پاورپوینت کامل چشمه زلال؛ ظاهر و باطن ۶۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چشمه زلال؛ ظاهر و باطن ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چشمه زلال؛ ظاهر و باطن ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل چشمه زلال؛ ظاهر و باطن ۶۰ اسلاید در PowerPoint :

برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری حفظه الله

اشاره

یکی از مباحث کلیدی در اخلاق و تربیت، بررسی تأثیرات متقابل نفس بر عمل و عمل بر نفس در وجود انسان است که شناخت این تأثیرات و چگونگی آن ها کمک شایانی به اصلاح نگرش ما به مقوله تهذیب و تزکیه می کند. برای بررسی این موضوع از دقت نظرهای استاد گرامی، حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری حفظه الله بهره برده ایم که طی مقاله زیر در اختیار خوانندگان نشریه قرار می دهیم؛ به امید آنکه مورد استفاده عزیزان قرار گیرد.

بررسی تأثیرات متقابل نفس و عمل

ورودی و خروجی روح

بر اساس ترکیبی که در خلقت انسان به کار رفته، میان روح و جسم وی ارتباطاتی تعریف شده است. وجود انسان یک سری ورودی و خروجی هایی دارد؛ برای مثال، گوش یا چشم یا حس چشایی و.. . از ورودی های نفس است. همچنین رفتارهای انسان، از جمله حرف زدن، برخی نگاه ها و سکوت های انسان، از خروجی های اوست. چشم از حیثی، ورودی و از حیثی، خروجی دارد.

پشت این حواس خمسه، یک نفس و روحی هست که آن نفس و روح، هم محل ورود و ذخیره سازی این ورودی ها و هم محل صدور خروجی ها می باشد. وقتی من صحبت کسی را می شنوم، گوش من به دلم، وارداتی دارد؛ یعنی صحبت او را به دل من منتقل می کند. از طرفی هر صحبتی هم که از حنجره من خارج می شود، خروجی روح من است و نفس و روح من متکلم، بر کمیت و کیفیت کلام، تأثیر مستقیم دارد.

حرف، وقتی از حنجره بیرون می آید، دقیقاً نشان می دهد که این روح و نفسی که پشت این کلام و محل صدور این کلام است در چه وضعیتی قرار دارد. از حضرت امیر(ع) نقل شده که فرمودند: تَکلّموا تُعرَفوا؛ فإنّ المَرءَ مَخبوءٌ تَحتَ لِسانِهِ؛[۱]سخن بگویید، تا شناخته شوید؛ زیرا آدمی در زیر زبان خود، پنهان است.

کلام و همه خروجی های انسان نشان می دهد که پشتوانه دارد یا ندارد؟ پشتوانه اش وصل به نور یا وصل به ظلمت است؟ خصوصیات نفسانی این متکلم چگونه است؟ آیا محاسبه گر است؟ اهل دقت است؟ اهل ایمان است؟ اهل مراعات است؟ اهل شهوت است؟ همه این ها با همین منفذ خروجی نفس می تواند مشخص و درجه بندی شود. البته ممکن است این نگاه برای امثال ما حاصل نشود.

نفس انسان حتی بر ورودی هایش هم اثرگذار است. هرچه انسان اسیر نفس می شود، روی وارداتش هم تأثیر می گذارد. اگر من خودم اسیر اوهام باشم، اسیر نفس و خیالات و شیطنت باشم، پرده ای به گوشم می خورد. در نتیجه، گوینده ای دارد از منبع نور حرف می زند، اما من تشخیص نمی دهم. دیگری دارد از منبع ظلمت حرف می زند، و من تشخیص نمی دهم. چرا؟ به سبب اینکه این قیدی که خودم از شهوات در روح و نفسم زدم، روی همه ورودی ها و همه خروجی ها اثر می گذارد.

