پاورپوینت کامل مقتل شناسی گفتاری علمی و مستند از استاد مهدی پیشوایی (بخش نخست) ۷۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مقتل شناسی گفتاری علمی و مستند از استاد مهدی پیشوایی (بخش نخست) ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مقتل شناسی گفتاری علمی و مستند از استاد مهدی پیشوایی (بخش نخست) ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مقتل شناسی گفتاری علمی و مستند از استاد مهدی پیشوایی (بخش نخست) ۷۶ اسلاید در PowerPoint :
ملاک های اعتبار کتب تاریخی
بحث ما درباره مقتل شناسی و به تعبیر دیگر آسیب شناسی مقاتل است. ولی پیش از این که وارد مقتل شناسی بشویم لازم است مقدمتاً درباره تاریخ نگاری و ملاک های اعتبار کتاب های تاریخی توضیحی عرض کنم؛ چرا که مقتل نگاری شاخه ای از تاریخ نگاری اسلامی است و هرچه در تاریخ نگاری و ملاک های تاریخ نگاری وآسیب های تاریخ نگاری گفته می شود، عیناً در مورد مقتل نگاری هم صادق است. بنابراین جا دارد که ابتدا به صورت کلی درباره تاریخ نگاری و اعتبار کتاب های تاریخی و آسیب کتاب های تاریخی توضیحی عرض کنم، بعد برگردیم آن ها را تطبیق کنیم در مورد کتاب های مقتل. یک اصل کلی در تاریخ نگاری هست به عنوان یک اصل مسلم، اصلی که در تمام محافل تاریخ نگاری پذیرفته شده است؛ هم در محافل تاریخ نگاری حوزه، هم در محافل تاریخ نگاری دانشگاه، هم در ایران و هم در اروپا و همه جای دنیا در حوزه تاریخ نگاری پذیرفته شده است. طبق این اصل، هر کتاب تاریخی هرچه قدر به حادثه تاریخی نزدیک تر باشد، یعنی زمان مورخ و زمان تألیف آن کتاب به حادثه مورد بحث نزدیک تر باشد، اعتبارش بیشتر است. ناگفته نماند این که می گوییم زمان مورخ و تألیف به زمان حادثه نزدیک تر باشد شرط لازم است، ولی شرط کافی نیست برای اعتبار یک کتاب تاریخی، علاوه بر نزدیک بودن به حادثه، شروط دیگری هم هست که باید به آن توجه شود. علت آن هم روشن است، هرچه فاصله زمانی بیشتر باشد واسطه بیشتر می خورد و نسخه ها بیشتر عوض می شود، ناقل ها عوض می شوند، راوی ها بیشتر می شوند و احتمال این که در گزارش حادثه کم و زیادی رخ بدهد خیلی زیاد است.
ضرورت بی غرضی مورخ
البته چنان که گفته شد این شرط لازم است ولی شرط کافی نیست، شروط دیگری را هم مورخ باید دارا باشد، مثلاً می گویند یکی از ملاک های اعتبار کتاب های تاریخی یا کار یک مورخ این است که مورخ متعصب نباشد و بی طرف باشد، بی غرض باشد. در تاریخ اسلام داریم مورخانی که اموی مسلک بودند، تفکر اموی داشتند، طرفدار بنی امیه بودند، طرفدار یزید بودند، طرفدار معاویه بودند، مثل ابن کثیر دمشقی مؤلف البدایه والنهایه که اهل شام است و با یزید بن معاویه هموطن است و از نظر تفکر هم شاگرد ابن تیمیه بوده و تفکر اموی دارد. این شخص در کتابش البدایه والنهایه وقتی به حادثه عاشورا می رسد جانب بنی امیه را می گیرد، پس او بی طرف نیست و تعصب اموی دارد و کتاب او نمی تواند در مورد حادثه عاشورا مورد مراجعه باشد. نمونه دیگر: