پاورپوینت کامل آیا بحث ولایت فقیه، بحث فقهی است یا کلامی؟ ۲۱ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیا بحث ولایت فقیه، بحث فقهی است یا کلامی؟ ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیا بحث ولایت فقیه، بحث فقهی است یا کلامی؟ ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل آیا بحث ولایت فقیه، بحث فقهی است یا کلامی؟ ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ آیهالله العظمی جوادی آملی:

پیش از آن که از اثبات ولایت فقیه در عصر غیبت سخن بگوییم و بر ضرورت آن برهان اقامه نماییم، لازم است روشن شود که بحث از ولایت فقیه، بحثی فقهی است یا بحثی کلامی؛ زیرا در هر یک از این دو صورت، ولایت فقیه، سرنوشتی جداگانه خواهد داشت و وظایف و اختیارات فقیه و همچنین ولایتی یا وکالتی و انتصابی یا انتخابی بودن آن، بستگی کامل به این بحث دارد.

«علم کلام » علمی است که درباره خدای سبحان و اسماء و صفات و افعال او سخن می گوید و «علم فقه » علمی است که درباره وظایف و بایدها و نبایدهای افعال مکلفین بحث می کند و از این رو، هر مسئله ای که در آن، پیرامون «فعل الله » بحث شود، مسئله ای کلامی است و هر مسئله ای که در آن، درباره «فعل مکلف »، اعم از فعل فردی و فعل اجتماعی نظر داده شود، مسئله ای فقهی است.

از این تعریف روشن می شود که تمایز علوم به «موضوع» آنهاست و تفاوت اهداف و غایات و نیز تفاوت سنخ مسایل و کیفیت ربط بین محمول و موضوع و در نهایت تمایز مباحث، همگی به همان موضوع علم برمی گردد. برخی تصور کرده اند که امتیاز علومی مانند کلام و فقه، بستگی به نوع دلیلی دارد که در آن ها جاری می شود؛ یعنی هر مسئله ای که دلیل عقلی بر آن اقامه شود، آن مسئله کلامی است و هر مسئله ای که دلیل عقلی بر آن نباشد، بلکه دلیل آن نقلی باشد آن مسئله فقهی است.

این تقسیم، تصویر درستی نیست؛ زیرا ممکن است برهان عقلی، هم بر مسئله ای کلامی اقامه شود و هم بر مسئله ای فقهی؛ یعنی حاکم در یک مسئله فقهی فقط عقل و دلیل عقلی باشد؛ اگر چه مقدمات برهان در آن ها فرق کند و نتیجه نیز مختلف باشد.

به همین دلیل، صرف عقلی بودن دلیل، مسئله ای را کلامی یا فلسفی نمی گرداند. به عنوان مثال، در دو مسئله «عدل الهی » و «عدل انسانی»، هر دو عقلی اند و عقل، مستقلاً حکم می کند به وجوب عدل خداوند و به وجوب عدل انسان؛ لیکن یکی از این دو مسئله، فلسفی یا کلامی است و مسئله دیگر، فقهی است؛ زیرا «وجوب» در عدل الهی، به معنای «هستی ضروری » است و معنایش «الله عادل بالضروره » می باشد؛ یعنی خداوند ضرورتاً عادل است؛ ولی در عدل انسانی، «وجوب » به معنای تکلیف فقهی است و معنایش «یجب علی الانسان ان یکون عادلا» می باشد؛ یعنی بر انسان واجب است که عادل باشد؛ لازمه عدل الهی، امتناع ظلم خداست و لازمه عدل انسانی، حرمت ظلم بر انسان است؛ یکی مربوط به «هست » است و دیگری مربوط به «باید» است؛ وجوب عدل الهی، از سوی خداوند است که «یجب عن الله » است نه «یجب علی الله»؛ ولی وجوب عدل برای انسان، از سوی خود او نیست، بلکه از سوی خالق اوست.

از سوی دیگر، بسیاری از مسایل فقهی را می توان یافت که دلیل آن ها عقلی است نه نقلی؛ مانند «وجوب اطاعت از خداوند».

این مسئله در عین حال که دلیلی عقلی دارد، مسئله ای فقهی است و مربوط به وظیفه مکلف می باشد. بنابراین، امتیاز دو علم کلام و فقه، نه به عقلی بودن یا نبودن مسایل آن دو، بلکه به موضوع آن هاست که در علم کلام، موضوع علم، فعل الله است و در علم فقه، موضوع علم، فعل مکلف است و هر مسئله ای که موضوعش فعل خدا باشد، کلامی خواهد بود و هر مسئله ای که موضوع آن فعل مکلف باشد، فقهی است. از این رو، اگر نتیجه برهانی که در اثبات ولایت فقیه ذکر می شود، وجوب و ضرورت تعیین ولایت فقیه از