پاورپوینت کامل شیطان شناسی(بخش سوم) ۴۱ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شیطان شناسی(بخش سوم) ۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شیطان شناسی(بخش سوم) ۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل شیطان شناسی(بخش سوم) ۴۱ اسلاید در PowerPoint :

مراحل تأثیر شیطان بر نفس انسانی

اشاره

در ادامه مطالب قبل، در نوشتار حاضر به مراحل تسلط شیطان بر نفس انسان می پردازیم. امید که مقبول درگاه الهی و مورد استفاده خوانندگان ارجمند قرار گیرد.

شیاطین، طی مراحل مختلفی به گمراه کردن نسل بشر اقدام می کنند که از این قرارند:

۱. دعوت از طریق وسوسه و نهیب

وسوسه، از ویژگی های منحصر به فرد ابلیس و شیاطین است که طی آن، بی وقفه با انسان نجوا نموده، او را به انجام کارهای ناشایست تشویق و تحریض می کند. در این میان، برخی انسان ها نیز به مدد شیطان آمده، دیگر افراد را وسوسه می کنند و زمینه گمراهی آنان را فراهم می آورند. البته فراموش نکنیم که وسوسه شیاطین جنی، از وسوسه انسان ها، شدیدتر و قوی تر است؛ زیرا -به تصریح و تأیید عقل و تجربه- آنان از درون و بی وقفه به نجوا با فرد می پردازند و انسان ها از برون.

شیطان در ابتدا به شبهه افکنی و زمزمه قلبی انسان همت می گمارد. اگر فرد، ندای او را اجابت کرد، به القای شبهات و خواسته های خود، در اعماق قلب او می پردازد؛ اما اگر قلب فرد او را نپذیرفت و پند گرفت، شیطان از در ناسزاگویی و دشنام وارد می شود.

شیطان در مسیر وسوسه، این توانایی را دارد که اوهام را بسان حقایق بنمایاند و انسان را به باور این خیالات و عمل کردن به آن ها سوق دهد؛ واقع نمایی اوهامِ بی بهره از واقعیت، از جمله هنرهای شیطان است. قرآن کریم از مرحله بالاتر و شدیدتر وسوسه با تعبیر «مسّ» یاد کرده است.[۱]

۲. نَزْغ (ورود برای فساد و تباهی کارها)[۲]

خداوند متعال در آیه ۳۶ سوره فصلت می فرماید:

و اگر تو را وسوسه ای از شیطان برسد که تو را بشوراند، پس به خدای پناه ببر که او، شنوا و دانا است.[۳]

وسوسه و نجواهای شیطانی، ممکن است به مرحله بانگ و نهیب نیز برسد و نزغ، همان آواز شیطان(استفزاز) برای انسان است:

و از ایشان هر کس را توانستی، با آوای خود تحریک کن و با سواران و پیادگانت بر آن ها بتاز و با آنان در اموال و اولاد، شرکت کن و به ایشان وعده بده و شیطان جز فریب به آن ها وعده نمی دهد.[۴]

راه های مختلفی برای شراکت شیطان در اموال و اولاد مردم وجود دارد. او مردم را به حرام خواری، غصب، تجاوز و رباخواری دعوت کرده، با محصول این اموال باطل و حرام، گوشت تن فرزندان آنان را شکل می دهد، تا در نسل مردم شریک شود؛ از همین روست که قرآن به استعاذه و پناه بردن به خداوند متعال از نزغ شیطان امر کرده است:

وَ إِمَّا ینْزَغَنَّک مِنَ الشَّیطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ إِنَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ؛[۵] و اگر از شیطان، وسوسه ای به تو رسد، به خدا پناه بَر؛ زیرا او شنوای داناست.

البته در این استعاذه، لازم است دو شرط اساسی را مد نظر داشته باشیم:

الف. فوریت: در امر استعاذه، باید بدون تأخیر وارد عمل شد، و الّا با کوچک ترین تأخیر، شیطان بی درنگ موضوع استعاذه را از ذهن انسان می برد. فرد با فراموشی استعاذه، به مرور گناهانش را هم فراموش می کند و مرتب به گناهان و اشتباهاتش افزوده می گردد، تا جایی که نجات و رهایی از آن، بسیار مشکل و سخت می نمایاند. استفاده از حرف ربط«فـَ…» در (فَاسْتَعِذْ) حاکی از همین سرعت و از دست ندادن فرصت است.

