پاورپوینت کامل اسوه های اخلاق و عرفان;آیت اللهسید مرتضی کشمیری ۶۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اسوه های اخلاق و عرفان;آیت اللهسید مرتضی کشمیری ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسوه های اخلاق و عرفان;آیت اللهسید مرتضی کشمیری ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اسوه های اخلاق و عرفان;آیت اللهسید مرتضی کشمیری ۶۱ اسلاید در PowerPoint :

۳۴

یکی از علمای عامل که شخصیت و سیره او همواره مورد توجه و اعجاب اهل نظر بوده، آیت الله سید مرتضی کشمیری است. ذکر فضائل و مناقب او ورد زبان بزرگانی از اهل معرفت و نقل محافل اهل سلوک بوده و هست و خواهد بود.

سید مرتضی در سحرگاه جمعه هشتم ربیع الثانی ۸۶۲۱ هجری در شهر لکنهو در بلاد هندوستان دیده به جهان گشود. پدربزرگ مادری او (علی بن صفدر صالح رضوی) (معروف به سید علی کشمیری) (۷۱۲۱-۹۶۲۱) از شاگردان شریف العلماء، صاحب جواهر و شیخ انصاری بوده است. صاحب جواهر در اجازه ای که برای او نوشته او را به صفای باطن و نیز قدرت علمی بالا ستوده است.

پدر سید مرتضی، (سید مهدی شاه) بود. او را به عبادت بسیار و مواظبت بر نوافل و ادعیه و اذکار و سجده ها توصیف کرده اند. در عین حال از علمای برجسته عصر خود نیز بوده و آثاری در فقه و اصول و… از او بر جای ماند.

اما مادر او که دختر سید علی کشمیری (رضوان الله علیه) بود، در کتب درسی متداول و به خصوص در ریاضیات مهارت داشته است. فرد دیگری که از خاندان سید مرتضی شایسته ذکر است، سید ابوالحسن دایی اوست که از نوادر روزگار و از مجتهدین بزرگ بود. او علاوه بر اینکه اشتغال به تحقیق، تدریس علوم مختلف و وظایف دیگر داشت، اهل منبر و خطاب و وعظ و ارشاد نیز بود و نماز جمعه را اقامه می کرد. از او آثار بسیاری در فقه، حدیث، رجال، کلام، ادبیات و… بر جای ماند. بسیاری از اطلاعات اندکی را که ما از دوران اقامت سید مرتضی در هند می دانیم، مرهون دایی او (سید ابوالحسن رضوی) هستیم.

سید مرتضی در چنین خانواده ای تربیت شد و رشد یافت. او پس از خوشه چینی از خرمن عالمان وطن خود، برای کسب علم و معرفت و معنویت بیشتر به عتبات عالیات سفر کرد. هجرت سید به عراق که در چهارده یا پانزده سالگی انجام شد به منزله اعراض از هند و جلای وطن تا آخر عمر بود. وی با تمام وجود به محضر امیرالمؤمنین و سایر امامان مدفون در عراق وارد شد. او در تمام مدتی که در هند بود با اطرافیان، با زبان هندی سخن می گفت، ولی در عراق، به شدت از این زبان اجتناب می کرد. خلاصه با پشتکاری عالی به کسب علم و معنویت همت گماشت.

وی در سن ۳۲ یا ۴۲ سالگی برای حضور در درس مرحوم میرزای بزرگ شیرازی به شهر سامرا، که کانون توجه طلاب و علما بود؛ وارد شد. تا آن زمان وی در نجف بود. از بررسی اساتید وی، می توان فهمید ایامی را نیز در کربلا سپری کرده است.

سید مرتضی پس از مدتی اقامت در سامرا و شاید همزمان با رحلت میرزای شیرازی (قدس سره) و انتقال دوباره مرکزیت علم به نجف اشرف، به این شهر مقدس بازگشت و به تدریس و پرورش شاگردانی عالم پرداخت.

در عراق با دختر آیت الله سید محمد علی حسینی شاه عبدالعظیمی (قدس سره) ازدواج کرد. آیت الله شاه عبدالعظیمی از عالمان مجتهد و اهل زهد و عبادت بود که در صحن حیدری حرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) اقامه نماز جماعت می کرد. از آثار او می توان به موعظه السالکین و منتخب الخلاصه اشاره کرد.

