پاورپوینت کامل آیهالله جوادی آملی در پیامی به همایش سالانه جامعه اسلامی دانشجویان ۹۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیهالله جوادی آملی در پیامی به همایش سالانه جامعه اسلامی دانشجویان ۹۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیهالله جوادی آملی در پیامی به همایش سالانه جامعه اسلامی دانشجویان ۹۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آیهالله جوادی آملی در پیامی به همایش سالانه جامعه اسلامی دانشجویان ۹۶ اسلاید در PowerPoint :

ریشه مشترک تفکر سکولاریزم و اومانیزم، دعوای ربوبیت فرعونی و ادعای الوهیت نمرودی است

اشاره: در شرایطی که هجوم همه جانبه دشمن به مرزهای اعتقادی و فرهنگی جامعه اسلامی، مخصوصاً نسل جوان با شبهه افکنی های پی در پی صورت می گیرد و دشمنان فکری نظام اسلامی سعی در تحمیل فرضیات طردشده مکاتب غربی به نسل سوم انقلاب دارند، پاسخ گویی به این شبهات و آگاه ساختن بیش از پیش نسل جوان، از جمله امور خطیری است که عالمان حوزه دین آن را در دستور کار خود قرار داده اند.

در همین راستا چندی پیش حضرت آیهالله جوادی آملی، پیام علمی مهمی در نقد مدرنیسم خطاب به همایش سالانه جامعه اسلامی دانشجویان صادر فرمودند که با توجه به اهمیت موضوع، عین پیام فوق به حضور خوانندگان محترم تقدیم می شود.

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاس نامحدود خدای سبحان را که هستی محض است. درود و تحیت به ارواح انبیا که مظاهر اسمای خدایند، به ویژه حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه وآله وسلم که مظهر اسم اعظم الهی است و دوده طه و یس، مخصوصاً حضرت مهدی موجود موعود که به مثابه جان نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم هستند. به این ذوات قدسی تولی داریم و از معاندان آنان تبری می جوییم.

مقدم شما برادران و خواهران، اعضای محترم جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور را گرامی می داریم. امید است، در این همایش علمی که به منظور نقد مدرنیسم منعقد شد، در پرتو آرای متعادل و متضارب، به نتیجه متقن نظری و نافع عملی برسید و گفتمان محققانه صاحب نظران این گردهم آیی، همراه با اشارت های بشارت بخش صاحب بصران باشد، تا راهیان کوی اندیشه، از غیبت به حضور و از حضور به فنا بار یابند، زیرا بهره غائبان خبر است و نصیب حاضران نظر، و حظ وافر فانیان بصر؛ غائب می شنود، حاضر می نگرد و فانی می بیند. تمام ابتهاج در شهود خدایی است که جمال جمیل ازلی او تحمل ربا است و جلال جلیل ابدی او حریف افکن و برای لقای او هر بهایی رخیص است؛

بگفتمی که بها چیست خاک پایش را اگر حیات گران مایه جاودان بودی / دیوان حافظ

اکنون که شما مشتاقان مآثر قرآن و مفتاقان آثار عترت طاهرین علیهم السلام، توفیق تحلیل مسائل مهم فکری را یافتید، برای تداوم این راه و بهره بهینه بردن از آن، لازم است چند اصل حیاتی مورد عنایتتان قرار گیرد.

اصل اول – نقد عمر به ویژه دوران گهربار جوانی، نه مانند درآمد تاجران است و نه شبیه غنیمت مبارزان و نه هم چون لقطه عابران، بلکه سرمایه ای است که با هرگونه درآمدی تفاوت گوهری دارد؛ لذا هرگز نباید آن را هزینه کرد، بلکه باید با آن تجارت نمود که بهترین شیوه تجاری آن را قرآن کریم ترسیم کرد که خداوند مشتری عمر است و انسان فروشنده، و بهای آن بهشت ابد و شاهدان چنین دادوستدی؛ انبیای عظام و قباله تنظیم چنان معامله ای صحف آسمانی مانند: تورات، انجیل و قرآن کریم است. توبه/ ۱۱۱ امام علی علیه السلام در تقویم جان و ارزیابی عمر چنین فرمود: «انه لیس لانفسکم ثمن الا الجنه فلا تبیعوها الا بها / نهج البلاغه، حکمت ۵۶»؛ نفوس شما به اندازه بهشت می ارزد و آن را به غیر بهشت نفروشید.

عمر که سرمایه کسب سعادت است، اگر برای تحصیل غیر دل مایه صرف شود، غبن است، راه تأمین بهشت، علم صائب است، چه این که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «لکل شیء طریق و طریق الجنه العلم / نهج الفصاحه؛ ۱/۲۱۳»؛ دانش ناب هم جوانی دانشجو را به جوانمردی تبدیل می کند و هم عمر او را جاودانه می نماید، چه این که امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «العلماء باقون ما بقی الدهر؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷». اگر سرمایه عمر بهای کالای کاسد گردد، نفیسی به خسیسی مبدل شده و مرداری جای مرغ ملکوتی را گرفته است: «ذلک میّت الاحیاء؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۷».

