پاورپوینت کامل وصف هشیاری؛ بررسی غفلت و عوامل آن در قرآن و حدیث ۶۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وصف هشیاری؛ بررسی غفلت و عوامل آن در قرآن و حدیث ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وصف هشیاری؛ بررسی غفلت و عوامل آن در قرآن و حدیث ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل وصف هشیاری؛ بررسی غفلت و عوامل آن در قرآن و حدیث ۶۲ اسلاید در PowerPoint :

مقدمه

در شمار ۳۹ نشری خُلُق، طبق آیات قرآن کریم، آثاری را برای ذکر برشمردیم که عبارت بودند از: توجه خاص الهی، قرب الهی، آرامش قلبی، رستگاری، دوری از گناه، رفعت منزل، مغفرت و اجر عظیم. واضح است که غفلت، سبب محرومیت از این آثار می شود که خود عقوبتی بزرگ است؛ اما علاوه بر این عقوبت و محرومیت، در آیات قرآن، مستقیماً برای غفلت و نسیان، آثار و عواقبی گفته شده است که در این نوشتار به آن ها می پردازیم. پس از آن، راه های خروج از غفلت را از منظر قرآن کریم بررسی می کنیم و با این بحث، سلسله مقالات «وصف هشیاری» را به پایان می بریم.

آثار غفلت

الف. روی گردانی از آیات الهی

سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِی الَّذِینَ یتَکبَّرُونَ فِی الأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ… ذَلِک بِأَنَّهُمْ کذَّبُواْ بِآیاتِنَا وَکانُواْ عَنْهَا غَافِلِینَ؛ به زودی کسانی را که در زمین به ناحق تکبر می ورزند از آیاتم روی گردان می سازم… این بدان سبب است که آنان آیات ما را دروغ پنداشتند و از آن ها غفلت می ورزیدند.خداوند متعال در این آیه، سرنوشت فرعونیان و سرکشان بنی اسرائیل را چنین بیان می کند که دلیل ایمان نیاوردن آن ها با وجود آن همه معجزات، این است که ما افراد متکبر و خودخواه را که در برابر حق جبهه گیری می کنند، به جرم اعمالشان (تکذیب و غفلت آن ها) از قبول حق، باز می داریم و از آیات خود منصرف می سازیم. در اینجا دو نکته باید مورد دقت قرار گیرد:

نکت نخست. انصراف از آیات و بازداشتن از قبول حق، خاصیت اعمال زشت خود انسان ها است؛ لذا این موضوع، به مسأله جبر، ارتباطی ندارد.

نکته دوم. علامه طباطبایی(ره) در اینکه عبارت «ذلِک» به چه چیز اشاره می کند، دو احتمال را مطرح می کند؛ یکی «سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِی» است بدین معنا که تکذیب آیات و غفلت، سبب می شود که خدا انسان را از آیات الهی روی گردان کند. احتمال دیگر، صفات رذیل آنان (تکبّر و … ) است؛ بدین معنا که تکَبرو سایر رذائل، سبب روی گردانی از آیات الهی است.

احتمال نخست، همان بود که ما بررسی کردیم. اگر احتمال دوم علامه; نیز صحیح باشد، با گفت ما و این اثر از غفلت، منافاتی ندارد؛ زیرا در این احتمال، تکذیب و غفلت، سبب تکبّر و دیگر صفات رذیل آنان است، و از سویی خداوند نیز انصراف از آیات را سزای کسانی معرفی می کند که چنین صفاتی دارند؛ پس در حقیقت، صفات رذیل آنان، سبب انصراف از آیات می شود و خود صفات هم معلول تکذیب و غفلت آنان است. در این احتمال نیز غفلت در نهایت، باعث انصراف و روی گردانی از آیات می شود؛ اما نه به طور مستقیم، بلکه با واسطه. با این توضیح که غفلت، سبب صفات رذیله می شود و صفات رذیله سبب انصراف. در مجموع، این نکته هم بسیار قابل توجه است که از نقش غفلت در ایجاد صفات رذیه آگاه باشیم و نیز بدانیم صفات رذیله باعث عقوبت الهی است.