غروب

سیّد مرتضی در پنج سال آخر عمر پر برکتش دو بیماری داشت.۱ البته معلوم نیست که علّت وفات او همین دو بیماری باشد. به هر حال در نجف اشرف بیمار شد. به کربلا سفر کرد و ایّامی را به معالجه پرداخت تا اینکه بیماری شدّت یافت. او را به بغداد منتقل کردند، تا درمان را زیر نظر پزشکان آنجا پیگیری کند. درمان ها سودی نبخشید و هنگامی که سیّد وفاتش را نزدیک دید، از همراهان خواست که او را با سرعت به کاظمین ببرند.۲

تا هنگام وفات، از سخن گفتن باز نایستاد و هیچ اثری از احتضار و نزدیکی مرگ در او مشاهده نشد. شهادتین را گفت و امامان (علیهم السلام) را یکی پس از دیگری نام برد.۳ یک ساعت از شب گذشته ۴ در شب دوشنبه(۴۱) ۵ شوال ۳۲۳۱ ق ۶به عالم دیگر رفت.

بسیار دوست داشت در جوار امیرالمؤمنین (علیه السلام) دفن شود. زمانی در حرم مطهّر، این خواسته را با حضرتش مطرح کرده بود، ولی امام (علیه السلام) به او فهماند که جایگاه مقدّر او جوار امام حسین « علیه السلام» است. در نهایت، سیّد اصرار بیشتر را بی فایده دید و پس از انجام اعمال، از حرم خارج شد. خروج او با ورود زین الموحّدین، سید احمد کربلایی طهرانی «قدس سره» مصادف شد. سیّد مرتضی قضیه را به سیّد احمد گفت و از او خواست تا او هم از امیرالمؤمنین (علیه السلام) حاجتش را درخواست کند.۷

برخی از کسانی که پیش از وفات نزد او بودند، از او درباره محل دفنش پرسیدند. فرمود: «اینجا محضر دو امام همام و در خدمتشان بودن است» و سپس این مسئله را به خانواده اش واگذار کرد. ۸

مقصود از «دو امام همام» چیست؟ در حاشیه آن نسخه از ترجمه که در اختیار من است، دو نام حسن و حسین نوشته شده که گویا اشاره ایست به حسنین «علیهما السلام» ؛ ولی ظاهراً منظور سیّد، امام موسی کاظم و امام جواد «علیهما السلام» بوده است. او در باطن به جانب آن دو امام همام توجه داشته و نخواسته آخرین لحظات را در مسئله محل ّ دفن خود که از پیش واقعیّت آن را می دانسته است، تلف کند، که «أشدّ الغصص فوت الفرص» (شدیدترین غصه ها به هنگام از دست رفتن فرصت ها است. )

به هرحال، خانواده او نجف اشرف را برگزیدند. پیکر پاکش را به کربلا بردند تا از آنجا به نجف منتقل کنند، ولی از سوی دولت عثمانی اجازه صادر نشد.۹ به این ترتیب، جسم مادی و جسد ناسوتی او را در حجره هندی ها ۱۰ نزدیک باب زینبیّه حرم امام حسین (علیه السلام) و در کنار دایی اش آقا سیّد ابوالحسن رضوی کشمیری (قدس سره) به خاک سپردند.۱۱

سید ما «قدس سره» شیفته آموختن علوم دینی بود. همواره فکر می کرد و زیاد کتاب می خواند.۱۲ او در بیشتر علوم متداول و شاید در همه علومی که در اطراف او شناخته شده بود، کار کرده و صاحب نظر بود. وقتی درباره مسئله مشکلی از هر علم سخنی می گفت، چنین به نظر می رسید که گویا در همه عمر، در همین یک علم کار کرده است.

در این مسیر، توفیق الهی همراه سیّد ما بود و زمانی که به محضر اساتید می رسید و به فهم و پشتکار و شوق او پی می بردند، با توجّه تام و مراقبت کامل، به تربیت علمی او همّت می گماردند.

در روزگار او، شیعیان و اهل سنّت سرزمین هندوستان، در زمینه های علمی با هم رابطه ای بسیار نزدیک و صمیمی داشتند و در مجالس درس هرکدام، شاگردانی از گروه دیگر شرکت می کردند. سیّد مرتضی در علوم عقلیه و ادبیات از اساتید اهل سنّت استفاده کرده بود.

