پاورپوینت کامل تحلیل و بررسی هجمه نظامی آمریکا و انگلیس به عراق ۵۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تحلیل و بررسی هجمه نظامی آمریکا و انگلیس به عراق ۵۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تحلیل و بررسی هجمه نظامی آمریکا و انگلیس به عراق ۵۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل تحلیل و بررسی هجمه نظامی آمریکا و انگلیس به عراق ۵۶ اسلاید در PowerPoint :

پنج شنبه بیست ویک فروردین سال جاری، سالن اجتماعات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی رحمهالله علیه شاهد برگزاری جلسه ای تحت عنوان پاورپوینت کامل تحلیل و بررسی هجمه نظامی آمریکا و انگلیس به عراق ۵۶ اسلاید در PowerPoint با سخنرانی دکتر منوچهر محمدی و حضور اساتید، طلاب و پژوهشگران این مؤسسه بود. دکتر محمدی در ابتدای سخنان خود، جهت هرچه بهتر تبیین کردن اوضاع کنونی عراق به اهیت و طبیعت نیروی تجاوزگری که به صورت ناخوانده وارد منطقه شده اشاره کرد و گفت: اگر بخواهیم با نیم نگاهی تاریخی پانصدساله کشف قاره آمریکا را بررسی کنیم، خواهیم دید چیزی که امروز به عنوان دولت استکباری آمریکا به وجود آمده ریشه آن در پانصدسال پیش است، زمانی که اروپایی های به اصطلاح متمدن برای استعمار قاره ای جدید، وارد نیم کره غربی شدند. با نابودی مردم بومی آن منطقه یعنی سرخ پوستان، توانستند جایگاه خود را به عنوان یک ملت و قوم تثبیت کنند. وی گفت: جنایاتی که آمریکایی ها در نیم کره غربی علیه بومیان و سرخ پوستان صورت دادند، وحشتناک بود، به گونه ای که در سال ۱۵۰۰، یک میلیون سرخ پوست در نیم کره غربی زندگی می کردند. روزی که آمریکایی ها در سال ۱۷۸۶ یعنی سه قرن بعد، دولت تشکیل دادند، تنها سیصدهزار نفر سرخ پوست باقی ماندند. در صورتی اگر به طور طبیعی توالد و تناسل صورت می گرفت، جمعیت یک میلیونی سال ۱۵۰۰ می بایست صدمیلیون در سال هزار و هشتصد باشد. سخنران جلسه در قسمت دیگری از سخنان خود به خوی استعمارگری آمریکا از بدو تشکیل آن اشاره کرد و گفت: زمانی که جرج واشنگتن خواست دولت تشکیل دهد، دعوا بر سر منافع و ثروت بود. اروپایی های مهاجر حاضر نبودند به اروپایی های جزیره نشین باج بدهند. بر این اساس اصل تشکیل دولت آمریکا بریدن از قدرت اروپاست و با خوی استعماری که وجود داشت، به سیزده ایالتی که در ابتدای کار تشکیل داده بودند قناعت نکرده و با جنگ و خون ریزی ایالات را به پنجاه ایالت رساندند و چیزی به نام ایالات متحده آمریکا را تشکیل دادند.

وی هم چنین به ادامه تجاوزات و جنایت های آمریکا در نیم کره غربی پرداخت و اظهار داشت: در سال ۱۸۶۰ رئیس جمهور وقت آمریکا گفت: آمریکا برای آمریکایی ها به یک حیات خلوت هم لازم دارد و آن آمریکای جنوبی و مرکزی است و برای دست یابی به مقاصد خود، اسپانیایی ها، پرتغالی ها و فرانسوی های اروپایی را بیرون کردند و چه جنایت هایی که در این رابطه انجام ندادند. دکتر محمدی به بررسی خوی استعمارگری آمریکا در سال ۱۹۰۰ اشاره کرد و افزود: آمریکایی ها از این تاریخ حرکت پلکانی دیگری را انجام دادند و مدعی شدند ما در همه دنیا سهم و ارزش داریم و سیاستی را به عنوان یادداشت درهای باز که از بقیه قاره ها مانند آسیا، آفریقا و… سهم می خواهیم مطرح کردند؛ در سال ۱۹۱۹ طرح نهایی شان را علنی کردند و آقای ویلسون دولت فدرال جهانی را مطرح کرد و گفت همان گونه که ایالات جهانی را مطرح کرد و گفت همان گونه که ایالات متحده آمریکا با ایجاد یک دولت، جنگ بین خودشان را حل و فصل کردند، همه دنیا باید به یک ایالات متحده جهانی تبدیل شود که مرکزش آمریکا باشد.