حواس، فیلتری هستند که وارداتی برای ما به سوغات می آورند و صادراتی هم دارند. عبد مؤمن، با یک سکوت یا با یک کلام، مشخص می شود که چه کاره است. اهل نفس است؟ بازی می کند؟ دنیاطلب است؟ دورنگی دارد؟ خودش را آلوده می کند؟ فضا را آلوده می کند و سرش را زیر برف می کند یا نه؟ صدق و صفا و خلوص هم خودش را نشان می دهد. از کلامش پیداست، از سکوتش هم پیداست. هم برای خود انسان پیداست هم برای اهلش. سکوت مؤمن با مؤمن دیگر خیلی متفاوت است. گردن کج کردن و حالت های معنوی به خود گرفتن، فایده ندارد. بعضی ها هستند درونشان پر از شلوغی است؛ اما ظاهرشان را آرام و ساکت نشان می دهند. این فایده ای ندارد. خداوند این را نمی خواهد. نفس باید در مقاطع حساس، از آلودگی پاک باشد. خشوع، حالتی است که در دل مستولی می شود، نه به گردن کج کردن. سکوتی که خدای متعال نصیب کند، با واردات صحیح و پر از فکر و حکمت است.

روایات در این باره قابل توجه است. از حضرت امیر المؤمنین(ع) نقل شده که فرمودند: العَینُ بَریدُ القَلبِ؛[۲]نگاه، قاصد دل است.یعنی چشم ها به دنبال همان چیزهایی می روند که دل ها می خواهند. این همان تأثیر نفس و دل بر واردات را می رساند. همچنین در روایت دیگری دارد که: القَلبُ مُصحَفُ البَصَرِ؛[۳]دل، کتابِ دیده است.ابن روایت، تأثیرپذیری نفس و روح از ورودی ها را می رساند.

نمونه ای از تأثیر نفس بر ورودی ها

اگر صفاتی را که در نگاه مؤمن هست، جمع آوری کنیم، به یک مرکز ختم می شود؛ یعنی ممکن است برای نگاه مؤمن صدگونه سفارش شده باشد؛ ولی همه بر این پایه استوار است که نگاه، یک خروجی دارد که نوع نگاه و نوع نگرش است. یک نفر به برگ درخت نگاه می کند (که این، خروجی چشم او است)و می گوید:

هر گیاهی که از زمین روید وحده لاشریک له گوید

این یک نگاه توحیدی است. نفس و روح نورانی بر این نگاه تأثیر گذاشته و آن را به نگاه توحیدی تبدیل کرده است. یک نفر دیگر به همین برگ نگاه می کند و فقط باد و حرکت برگ را می بیند. همین نگاه برای اولی، توحید را به همراه دارد و برای دومی، یک حرکت فیزیکی را تداعی می کند. تأثیرات نفس بر ورودی ها، مراتب مختلف دارد.

چه ورودی های انسان به باطن و چه خروجی های او از باطن، باید از قیود نفسانی درآید، تا جواب بدهد و منشا برکت شود. وقتی انسان از قیود نفسانی در آمد، به جایی می رسد که حتی اگر خروجی نداشته و ساکت و آرام نشسته باشد، برای دیگران خیر و برکت به دنبال دارد. دل آدمی حتی در حین سکوت هم می تواند مؤثر باشد. برخی خوبان که منبع حیات هستند، حتی سکوتشان عدم تکلم نیست؛ بلکه سکوتشان هم مثل تکلمشان، پرخیر و برکت است.

آقا امیرالمؤمنین(ع) در خطبه متقین، سکوت متقین را هم با سکوت بقیه، متفاوت می دانند.[۴] سکوت بقیه، همان عدم تکلم است؛ اما سکوت این ها، پشتوانه ای از حیات دارد؛ لذا وقتی سکوت می کنند، وارد خودشان می شوند. خودشان را پیدا می کنند؛ در حالی که دارای حیات و سیلان هستند.

