پاورپوینت کامل توصیه های دلسوزانه استاد الازهر مصر به جوانان تکفیری ۶۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل توصیه های دلسوزانه استاد الازهر مصر به جوانان تکفیری ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل توصیه های دلسوزانه استاد الازهر مصر به جوانان تکفیری ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل توصیه های دلسوزانه استاد الازهر مصر به جوانان تکفیری ۶۷ اسلاید در PowerPoint :

می گوید، رهبری و ریاست و مرجعیت فقهی و اصولی در قم است.

هر کس بخواهد سنت نبوی قابل اعتماد و صحیح را بدون ریب و تحریف

و نگرانی و تردید و بدون دستکاری اموی ها و یزیدیان فرابگیرد، باید متوجه علما و مراجع قم شود.

کسی که با حقیقت فقه جعفری آشنا نیست، باب رحمت را بر امت محمدمصطفی رضی الله عنه بسته است

و مهم ترین ویژگی فقه جعفری این است که به بهترین شکل از سنت نبوی محافظت می کند.

این جملات از کسی است که شافعی مذهب است و ارادت عجیبی به اهل بیت عصمت و طهارت دارد.

سال ها در استرالیا مفتی کل بوده و تبلیغ اسلام را می کرده است.

به امام خمینی هم ارادت وافری داشته و با ایشان ملاقات کرده که حضرت امام وی را متوجه قم کرده

و از همان سال ها در جلسات مجمع تقریب و بیداری اسلامی شرکت می کند

و فیوضات علمی و معنوی از شهر علم و اجتهاد می برد.

شیخ الهلالی حرف های پخته ای در باب وحدت امت اسلامی دارد که در مصاحبه با خبرگزاری حوزه به آن ها اشاره می کند.

وی عضو شورای مرکزی جبهه بیداری اسلامی و مفتی کل سابق استرالیا بوده،

که خود از اساتید مشهور الازهر و نیز عضو شورای دارالتقریب اسلامی قاهره هم می باشد.

گزیده ای از صحبت های وی در گفت وگو با خبرگزاری حوزه را افق حوزه تقدیم خوانندگان خود می کند.

توصیه های دلسوزانه استاد الازهر مصر به جوانان تکفیری

مخاطبان ما دوست دارند که بیشتر از شما بدانند، به همین خاطر مایلیم از زبان خودتان باشد

بنده متولد استان ساحلی سوهاج مصر هستم. یادگیری قرآن را در چهار سالگی زیر نظر عمویم آغاز کردم و از هشت سالگی تا ده سالگی قرآن را حفظ نمودم. پس از آن به مدارس الازهر رفتم و ادبیات عرب را یاد گرفتم و سپس برای تکمیل تحصیلات خود به قاهره رفتم تا به تحصیلات دانشگاهی و فعالیت های تبلیغی بپردازم. در مدرسه دانشگاهی سنتی معروف در بخش عمومی پژوهش های عربی و اسلامی، مدرک بین المللی پژوهش های عالی گرفتم و سپس برای آشنایی و فهم علوم لغت و ادبیات عرب، مدرک پژوهش های عالی صرف و نحو و بلاغت را نیز اخذ نمودم.

به صراحت اعلام می کنم که در عرصه تربیت اخلاقی، بیش از هر چیز، خود را مدیون استادم شیخ صالح الجعفری می دانم که استاد دانشگاه الازهر بود و روزهای جمعه کرسی درس معروفی داشت.

ایشان مردی عارف بود و هر شب جمعه نیز مجلس ذکری داشت و هر روز قصیده ای در مدح و شأن اهل بیت می سرود. کتابخانه و مرقد ایشان اکنون پشت ساختمان دانشگاه الازهر در محلی به نام الدراسه قرار دارد. به همت دفتر ایشان یک بیمارستان به نام بیمارستان جعفری ساخته شده و دفتری هم دارد که کتاب هایی را که علیه جریان تکفیر و وهابیت و سلفیه نوشته می شود، جمع آوری می کند. ما نزد ایشان شاگردی کردیم و برخی روایات و احادیث را از ایشان گرفتیم؛ از جمله روایتی که به آن افتخار می کنم و از آن شفا می گیرم و خود را هنگام بیماری با آن مداوا می کنم؛ چرا که این روایت اگر بر بالین یک دیوانه خوانده شود عاقل می شود و آن حدیث نورانی سلسله الذهب است که امام رضا از پدران خود و از خداوند تبارک و تعالی روایت می کند.

