پاورپوینت کامل تحفه قدسی؛ مهربان تر از پدر ۳۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تحفه قدسی؛ مهربان تر از پدر ۳۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تحفه قدسی؛ مهربان تر از پدر ۳۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تحفه قدسی؛ مهربان تر از پدر ۳۷ اسلاید در PowerPoint :
مقدمه
جناب سیدبن طاووس; در کتاب مهجّ الدعوات[۱] از حضرت امیرالمؤمنین(ع) دعایی نقل کرده که بیان گر لطف، عنایت و فریادرسی اهل بیت: است. طبق روایت، این دعا حاوی اسم اعظم الهی و از مختصات اهل ایمان و ولایت است که آثار و برکات ویژه ای دارد؛ از جمله برآورده شدن حاجات، آمرزش گناهان، برطرف شدن همّ و غم، شفای بیماری و ایمنی از شرّ شیطان. البته تحقق این آثار، در گرو شرایطی است که برخی از آن ها در ضمن این حدیث بیان شده است. این دعا در منابع دعایی از جمله مفاتیح الجنان با نام هایی همچون «مشلول»، «الشاب المأخوذ بذنبه» و… ذکر شده؛ اما ماجرای صدور این روایت، ذکر نشده است. از آنجا که جریان صدور این دعا بسیار آموزنده و حاوی نکات قابل توجه است، تحف قدسیِ این شماره را به نقل جریان صدور این دعا اختصاص داده، از نقل متن دعا خودداری می کنیم.
حکایت جوان مشلول
حضرت امام حسین(ع) فرموند: من با پدرم، علی بن ابی طالب(ع) در شبی تاریک که نور کمی بود، مشغول طواف کعبه معظّم بودم؛ در حالیکه هیچ کس در طواف نبود و جماعت زوّار خوابیده بودند. همه چشم ها در خواب بود که ناگاه آواز ناله شخصی را شنیدیم که به کعبه پناه آورده، طلب فریادرسی می کرد. او با آواز بسیار حزینی از دل پردرد می نالید و زاری می کرد و این شعر را می خواند:
یا مَنْ یجِیبُ دُعَاءَ الْمُضْطَرِّ فِی الظُّلَمِ
یا کاشــِفَ الضُّرِّ وَ الْبَــلْوَی مَعَ السَّقَمِ
ای کسی که دعای بیچارگان را در شب تاریک، پاسخ می دهد* ای برطرف کننده سختی ها و گرفتاری ها و بیماری ها.
قَدْ نَامَ وَفْدُک حَوْلَ الْبَیتِ وَ انْتَبَهُوا
یدْعُو وَ عَینُک یا قَیومُ لَمْ تَنَمْ
مهمان هایت در گرد خانه ات خوابیده اند و بیدار شدند * دعاکنندگان و حال آنکه چشم تو ای خدای قیوم به خواب نرفته است.
هَبْ لِی بِجُودِک فَضْلَ الْعَفْوِ عَنْ جُرْمِی یا مَنْ أَشَارَ إِلَیهِ الْخَلْقُ فِی الْحَرَمِ
به جود خود، بر من تفضل کن و عفو از جرمم را به من عطا نما* ای کسی که آفریدگانِ در حرم، به او اشاره کرده [و روی آورده]اند.
إِنْ کانَ عَفْوُک لَا یلْقَاهُ ذُو سَرَفٍ فَمَنْ یجُودُ عَلَی الْعَاصِینَ بِالنِّعَمِ
اگر عفو تو چنان باشد که صاحبان گناه، به آن نرسند* پس کیست که بر گناهکاران نعمت ببخشد [و آنان را عفو کند]؟پدرم به من فرمود: «یا ابا عبد الله! آیا آواز ناله این شخص را شنیدی که از گناه خود می نالد و از پروردگار خود فریادرسی می طلبد؟» گفتم: «بلی؛ شنیدم». فرمود: «ملاحظه کن و آن شخص را بجوی. شاید او را ببینی».
