پاورپوینت کامل علوم انسانی باید از قرآن گرفته شود; مصاحبه با آیت الله حائری ۵۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل علوم انسانی باید از قرآن گرفته شود; مصاحبه با آیت الله حائری ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علوم انسانی باید از قرآن گرفته شود; مصاحبه با آیت الله حائری ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل علوم انسانی باید از قرآن گرفته شود; مصاحبه با آیت الله حائری ۵۵ اسلاید در PowerPoint :

۴۱

خُلُق: بسم الله الرحمن الرحیم. ضمن عرض سلام و تشکر، با توجه به اینکه این شماره نشریه مصادف است با ایام الله دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی، بفرمایید نقش سیره اخلاقی و عرفانی امام خمینی ۱در پیروزی انقلاب چه بود؟

آیت الله حائری: نخست از زحمات و کارهای فرهنگی،اخلاقی و تربیتی شما در دوماهنامه خُلُق قدردانی می کنم و امیدوارم مقبول درگاه خداوند باشد. در ایام دهه فجر، شاهد تأسیس جمهوری اسلامی و تحولاتی که خدا به دست امام راحل؛ ایجاد کرده، هستیم. بله، توحید ما این است که بگوییم: خدا به دست امام، چنین و چنان کرده است؛ اگر خدا را حذف کنیم، ابلیسْ سبز می شود و هر خلایی را پر می کند. اما اینکه می گوییم خدا، امام را برانگیخت و انقلاب را به دست حضرتش به وجود آورد، در واقع شأن ایشان را بالا می بریم؛ زیرا امام، وسیله الهی بود. ولی اگر گفتیم: امام این کارها را کرد، انقلاب کوچک می شود؛ چون جنبه خدایی اش گرفته شده و در ذهن ما چنین نقش می بندد که انگار مخلوق – هر که می خواهد باشد – همه کاره بوده، و کار از رتبه یک خالق، در حدّ مخلوق تنزل می یابد. امام یک عمر با نفس و مظاهر طاغوت در اعمال و رفتارش مبارزه کرد تا امام شد، و اگر جامعه ما هم بخواهد امام جوامع دیگر بشود راهش همین است.

این، عبارت امام است که: نگویید من؛ منْ شیطان است. بگویید: مکتبِ من؛ خدایِ من! راستی! چرا ما این گونه تعبیر می کنیم و مخلوق را به جای خالق به کار می بریم؟ این، نتیجه واردات اروپایی و علوم انسانی وارداتی است و ما به آن عادت کرده ایم. قرآن چنین تعبیرهایی را رسماً شرک تلقی می کند. و در سوره یوسُف می فرماید: «وَ ما یُوْمِنُ اَکْثَرُهُمْ باللهِ إلّا وَ هُمْ مُشْرِکونَ»۱. اینان که شهادتین را می گویند، هنوز هم مشرکند!

از امام صادق(ع)پرسیدند: مقصود آیه که می فرماید: اکثر اهل ایمان مشرکند، چیست؟ حضرت فرمود: «ذلک قَوْلُ الرَّجُلِ لَوْلا فلانٌ لَغُلِبْنا؛ زیرا مردم می گویند: اگر فلانی نبود، ما مغلوب می شدیم.» راوی می پرسد: توحید چیست و چگونه آن را بیان کنیم؟ امام می فرماید: بگویید: «وَ لَوْلا انَّ مَنَّ الله عَلَینا بِفلانٍ لَغُلِبْنا؛ خدا به وجود فلانی بر ما منّت نهاد …» یعنی: منت خدا بر سرمان است و باید شکرگزار او باشیم. بالتَّبَع کسی که می خواهد از خدا شکر کند، باید از مخلوق بیاغازد: «مَن لَم یَشکُر المَخلوق، لَمْ یَشکُر الخالِق».