جان بی معنا در این تن بی خلاف هست هم چون تیغ چوبین در غلاف

تا غلاف اندر بود با قیمت است چون برون شد سوختن را آلت است / مثنوی معنوی

اصل دوم – گرچه بر اساس توحید ربوبی تمام اشیا و اشخاص جهان امکان، تحت تدبیر ربوبی خدای یگانه و یکتا قرار دارند و از این جهت پیوند کلان همگان و همگی را زیر نظام واحد مرتبط ساخته است. لیکن آن چه به عنوان رابط بین دو چیز یا چند چیز مطرح می شود، پیوند خود و رابط نزدیک است. تنها چیزی که عامل پیوند بین موجودات عینی است، همان ربط ثبوت خارجی است و تنها چیزی که مایه ارتباط موجودات علمی است، همان ربط اثبات ذهنی است. تا ربط علت و معلولی عینی یا علمی بین اشیای خارجی یا ذهنی محقق نباشد، هیچ ترابط متقابلی بین آن ها نیست. لذا نمی شود، از افزایش یا کاهش چیزی به حق یا باطل بودن، به صدق یا کذب بودن، به حسن یا قبیح بودن چیز دیگری پی برد. مگر آن که بین آن ها ربط علی و معلولی، در عین یا ذهن برقرار باشد؛ به عنوان نمونه می توان جریان برهان حرکت و اثبات محرک اول را که موجودی مجرد تام و منزه از هرگونه حرکت و مبرّای از هر تحول است، نسبت به چند مطلب در نظر گرفت:

البته برخی از این آرا نزد پیشینیان دورصبغه صواب داشت و در زمان و زبان متأخران به سبک دیگر درآمد؛ مثلاً جریان افلاک را اقدمین از سنخ ریاضی می دانستند نه طبیعی و برای مسیر حرکت کواکب مداری ترسیم می کردند. به هر تقدیر، تحول شگرفی در این سه رشته از مسائل تجربی و ریاضی پدید آمد، به طوری که حرکت منظومه شمسی از زمین محوری به آسمان مداری متحول شد و جریان اجرام فلکی کاملاً دگرگون شد و از قلمرو طبیعی به منطقه ریاضی متحول شد و جریان سقوط اجرام مادی از میل طبیعی به جاذبه متحول شد. هرچند قول به جذب مرکز و نیز قول به دفع هوا در بین آرای گذشته، سبب حرکت اجرام مطرح بوده است.

آن چه اکنون مطمح نظر است، این است که در جریان حرکت اجرام سپهری سکون از زمین به آسمان رفت و حرکت از آسمان به زمین آمد و هیچ قبض یا بسطی در برهان معروف حرکت پدید نیامد. عده ای آن برهان را تام می دانستند، هم اکنون نیز تام می دانند و گروهی آن را ناتمام دانسته و انتقاد می کردند و هم اکنون منتقد آنند. هر دو گروه بر رأی قبلی خود باقی اند، به طوری که نه ناقد در انتقاد خویش تجدید نظر کرده و نه قابل در پذیرش خود تأمل راه داد. با این که این سه جریان از قبیل سه فرع یا سه مسئله عادی نبوده و نیستند، بلکه سه اردوی علمی و تحقیقی اند که به صحنه معرفت عرضه شدند و هر کدام در جای ویژه خود قرار گرفت و هیچ تأثیر سلبی یا اثباتی به حریم قانون حرکت و اثبات محرک اول راه نیافت.

سر صلابت آن برهان از نفوذپذیری از این سه اردوی گسترده این است که وجود یا عدم هر چیزی فقط در مدار نظم علی و معلولی آن اعم از عینی و ذهنی اثر می گذارد، نه خارج از این محور.

اصل سوم – دین حنیف اسلام عبارت از حکم خداست و حکم خداوند ناشی از اراده اوست؛ یعنی تنها منبع دین اسلام همان اراده حکیمانه الهی است که از گزند جهل، سهو، نسیان، تحول، تکامل و مانند آن مصون است.

