پاورپوینت کامل عبرتی از علل و عوامل انحرافات یهود در قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عبرتی از علل و عوامل انحرافات یهود در قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عبرتی از علل و عوامل انحرافات یهود در قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عبرتی از علل و عوامل انحرافات یهود در قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
عوامل مؤثر در گمراهی و کجروی یهودیان در قرآن می تواند به دو گروه عمده تقسیم گردد: یکی اعتقادات، افکار، اندیشه های باطل و توّهمات غلط و اشتباهی که در اعماق جان یهود جا گرفته و دیگری صفات رذیله ای که جزء لاینفک زندگی یهودیان شده و از دیگر عوامل دخیل در گمراهی آنان است که تفصیل آن از قرار زیر است:
۱. اعتقادات باطل:
عقاید صحیح مذهبی، تمامی اعمال و رفتارهای انسان معتقد را تحت تأثیر قرار می دهد و او را از لجام گسیختگی، بی قیدی، لاابالیگری و سستی و پریشانی نجات خواهد داد و بالعکس رفتار و افکار انسان فاقد عقاید درست، همانند ذرّاتی حیران است که این ذرات دیوانه وار در حرکت و فعالیتی بی هدفند.
اسلام نیز برای انسان سازی ابتدا از عقاید شروع کرده و اوّلین گام در جهت اظهار اسلام را اقرار به یگانگی خداوند و رسالت رسول او دانسته است. به عبارت دیگر اول عقیده پاک و سپس عمل صالح. تا شخص موحد نباشد، این انتظار که پایبند به احکام الهی باشد، انتظار نابجایی است و دقیقا به همین دلیل است که بیشتر آیات و سور مکی به مباحث اعتقادی، توحید، نبوت و معاد می پردازد.
از آنجا که یهودیان دارای زیر بناهای فکری ناسالم بودند، بسیاری از انحرافات در عمل و گفتار آنان نمودار شد؛ زیرا وجدان مذهبی که کنترل تمام کارها را به دست می گیرد و هدایت گر انسان به سوی مسیر حقیقی و صراط مستقیم است، در آنان وجود نداشت.
برخی از عقاید باطل و ناحق یهودیان که موجب انحراف و گرایش آنان به اعمال ناپسند شده است، به قرار ذیل است:
۱. ۱. حس گرایی عامل گرایش به شرک:
افرادی که حس را تنها راه معرفت به عالم دانسته و دیگر طرق معرفت را انکار نموده اند، حس گرا نامیده می شوند. زمینه های گرایش به حس گرایی در اعتقاد و باور انسان های پیشین از جمله بنی اسرائیل وجود داشته، اما این جریان به عنوان یک دستگاه معرفتی و فلسفی مستقل، در افکار کسانی همچون فرانسیس بیکن نمودار شده است.۱
همانگونه که گفته شد، حس گرایی از جمله عقاید فاسد رایج در میان یهودیان بنی اسرائیل بوده که منشأ بسیاری از کجروی های آنان شده است. اصالت حس از عقاید ثابت آنان بوده و هست که در تمامی افکار و اعمال آنان حتی در خداپرستی آنها خودنمایی می کند: وَ إِذْ قُلْتُمْ یامُوسی لَن نُّؤْمِنَ لَک حَتی نَرَی اللَّهَ جَهْرَهً فَأَخَذَتْکمُ الصَّاعِقَهُ وَ أَنتُمْ تَنظُرُون (بقره:۵۵) و چون گفتند: «ای موسی، تا خدا را آشکارا نبینیم، هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد» سپس -در حالی که می نگریستید- صاعقه شما را فرو گرفت.
چنین درخواستی از سوی هفتاد نفر از بنی اسرائیل که توسط حضرت موسی برای میقات برگزیده شده بودند، مطرح شد، آنان از ایمان به موسی علیه السلام روی گرداندند و ایمان خویش را به دیدار خداوند با چشم سر مشروط ساختند.
