پاورپوینت کامل سیری در مسیر سحرگاهی ۱۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیری در مسیر سحرگاهی ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیری در مسیر سحرگاهی ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل سیری در مسیر سحرگاهی ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

۴

… و سحرگاهان که در حوالی حرم قدم می زنی، نوعی سبکبالی را تجربه می کنی که با تجربه های معنوی دیگرت تفاوت دارد. این نوع سبکبالی های ناگهان، از جنس آسمان است، آسمانی که در رنگ آبی او می توان بی رنگی ها را به تماشا نشست!

می گویند که اجتماع ضدّین نه ممکن کِه مُحال است و ما این مُحال را در اتفاقاتی از این دست بارها به چشم دیده ایم و با تمام وجود احساسش کرده ایم. چگونه می توان بی رنگی را در آبیِ آسمان مشاهده کرد و شگفت زده نشد؟ و چند لحظه بعد که قدم در صحن کریمه اهل بیت علیهم السلام می گذاری، افلاکی شدنِ خاکیان را نه محال، که ممکن تلقّی می کنی و با چشم خود می بینی که در میان فرشیان خاکی و عرشیان افلاکی مبادلاتی صورت می گیرد و گرمی بازار محبّت را که شنیده ای، باور می کنی، چرا که هُرم حضور در این صحنه روحانی را در بندبند وجودت احساس کرده ای، و لذّتی را دریافته ای که فقط آن را در «ترک لذت های دنیوی» جستجو کرده و می کنند، و بی اختیار این بیت را به خاطر می آوری که:

بر سر بازار الفت، قدسیان از خاکیان / سینه سینه عشق های آسمانی می خرند

مشاهده این مبادلات روحانی که از جنس نورند و سرمایه سرور، سبکبارت می کند به حدّی که احساس می کنی حتی گلنفسی های نسیم سبک سیر سحری، تو را از خاک جدا می کند و در فضایی سرشار از روشنایی به پروازت در می آورد، بی آنکه بالی داشته باشی!

و آن وقت است که قدر شکسته بالی ها را در می یابی، و خدای مهربان را به خاطر آن سپاس می گویی، و لحظاتی بعد، گلبانگ اذان سحری در گوش جانت طنین افکن می شود، و تو را به اقامه نماز صبح فرا می خواند، نمازی که قرار است تو را عروج دهد، و تو به شکرانه این پذیرایی معنوی، دوباره وضو می گیری و دل و جانت را بار دیگر در زیر باران صبحگاهی شستشو می دهی و بعد به سمت صفوف نماز حرکت می کنی تا حلقه ای باشی از این زنجیره عبادی که تا فراسو ها ادامه یافته است.

الله اکبر! و تو که قامت بسته ای، خود را در میان جمع نمی بینی، انگار گم شده ای، و حتی نام و نشانت را از یاد برده ای، و چه مبارک اتفاقی که تو را از تو گرفته و به ماورا متصل کرده است، چونان قطره ای که منیّت و انانیت خود را در زلال دریا می شوید، تو نیز از حصار تنگ قطره بودن رهایی می یابی و دریا شدن را تجربه می کنی…، و حالا نماز به پایان رسیده است، مؤذن حرم با نوایی دلنشین و دم