من در آن شب تاریک می گشتم و در میان خوابیده ها او را می جستم. چون به میان رکن عراقی و مقام ابراهیم(ع) رسیدم، شخصی را دیدم که به نماز ایستاده است. گفتم: «سلام بر تو ای بنده خدا که به گناه خود اقرار داری و به خدای خود پناه آورده ای و آمرزش گناهان خود را از خدای متعال می طلبی. بیا به نزد پسر عموی پیغمبر خدا(ص) که تو را می طلبد».
او در سجود شتاب کرد و تشهّد و سلام داد و سخن نگفت و اشاره کرد که پیش باش. پس من پیش افتادم و آن شخص در پی من آمد، تا آنکه به خدمت حضرت امیرالمؤمنین(ع) آمدیم.گفتم: «این است آن شخص که ناله می کرد». امیرالمؤمنین(ع) نگاه کردند و دیدند که آن شخص، جوانی است بسیار خوش ر و با جامه های بسیار پاکیزه. پس فرمود: «ای جوان! تو از کدام قبیله ای؟» گفت: «از بعضی اعراب». پس فرمودند: «حال تو چیست و گریه و زاری تو بهر چیست؟»
آن جوان گفت: «چگونه خواهد بود حال کسی که عاق پدر خود باشد؛ با او بی ادبی نموده و به تنگی و انواع بلاها و اقسام مصیبت ها گرفتار شده باشد؟! او را حسرت و ناامیدی فرو گرفته باشد و دعای او مستجاب نشود؟»
حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «از چه روی حال تو چنین شد؟»جوان گفت: «من در میان قبیله خود پیوسته به لهو و لعب مشهور، و دائماً به نافرمانی و طرب، مشغول بودم و همیشه در ماه رجب و شعبان، مرتکب نامشروع و عصیان می شدم. هیچ ملاحظه نمی کردم و پروایی از خدا نداشتم. پدری بسیار مهربان داشتم که مرا از افتادن در مصیبت های دنیا منع می کرد و از عقوبت و عذاب آتش آخرت می ترساند. پدرم می گفت: «بسا باشد که روزها و شب ها از تو شکوه کنند و ماه ها و سال ها از دست تو فریاد برآورند و از گناهان تو فرشتگان بزرگ به تنگ آیند. تاکی چنین می کنی و چرا این قدر مرتکب گناهان می شوی؟». هر گاه پدرم در نصیحت، پافشاری می نمود و در موعظه من مبالغه می کرد، او را منع و آزار می نمودم و بر او حمله می کردم و او را کتک می زدم. روزی از او زری را طلبیدم که آن را از من پنهان کرده بود. چون آن را مضایقه کرد، خود رفتم که بردارم و آن را در مصارفی خرج کنم که همیشه مشغول به آن بودم. چون پدرم خواست از من جلوگیری کند و نگذارد آن را بردارم، من پدر خود را زدم و دست او را پیچاندم و آن زر را از دست او بیرون آوردم و رفتم. چون پدرم خواست به دنبال من بیاید، دست های خود را بر زانوی خود گذارد که از جای برخیزد؛ اما از شدت آزار و دردی که به او رسانده بودم، نتوانست از جای خود حرکت کند؛ پس شعرهایی را خواند…[که مضمون آن، شکایت از پسر به درگاه خدا و نفرین او بود].
پس پدرم به خدا سوگند یاد کرد که به خانه خدا رود و شکوه من نماید و بر من نفرین کند. پس چند روز، روزه گرفت و چندین رکعت نماز گزارد و نفرین کرد. او بر شتر خود سوار شد و بیرون رفت و بیابان ها و رودخانه ها را طی کرد و بر کوه ها بالا و پایین آمد، تا آنکه در روز حج اکبر به مکه معظّمه رسید. پس، از شتر خود پایین آمده، متوجّه خانه خدا شد؛ و طواف خانه نمود و سعی صفا و مروه کرد و بعد از آن، به پرده های کعبه چسبید و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 