چنان که اگر مبارزات حسین بن علی۸با «یزید» رخ نمی داد، بی تردید مساجد به بتخانه تبدیل می شد! همان گونه که زمانی پیش از آن معبدِ موحدان عالَم چنین گشت، دیگر بار نیز این کار می توانست تکرار شود. خدا بر سیّدالشهدا۷و ما منّت نهاد تا این کار را به دست حضرتش جاری کرد و پایه دین از اَقوال به قلوب آمد. این آیات می فرماید: «لَمّا یَدْخُلِ الایمانُ فی قُلُوبِکُمْ»۲ ایشان آمد و «اَسْلَمْنا» را به «آمَنّا» تبدیل ساخت. یعنی مردم عالَم به ویژه مسلمانان هنگامی که ایثار و گذشت حضرتش را دیدند، شُبهه های شان برطرف شد. شبهه، چه بود؟ جنگ های قبل؛ جنگ هایی که واقع شد، تا اصل قرآن، فرصت قرائت پیدا کند و مردمان از اکراه به شرک آزاد شده، در فضای «لا اکراه» قرار گیرند. وقتی عوارض جنبی جنگ ها مطرح شد؛ مانندِ دارویی که انسان مصرف می کند و علاوه بر جنبه معالجه ای و دارویی، عوارض جَنبی دارد، جنبه الهی جهاد کردن، مقابله و شمشیر از نیام کشیدن این است که اکراه را براندازد و فضای «لااکراه» را پدید آورَد. عوارض جنبی اش نیز آن است که مردم گمان می کنند به زورِ شمشیر روی کار آمده اند و این دین، دین شمشیر و زور است. بنابراین، پس از سامان دادن جنبه الهی، باید به گونه ای عوارض جنبی اش تدارک گردد، و عاشورا، تدارک همین عوارض است.

نتیجه اینکه جهل، در برهنه ترین صورتش ظاهر شد، آن است که عقل نیز برهنه تر گردد. هنگامی که جهل، مدارا کند، مدارا می شود،(مثل زمان معاویه) اما زمانی که جهل، مدارا نکرد، عقلْ نیز آماده می شود و گام در میدان می گذارد. حسین بن علی۸نیز چنین به میدان آمد و همه چیز را همراه خویش آورد؛ خواهر، دختر و همسرش … از تمام سرمایه اش استفاده کرد. نتیجه این شد: عقلِ برهنه با جهلِ برهنه. برهنه شدن عقل، یعنی رویِ خورشید را هیچ ابری نپوشاند، استتاری در کار نباشد و فضایی مه آلود نماند. جهلِ برهنه نیز یعنی: جهل، لباسِ حق به جانب نپوشیده باشد، که نتیجه اش می شود: «تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ»۳. و دیگر هرگز، نه حضرتش که مظهر «رُشد» است با «غَی» اشتباه می شود، و نَه یزید که مظهر «غَی» است، با «رُشد». و سی سال قبل نیز جهل میدان دار شده بود و دشمنان نقشه داشتند، و اصل اسلام در خطر بود و خدا بر ما منت نهاد و به دست حضرت امام خمینی(ره)این معادله را به هم زد و امام بحث اسلام ناب را در مقابل اسلام آمریکایی مطرح کردند.

خُلُق: طبیعی است که در این مسیر اولِ راهیم. برای حفظ انقلاب و تحقق اسلام ناب چه باید کرد؟

آیت الله حائری: در آن زمان، جنگ یزید، اقتضای آن نوع براندازی را از راه نظامی و ظاهری داشت، و همین طور اول انقلاب، اما الآن چطور؟ اکنون جنگ در مراکز علمی واقع می شود و خطرش همین جاست؛ مراکزی که محلّ نشر و ترویج علوم انسانی غرب باشد. اینک ما در مقطع بنی اسرائیل هستیم. برای بنی اسرائیل، پس از نزول پنج آیه «فَأرْسَلْنا عَلَیْهِمُ الطّوفانَ و الجَرادَ و الْقُمَّلَ و الضَّفادِعَ وَالدَّمَ …»۴، آبِ ششمین رودخانه شکافت و آنان از آن عبور کردند. سپس آب به جای خود بازگشت و فرعونیان غرق شدند. بنی اسرائیل، بتخانه ای دیدند و گفتند: ما نیز چنین جایی می خواهیم! البته فرش های بتخانه، بت های زیبا، عودهای خوشبو و… همه و همه آن ها را گرفت و بی درنگ به موسی۷ گفتند: ما که خدا را نمی بینیم. این ها صدها خدا دارند، که مبارک و ارزانیِ خودشان باد، ولی ما به یک خدا قانعیم: «یاموسی اجْعَل لَنا اِلهاً کما لَهُم ءَالِهَهٌ»۵. اینک در دوران کنونی، ما به این مقطع رسیده ایم.