کاشف و دلیل اثباتی اراده خداوند دو چیز است؛ یکی عقل برهانی و دیگری نقل معتبر. برای برهان عقلی مبادی ویژه، احکام خاص و صورت و ماده مخصوص و نتیجه معین مطرح است و برای دلیل نقل معتبر نیز، مبانی ویژه و احکام خاص سند و متن مخصوص و ثمر معلوم پیش بینی شده است. برهان عقلی اقسامی دارد که منطق و معرفت شناسی عهده دار آنند و دلیل معتبر نقلی اقسامی دارند که سهم مهم آن به عهده قرآن و حدیث معتبر است. پس اگر چیزی با برهان معتبر عقلی ثابت شود، می توان آن را کاشف اراده خداوند در تکوین یا تشریع دانست؛ چه این که اگر مطلبی با دلیل معتبر نقلی تثبیت گردد، می شود آن را آئینه اراده الهی در نظام بود و نبود حقیقی (تکوین) یا در قانون باید و نباید اعتباری (تشریع) قرار داد.

البته معنای تعارض دو برهان عقلی و راه علاج آن و معنای تعارض دو دلیل معتبر نقلی و طریق حل آن و معنای تعارض برهان عقلی و دلیل معتبر نقلی و مسیر دوران آن، در فن معرفت شناسی جامع و علم شریف اصول تبیین شده و باید بشود. همان طوری که تمثیل ادله نقلی و مثله کردن آن، به نحوی که قرآن کریم و معصوم و مصون در اثر توهم تحریف از حوزه استدلال و قلمرو استنباط تبعید شود، یا کلام اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بر اثر پندار آفل و دسیسه فائل کفایت قرآن حسبنا کتاب الله از منطقه استفتا و کرسی مرجعیت فتوا مهجور گردند، فاجعه علمی و دینی را به همراه دارد، تفرق دلیل عقلی از پیکر منسجم حجت شرعی و فتنه رویارویی عقل و نقل و ناهماهنگی عقل و دین سانحه سهمگین را به دنبال دارد.

عقل هماره چون نقل به مثابه چشم شریعت در بینش و دست او در روش است. شریعت با دو چشم عقل و نقل دیده می شود و با دو دست عقل و نقل اجرا می گردد. هرگز چشم در مقابل چشم دیگر و دست در برابر دست دیگر نخواهد بود و این تعبیر که فلان مطلب عقلی است یا دینی، عقلی است یا شرعی، ناصواب است، بلکه باید گفت: فلا مطلب عقلی است یا نقلی، عقلی است یا سمعی، زیرا اگر مطلبی در حوزه احساس و تجربه به نصاب تام کارشناسی متبحران ماهر رسید و یا در قلمرو فکر و تأمل ریاضی به نصاب کامل خود باریافت، چند اثر کلامی، حقوقی و فقهی را به همراه دارد؛ اولاً می توان گفت: خداوند سبحان در نظام تکوین فلان موجود را چنین آفرید چه این که می شود از نضد تجربی یا نظم ریاضی آن به وجود مبدأ حکیم پی برد. ثانیاً تطبیق برنامه فردی و اجتماعی بر آن معیار طبیعی یا ریاضی، حق مسلم فرد و جامعه است. ثالثاً تخلف از آن دست مایه تجربی یا سرمایه ریاضی و اتلاف آن، تعدی به حریم حقوق طبیعی و فطری دیگران است و در محاکم صالح قابل طرح دعواست. رابعاً محروم کردن فرد یا جامعه از آن نظم عینی و نضد خارجی، موجب کیفر در معاد می گردد.

چیزی که پی آمدهای فراوان دینی دارد، حتماً از ادله شریعت و راهنمایان آن خواهد بود و در حد خود، حجت شرعی تلقی می شود؛ خواه دلیل عقلی باشد و خواه نقلی.

اصل چهارم – مقصود از دین اسلام، همان اصول جامع کلامی، فلسفی و عرفانی و همان خطوط کلی مشترک حقوقی، اخلاقی و فقهی است که در تمام صحیفه های آسمانی چون تورات، انجیل و قرآن کریم آمد و همه معصومان الهی مانند موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام و رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه اطهار علیهم السلام و بالأخره از آدم صفی تا خاتم الاوصیا، بقیهالله عجل الله تعالی فرجه الشریف آن را از طرف خداوند نقل نموده اند.

برهان عقلی که نه متزمن است تا در جدار عصر خاص محصور گردد و نه متمکن است تا در دیوار مصر مخصوص حبس شود، برای هر نسلی چونان دلیل معتبر نقلی حجت شرعی بوده و هست و خواهد بود. از این جا می توان به این سؤال پاسخ مثبت داد که اسلام به عنوان یک دین نظام مند، کامل و جامع، به تمام نیازهای بشری رسیدگی می کند و حاجت های مستور او را که مغفول وی است، مشهور می کند و بعد از رفع ستر و حصول شهرت و آگاهی انسان به چنین نیاز مبرم پنهانی، آن را پاسخ می دهد و راه هایی که کشف آن در حوصله فکر حکیمان یا شهود عارفان نیست، فراسوی سالک کوی حق می نهد، و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون، بقره / ۱۵۱ و به کسانی که به اندیشه احساسی و تجربی بشر، یا به تفکر ریاضی او بسنده می کنند، هشدار می دهد که عقل انسانی هر چند در کشف شریعت لازم است، ولی کافی نیست و آن چه از عقل وحیانی برمی آید، از عقل تجربی ساخته نبوده و مقدور او نیست و آن چه از صاحب بصران ریاضت کشیده ساخته است، از صاحب نظران ریاضی برنمی آید.