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند: «زمانی که آیه «وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکرُوا اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللهُ وَ لَمْ یصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا وَ هُمْ یعْلَمُون»[۶] نازل شد، شیطان به بالای کوهی بنام «ثور» در مکه رفت و با صدای بلندی دیوان و زادگانش را جمع کرد و گفت: «این آیه» نازل شده است. کیست که از پیاده شدن این آیه جلوگیری کند». عفریتی و دیوی از شیاطین گفت: «من از فلان راه، این کار را انجام دهم». شیطان گفت: «تو نمی توانی». عفریت دیگری برای انجام این کار اظهار آمادگی کرد؛ باز شیطان به او گفت: «تو نیز نمی توانی». تا «خناس وسواس» گفت: «من بر این کار آماده ام». شیطان گفت: «از چه راهی؟» گفت: «مردم را وعده می دهم و مطمئنشان می کنم [که گناه شما چیزی نیست و اهمیتی ندارد] تا آلوده به گناه شوند و چون مرتکب گناه شدند، استغفار را از یادشان می برم». شیطان کار او را پسندید و گفت: «تو سزاوار این کار هستی»؛ لذا او را تا روز قیامت مأمور این عمل کرد.[۷]

ب. عملی بودن و اتکا نکردن به استعاذه لفظی: وقتی قلب همچنان بر انجام گناهان اصرار داشته باشد، استعاذه

لفظی و زبانی تأثیری نخواهد داشت.

۳. آمادگی دریافت اوامر شیطان

افراد در تعامل با شیطان، می توانند تا جایی پیش بروند که مخاطب وحی و الهام ابلیس و یارانش قرار گیرند.[۸] زمانی که شخصی در تنفیذ و اجرای اوامر شیطان از او اطاعت کند، به جایی می رسد که پیروی نفس اماره، ملکه وجود او می شود و او را دچار ابتلایی بیش از مرحله پیشین می کند.

در این مرحله، انسان در آستانه هلاکت قرار گرفته و تا جایی پیش می رود که جزء مأموران شیطان، در اشاعه فحشا و منکرات می شود؛ البته حتی درباره چنین شخصی نیز نباید چنین انگاشت که هیچ امیدی به بازگشت او به حق و راه خیر نیست.

پی گیری وسوسه های شیطان، انسان را به جایی می رساند که نه تنها بانگ شیطان را می شنود، بلکه تا آنجا پیش می رود که مخاطب دستورات شیطان برای فحشا و منکرات قرار می گیرد.[۹]

در سه آیه دیگر از قرآن، حرام خواری[۱۰] و خوردن حیوانات حرام،[۱۱] تفرقه و ترک صلح و آشتی[۱۲] از گام های شیطان برشمرده شده است.

۴. اطاعت شیطان

در قرآن آمده است که شیطان پس از سرافکندگی، خطاب به خداوند عرضه می دارد:

قالَ أَرَأَیتَک هذَا الَّذی کرَّمْتَ عَلَی لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلی یوْمِ الْقِیامَهِ لَأَحْتَنِکنَّ ذُرِّیتَهُ إِلاَّ قَلیلاً؛[۱۳] [سپس] گفت: «به من بگو: این کسی را که بر من برتری دادی [برای چه بود]؟ اگر تا روز قیامت مهلتم دهی، قطعاً فرزندانش را – جز اندکی [از آن ها] – منقاد خواهم کرد».

از آنجا که نفس انسان در این مرحله، به نفس اماره به بدی ها بدل شده، مشکل سازتر از مرحله قبلی به شمار می آید. شخص در این مرحله، مطیع بسیاری از اوامر و خواسته های شیطان شده، دستورات آن مسکین فقیر بیچاره را اجرا می کند.

انسان با استفاده از قوه خیال خود، مطالب اطرافش را دریافت و شناسایی می کند؛ از همین رو اقدامات شیطان نیز تنه