پاورپوینت کامل گفتگوباآیت الله حسن ممدوحی کرمانشاهی;رخ یار در آینه ۳۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفتگوباآیت الله حسن ممدوحی کرمانشاهی;رخ یار در آینه ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتگوباآیت الله حسن ممدوحی کرمانشاهی;رخ یار در آینه ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتگوباآیت الله حسن ممدوحی کرمانشاهی;رخ یار در آینه ۳۳ اسلاید در PowerPoint :

۱۴

اشاره:

سخن گفتن از وحی و پرداختن به رابطه زمین و آسمان، همیشه برای مومنان شیرین و جانفزا بوده است. این سؤال در ذهن و ضمیر مخاطبان وحی الهی دائم در رفت و آمد است که حضرت باری تعالی چگونه و از چه راهی با پیامبران گفته است.

از جانب دیگر کسانی از راز گونگی وحی برای رسیدن به مقاصد خود دستمایه ها قرار داده اند و در مسیر تشنگی دوستداران معارف الهی سراب ها ساخته اند.

برای پرسیدن و شنیدن از وحی و راز آن در این شماره با استاد فرزانه آیت الله حسن ممدوحی کرمانشاهی، هم کلام شدیم. این دفتر هم چنان باز است . امید که در شماره ای دیگر مثنوی دیگری از آن بسازیم.

در ابتدا از وحی و چگونگی ارتباط با عالم مافوق طبیعت و ضرورت آن در حیات معنوی انسان صحبت بفرمایید.

آنچه ما از عالم طبیعت به وسیله یکی از حواس ادراک می کنیم تمام حقیقت عالم نیست و این چنین نیست که آنچه ما به وسیله یکی از حواسمان درک نکنیم در خارج نباشد. محصور کردن حقایق عالم به محسوسات و ملموسات، از تعمق نداشتن و گرایش مادی فکر ناشی می شود. فکری که در حول و حوش ماده دور می زند و خیال می کند حقیقت همین است. ما به بسیاری چیزها در عالم هستی معتقدیم؛ در حالی که محسوس و مادی نیستند، مثل علوم ریاضی که ما به مسائل آن واقفیم؛ اما هرگز نمی توانیم اینها را امور مادی بنامیم. دو دو تا می شود چهار تا، این یک قاعده و امر ثابت کلی و لایتغیر است. بسیاری از مسائل اخلاقی را باور داریم. ما انسان خشن شرور جانی متجاوز را خبیث و دارای نقص و از درجه انسانیت ساقط می دانیم، پس معلوم می شود مسئله انسانیت غیر از مسائلی است که فقط با اجتماع نظام سلولی حاصل شود. بنابراین ورای اینها حقیقتی وجود دارد که حقیقت مجرد است و انسان با آنها زندگی می کند. خوبی و بدی اشخاص را با چشم نمی توان دید، عالم بودن و با تقوا بودن انسان را با چشم نمی توان دید. اینها مسائلی هستند که وجود دارند و کسی شکی در وجود آنها ندارد. گاهی اوقات برای انسان حالاتی پیش می آید و خود دارای دقت نظری است که مطالب و حرف هایی را بدون داشتن مقدمات برهانی می فهمد یا حدسیات و واقعیاتی که انسان به سرعت به آنها پی می برد، بدون آنکه از قبل مقدمه ای برهانی بر او اقامه شود، اینها مسائلی است که کسی نمی تواند آن را انکار کند. وقتی ما فهمیدیم ورای نظام محسوسات، حقایقی وجود دارد که از دایره دید و شعور مادی ما خارج است، همین کافی است که نتوانیم حقایق ماوراء طبیعت را انکار کنیم.

تمام مذاهب (یهودی و مسیحی و…) به اتفاق، معتقدند رابطه پیامبر آنها با خدا، همانند رابطه طبیعی با مردم نبوده است و پیامبر حرف ها را از مجرای آن رابطه متعالی، به وسیله وحی یا به وسیله ملائکه دریافت کرده است و هرگز چنین رابطه ای را طبیعی و مادی و از سنخ رابطه های عادی نمی دانند والا معنی ندارد میلیاردها جمعیت در برابر یک فرد به نام عیسی علیه السلام در قرن ها پیش خاضع باشند و آن فرد، فردی عادی و معمولی باشد که معلوماتش را از مبادی معلومات ما گرفته باشد و مدارج علمی او هم از نوع مدارج علمی ما باشد. اینها افراد ممتازی هستند و امتیازشان به ارتباط آنها با ماوراء طبیعت است. همه اینها معتقد به وجود ملائکه و ارتباط با آسمان و حقایق غیر طبیعی هستند والا اگر بنا بود آنها مثل ما باشند، پیروی یهودیان و مسیحیان از حضرت موسی و عیسی علیهما السلام معنا نداشت. آنها معتقد به مبدا هستند و در این زمینه متفکران مسلمان صدها هزار جلد کتاب نوشته اند و کتابخانه ها پر از این مفاهیم و حقایق است. ما نمی توانیم یکباره و با اطلاعات بسیار محدود تمام اینها را انکار کنیم. انکار وحی الهی، سخن گفتن در نهایت جهالت است. این سخنان مساوی است با قد علم کردن در مقابل عالم و تمام مکتب های جهانی، در مقابل صدها هزار جلد کتابی که مورد احترام و اعتقاد همه امت های الهی است. منشا این حرف ها یا سیاسی است و هدف، بی اعتقاد کردن مردم است. بی اعتقاد کردن مردم به این صورت است که مردم احساس پوچی کنند و در نهایت، لغو بودن همه چیز را موجب می شود و هیچ کس نمی تواند به هیچ چیز اعتماد کند. اینها افرادی هستند که مردم را بی خرد و تهی می دانند و با تبلیغ غلط، مردم را از خردورزی و تعمق دور نگه می دارند.

یا این حرف ها از روی جهالت و بی خبری است. یک نفر خیال می کند به تنهایی می تواند در مقابل صدها هزار جلد کتاب و در برابر اعتقادات میلیاردها انسان بایستد و اگر به او بگویند می توانی برای این مسئله التزام قطعی بدهی هرگز التزام قطعی نمی دهد و اگر بگویند یک نفر را می آوریم که اگر این مسئله را برای تو ثابت کند در آن صورت مجرم هستی، هرگز زیر بار نمی رود.

گفته می شود کلمات و مثال های قرآن، کلمات و مثال های خدا نیست و پیامبر با توجه به زمان و مکان خودش آنها را در قرآن آورده است. پیامبر پیام را از عالم والا گرفته و در آن دخل و تصرف کرده است. مثلا خداوند به شتر مثال نزده، پیامبر چون با شتر سر و کار داشته است آن را در قرآن آورده است.

قرآن چیزی است که