پاورپوینت کامل حضرت یونس(ع) (۳)الگوی های قرآنی; ۵۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حضرت یونس(ع) (۳)الگوی های قرآنی; ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حضرت یونس(ع) (۳)الگوی های قرآنی; ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حضرت یونس(ع) (۳)الگوی های قرآنی; ۵۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

درآمد

انسان، دارای دو بعد جسمانی و روحانی است.۱ بعد جسمانی او از خاک و بعد روحانی اش (نفس ناطقه) از ناحیه امر حق تعالی۲ می باشد. (وقتی از امر حق تعالی صحبت می کنیم، مخلوقات را بدون واسطه اشیای دیگر و بدون خلقت تدریجی آن مورد نظر قرار می دهیم و خدا، روح را در قرآن این گونه معرفی می کند.) نفس ناطقه، آن هنگام که در سرشت خاکی قرار می گیرد، طبیعت خاکی، او را در کام خود فرو می برد و از آن روح پاک، برای اغراض دنیوی و متاع دنیا بهره می جوید. در این هنگام روح ملکوتی، اسیر عالم خاکی گشته و در چنگال نیروی شهوت و غضب و خیال گرفتار می آید.۳ برای رهایی از چنگال این نیروهای مادی و رسیدن به حق تعالی، معرفت نفس و چیره شدن بر این نیروها و در نتیجه، اعتدال بخشیدن به این قوا لازم است.۴ حضرت یونس۷که پیامبر خدا است، از این قاعده مستثنا نیست. پیامبران، انسا ن هایی هستند که از جنس خاک اند؛ اما روح ملکوتی آن ها به گونه ای با عالم قدس ارتباط برقرار کرده که وحی بر آن ها نازل شده است و برای هدایت مردم، برگزیده می شوند.۵ اما گاهی برای رسیدن به بالاترین درجات قرب، انسان باید بیشتر خود را بشناسد و لغزش ها را تبدیل به فرصت کند و با قبول شدن در امتحانات و ابتلائات الهی، به مقام صالحین نایل اید و حضرت یونس۷این گونه بود.

استغفار

اولین قدم یک سالک برای قرب به حضرت حق، استغفار است. استغفار از ماده «غفر» به معنای «پوشاندن» می باشد و استغفار به معنای این است که بنده از حق تعالی طلب کند که او را از ناپاکی بپوشاند.۶ از برخی روایات چنین برمی آید که استغفار به معنای محو کردن و از بین بردن اثر گناه و اشتباه است. پیامبر گرامی اسلام(ص)فرمود:

لکل داءٍ دواء و دواء الذنوب الاستغفار فانها الممحاه؛۷

برای هر مرضی، دارویی است و داروی گناهان، استغفار است؛ زیرا استغفار، محو کننده گناه است.

این معنا را بعضی از محققان قرآن نیز داشته اند.۸ البته استغفار انبیا فرق می کند؛ چون آنان مصون از هر اشتباه و خطایی هستند و عصمت آنان باعث می شود که دچار هیچ گناه و اشتباهی نشوند. عصمت، ملکه نفسانی قدرتمندی است که همواره در وجود انسان معصوم حضور و ظهور دارد و هیچ نیرویی موجب زوال آن نمی شود.۹ با توجه به «حسنات الابرار سیئات المقربین»، برای رسیدن به بالاترین درجات قرب نیز استغفار لازم است. همانطور که در نوشتار پیشین ذکر شد، غضب حضرت یونس، غضب ممدوح بود؛ اما ادامه آن مورد رضآیت حق تعالی نبود و خروج زود هنگام او نیز از موارد ترک اولی به حساب می آید. به همین سبب، حضرت یونس(ع)استغفار کرد. البته به سبب بی انتهائی مراتب قرب حق تعالی، همه انبیا، استغفار را در تمام مراتب، سرلوحه اعمال خود قرار می دادند و استغفار، سیره انبیا و اولیای الهی بوده است. حضرت رسول اکرم۹در روز ۷۰ بار استغفار می کردند و نیز فرمودند: «بهترین دعاها، استغفار است».۱۰

حضرت یونس۷آن گاه که دید عملی از او سر زده که حق تعالی به سبب توقف و نرسیدن او به مراتب قرب، از وی ناخشنود است و در حقیقت دچار ظلم به نفس شده است، بر طبق آیه «وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللهَ یَجِدِ اللهَ غَفُوراً رَحیماً؛۱۱ کسی که کار بدی انجام دهد یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش کند، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت.» از حق تعالی طلب استغفار کرد.

توبه

توبه، به معنای بازگشت از گناه به سوی پروردگار و پشیمانی از آن است.۱۲ این عمل اخلاقی، بعد از استغفار حاصل می شود: «و أنْ استغفروا ربکم ثم توبوا الیه». به این معنا که سالک ابتدا باید به دنبال محو اثر اشتباه و لغزش باشد و بعد از آن به سوی حق تعالی بازگردد که «انا لله و انا الیه راجعون». توبه نیز مانند استغفار، در قول و عمل حاصل می شود. استغفار و توبه در گفتار، همان ذکر است. از مجرب ترین و مؤثرترین اذکار برای استغفار، همین ذکر یونسیه است: «لا اله الاّ انت سبحانک انی کنت من الظالمین» که از جمله دستورات کلیدی در سیر و سلوک، به ویژه سیره اخلاقی مکتب نجف۱۳ است. در مقاله بعد، آثار این ذکر به شکل مبسوط مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.