پس از آن در عرصه های مختلفی مانند امامت جماعت، سخنرانی و قضاوت فعالیت داشته ام و به قاره آفریقا رفتم و چند سال هم در لیبی بودم و پس از آن چند سال در لبنان بودم و به مسئله فلسطین و جنبش های آزادسازی فلسطین اشتغال و اهتمام داشتم و در این ایام به شدت مشغول تبلیغ و تنظیم متون و روش های آموزش زبان عربی در مدارس اسلامی شمال لبنان هم بودم و این مسئله مربوط به اواخر دهه هفتاد میلادی است. پس از آن در فوریه سال ۱۹۸۲ از طرابلس به سیدنی استرالیا رفتم و همان جا ماندم و تا کنون نیز امام جماعت مسجد امام علی هستم که بزرگ ترین مرکز اسلامی استرالیا در منطقه لاکمبا در شهر سیدنی است.

چه مدت در استرالیا صاحب جایگاه مهم فتوا بودید؟

بله؛ از زمان ورودم به این کشور چند سالی گذشت تا این که مرکز افتا نیز در مارس سال ۱۹۸۹ میلادی تأسیس شد و من برای سال ها در منصب افتا این مرکز بودم تا سال ۲۰۰۸ که شورای افتا را تأسیس کردم و خودم نیز برای مسلمانان آن جا فتوا می دادم و به مشکلات آن ها رسیدگی می کردم.

البته رسماً این وظیفه را به شورای افتا واگذار کرده بودم و خودم بیشتر وقت خود را صرف مسایل مربوط به وحدت و همبستگی امت اسلام در کشورهای عربی و اسلامی می کردم و با دکتر علی اکبر ولایتی نیز همکاری هایی در مجمع جهانی بیداری اسلامی داشتم.

خداوند به من توفیق داد که قریب به ۲۵ سال در راستای تقریب مذاهب اسلامی و رفع اختلافات میان مسلمانان با، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی همکاری دارم و تاکنون نیز در این زمینه مشارکت دارم تا بلکه این غوغا و آشوب تکفیر و کشتار و تخریب و ترور در جهان اسلام به یاری خداوند متعال از بین برود.

شما که سالیانی منصب افتا را دارید، و احکام شرع مقدس اسلام را به مردم بیان می کنید، در این راستا از علمای شیعه و کتب و آثار آن ها هم استفاده کرده اید؟

به سؤال خوبی اشاره کرده اید. من می خواهم به جهان اسلام و علما و طلاب اهل سنت تأکید کنم که رهبری و ریاست و مرجعیت فقهی و اصولی و حدیثی، در قم است. قم شهر علم و علماست که اکنون به راستی مرکز واقعی سنت نبوی است و هرکس بخواهد سنت نبوی قابل اعتماد و صحیح را بدون فریب و تحریف و نگرانی و تردید و بدون دستکاری و تحریف اموی ها و یزیدیان فرا بگیرد، باید متوجه علما و مراجع قم شود. در این صورت می بینید هر کدام از آن ها کوهی بلند از علم و دانش است.

من این را بدون ریا و تملق و نفاق میگویم و در این روزهای پایانی عمر خود، خداوند را شاهد می گیرم که هنگامی که به چهره علامه آیهالله جوادی آملی نگاه کردم، دریایی از عرفان را در وجود ایشان مشاهده کردم که حکمت از آن جاری است و چشمه های علوم تفسیر و عرفان حقیقی از لب های ایشان می تراود.

هم چنین مراجع حاضر در قم گنج هایی علمی هستند که باید از آن ها استفاده شود؛ گنج هایی فکری، فقهی و اصولی و به نظرم بزرگ ترین ظلم و ستم این است که امت اسلام از این گنجینه فقهی و علمی محروم باشد.

بنده هم طبعاً از کتب علمای شیعه در اصول و فقه بسیار استفاده کرده ام، با این که از علمای اهل سنت می شنیدیم که فقه جعفری چیزی ندارد و معنای تشیع فقط مخالفت با سنت است!

اما من تلاش کردم که در این باره تحقیق کنم و با خودم گفتم، حال که پیامبر رضی الله عنه می فرماید: «انا مدینه العلم و علی بابها» آیا قابل باور است که فرزندان و پیروان باب علم و حکمت هیچ بهره ای از آن نبرده باشند؟! خداوند در قرآن می فرماید: «إنّ الله اصطفی آدم و نوحاً و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین». آیا می شود خداوند، فرزندان انبیا را برگزیند، اما فرزندان پیامبر ما حضرت محمد رضی الله عنه را رها کند و این ها هیچ حضور و جایگاهی در امت نداشته باشند؟!

