پاورپوینت کامل جنبه های فرهنگی در ترجمه قرآن۱ ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جنبه های فرهنگی در ترجمه قرآن۱ ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جنبه های فرهنگی در ترجمه قرآن۱ ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جنبه های فرهنگی در ترجمه قرآن۱ ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint :
۱۴
چکیده
این مقاله، ترجمه فصلی از کتاب ترجمه و مذهب: ترجمه ناپذیری امر مقدس است. نویسنده در این مقاله، رویکردی ساده و قابل فهم برای خوانندگان غیرعرب زبان به ویژه مخاطبان انگلیسی زبان ارائه داده است. از این رو، زبانی که برای ادای مطلب خود اختیار کرده و عناوینی که در خصوص سخت ترجمه پذیری قرآن بیان کرده، در چشم خوانندگان ایرانی آشنا با قرآن در نگاه نخست، ساده به نظر می آید؛ اما اگر در ذهن بیاوریم که مخاطب اصلی عبدالرئوف، مخاطبان با فرهنگ و زبانی خاص است، آنگاه پذیرش زبان ساده مقاله دشوار نخواهد بود. عبدالرئوف در این مقاله، سخت ترجمه پذیری قرآن را عمدتاً در سطوح و جنبه های فرهنگی بررسی می کند. حسین عبدالرئوف، استاد عراقی الاصل دانشگاه لیدز انگلستان است که تاکنون مقاله ها و کتب متعددی درباره قرآن به چاپ رسانده است. از جمله کتاب های او سبک شناسی قرآنی است که ترجمه آن به پایان آمده و به زودی منتشر می شود. .
مقدمه
مسلمانان براین باورند که قرآن سخن خداوند است. از این رو، پیام وحیانی آن به مرزهای جغرافیایی شبه جزیره عربستان محدود نشده و تمام انسان ها از هر نژاد و زبانی را در بر می گیرد. بنابراین، پیام قرآن انتشار نمی یابد جز آنکه باید زبان و فرهنگ آن را به دقت و امانت به سایر زبان ها ترجمه نمود. به زعم پژوهشگران مسلمان، قرآن ترجمه ناپذیر است چرا که معجزه ای زبانی است که معانی متعالی آن به تمامی در فهم انسان نمی گنجد. از این رو در ترجمه با عنوان هایی مانند «معنای قرآن» یا «پیام قرآن قرآن» روبه رو می شویم؛ اما لفظ قرآن در عناوین این ترجمه ها نیامده است. از نظر محققان مسلمان، قرآنِ به زبان لاتین به هیچ وجه نمی تواند جایگزین قرآنِ به زبان عربی شود چرا که به زعم آنان، ترجمه، خیانت و رونوشتی دانی از متنی عالی است (بسنت و لفور،۲ ۱۹۹۸:۲۵) و البته این محققان حق دارند نگران باشند.
قرآن [که] در بافت فرهنگ عربی نازل شده است؛ بافتی که به چشم مخاطبان زبان مقصد خارج از شبه جزیره عربستان، بافتی کاملا بیگانه است. بنابراین، در این جستار ما به آن دسته اصطلاحات فرهنگی خاص و نیز الگوهای زبان شناختی قرآن می پردازیم که به واسطه هنجارهای زبانی مقصد بومی سازی نمی شوند. این امر، به سخت ترجمه پذیری فرهنگی و زبانی قرآن دامن می زند. (کتفورد،۱۹۶۵:۹۳). رابطه میان زبان و فرهنگ این اندیشه را به ذهن خطور می دهد که وقوع الگوهای خاص و شگردهای بلاغی در گفتمان قرآنی نیز فرهنگ محورند. ضرورت دارد مترجم با ویژگی های خرد و کلان متنی زبان مبدأ که در فرآیند ترجمه رخ نشان می دهند، آشنایی دیرینه داشته باشد. از نظر بسنت (۱۹۹۱:۲۵) آنچه در فرآیند ترجمه مشکل آفرین جلوه می کند از جایگزینی صرف اقلام واژگانی و دستوری میان دو زبان فراتر می رود. برای آنکه از وضعیت فرهنگی متمایز دو زبان عربی و انگلیسی تصویری روشن در اختیار خواننده قرار دهیم، ابتدا از عبارات فرهنگی غیرقرآنی شرحی موجز ارائه می دهیم. آنچه در زیر می آید، شرح ویژگی های زبان – جامعه شناختی سنخی گفتمان قرآنی است. نمونه هایی که آورده ایم نشان می دهد که این ویژگی های بارز به چه ترتیب محدودیت هایی زبان- جامعه شناختی بر ترجمه قرآن تحمیل می کنند. در این جستار هدف آن است که مترجم دریابد چگونه فرهنگ بر زبان دست می یازد و چگونه فرهنگ بر قضاوت های فرهنگی و اخلاقی ما {در مقام دریافت کنندگان} تأثیر می گذارد.