سخنران جلسه با ادامه بحث انحصارطلبی آمریکا به وقایع سال ۱۹۴۵ بعد از جنگ جهانی دوم پرداخت و تصریح کرد: بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکایی ها به توافق رسیدند که دنیا را به قدرت های بزرگ تقسیم کنند و به اتفاق، آن را استعمار کرده و منابع زیرزمینی را در اختیار بگیرند. در این زمینه روزولت نظریه ای به نام نظریه برادران بزرگ تر مطرح کرد و در این نظریه پنج قدرت بزرگ جهانی که امروز حق وتو دارند ثمره و حاصل تصمیم آن زمان بود. در سال ۱۹۴۹ با انحصار بمب اتم، پنج برادر را به دو برادر تبدیل کردند و دنیا را به دو قدرت شرق و غرب تقسیم کردند و هیچ معامله ای و حادثه ای در دنیا رخ نمی داد مگر در رابطه با معاملات و روابط بین آمریکا و شوروی باشد. ایشان به فروپاشی نطام دوقطبی در سال ۱۹۸۸ و حرکت آمریکا به سوی تک قطبی شدن اشاره نموده و خاطرنشان کرد: به دنبال فروپاشی شوروی، آمریکا حرکت تک قطبی او در جنگ عراق با کویت صورت گرفت و سعی کرد نظام تک قطبی را در آن دوره اعمال کند، ولی با یک پدیده و مانع جدید مواجه شد که هیچ وقت پیش بینی آن را نکرده بود و آن خیزش و بیداری اسلام در منطقه خاورمیانه که آن را قلب جهان می گویند بود.

به دنبال انقلاب اسلامی که معماملات و مقولات روابط بین الملل موجود در آن جا نداشت، بیداری امت اسلامی به وجود آمد و لبنان توانست ضربه سختی به آمریکا و قدرت های بزرگ بزند و آن ها را بیرون کنند. این استاد دانشگاه از حادثه یازده سپتامبر به عنوان مقطعی مهم در تاریخ تحولات آمریکایی ها نام برد و گفت: آمریکایی ها وقتی نتوانستند از طرق سیاسی، فرهنگی اجتماعی و اقتصادی سلطه خود را به دنیا بقبولانند، راه نظامی را انتخاب کردند، لذا با اطمینان می توان گفت حادثه ۱۱ سپتامبر با آگاهی و همراهی سازما ن های اطلاعاتی آمریکا فراهم شد و اگر این اتفاق نمی افتاد، اتفاق دیگری را بهانه می کردند.