به عنوان شخصی که تعالیم اهل بیت را در طول سال های متمادی بررسی و مطالعه کرده اید، به نظر شما ویژگی ها و شاخصه های این تعالیم برای استفاده در جهان اسلام چیست؟

من برنامه های سخنرانی زیادی در شبکه صراط لبنان با عنوان «الفقه الجعفری و اهمیته فی أثراءالفقه الإسلامی» داشته ام.

کسی که با حقیقت اسرار و انوار و گنج های با ارزش فقه جعفری آشنا نیست، باب رحمت را بر امت محمد رضی الله عنه بسته است و مهم ترین ویژگی فقه جعفری این است که به بهترین شکل از سنت نبوی محافظت و امانت داری می کند و اگر ما بخواهیم فکر و فقه و احادیث و طریق سنت را حفظ کنیم، باید باب فقه جعفری را باز کنیم.

به نظر من، فقه جعفری بهترین وارث و محافظ سنت نبوی از ورود بدعت هاست.

یکی از مسایلی که وهابی ها و تکفیری ها به بهانه آن مسلمانان دیگر به خصوص شیعیان را تکفیر می کنند مسئله اعتقاد به شفاعت است و می گویند شفاعت مستلزم شرک است. به نظر شما چگونه می توانیم به مسئله شفاعت نگاهی قرآنی و بر اساس سنت پیامبر رضی الله عنه داشته باشیم و به این گونه شبهات خطرناک پاسخ لازم را بدهیم؟

تکفیری ها و وهابی ها ممکن است استغاثه و توسل را انکار کنند، اما هیچ مسلمانی نمی تواند شفاعت پیامبر یا اولیای الهی یا شهدا در روز قیامت را انکار کند. آن ها امت اسلامی را به واسطه استغاثه و توسل به پیامبر رضی الله عنه و اهل بیت، یا یکی از صالحان تکفیر می کنند که این موضوع محل اختلاف آن ها با امت است و به بیان بهتر، آن ها با اجماع امت در مورد صحت توسل و استغاثه مخالفت کرده اند.

امت اسلامی و علمای مورد اعتماد آن می گویند غیر از خدای متعال هیچ آفریننده و رازق و زنده کننده و میراننده ای نیست، اما از این باب که خداوند از باب فضل و کرم خود برخی اختیارات را به بندگان برگزیده خود می بخشد، به توسل و استغاثه ایمان دارند؛ همان طور که به نیت شفا یافتن نزد طبیب می رویم و غذا می خوریم تا سیر شویم و یا این که به عنوان مثال برای حل دعوا و دادخواهی نزد پلیس می رویم تا از او کمک می خواهیم، تمام این ها از باب اسباب است که خداوند نیز آن را تأیید کرده است. در عین حال ما معتقدیم که شفادهنده و فریادرس و نجات دهنده و روزی دهنده اصلی فقط خداوند متعال است.

این تکفیری ها در مورد دو مسئله با امت اسلامی مخالفت دارند؛ یکی این که تبرک به آثار پیامبر رضی الله عنه را حرام می دانند، در حالی که امت اجماع دارند که صحابه بزرگوار پیامبر به آثار ایشان تبرک جسته اند، به محل نماز و عبای ایشان و موی ایشان تبرک جسته اند و به موی ایشان که در موسم حج تراشیده شده و مسلمانان به آن تبرک می جویند.

مردم به عبا و زیرانداز ایشان و موی ایشان و باقی مانده آب وضوی ایشان تبرک می جسته اند و این مورد اجماع است؛ بجز این گروه که خود را از این برکت محروم کرده اند و تبرک جستن به پیامبر و هر شخصیت دیگر را جایز نمی دانند و این عقیده آن ها با استناد به ده ها روایت، مردود و باطل است. آن ها هم چنین با حیات پیامبر رضی الله عنه و زنده بودن ایشان پس از وفات خود مخالف اند. پیامبر با استناد به روایات صحیح، پس از وفات زنده است. پیامبران پس از وفات خود زنده هستند. هنگامی که خداوند در مورد شهدا که انسان های عادی هستند و شهید شده اند می فرماید: «ولا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ر