ب. محرومیت از درک حقیقت و عدم پذیرش هدایت

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُکرَ بِآیاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِی مَا قَدَّمَتْ یدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَی قُلُوبِهِمْ أَکنَّهً أَن یفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَی الْهُدَی فَلَن یهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا؛[۱]کیست ستمکارتر از کسی که به آیات پروردگارش پند داده شد، ولی از آن روی برتافته و کرده های گذشت خود را فراموش کرده است؟ ما بر دل های آنان حجاب و پرده ای افکندیم تا آن را در نیابند و در گوش هایشان سنگینی ای [قرار دادیم]. اگر آن ها را به سوی هدایت بخوانی، هرگز هدایت نخواهند شد.

در این آیه تعبیر به تذکر شده است؛ کنایه از اینکه تعلیمات انبیا از قبیل یادآروی حقایقی است که به طور فطری در اعماق روح انسان وجود دارد. در این آیه، منظور از آیات پروردگار، قرآن است و اعراض از آن، به معنای عدم تدبر در قرآن است.

در اینجا غفلت به معنای نسیان آمده است که نقطه مقابل تذکر می باشد. منظور کسی است که در نسیان به سر برد و گناهان خود را که موجب کیفر او هستند، فراموش کند؛ در نتیجه خداوند حس تشخیص و قدرت درک را از او گرفته و این مجازات به سبب «ما قدَمت یداه» و اعمال پیشین خود اوست؛ به عبارت دیگر، همان اعمال زشت گنه کاران تبدیل به پرده و سنگینی بر دل و گوش هایشان شده است. در آخر، خدا پیامبر اکرم(ص) را از ایمان آوردن آنان مأیوس می کند و با عبارت «لن یهتدوا» که دلالت بر نفی ابد می کند، ایمان آوردن آنان را منتفی می داند.

خوشا به حال مؤمنانی که گناهان خود را فراموش نمی کنند و پیوسته خطای خود را نصب العین خویش قرار می دهند و به تعبیر قرآن، به پروردگارشان چنین عرضه می کنند: «پروردگارا! [دعوت تو را] شنیدیم و اطاعت کردیم. آمرزش تو را [خواهانیم] پروردگارا! و بازگشت به سوی تو است… پروردگارا! ما را مؤاخذه نکن، اگر نسیان و خطایی از ما سر زد…»(سوره بقره:۲۸۵و۲۸). چنین مؤمنانی، از عقوبت غفلت در امان هستند.

ج. قرار گرفتن در معرض فراموشی پروردگار

با بررسی آیات قرآن به این نتیجه می رسیم که این اثر، محصول دو نوع غفلت است که به ذکر هر دو نوع می پردازیم:

نوع اول. فراموشی خدا

الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمُنکرِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیقْبِضُونَ أَیدِیهُمْ نَسُواْ اللهَ فَنَسِیهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ؛[۲]

مردان و زنان منافق، از یکدیگرند؛ به کار ناپسند وامی دارند و از کار پسندیده باز می دارند و دست های خود را [از انفاق] می بندند. خدا را فراموش کردند، خدا هم فراموششان کرد. در حقیقت، منافقان همان فاسقانند.این آیه در مورد منافقان است و چند وصف از آنان را برمی شمرد؛ از جمله آنکه آنان خدا را فراموش کرده اند، و خدا هم آن ها را فراموش کرده است. باید توجه داشت که نسبت دادن فراموشی به خداوند، به معنای فراموشی واقعی نیست؛ بلکه به این معناست که خدا هم با آن ها معامله فراموشی کرده، آن ها را از برکات و توفیقات و مواهب خود فراموش و محروم می کند.