در هماهنگی عقل و دین از رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم چنین آمده است: دین المرء عقله و من لاعقل له لادین له، نهج الفصاحه/۱/۳۵۳؛ دین انسان عقل و خردورزی برهانی او است که از غائله قیاس و فَیْلوله گمان و فتنه وهم و دسیسه خیال مصون است و کسی که فاقد عقل و اعتنای به برهان عقلی و اعتماد بر خردورزی حکیمانه و استناد به تجربه طمأنینه آور کارشناسان و استقرار در مأمن و دژ تسخیرناپذیر ریاضی و کلامی و فلسفی باشد، برخوردار از دین نخواهد بود؛ چه این که قرآن کریم انسان خردورز محض و مغرور بر اندیشه بشری را انذار می کند و او را از پایان تک بعدی در دین شناسی تحذیر می نماید و چنین می فرماید: «فلما جاءتهم رسلهم بالبینات فرحوا بما عندهم من العلم و حاق بهم ما کانوا به یستهزءون، غافر / ۸۳»؛ هنگامی که پیام آوران الهی با معجزات و ادله گویای کلامی و حکمی، برای هدایت متفکران مادی رفتند، آنان به همان اندیشه بشری اکتفا کردند و خود را از معارف وحیانی بی نیاز پنداشتند و ره آورد انبیا را به استهزا گرفتند. همین عمل قبیح، به صورت عذاب دردناک آن ها را دربر می گیرد و احاطه می نماید. این گونه از مطالب عالی که گناه همانند سمّ مهلک اثرش در جان گنهکار می ماند و او را از پا درمی آورد، هرگز با دانش های احساسی و مانند آن، نه قابل اثبات است و نه قابل نفی؛

ای بسا فکرت باریک که چون موی سرست وز سر زلف خوش یار ندارد سر مو

مست فکرت دگر و مستی عشرت دگر است قطره ای این کند آنک نکند زان دو سبو / دیوان شمس تبریزی

خلاصه؛ پایان اندیشه خام بشری و جمود بر آن و رکود به آن و کوشش برای تمام دانستن آن، صنم است و نتیجه جمع بین عقل و نقل که شریعت نام دارد، صمد است.

ز جیب خرقه حافظ چه طرف بتوان بست که ما صمد طلبیدیم و او صنم دارد / دیوان حافظ

مفروش عطر عقل به هندوی زلف ما کانجا هزار نافه مشکین به نیم جو / دیوان حافظ

اصل پنجم – سلامت شناخت در این است که هم عارف سالم باشد و با تمام شئون ادراکی خود بنگرد و هم معروف تنکیل و تمثیل نشده باشد و با همه ابعاد ملحوظ گردد. اگر عارف اعمی، اعور، احول و یا وهّام و خیّال باشد، هرگز معرفت او ناب نخواهد بود و اگر معروف مبتلا به نَکْلَه و مُثْلّه شده باشد و برخی از جوارح یا جوانح او بریده و جدا گشته باشد، هیچ گاه شناخت آن شیء کامل نمی باشد؛ چه رسد به این که هم شناساننده اعمی و اعور باشد و هم شناخته شده مورد تمثیل قهاران بی رحم قرار گرفته باشد که در این حال، هیچ راهی برای شناخت آن شیء وجود ندارد و هرگونه داوری درباره آن خطاست.

تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم از که می نالی و فریاد چرا می داری؟ / دیوان حافظ

یکی از مطالب مطرح در این همایش، آن است که آیا تمدن کنونی مغرب زمین که با صدهزار جلوه سپهری، زمینی، فضایی، دریایی، جمادی، گیاهی، حیوانی و انسانی خودنمایی می کند، با اندیشه سکولاریزم، اومانیزم و… هماهنگ است و بر آن استوار می باشد یا نه. در صورت ابتنا، چاره ای جز پذیرش جدایی دین از سیاست نیست، چه این که ناچار از قبول اصالت انسان بوده و باید تمام شئون فردی و جمعی به صورت انسان مداری تنظیم گردد، زیرا وقتی از پذیرش تکنولوژی چاره ای نباشد، از قبول مبنای فکری و علمی آن نیز چاره ای نیست و در صورت عدم ابتنا تبیین آن لازم و تعلیل انفکاک پیشرفت صنعت از اندیشه های یادشده ضروری است که این گردهم آیی مسئول بررسی چنان مطالب اساسی است که مای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.