معنای کاربردی، تلویحی و عاطفی در ترجمه
برای آنکه ترجمه قوم محور کارآمدی از قرآن ارائه دهیم، ضرورت دارد به بافت فرهنگ عربی یا بستر طبیعی واژگان زبان عربی توجه کنیم. مردم فرهنگ های مختلف، به جهان و اعیان آن متفاوت نگاه می کنند: واژگان به لحاظ کارکردی یکسان، تداعی های ذهنی و اخلاقی متفاوت در پی می آورند. برای اینویت inuit آیتم واژگانی «خانه» کلبه یا ایگلو؛ برای اعراب بدوی، چادر، برای اعراب مناطق روستایی، کلبه ای ساخته شده از خاک رس و کاه و برای اعراب شهرنشین و اروپائیان، خانه آجری را تداعی می کند. بدین ترتیب، همین واژه (خانه) به مجموعه ای از مفاهیم مرتبط با خانه سازی دامن می زند. برای اروپایی ها (اما نه اینویت یا اعراب)، آتش، آتشدان یا سیستم گرمایشی یکی از مبانی حوزه معنایی است. واژه «نان» نیز مفاهیم مختلفی بسته به شکل، طعم و روش طبخ ایجاد می کند. با جهانی که دارد به دهکده ای کوچک تبدیل می شود، تداعی های معنایی نیز تغییر می کنند. اروپائیان برای مسواک زدن از واژه «tooth brush» استفاده می کنند. در اوایل قرن بیستم، برای اعراب، مسواک زدن دندان، واژه «مسواک» را به ذهن می آورد (چوبی از ریشه های درختی خاص) واژه ای که بار معنایی مذهبی نیز دارد چرا که در فرهنگ اسلامی مسواک زدن به هنگام وضو گرفتن توصیه شده است.
برای آن دسته از اعرابی که به انگلیس می آیند، مسئله مبهم این است که چای چیست؟ وقتی اعراب در کافه ای یا در خانه از میزبان خانه چای می خواهند، انتظار دارند که جلویشان چای سیاه دم کرده با شکر بگذارند؛ اما برخلاف تصورشان با چای کیسه ای با شیر اغلب بدون شکر، مواجه می شوند. یکبار دانش آموز عرب زبان گفت که چای اروپایی بی مزه و مثل آب فاضلاب است و نانش مثل اسفنج. به همین ترتیب، شک نیست که اروپاییانی که از کشورهای عربی بازدید به عمل می آورند از اینکه می بینند غذایی که می خورند با آنچه سفارش داده اند؛ متفاوت است، گیج و مبهوت می شوند. نمونه دیگر واژه «farm» در فرهنگ انگلیسی به معنی قطعه زمین عریض با علف، محصولات و دام است؛ این لغت را می توان در عربی به «مزرعه» برگرداند. با این حال، در فرهنگ عربی معنای لغوی «مزرعه» تکه زمینی است مشجر که درخت نخل دارد و محل نگهداری حیوانات است. در حالی که در برخی فرهنگ ها، بعضی واژگان تابو یا نامناسب به حساب می آیند و در فرهنگی دیگر، بار معنایی خنثی دارند. به عبارت دیگر، گرچه معنای لغوی برخی واژگان در دو فرهنگ یکسان است، بار معنایی آنها به کل متفاوت است. به زعم هاوس (۱۶۶: ۱۹۷۳) معنای ضمنی فراتر از آن است که به طرزی درست ترجمه شوند چرا که به لحاظ ماهوی تعریف ناپذیرند. همچنین لارسون (۱۳۲: ۱۹۸۴) در خصوص مشکل معنای ضمنی زبان مبدأ هشدار می دهد. در فرهنگ عربی، واژگان کلب، حمار، بومه، حذاء،۳ دلالت های معنایی منفی دارند و توهین آمیزند. عرب زبانی را سگ، الاغ، جغد یا کفش نامیدن به این می ماند که او را حسابی ریشخند کرده اید. با وجود این، این واژگان در زبان انگلیسی، تداعی های خنثی یا حتی مثبت به ذهن می آورند: سگ بهترین دوست انسان است (نماد وفاداری)…. لیکن، در فرهنگ عربی، سگ نجس و در دین اسلام، از مبطلات نماز محسوب می شود. در زبان عربی در ناسزاگویی ها، واژه «کلب» را به کار می برند… در آیات پنج سوره جمعه و ۱۷۶ سوره اعراف به کلب و حمار اشاره شده است؛ اما معنای ضمنی این دو واژه با آنچه پیش تر گفتیم متفاوت است.