در بین سیره نویسان و راویان تاریخی، زبیری ها بودند، اعقاب و نسل های زبیربن عوام که جنگ جمل را همراه طلحه و عایشه راه انداختند. در نسل زبیربن عوام تعداد زیادی تاریخ نویس و سیره نویس به وجود آمده اند که آثارشان وارد لابه لای تاریخ ها شده است. وقتی کسی آثار آنان را نگاه می کند چون با علی علیه السلام و آل آن حضرت میانه خوبی ندارند، چیزهایی نوشته اند که برای خاندان علی علیه السلام قدح است. به عنوان مثال:
راجع به ازدواج عمربن خطاب خلیفه دوم با ام کلثوم دختر علی علیه السلام که معرکه آراست و خیلی اختلاف نظر وجود دارد؛ معمولاً علمای شیعه منکر این قضیه هستند و علمای اهل سنت صد درصد می گویند چنین اتفاقی افتاده است. مرحوم شیخ مفید که از بزرگ ترین علمای شیعه است، این قضیه را منکر است با این استدلال که «در سند این قضیه راوی های زبیری هستد و قول و گزارش این ها در چنین موردی که ارتباط دارد با اهل بیت مورد قبول نیست» چون که این ها بی طرف نیستند، در حالی که خود بی طرفی یک اصل است و این که راوی و مورخ غرض ورز نباشد.
شرط دقت مورخ
یک اصل دیگر در تاریخ نگاری این است که مورخ دقیق باشد و در تاریخ نگاری دقت داشته باشد و در گزارش های تاریخی کم و زیاد نکند. در این باره بین مورخان ما مطرح است که اکثر مورخان اولیه که ما نوعاً تاریخ اسلام را از آن ها می گیریم، در قرن سوم و چهارم و تعدادی هم در قرن پنجم زندگی می کردند و از نظر قدمت برای کتاب های این ها اعتبار قائل هستند. اگر ملاک قدمت و نزدیکی با حادثه را در نظر بگیریم، این ها باید معتبر باشند، ولی یکی از این ها که ابن اعثم کوفی است و کتابی به نام الفتوح نوشته است، با این که در قرن سوم نوشته شده ولی به اندازه کتاب های دیگری که در قرن سوم نوشته شده برایش بها قائل نمی شوند، چرا که می گویند او داستان سرایی کرده و از حد گزارش تاریخی تجاوز کرده است. به همین جهت با این که الاخبارالطوال ابن قتیبه دینوری، تاریخ یعقوبی و کتاب های دیگری هم در قرن سوم نوشته شده است، ولی به خاطر عدم دقت ابن اعثم و به خاطر داستان سرایی هایش، از نظر اعتبار به اندازه کتاب های معاصرش برای کتاب او ارزش قائل نیستند.
جایگاه منابع تاریخی تا قرن پنجم
نکته دیگر در مورد تاریخ نگاری این است که در تاریخ نگاری اسلامی، مورخان و کارشناسان تاریخ اسلام کتاب های مربوط به تاریخ اسلام را تا قرن پنجم قبول دارند، می گویند تاریخ نگاری اسلامی از قرن سوم شروع شده و اوج آن در قرن سوم و چهارم بوده است و بیشترین تاریخ ها که الان منبع مورد استناد است در قرن سوم و چهارم و پنجم نوشته شده است. بیشتر عنایت شان به آن دسته از کتاب های تاریخ اسلام است که در قرن سوم وچهارم و پنجم نوشته شده است. یک مقدار که تنازل و تسامح می کنند تا قرن ششم و در نهایت تا قرن هفتم را می پذیرند، ولی از قرن هفتم به بعد را قبول ندارند. اگر مطلبی در کتاب های قرن سوم و قرن چهارم و قرن پنجم نبود و اولین بار در کتاب های بعد از قرن هشتم آمده، ما به آن اعتماد نمی کنیم