دیگران بر مبنای همان که هُشام بن حَکم از شامی پرسید: خدا، خیرِ مردم را بهتر می داند یا خودشان؟ گفت: «بَل رَبّهم اَنْظَر لَهُم مِن اَنفُسِهِم؛ خدا خیرخواه تر است.» ما نیز در عصری هستیم که امریکا، اروپا و کلاً غرب می گویند: خود خَلق باید ببینند چکار کنند. به راستی وقتی انسان می گوید: خودم خیرم را تشخیص می دهم، و مکلف خود، اعمالش را برای خویش مشخص کند، چه معنایی دارد. صادرات علوم انسانی، رساله عملیه است. مراجع تقلید ما نماز، روزه، حج و جهاد را می نویسند، ولی آنان اقتصاد را، و علوم تربیتی و سیاست و مدیریت و … را تنظیم می کنند. تفاوتِ نماز و روزه و احکام اقتصاد و سیاست و مدیریت و تربیت، و حتّی تشکیلات حکومت چیست؟ شاید با مثالی، آشکارتر شود. کشتی و هواپیما، دو بخش دارد؛ قسمت جلو که کابین است و قسمتی دیگر، که محلّ سرنشین هاست. نماز و روزه و مسائلی از این دست، خارج از کابین محسوب می شود، و اقتصاد و مدیریت، کابین. محصول علوم انسانی، یعنی: جهت دادن به کلّ هواپیما یا کشتی. پس: آن ها ولایت دارند، نَه این ها. به تعبیر دیگر: اینان ولایت اسمی دارند و آنان ولایت رسمی. در واقع: با اقتصاد و مدیریت، عملاً ولایت مردم را تعیین می کنند؛ علوم انسانی بر انسان ولایت می کند.

خُلُق: برای برون رفت از این بن بست راهکار اساسی چیست؟

آیت الله حائری: این که مقام معظّم رهبری می فرماید: علوم انسانی باید از قرآن گرفته شود، یعنی «روز از نو، روزی از نو»؛ یعنی ابتدای مسلمانی! بله، ما از سر تا پای مان در لجن بود، امام؛ آمد و سرمان را از لجن بیرون آورد، اما هنوز پای مان بند است. در این میان، جمله رهبری، بسیار مبارک است؛

چه مبارک سَحَری بود و، چه فرخنده شبی

آن شبِ قدر، که این تازه براتم دادند

این گفتار، برای ما تازه براتی است؛

من اگر کامروا گشتم و خوشدل، چه عَجَب مستحق بودم و، این ها به زکاتم دادند

این همه خون و شهید دادیم، تا زکاتی شامل حال مان شد. اینک باید آن را عملی کرد. باید ببینید در هر شماره از دوماهنامه تان چند مطلب از علوم اسلامی می توانید منتشر کنید. این ها کار است؛

مصلحتْ دیدِ من آن است که: یاران، همه کار

بگذارند و خَمِ طُرّه یاری گیرند

خَمِ طُرّه یار، یعنی تحقیقات علوم اسلامی، این، واجب عینی ماست.

خُلُق: جایگاه علوم انسانی – اسلامی، و تفاوت هایش با علوم تجربی چیست؟ و در این میان، رسالت نشریاتی از قبیل خُلُق، کدام است؟

آیت الله حائری: ان شاءالله تحولی پیدا شود و گروهی صالح و پاک، کابین را بگیرند