۴ در زبان عربی، «بومه» معنای ضمنی حماقت و بدیمنی؛ «حمار» اوج حماقت و «حذاء» بی احترامی را به ذهن متبادر می کنند. معنای ضمنی کفش همچنین در زبان عامیانه عربی کشور عراق همان «ابن القندره»۵ است که با واژگان معرف ناسزا در انگلیسی تعادل فرهنگی دارد. بنابراین، در فرهنگ عربی، نشستن روی صندلی و پا روی پا انداختن نوعی بی احترامی محسوب می شود چرا که در این حالت، کفش شما یا کف پای شما رو به روی فرد مقابل شماست. با این حال، همین حرکت در فرهنگ اروپایی یا انگلیسی همه کس پسند است (عبدالرئوف، ۲۰۰۲ب). مهم است که مترجم از تداعی های تلویحی این عبارات آگاه باشد؛ عباراتی که به لحاظ لغوی مشابهند؛ اما تلویحاً از فرهنگی به فرهنگ دیگر فرق می کنند. برای نیل به هژمونی ایدئولوژیکی یا اخلاقی، واژگان عاطفی را به کار می گیرند. عبارات عاطفی مثل «شرف» معنای ضمنی فرهنگ محور دارند که در زبان مقصد دیده نمی شوند. به لحاظ لغوی، «شرف» با غیرت مترادف است؛ اما این واژه با آنچه در ذهن عرب زبان تداعی می شود، متفاوت است. در انگلیسی، واژگان شرافت و غیرت گرچه نخ نما؛ اما همچنان با ارزشند. با این حال، واژه «شرف» سایه روشن های معنایی پر رنگ تری دارد و طیفی از ویژگی های به لحاظ عاطفی بنیادین را به ذهن متبادر می کند که مهم ترین آنها همان پاکدامنی است. در نتیجه، زن عربی بی «شرف» را «غیرشریفه» (زن غیرپاکدامن) می خوانند؛ «غیر شریفه» هیچ شانسی برای ازدواج ندارد و ممکن است از جامعه طرد شود. واژه «شرف» با عنایت به بار شدیداً اخلاقی آن، غالباً در گفتمان سیاسی مانند سخنرانی های سیاسی و سرمقاله ها به کار می رود. بنابراین، این واژه معنای عاطفی و ایدئولوژیک تازه ای پیدا می کند. برای نمونه، این واژه در «شرف الامه» (آبروی ملت) هم معنای سیاسی و هم اخلاقی دارد که برگردان تحت اللفظی آن چنین است: ملتی که نباید اجازه دهد قدرت های خارجی به آن تجاوز کنند. بنابراین، میان واژه «شرف» و دیگر واژه فرهنگ محور «عذراء»۶ رابطه مفهومی و بینامتنی برقرار است. تصویری که واژه «عروس»۷ در متنی درباره «لیله العرس»۸ در ذهن عرب زبان تداعی می کند این است که «عروس» هم «شریفه» و هم «عذراء» است (عبدالرئوف، ۲۰۰۱ب).
شگردی که نیاز است در ترجمه یا تعبیر کردن اینگونه واژگان فرهنگ محور به کار برد، این است که به جای برگرداندن تحت اللفظی واژگان، لازم است تغییر صورت فرهنگی اختیار شود؛ این تغییر صورت به مترجم اجازه می دهد که تداعی های تلویحی، فرهنگی یا عاطفی واژه زبان مبدا را به فرهنگ زبان مقصد انتقال دهد. به دیگر سخن، فقط لازم است معنای ضمنی را از حیث فرهنگی و بدون توجه به هنجارهای زبانی در زبان مقصد بازآفرینی کرد. از این رو، زمانی که فردی اروپایی، عرب زبانی را «بومه» خطاب می کند لازم است که پیام واژه را به لحاظ فرهنگی به «مرد خردمند» ترجمه کرد نه اینکه آن را تحت اللفظی ترجمه کنند. اصطلاح «اسامی جعلی» (نیومارک، ۷۲: ۱۹۸۸) از دیگر مشکلاتی است که از ترجمه واژگان فرهنگ محور برمی خیزد. برای نمونه، واژه «casino» در زبان عربی معادل فرهنگی «cafe» است که در زبان عربی معیار همان «مقهی» است.
