و ارشاد حکم عقل، حضرت علیعلیه السلام فرمودند: «کم من عقل اسیر تحت هوی امیر». بنابراین، هم عقل برهانی و هم نقل معتبر، هم‌داستان‌اند که انسان محکوم هوا و هوس، مدال پرافتخار کرامت را از خود سلب کرده و دیگر اگر ظاهراً فرزند آدم محسوب شود، باطناً عنوان بنی‌آدم بر او صادق نیست، زیرا آدمی که تاج کرامت بر سر دارد، کسی است که با حفظ شأنیت و جایگاه آدمیت و با داشتن امتیازات ویژه، مدال پرافتخار خلافت را خداوند به او عطا نمود؛ یعنی خلافت انسان مرهون کرامت اوست. البته کرامت ارزشی و اکتسابی بحث مستقلی دارد که در پی خواهد آمد. بنابراین، گرچه انسان به لحاظ جایگاه وجودی چون جنس برتر است، برخوردار از کمالات وجودی است، اما این بدان معناست که انسان تا انسان هست و از جایگاه و امتیازات ذاتی خود استفاده می‌نماید، تاج کرامت بر او نهاده شده، ولی بدین‌معنا نیست که به هر دلیلی از مرتبه وجودی خود خارج و مسیر انحطاط را (با توضیح قبل) طی نمود، هم‌چنان عنوان کرامت انسانی بر او ثابت و او صاحب کرامت باشد.

کرامت که جلوه‌ای از رحمت الهی است، دو چهره دارد؛ «کرامت ذاتی» همه انسان‌ها که از خاستگاه رحمت رحمانیه صادر شده و «کرامت ارزشی» که از پایگاه رحمت رحیمیه منشأ می‌گیرد. لذا از نگاه عقل نیز انسان‌های عاقل و متفکری که از اخلاق و تقوای بالایی برخوردارند، از کرامت مضاعف بهره می‌برند.

خداوند عالم با تأیید این حکم عقلی، در قرآن مجید بیان می‌فرماید که، مظاهر طبیعی هم‌چون؛ نژاد، تاریخ، جغرافیا، رنگ و قبیله هیچ‌یک نمی‌تواند کرامت ذاتی و یا اکتسابی به‌همراه آورد، بلکه تنها عاملی که موجب فزونی کرامت در پیشگاه پروردگار جهانیان است، همانا عامل تقوا و صیانت نفس از لغزش و خطاست. البته این نکته قابل دقت است که گرچه تقوا و صیانت نفس موجب کرامت است، اما این ویژگی، خود نباید موجبات فخر و خود برتربینی و فضیلت‌بخشی برای انسان نسبت به سایر انسان‌ها را به همراه آورد بلکه تقوا، پاکدامنی و طهارت در پیشگاه پروردگار از امتیاز والا برخوردار است. إن أکرمکم عندالله أتقاکم

۲. کرامت انسانی و نقد رویکرد اعلامیه جهانی حقوق بشر:

اعلامیه جهانی حقوق بشر که انسان را صاحب کرامت می‌داند و متأسفانه با نگرشی غیرتوحیدی، کرامت ذاتی انسان را بدون منشأ ذکر می‌کند، تنها با تکیه بر عقل مستقل و خودبنیاد به سراغ کرامت انسانی و تحلیل آن رفته است. هم‌اینک به منظور تحلیل و ارزیابی اعلامیه جهانی حقوق بشر و سخنان حقوق‌دانانی که با نگرش آرمانی و بت‌گونه به اعلامیه حقوق بشر و محور قراردادن آن، از آفات و خطرات آن در غفلت‌اند، مطالبی به شرح زیر یادآوری می‌گردد:

الف: عقل که نیروی تفکر و شناخت و سرمایه و بن‌مایه همه کمالات انسانی است، از مواهب الهی و برترین عطیه الهی به انسان است.

ب: از آن‌جا که علم و قطع، حجت است، چه از راه نقل معتبر و چه از راه عقل برهانی حاصل شود، تبعیت از عقل برهانی الزامی است؛ همان‌طوری که پیروی از نقل معتبر حتمی است. از این‌رو، عقل و نقل دو منبع معرفت‌شناختی و نه هستی‌شناختی دین، جهان و انسان هستند و در کنار یکدیگر مسیر معرفتی درست را برای انسان هموار می‌سازند.

ج: در طول تاریخ، دوره‌هایی بر بشر گذشت که افراط و تفریط در هر یک از دو منبع معرفتی مذکور، موجب تحریف و انحراف گردیده، گاهی افراط‌گری عقلی نحله‌هایی همانند معتزله را از جاده هدایت ساقط کرد، همان‌طوری که افراط‌گری‌های نقلی اهل حدیث، سلفیون و اخباریون، جریان‌هایی همانند وهابیت منحرف را ایجاد کرد، اما تعادل هر یک از دو منبع و هماهنگی و حرکت هم‌سوی آن‌دو، همواره موجب سلامت فکر و اندیشه و برداشت‌های مفید و مؤثری از حقایق تکوین و تشریع گردیده است.

د: تأکید عقل نسبت به نقل و تأیید نقل نسبت به عقل و شوراندن هر یک نسبت به دیگری، مایه پیشرفت علمی و عملی انسان در حوزه مسائل شناختی است و اعراض هر یک نسبت به دیگری مایه انحراف و تحریف است.