و می گوییم اگر چنین چیزی بوده، مورخان تا قرن پنجم می نوشتند. مثلاً عروسی حضرت قاسم علیه السلام بر اساس بررسی هایی که به عمل آمده و تا آن جا که شواهد نشان می دهد اولین بار در روضه الشهداء ملاحسین کاشفی آمده است. ملاحسین کاشفی در قرن دهم زندگی می کرده و در ۹۱۰ از دنیا رفته است. می گویند آیا چنین چیزی قابل باور است که یک عروسی بوده است و از قرن دوم که مقتل نگاری شروع شده تا زمان ملاحسین کاشفی که ۸۰۰ سال گذشته در این ۸ قرن احدی ننوشته و برای اولین بار ملاحسین کاشفی بدون هیچ مأخذی آن را آورده است؟ و این را به خاطر فاصله زمانی قبول نمی کنند. نمونه دیگر: در قضیه کتاب سوزی اسکندریه که برخی گفته اند مسلمانان وقتی مصر را در سال ۱۹ هجری فتح کردند، کتابخانه های اسکندریه را آتش زدند و به جای هیزم در حمام های آن زمان سوزاندند. این داستان را محققان به یازده دلیل قبول نمی کنند، یکی از آن ها این است که این قضیه بعد از ۳۰۰ سال برای اولین بار در دو کتاب تاریخی آمده و به مدت ۳۰۰ سال بعد از فتح اسکندریه در هیچ کتابی قضیه سوزاندن کتاب ها نیامده است. چگونه قابل قبول است به مدت ۳۰۰ سال هیچ مورخی ننویسد و بعد از ۳۰۰ سال دو نفر مورخ بیایند، بدون ذکر هیچ مأخذی بنویسند؟!
اعتبار مقاتل تا قرن پنجم
اکنون برگردیم به مقتل نگاری. در مورد مقتل هم همین حرف صادق است، در مورد مقاتلی که بعدها نوشته شده می گویند، اعتبار این ها بسته به اعتبار مستندات آن هاست، باید ببینیم از کجا گرفته است؟ اگر مأخذ ذکر نکرده اعتبار ندارد، اصالت با مأخذ است، از تاریخ طبری نقل کرده باید برویم سراغ تاریخ طبری، از تاریخ یعقوبی نقل کرده باید برویم سراغ تاریخ یعقوبی که چه جایگاهی دارد، از فتوح ابن اعثم نقل کرده باید بریم سراغ فتوح ابن اعثم.
به عبارت دیگر در مورد مقتل باید ببینیم کتابی که در مورد حادثه مهم عاشورا نوشته شده، کی نوشته شده و با چه فاصله زمانی نوشته شده است. تاریخ نگاران اعتبار مقاتل را با قدمت زمانی می سنجند، اعم از مقاتل مستقلی که راجع به حادثه عاشورا نوشته شده است یا کتاب های تاریخی که مستقلاً مربوط به حادثه عاشورا نیست، ولی به حوادث سال ۶۰ و ۶۱ که رسیده، به مناسبت، حادثه عاشورا را آورده است، می گویند با توجه به ملاک قدمت و نزدیکی زمانی، مقاتلی قابل اعتماد است که تا قرن پنجم نوشته شده باشد. اگر تسامح و تنازل کنیم و سخت گیری نکنیم کتاب های مربوط به مقتل را تا قرن ششم هم اشکال ندارند، تا قرن هفتم هم حرفی ندارند. مثلاً مثیرالاحزان ابن نما و اللهوف یا الملهوف مرحوم سیدبن طاووس در قرن هفتم نوشته شده است. اگر سخت گیری کنیم این دو، دیرتر از قرن پنجم نوشته شده است؛ ولی در عین حال اغماض می کنند، به خصوص لهوف مرحوم سیدبن طاووس از این نظر در محافل حوزوی پذیرفته شده است و روی آن حساب می کنند که سیدبن طاووس شخصیت بزرگی بوده، عالم جلیلی بوده، کتابخانه بزرگی داشته و کسی نبوده که مطلب بی اساسی بخواهد نقل کند. و اگر در این کتاب سند قضایا را نقل نکرده – جز در