دکتر منوچهری محمدی در ادامه سخنان خود به بهانه جویی های آمریکا برای سیطره در جهان اشاره کرد و اظهار داشت: آمریکایی ها وقتی به این باور رسیدند که دیگر به عنوان قدرت برتر اقتصادی نمی توانند حرف اول را در دنیا بزنند، به این جمع بندی رسیدند، تنها چیزی که در اختیار دارند، قدرت نظامی است. بر این اساس در دکترین نظامی به این نتیجه رسیدند اگر قدرت نظامی را به کار گیرند برگرداندن سایر قدرت ها امکان پذیر است. وی افزود: آن ها در اجرای دکترین نظامی با دومسئله مواجه شدند، یکی خیزش و بیداری اسلامی و دوم مسئله کنترل ذخائر عظیم نفتی که در حقیقت شاهرگ حیات صنعت و اقتصاد دنیا است و هر دو هم در قلب جهان یعنی خاورمیانه، وجود داشت، بنابراین دو سیاست را در پیش گرفتند، یکی برای مقابله با خیزش های اسلامی تحت عنوان مبارزه با تروریزم و اولین حمله ای هم که برای این جای کار انجام دادند، مسئله افغانستان بود تا با اندیشه های اسلامی تحت عنوان مبارزه با تروریزم بجنگند و مانع را از سر راه بردارند و در نهایت با حضور و سلطه فیزیکی، شیرهای نفت را در اختیار داشته و بر کل دنیا سلطه پیدا کنند.

وی به مقابله آمریکا با فکر و اندیشه شهادت طلبی اشاره کرد و افزود: خانم رایس در تفسیری که در مبارزه با تروریزم می کند می گوید: تروریزم نه در دولت ها، نه در اشخاص و نه در منطقه خاصی است، بلکه تروریزم در فکر و اندیشه انسان هاست و آن فکر و اندیشه هم، فکر و اندیشه شهادت طلبی است و اگر بتوانیم با این فکر و اندیشه مقابله کنیم ریشه تروریزم را برچیده ایم. بر این اساس فشار زیادی به دولت های پاکستان و عربستان وارد می شود که بعد از ماجرای افغانستان در حوزه های علمیه تجدیدنظر کنند و در رابطه با مسایل شهادت و آیات جهاد، مطالبی بیان نکنند، حتی جرج بوش ۸۵ میلیون دلار به آقای مشرف می پردازند که به جای درس قرآن و شرعیات در حوزه ها، ریاضی فیزیک تدریس شود. سخنران همایش به سیاست دوم آمریکایی ها یعنی کنترل ذخایر عظیم نفتی در خاورمیانه اشاره کرد و گفت: یکی از دلایل بارز، انتخاب عراق برای هجمه نظامی به لحاظ ذخایر عظیمی است که در عراق وجود دارد و همراهی انگلیس با آمریکا که در منطقه و خصوصاً عراق تجربه طولانی استعماری دارد، برای حفظ منافع اوست. لذا عراق که شرایط خاص خودش را داشت و بعد از طالبان چهره نامطلوب دوم در خاورمیانه صدام و حزب بعث بود و خشونت و بی رحمی و خون خواری خاصی در او وجود داشت که مثل طالبان قابل دفاع نبود. او یک بازیگر بود و توانسته بود دو جنگ را پشت سر بگذارد و با وجود شکست هایی که خورده بود باز هم زنده بماند و این بار هم با امید داشت بازیگری، بر قدرت بماند، ولی آمریکایی ها آمده بودند که در منطقه بمانند و تاریخ مصرف صدام هم تمام شده بود. وی به موضع گیری مردم عراق در این هجمه اشاره کرد و گفت: در جنگ قبلی به محض این که انتفاضه عراق شکل گرفت، آمریکایی ها صدام را مانند یک سگ هار رها کردند تا به جان مردم مسلمان افتاد. کشتاری که در کربلا و نجف صورت گرفت، هنوز آثارش بر روی سنگ های مرقد مطهر ائمه به خصوص امام حسین علیه السلام موجود است. لذا این بار مردم دچار یک گرفتاری عجیبی شده بودند، لذا مطلقاً نمی توانستند به صدام اعتماد کنند و از طرف دیگر نیز به نیروهای خارجی اعتمادی نداشتند.

کارشناس مسایل سیاسی در ادامه تحلیل خود از اوضاع عراق به مسئله عدم مقاومت رژیم بعث در مقابله با نیروهای مهاجم اشاره کرد و افزود: صدام دارای قدرت کافی برای مقابله بود و می توانست نیروهای آمریکا را شدیداً به چالش بکاشند، ولی از آن جا که بازیگر بود، امکانات را