مطلب دیگر اینکه در آیه، فراموشی پروردگار را با «فاء تفریع» آورده و این مطلب به این معناست که فراموشی پروردگار نتیجه فراموشی آن ها است. در تفسیر عیاشی ذیل این آیه روایتی را از حضرت امیرالمؤمنین(ع) نقل می کند که قابل توجه است: قَالَ عَلِی (ع) فِی قَوْلِ اللهِ «نَسُوا اللهَ فَنَسِیهُمْ»: فَإِنَّمَا یعْنِی أَنَّهُمْ نَسُوا اللَّهَ فِی دَارِ الدُّنْیا فَلَمْ یعْمَلُوا لَهُ بِالطَّاعَهِ وَ لَمْ یؤْمِنُوا بِهِ وَ بِرَسُولِهِ فَنَسِیهُمْ فِی الْآخِرَهِ أَی لَمْ یجْعَلْ لَهُمْ فِی ثَوَابِهِ نَصِیباً فَصَارُوا مَنْسِیینَ مِنَ الْخَیرِ؛[۳]

[حضرت] علی(ع) دربار گفت خداوند که «خدا را فراموش کردند؛ پس خدا نیز آنان را فراموش کرد» فرمود: «همانا مقصود، این است که آنان خدا را در سرای دنیا فراموش کردند و طاعت او را انجام ندادند و به او و فرستاده اش ایمان نیاوردند؛ پس خدا نیز آنان را در آخرت فراموش خواهد کرد؛ یعنی برای آنان هیچ بهره ای از ثواب الهی قرار نخواهد داد؛ پس آنان نسبت به خیر، فراموش شده خواهند بود».

نوع دوم. فراموشی آخرت

وَ قیلَ الْیوْمَ نَنْساکمْ کما نَسیتُمْ لِقاءَ یوْمِکمْ هذا وَ مَأْواکمُ النَّارُ وَ ما لَکمْ مِنْ ناصِرین؛[۴]به آن ها گفته می شود: امروز فراموشتان می کنیم؛ همان گونه که دیدار امروزتان را از یاد بردید. جایگاه شما آتش است و برای شما هیچ یاری گری نیست. همان گونه که در آیه قبل هم اشاره شد، فراموشی برای پروردگار، بی معنا است و این تعبیر، کنایه از بی اعتنایی و نادیده گرفتن شخص است و اینکه آن ها را از مواهب خود محروم می سازد؛ پس کسی که قیامت را فراموش کند و در دنیا خود را برای آن روز آماده نکند، باید بداند که در قیامت، مورد الطاف پروردگار قرار نمی گیرد و خداوند، او را در شداید و اهوال قیامت، وامی گذارد.

د. قرار گرفتن در معرض خود فراموشی

وَلَا تَکونُوا کالَّذِینَ نَسُوا اللهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِک هُمُ الْفَاسِقُونَ؛[۵]و مانند آنان مباشید که خدا را فراموش کردند؛ پس او [نیز] آنان را دچار خودفراموشی کرد. آنان همان فاسقانند.قرآن صریحاً می گوید فراموش کردن خدا، سبب خودفراموشی می شود؛ چرا که با فراموشی پروردگار است که انسان غرق در لذات دنیایی می شود و از هدف آفرینش خود غافل می گردد و لیاقت ها و استعدادهای ذاتی خود را فراموش می کند. چنین شخصی به کارهایی اقدام می کند که با هویت انسانی اش سازگاری ندارد و به جای اعتماد به پروردگار، به نفس خود اعتماد می کند و به جای امیدواری به پروردگار، به اسباب ظاهری و به غیر پروردگار تکیه می نماید.

در تفسیر صافی ذیل این آیه چنین آمده است: «نسوالله» نسوا حقه «فانساهم انفسهم» فجعلهم ناسین لها حتّی لم یسمعوا ما ینفعها و لم یفعلوا ما یخلّصها؛[۶]«نسواالله» یعنی حق خداوند را فراموش کردند و «فأنساهم أنفسهم» یعنی خداوند، آن ها را فراموش کنند خودشان قرار داد، تا آنکه آنچه برایشان سودمند است، نشنوند و آنچه باعث خلاصی آن ها است، انجام ندهند.

ه. محرومیت از نعمت ها

فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَیهِمْ أَبْوَابَ کلِّ شَیءٍ حَتَّی إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَهً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ؛[۷] پس چون آنچه را که بدان داده شده بود فراموش کردند، درهای هر چیزی [هر نعمتی] را بررویشان گشودیم، تا هنگامی که به آنچه داده شده بودند، شاد گشتند، ناگهان آنان را گرفتیم و یکباره وامانده و نومید شدند.

این آیه به این مطلب اشاره دارد که پس از اینکه سختگیری ها [مانند تنگی معیش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.