اباق (فرار) یا عزلت

حضرت یونس۷بعد از درخواست عذاب، از قوم خویش جدا شد و از ایشان کناره گرفت. این کناره گرفتن، زمینه را برای خلوت گزینی و عزلت۱۴ که از مهم ترین عوامل برای وصول او به قرب حق تعالی بود، فراهم کرد. هنگامی که حضرت یونس۷در کشتی قرار گرفت و دریا متلاطم شد، طبق رسم معمول، ملوانان از اهل کشتی سؤال کردند: آیا بنده ای که از صاحب اختیار خود فرار کرده باشد در کشتی وجود دارد، در این هنگام حضرت یونس۷فرمود: «انا العبد الآبق من المولا؛ من آن بنده ای هستم که از مولایش گریخته است». ملوانان چون او را صاحب جمال و کمال یافتند، قانع نشدند و باز سؤال کردند و حضرت یونس۷همان پاسخ را داد و در آخر پس از چند بار قرعه زدن، حضرت یونس۷خود را در آب افکند.۱۵

در این قسمت از قصه، چند نکته اخلاقی وجود دارد:

۱. خودشناسی

خودشناسی حضرت یونس، که نشان دهنده شدت مراقبت۱۶ او بوده و به سرعت از این ترک اولی آگاه شده و علت این حوادث را به خود نسبت می دهد و برای ملاقات و خلوت با محبوب خود حاضر گشت. اگر سالک، به این درجه از خود شناسی رسید، به مرتبه ای از مراتب صادقان دست می یابد. لازم به ذکر است که سالکان الی الله، باید در سلوک، دارای مقام صدق باشند. صدق، در شش چیز تحقق پیدا می کند. صدق در نیت، صدق در اراده، صدق در تصمیم (عزم)، صدق در وفای به تصمیم، صدق در اعمال و صدق در مقامات دین.۱۷ حضرت امام صادق(ع)در قسمتی از کلامشان در رابطه با صدق فرمودند: «پایین ترین مرتبه صدق آن است که زبان با قلب و قلب با زبان مخالفت نکند».۱۸و البته بالاترین مراتب صدق، همان مرتبه صدیقان است که برخی صالحان به آن نایل می شوند.

۲. شجاعت

شجاعت یک فضیلت اخلاقی است که از قوه غضبیه نشأت می گیرد. علمای اخلاق، شجاعت را حد اعتدال صفت تَهَوّر و جُبْن می دانند.۱۹ شجاعت، صفتی است که پیامبران الهی و اولیای خدا دارای آن بودند. مصداق بارز این صفت اخلاقی، مولای تمام عالمیان، امیرمؤمنان۷است. هنگامی که حضرت یونس۷شرایط را مشاهده کرد، دل به تقدیر الهی سپرد و خواسته حق را اجابت کرد و تن به دل ماهی داد، تا روزگار برگ جدیدی از دفتر صالحان را ورق زند.

خوف و رجا

«خوف» در لغت، مقابل کلمه «امن» است. به این معنا که وقتی انسان ایمن نباشد و احساس ایمنی نکند، خوف بر او مستولی می شود.۲۰

انسان، در این حالت دچار اضطراب و تشویش خاطر است. لازم به ذکر است که خوف با جبن و ترس، متفاوت است؛ چون در خوف، دل سوزی و دل سوختگی موجود است؛ اما در جبن نیست.۲۱ خوف به دو شکل ممدوح و مذموم متصور است. بالاترین حد خوف ممدوح، خوف از حق تعالی است.۲۲

خوف حضرت یونس۷نه برای دنیا و از دست دادن مقام، بلکه به سبب خالقش و معبود یگانه اش است که آیا او را می بخشد؟ آیا می تواند به عالم ملکوت راه یابد؟ آیا مورد رحمت خاصه اش قرار می گیرد؟ زیرا هر کس از خدای خود و مقام و عظمتش بیمناک باشد، دو بهشت در انتظار او است. « و لمن خاف مقام ربه جنتان».۲۳ پس بر مؤمنین لازم است در سلوکشان به سمت حضرت حق، مرتبه ای از خوف را دارا باشند.

راه های تحصیل خوف:

۱. در تقویت ایمان به خدا و تحصیل یقین سعی کند.

۲. درباره روز قیامت، و عظمت و هولناکی آن روز تفکر کند.

۳. به مطالعه زندگی اولیای الهی که از خدا خوف داشتند، بپردازد.

۴. به این نکته توجه داشته باشد که هر لحظه احتمال خطا و خطر در عمل وی وجود دارد؛ پس لازم است همیشه در حال خوف باقی بماند.

البته خوف ممدوح، باید در حالت اعتدال قرار گیرد. چه بسا اگر زیاد شود و ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.