ه: شأن اصلی بلکه تمام شأن عقل، شناخت و معرفت است و نه غیر آن. عقل که همان قدرت اندیشیدن است، تنها حق و باطل، بد و خوب، زشت و زیبا را می‌شناسد و در حوزه حقوق و قانون، واضع حق و یا قانون نیست، بلکه تنها حق‌شناس و قانون‌شناس است نه حق‌گذار و یا قانون‌گذار. زیرا قانون‌گذاری شأن موجودی است که موضوع و محمول و پیوند آن دو را وضع و خلق کرده و از جایگاه آفریدگاری و خالقیت و یا براساس پروردگاری و یا ربوبیت، قانون وضع می‌کند؛ و نقل و عقل چون چنین شأنی ندارند، بنابراین هرگز نباید انتظار قانون‌گذاری از آن‌ها داشت، بلکه فقط معرفت و شناخت حق و قانون را پس از آگاهی اعلام می‌نمایند.

و: عقل چون در معرض آفات فراوانی است، همانند نقل، مصون از خطا و اشتباه نیست، بر خلاف وحی (نه نقل) که منزه از هر خطا و خطیئه‌ای است و لذا حقوق و مبانی آن، از جمله کرامت را تنها از عقل خودبنیاد، مستقل و رهای از آموزه‌های وحیانی انتظار داشتن، توقع ناصوابی است. این یک نوع افراط‌گری در عقل‌گروی مدرن است که زمینه‌های تحریف و انحراف را در پی خواهد داشت.

ز: عقل گرچه مفتاح‌الشریعه و هم‌چنین مصباح‌الشریعه و سراج و چراغ است، همان‌طوری که دین صراط است، لیکن عقل هرگز میزان‌الشریعه نبوده و نمی‌تواند معیار همه اشیا و حقایق باشد به‌گونه‌ای که هرچه با عقل خودبنیاد و مستقل تطبیق نماید، راست و درست باشد و هرچه با آن مخالف باشد ناروا و ناصحیح باشد. ملاک قرار دادن عقلا و عرف، اگر نظر آن‌ها مبتنی بر عقل خودبنیاد و مستقل باشد، هرگز نمی‌تواند میزانی برای شناخت و معرفت اصیل ایجاد نماید، بلکه عقل برهانی محض در کنار نقل معتبر خالص و هماهنگی تام بین این دو نهاد معرفتی، می‌تواند حجت الهی و بشری محسوب شود و مبنای احکام حقوقی و فقهی و مانند آن قرار گیرد.

بعد از نکات یاد شده که ناظر به روش بحث عقلی صرف بود، به یک نکته اساسی اشاره می‌نماییم و آن این‌که حقوقدانان و اساتید رشته حقوق مدام در نوشته‌های خود با برافراشته داشتن اصل کرامت انسانی، دانش‌های زیردستی، خصوصاً اندیشمندان حوزه فقه را به توجه به این اصل فرامی‌خوانند و انتظار دارند که اصل کرامت، اصل حاکم بر تمامی استنباطات فقهی بوده و در فرآیند اجتهاد فقیهانه مورد توجه خاص قرار گیرد، اما خود غافل از اصل انسان‌شناسانه ماقبل دانش حقوق هستند. حقوق‌دانان باید بدانند این کرامتی که از آن سخن می‌گویند، قبل از آنان و قبل از علم آن‌ها توسط عارفان، فیلسوفان و انسان‌شناسان در سه حوزه فرادستی علم با کالبدشکافی هستی از منظر شهود و یا حصول و نیز به طور خاص شناخت انسان و قوای وجودی او به موقعیت و جهات وجودی او پرداختند، از جمله حکیم بزرگ ملاصدرا در نوع آثار خود، انسان را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.

وی در مشهد خامس شواهد الربوبیه در باب نبوات و منامات با تجزیه جزء به جزء هستی انسانی، او را واکاویده و ابعاد هستی او را که شأنیت برتر را برای جریان نبوت و ولایت داراست، آشکار نموده، انسان را از مرحله جمادی تا نباتی، حیوانی، انسانی و ملکی و شهود حقایق هستی معرفی نموده است. این نوع تعریف و توصیف از انسان با آن‌چه که حقوق‌دانان، موجود بسته‌ای را به عنوان انسان موضوع حقوق قراردادند و برای او کرامت تراشیدند، بسیار متفاوت است. جا دارد، فیلسوفان حقوق که در دامنه فلسفه مضاف تلاش و کوشش حق‌شناسانه‌ای دارند، به فلسفه محض در حوزه جهان‌شناسی و به‌تبع آن انسان‌شناسی ورود کنند و از دست‌آوردهای عارفان و فیلسوفان و خصوصاً آنان که در انسان‌شناسی تحقیقات عالمانه‌ای را از منظر شهود عرفانی و یا عقل حکیمانه داشتند، بهره و الهام گیرند.

با قطع نظر از مسایل پیش‌گفته، به سراغ اظهارات و نوشته‌هایی که برخی از حقوق‌دانان و اساتید این رشته ارائه نموده‌اند رفته و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.