گفتمان قرآنی
اکنون به نمونه هایی اشاره خواهم کرد که نشان می دهند چگونه هر دو زبان عربی و انگلیسی از حیث زبانی و فرهنگی گفتمان قرآنی زبان هایی نامتجانس اند. برخی ویژگی های زبان و فرهنگ محور قرآن سخت ترجمه پذیرند و از این رو، این مشکلات ترجمه ای تامل برانگیزی در پی می آورند که خاص قرآن اند. این مشکلات بدین شرح اند.
عبارات و اصطلاحات کلامی
فرهنگ، بر ترکیب بندی معنایی واژه ای معین با سایه روشن های مفهومی و دین شناختی، تاثیری شگرف بر جای می گذارد. عبارات و اصطلاحات دین شناختی حساسیت های مذهبی و فرهنگی دارند. واژگان زبان مبدا همیشه بر اساس دریافت فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی ما در مقام خواننده، پردازش و ترجمه می شوند. برای نمونه، عبارات مفهومی قرآن، نمونه هایی منحصر به فردند که زمینه فرهنگی اسلامی خاصی دارند. واژگانی مانند «الله»۹ «جنت»۱۰ و «نار»۱۱ برای خوانندگان غیرمسلمان زبان مقصد، پیام هایی گوناگون به همراه می آورند. این خوانندگان به لحاظ اعتقادی معانی دین شناختی متفاوت از این واژگان برداشت می کنند. گرچه مشکلی در ترجمه لغوی آنها به زبان انگلیسی نیست، این واژگان و ترجمه آنها تصاویر ذهنی و انتظارات گوناگونی را به ذهن هر دو خواننده زبان مبدا و زبان مقصد متبادر می کنند. برای نمونه، واژه «الله» ویژگی های ماهوی خاصی دارد که خاص فرهنگ اسلامی است. بالاتر از همه، وحدانیت خداوندی را نشان می دهد (یکتاپرستی) که در قرآن ۹۹ اسم و صفت به او نسبت داده شده است؛ خداوندی که هیچ شریکی ندارد و خالق همه چیز از جمله پیامبران است. قرآن برای تاکید بر ربانیّت و وحدانیت خداوند، واژه «الله» را به کار می برد که به لحاظ دستوری منحصر به فرد است؛ شکل جمع ندارد و وحدانیت خداوند را با خود شکل ساختاری واژگانی کلمه نشان می دهد. این امر در زبان مقصد مصداق ندارد. در زبان انگلیسی، واژه عربی «الله» به «God» برگردانده شده است که جمع بسته می شود؛ در ثانی و از همه مهم تر اینکه مفهوم انجیلی خدا (God) در مقام پدر، پسر، روح القدوس، ویژگی های ماهوی معنایی مسیحیت را به همراه می آورند که با مفهوم قرآنی وحدانیت همخوانی ندارد. گرچه مسیحیان استدلال می آورند که مفهوم «تثلیث» ناظر است به سه وجه یا سه صورت خداوند و نه صرفاً سه خدا؛ به زعم مسلمانان، کتاب مقدس [فعلی] چند خدایی را تداعی می کند. بنابراین، گرچه هم قرآن و هم کتاب مقدس مسیحیان لفظ خدا را به کار می برند، پیروان این دو دین از همین واژه ادراک دین شناختی متمایزی دارند.