در اوان تحصیل، هرگاه پاسی از شب می گذشت و پدر به او دستور می داد که به بستر خواب برود، از خدمت پدر مرخص می شد و به حجره خود می رفت. چراغ را روشن می کرد و تا زمانی که خواب بر او غلبه کند، مشغول مطالعه بود.

در آن دوران بعضی از کتاب هایی را که شاید برخی از بزرگان آن دیار هم ندیده بودند، مطالعه کرده و حتّی بر آنها حواشی و تعلیقات داشته است. مانند کتاب مغنی اللبیب که سیّد درباره آن، کتاب محاکمات را نوشت.

عزم راسخ، همت بلند و شوق و نشاط سیّد را در دوران کودکی و نوجوانی، از کثرت و تنوّع آثار او در آن دوران می توان فهمید.

در عتبات عالیات اوقات او به ریاضت تحصیل علم می گذشت. به جز واجبات، تعدادی از مستحبّات معین را انجام می داد و باقی وقتش را به کسب علم می گذراند.

گاهی هنگام شام، غذایی نزدش می گذاشتند و او مشغول مطالعه و فکر بود و متوجه نمی شد، تا اینکه ناگهان می فهمید صبح دمیده است. گاهی نیز که کنار سفره مشغول مطالعه بود، لقمه ای که برمی داشت، مدّتی طول می کشید تا به دهان برسد.

یکی از دوستان مورد اعتماد سیّد نقل کرد که او در حجره ای از حجره های فوقانی صحن مطهّر بود. یکی از دوستانش که وظیفه خریدن نان را بر عهده داشت، برای زیارتِ مخصوصه کربلا مشرف شد. سیّدِ علّامه در این مدّت نانی نخرید، تا اینکه آن رفیق از زیارت بازگشت و دید سیّد به همان نانی که او (قبل از سفر زیارتی) آورده بود، قناعت کرده و به مطالعه مشغول بوده است.

درباره او گفته اند: «کان … شدید الولوع بمطالعه الکتب.» به مطالعه کتاب ها بسیار حریص بود.۱۳

آری! علم، اندکی از خود را آنگاه در اختیارت قرار می دهد که تو همه وجودت را در اختیارش قرار دهی.۱۴

ما نمی دانیم که او در چه سال هایی در کربلا و نجف بوده، ولی همین قدر می دانیم که ورود او به سامرا و حضورش در درس میرزای شیرازی (قدس سره) حدود سال های ۱۹۲۱ و ۲۹۲۱ ق بوده است، چرا که استادش، میرزای شیرازی در ماه شعبان ۱۹۲۱ به سامرا مشرّف شد و پس از آنکه شیخ آقابزرگ طهرانی « رحمه الله» بعد از ماه رمضان ۲۹۲۱ به سامرا هجرت کرد، میرزا را دید که حلقه درسی دارد و در شبانه روز، دو درس می دهد.۱۵

در آن سال ها به سبب حضور میرزای شیرازی در سامرا، این شهر کانون توجّه دانشمندان و اهل علم قرارگرفت و بسیاری از طلّاب و علمای بزرگ به این شهر هجرت کردند. سیّد ما(رحمه الله) از اوّلین مهاجران به این شهر بود.۱۶ او در این هنگام ۳۲ و یا ۴۲ سال داشت و سال هایی در این شهر زندگی کرد.۱۷

در سامرا، دو تن از علما، هم بحث وی بودند: آیت الله باقر قمی و آیت الله علی محمد نجف آبادی.۱۸

به هر حال پس از مدّتی اقامت در سامرا و شاید مقارن رحلت میرزای شیرازی(قدس سره) و انتقال دوباره مرکزیّت علم به نجف اشرف، به این شهر بازگشت و آنجا ساکن شد.

سیّد مرتضی کشمیری حلقه های تدریس داشته است. از چگونگی این دروس آگاهی چندانی نداریم، ولی با توجّه به آنچه درباره شاگردان او گفته شده، مجلس درس اصول فقه و حدیث و رجال داشته و شاگردانی نیز از درس خارج فقه (فقه استدلالی) او استفاده می کردند.

او درس خارج فقهی داشته که عمومی نبوده و برخی خواص در آن شرکت می کرده اند.۱۹ نمی دانیم که آیا این، تنها درس خارج فقه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.