پاورپوینت کامل خاطرات فرزند آیهاللهالعظمی گلپایگانی از پدر ۲۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خاطرات فرزند آیهاللهالعظمی گلپایگانی از پدر ۲۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاطرات فرزند آیهاللهالعظمی گلپایگانی از پدر ۲۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل خاطرات فرزند آیهاللهالعظمی گلپایگانی از پدر ۲۴ اسلاید در PowerPoint :

سیره علمی و اخلاقی آیه‌الله‌العظمی گلپایگانی رحمهالله‌علیه سراسر پند و عبرت بود که شاگردان و کسانی که در معیت ایشان بودند، خاطرات شیرینی از زندگی فردی و اجتماعی معظم‌له نقل می‌کنند. به مناسبت برگزاری کنگره فقیه آگاه، خبرگزاری حوزه گفت‌و‌شنودی با حجهالاسلام والمسلمین سیدمحمدباقر گلپایگانی، فرزند این مرجع فقید، انجام داده و منش این بزرگوار را در گفتار، رفتار و کردار به بحث کشده است؛ حاصل این گفت‌وگو در ذیل تقدیم خوانندگان ارجمند افق حوزه می‌گردد.

*ستار العیوب

آیهالله‌العظمی مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم، نماز و روزه‌ای را به والد واگذار می‌نماید که ایشان یک نفر را پیدا کند که نماز و روزه یک‌سال کسی را ادا نماید. آقا هم یک نفر ظاهرالصلاح را پیدا می‌کند و وجهی را به او می‌دهد که این نماز و روزه را ادا نماید، مدتی از این قضیه می‌گذشت که شخص اجیر را داخل کوچه در حال راه رفتن و سیگار کشیدن می‌بیند، ولی آن آقا توجه نداشت که ایشان پشت سرش هست، تا این‌که سیگار را خاموش می‌کند و در یک دو راهی متوجه والد می‌شود، سلام و احوال‌پرسی می‌کنند و آن آقا به ایشان می‌گوید: آقا! نماز و روزه‌ای که به من واگذار نموده بودید، یک‌سال نمازش را خوانده‌ام و امروز آخرین روز، روزه است و اگر امروز را روزه بگیریم، تمام می‌شود! در حالی‌که چند‌دقیقه پیش داشته سیگار می‌کشیده! آیه‌‌الله‌‌العظمی گلپایگانی نقل فرمودند: وقتی او این حرف را زد، به رویش نیاوردم که شما چند دقیقه قبل سیگار می‌کشیدید؛ و از طرفی نیز تمکن مالی نداشتم که شخص دیگری را اجیر نمایم، لذا خودم، هم یک‌سال نماز را خواندم و هم یک ماه روزه را گرفتم.

* این وسط، ما می‌سوختیم!

مرحوم والد می‌فرمودند: زمان حاج شیخ عبدالکریم چون من داماد حاج میرزا مهدی بودم، لذا حاج شیخ می‌پنداشت که میرزا مهدی از من حمایت مالی می‌کند و از طرف دیگر چون استفتائات حاج شیخ به دست من بود و تا قسمتی از شب در خدمت حاج شیخ بودم، حاج میرزا مهدی می‌پنداشت که مرحوم حائری ما را تغذیه می‌کند، خلاصه ما در این میان می‌سوختیم، خیلی بدهکار شده بودیم و زندگی به سختی سپری می‌شد. در همان زمان من در کوچه برای درس می‌رفتم، یک آقایی یک تومان به من بخشید و یک تومان آن موقع قابل توجه بود، به‌گونه‌ای که می‌شد با آن چهارصد تخم‌مرغ خرید! در اندیشه فرو رفتم که این یک تومان را چطور بین طلبکاران تقسیم کنم، ناگاه نیازمندی به من رسید و گفت: آقا! من وضعم خوب نیست… من ابتدا می‌خواستم نصف پول را به او بدهم که گفت: خدا شاهد است زن و بچه من چند شب است گرسنه خوابیده‌اند؛ با خودم گفتم من بدهکار هستم، اما با عنایت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف بچه‌های من گرسنه نخوابیده‌اند، لذا یک تومان را به او دادم. پس از این، احساس کردم که در کارم گشایش شده است.

* بلندنظری و گشاده‌دستی

یکی از ائمه جمعه می‌گفت: هنگامی که فرزند اولم به دنیا آمد، شدیداً در تنگنای مالی بودم، به گونه‌ای که قابله به خانه ما آمده بود و دو تومان دستمزد او را نداشتم بدهم. از شرم، خانه را ترک کردم و به سوی حرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها رفتم، تا در حرم بی‌بی از وضعم گلایه کنم. پس از برگشتن از حرم، کسی به من رجوع کرد و گفت: شما آقای گلپایگانی را می‌شناسید؟ گفتم بله، گفت: این هفتصدوپنجاه تومان را به ایشان بدهید، من پول را گرفتم و اصلاً نفهمیدم که فاصله بین حرم و خانه آقا را چگونه پیمودم. به خانه آقا که رسیدم، زنگ زدم، داخل شدم و در محضر آقا نشستم و گفتم: این هفتصدوپنجاه تومان را کسی داده تا به آستانتان تقدیم کنم. آقا دریافت کردند، شمردند و دوباره به من بازگرداندند! به ایشان گفتم: آقا، این هفتصدوپنجاه تومان