نتیجه سیال شدن نفس

یکی از مراحل طریق هم همین است که نفس از انجماد درآید. وقتی نفس از انجماد درآمد و سیال و لطیف شد، بر ورودی ها و خروجی های خود، تأثیر مثبت می گذارد و تأثیر و تأثراتی را که نفس بر عمل و عمل بر نفس می گذارد احساس می کند و می تواند مراقبه بیشتری داشته باشد. ما باید نفس خود را گرم و سیال و روان کنیم. وقتی حالت گرمی و سیالی برای نفس حاصل شد، حالت فکر به انسان دست می دهد. در این موقع است که وقتی انسان سکوت می کند، تازه درهای فکر بر روح، باز می شود. در این حالت است که انسان همسایه الهامات می شود؛ منتها با ابزار علمی دقیق. الهام، یک اتفاق بی ضابطه و به اصطلاح، فله ای نیست؛ بلکه بر قواعدی مشخص و معین استوار است.

علت انجماد نفس

یکی از چیزهایی که نفس را سخت کرده، به سمت حجریت و انجماد می برد، کثرات خیالی است. کثرات خیالی هر چه بیشتر می شوند، نفس انسان را سخت تر می کنند. چرا؟ به سبب اینکه ما آنچه در اجتماع می بینیم تبدیل به خیالات نفسانی شده، در ما متراکم و زیاد می گردند و واردات قلبی می شوند. این واردات، تأثیرات منفی دارند. این کثرات موهومه، انسان را به سمت سختی و انجماد می برند و این انجماد، به سمت حجریت می رود. این همه نهی هایی که در کتاب و سنت در مورد کنترل نگاه و همه ورودی های به نفس شده است، مبتنی بر حساب و کتاب های دقیقی بوده، تا انسان نصیبی پیدا کند.

این مسأله بسیار مهمی است که ما از کانال های حس های خدادادی که باید استفاده می کرده ایم، واردات مسموم مادی دنیاپرستانه را به قلبمان سرایت دادیم؛ یعنی چشم من که قرار داده شده تا مُدرَکات صحیح معنوی معرفتی داشته باشد، چیزهای نامیزان و ناجور به قلبم وارد کرده است. تصاویر اذیت کننده و پرضرر، وارد قلب من نموده است. این تصاویر، به دل رفته، انباشته می شوند و بعد، این ها به تولید می رسند. آن و قت دل را سخت می کنند. وقتی دل را سخت کردند، کار بسیار سخت می شود. با دل سخت، دیگر نمی توان واردات زیبا و لطیف و نگاه توحیدی داشت. افعال و صادراتی هم که از دل و نفس منجمد صادر می شوند، صادرات مطلوبی نیستند و معیوب و فاسد خواهند بود.

راه رسیدن به سیالیِ نفس

یکی از راه های بسیار مؤثر برای رسیدن به سیالی و لطافت نفس، متذکر بودن و استفاده از اذکار است. اصل برکت ذکر و شروع ذکر، برای همین است که نفس از انجماد خارج شود. نفس های ما، جامد و سخت است. وقتی انسان به ذکر مشغول می شود، خاصیتش این است که از کثرات خیالی به یک سمت واحد حرکت می کند. حالا غیر از آثار و برکات خاصی که هر ذکر احیاناً داشته، یکی از خاصیت های اصل ذکر گفتن این بوده که بر اثر توجه و اشتغال به ذکری خاص، نفس از کثرات خیالیه، متوجه به زاویه واحدی می شود. وقتی نفس متوجه یک زاویه شود، برکات بسیاری نصیبش می شود.

راه های ایجاد و تقویت خشوع

منظور از جِبِلیّت و حَجَریّت نفس، همان حالت غلظت و سختی و سنگینی نفس است که برخی از ارباب لغت نیز به آن اشاره کرده اند.[۵] چند چیز است که این حجریت انسان را لطیف می کند و نقطه مقابل آن را که خشوع است به ارمغان می آورد.

۱.ارتباط با قرآن

یکی از راه های رسیدن به خشوع، ارتباط با قرآن، درک مفاهیم معنوی و معرفتی قرآنی و فهمیدن لطائف آن است. خود قرآن می فرماید: لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.