چند مورد ـ به این جهت است که این کتاب را برای حوزویان ننوشته، برای محافل علمی ننوشته، برای زائران نوشته، دلیلش هم مطلبی است که خود مرحوم سیدبن طاووس در مقدمه نوشته است، او می فرماید: «من بعد از این که کتاب مصباح الزائر را نوشتم ـ مصباح الزائر کتاب آداب زیارت بوده، شامل ادعیه و آداب زیارات بوده برای شیعیان و کسانی که به عتبات عالیات مشرف می شدند؛ سید، این کتاب را به عنوان راهنما نوشته، شامل ادعیه و زیارات و توسلات و امثال این ها که به درد زائرین بخورد، کتاب مسافرتی قابل حمل در سفر بوده – در صدد برآمدم کتابی مثل مصباح الزائر در مقتل امام حسین علیه السلام بنویسم برای زائرین، برای مسافرین اعتاب مقدسه.» بنابراین مرحوم سیدبن طاووس این کتاب را برای زائرین نوشته، برای نوع مردم نوشته که اهل سند نیستند، آن ها اهل مستندات نیستند. و اگر برای محافل علمی می نوشت حتماً سندش را می نوشت. با این توضیحات، چون علما می دانند که مرحوم سیدبن طاووس مرد بزرگی بوده و از اجله علمای شیعه بوده مطلب بی مأخذی نمی نوشته، از این جهت لهوف را قبول می کنند؛ ولی اگر کس دیگری بود قبول نمی کردند.
بنابراین به صورت کلی که معیاری باشد، ملاکی باشد دست ما، باید عرض کنم کتاب های مقتل و روضه خوانی که بعد از قرن هشتم نوشته شده باشد چه به عربی و چه به فارسی، مستقلاً اعتبار ندارند. باید دید که از کجا گرفته اند، مأخذش را باید دید. اگر مأخذش را ذکر نکردند، و مطلبی نقل کردند که در منابع و تاریخ های پیش از قرن هشتم مخصوصاً پیش از قرن پنجم وجود ندارد، نمی شود آن را قبول کرد به همان دلیلی که عرض کردم.
تأثیر قرائت های مختلف در مقتل نگاری
از این جا منتقل می شویم به جواب یک نکته و آن این است که گاهی به ذاکرین محترم؛ مداحان محترم؛ وعاظ محترم؛ گفته می شود چرا مطلب ضعیفی را نقل کردید، می گویند من این را از روی کتاب نقل می کنم، این را در فلان کتاب دیدم. در جواب می گوییم این کفایت نمی کند، هر چیزی که در هر کتابی نوشته شده باشد که نمی تواند قابل قبول باشد، باید ببینیم کتاب در چه زمانی نوشته شده، مؤلفش کیست و آیا سایر شروط اعتبار را دارد یا نه؟
طی ادوار تاریخ، قرائت ها از حادثه عاشورا متفاوت بوده، در بعضی از ادوار، قرائت، انقلابی بوده، حرکت آفرین بوده، اما در بعضی از ادوار، قرائت حزن آور بوده، در بعضی از دوره ها قرائت صوفیانه و عارفانه بوده است.
در ادواری که قرائت، قرائت حزن آور، احساسی و عاطفی بوده دیگر در آن دوران نگاه نمی کردند مطلب در کدام کتاب تاریخی است، عمدتاً نگاه می کردند که چه قدر حزن آور، چه قدر گریه آور، چه قدر اشک آور است، نگاه علمی نمی کردند. بنابراین، این که بگوییم مطلب را از روی کتاب نقل می کنیم و در فلان کتاب نوشته شده، کفایت نمی کند، چون هر کتابی اعتبار ندارد.
قدیمی ترین مقتل
حالا به تاریخ مقتل نگاری برمی گردیم. زیاد می پرسند: اولین و قدیمی ترین کتاب مقتلی که نوشته شده کدام است؟ در این ج
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 