اصطلاحات و عبارات آیینی
واژگان دینی مانند «محراب» و «شمع» ارزش یکسانی در مسجد ندارند؛ با وجود این، اصطلاحاتی مانند «بخور» و «اضحیه» در هر دو دین مسیحیت و اسلام مراسم های مشترک اند که معانی مشابه دارند. «حج» واژه مشترک دیگری با زمینه متفاوت در زبان عربی است. گرچه هر دو واژگان عربی و انگلیسی به آئینی دینی اشاره می کنند، واژگان زبان مبدا و زبان مقصد مفاهیم آیینی گوناگون را القا و به مکان های مختلفی اشاره می کنند که این آئین های متفاوت در آنجا انجام می پذیرند. بنابراین، دو عبارت در دو فرهنگ، به لحاظ کاربردی و ارجاعی از هم متمایزند. از نظر مسلمانان، انجام فریضه حج یکی از پنج رکن اسلام۱۲ است و بر افرادی که قدرت مالی و جسمی لازم را دارند امری واجب است. بر مسلمانان واجب است دست کم یکبار در عمر به حج مشرف شوند. لازم است این عمل در ده روز اول ماه ذی حجه انجام شود. زمانی که زائرین هنوز وارد مکه نشده اند باید لباس احرام بپوشند. پوشیدن لباس احرام نشانه چشم پوشی حاجی است از سوداهای دنیا. زائرین پس از محرم شدن و تا آخر حج، نباید هیچ لباس دیگری یا آلات تزئینی بپوشند، به موهایشان روغن بمالند، عطر استفاده کنند، شکار کنند و غیره. اتمام حج با تراشیدن موی سر از طرف مردان و چیدن چند دسته موی سر از جانب زنان، در آوردن لباس احرام و پوشیدن لباس عادی، نشان داده می شود. حج در اسلام نیز شامل مراسم آیینی است که در مکه انجام می شود از جمله طواف هفت باره کعبه در محوطه مسجد الحرام قرار دارد. حضور این مکان مقدس قدیمی برای ایجاد تقرب قلبی و سجده در برابر خداوند است. حاجیان در نهمین روز ماه ذی حجه به صحرای عرفات در خارج از مکه وارد می شوند که بدون ورود به آن حج باطل است. در عرفات نماز و دعای مخصوص این روز خوانده می شود. در دهمین روز همین ماه زائرین گوسفندی را در منا، به نشانه قربانی شدن اسماعیل به دست ابراهیم، قربانی می کنند و این روز یکی از بزرگترین اعیاد مسلمانان است (علی، ۷۷: ۱۹۸۳، نتون، ۱۳۹و ۹۲: ۱۹۹۷). مسیحیان حج را در مکان و مراسمی کاملاً متفاوت انجام می دهند.
مفاهیم مجرد اخلاقی
در بطن رمزگان اخلاقی و روحانی عقاید گوناگون به مفاهیم مجردی از قبیل «تقوی» بر می خوریم که تداعی های معنایی و ویژگی های ساختاریشان در هر باوری (بسته به تعاریف شرایط پرهیزگاری در کتب آسمانی ادیان) متفاوت است. مفاهیم انتزاعی، مذهب وابسته و از این رو فرهنگ محورند. همان گونه که مفهوم «righteousness» مترجمان کتاب مقدس را با دشواری رو به رو کرده است، به همین ترتیب، مفهوم قرآنی «تقوی» نیز ترجمه قرآن را دشوار جلوه داده است. به نظر می آید مترجمان قرآن در چگونگی برگرداندن این مفهوم انتزاعی یا شکل جمع آن «متقون» اتفاق نظر ندارند. ترجمه پیکتال (۲۴: ۱۹۶۹) «those who ward off evil»؛ ترجمه اسد (۳: ۱۹۸۰) «God- conscious» و ترجمه علی (۱۷: ۱۹۸۳) «Those who fear God» جملگی معنا را به طور کامل منتقل نکرده اند چرا که بسیاری از مترجمان به ویژگی های مهم اسلامی موجود در مفهوم «تقوی» بی توجه مانده اند. با این حال، الهلالی و خان (۳: ۱۹۸۳) ترجیح می دهند که «تقوی» را حروف نگاری کرده و در پانوشت، معنای این واژه را به تفصیل توضیح دهند: افراد متقی و پرهیزگار کسانی هستند که از خدا خیلی می ترسند و از تمامی گناهان و کارهای شیطانی که او ممنوع کرده دوری می کنند، کسانی که عاشقانه خدا را دوست دارند و هر کار نیکویی را که او اراده کرده انجام می دهند. به همین ترتیب، مفهوم انتزاعی «عذاب» نیز معنای لغوی فرهنگی گوناگون دارد. در قرآن به این واژه زیاد پرداخته شده است، برای نمونه، (نساء: ۱۴۷):
ما یَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِکُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 