حس مادی تنها طریقه معرفت در میان بنی اسرائیل به حساب می آید و معجزات، آیات فراوان و نعم الهی در آنان که به جز محسوسات ایمان نمی آورند، تغییری ایجاد نمی کند.۲
نتیجه چنین اعتقادی و محبوس ماندن در عالم محسوسات، گرایش به شرک و بت پرستی است. همانگونه که گرایش به حس گرایی در میان یهودیان منجر به درخواست آنان مبنی بر دیدار خداوند به صورت آشکار شد و چون چنین درخواستی محقق نشد، آنها خود دست به کار شدند و خدایی محسوس برای خویش خلق کردند و به گوساله پرستی و بت پرستی روی آوردند.
۱. ۲. جبرگرایی عامل گرایش به بت پرستی وخلف وعده:
هنگامی که حضرت موسی علیه السلام از مقیات به سوی قوم خویش بازگشت و ملاحظه نمود که گروه بسیاری از بنی اسرائیل پرستش خدای یگانه را رها کرده و به گوساله پرستی رو آورده اند، بسیار خشمگین و غمگین شد و آن قوم سرکش را به خاطر نقض پیمانشان با حضرت موسی علیه السلام بر پرسش خداوند سبحان، مورد باز خواست قرارداد، بنی اسرائیل در مقام اعتذار علت گرایش به گوساله پرستی را اجبار و سلب اختیارشان دانستند: فَرَجَعَ مُوسی إِلی قَوْمِهِ غَضْبَنَ أَسِفًا قَالَ یاقَوْمِ أَ لَمْ یعِدْکمْ رَبُّکمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَیکمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن یحَِلَّ عَلَیکمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّکمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِی قَالُواْ مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَک بِمَلْکنَا وَ لَاکنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِینَهِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَکذَالِک أَلْقَی السَّامِرِی (طه:۸۷-۸۶) پس موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود برگشت [و]گفت: «ای قوم من! آیا پروردگارتان به شما وعده نیکو نداد؟ آیا این مدت برشما طولانی می نمود یا خواستید خشمی از پروردگارتان برشما آید که با وعده من مخالفت کردید؟» گفتند: «ما به اختیار با تو خلاف وعده نکردیم ولی از زینت آلات قوم، بارهای سنگین بر دوش داشتیم و آنها را افکندیم و [خود] سامری [هم زینت آلاتش را] همین گونه بینداخت»
یکی از سیره های رایج در میان افراد خطاکار آن ا ست که شخص گناهکار برای بی گناه جلوه دادن خود، تلاش می کند تا بار گناه و خطایش را از گردن خود باز کرده و به دوش دیگران بیندازد. گاه مقصر را شرایط محیط و اجتماع دانسته و معتقد می شود که اگر شرایط چنین و چنان نبود، او نیز مرتکب خطا و اشتباه نمی شد، گاه اطرافیان را مقصر شمرده و می گوید اگر فلانی چنان و بهمان نمی کرد، من نیز دچار خطا نمی شدم.
اما از همه اینها بدتر آن است که انسان خطاها و گناه خویش – خصوصاً گناهان بزرگی همچون شرک- را به خواست خداوند سبحان نسبت دهد و معتقد شود که اگر خدا نمی خواست، شرایط گناه نیز فراهم نمی شد.
اعتقاد به جبر و سلب اختیار از انسان راه را برای ارتکاب هر گونه خطا بر انسان باز گذاشته و به او در ارتکاب گناهان جرأت و جسارت می بخشد. بر اساس چنین دیدگاهی آدمی در ارتکاب گناه و انجام صواب مجبور است در نتیجه نظام عقاب و ثواب، بهشت و دوزخ، نظامی بی اساس و بدون علت است؛ زیرا کسی که اختیاری در انجام افعالش ندارد، مستحق دریافت پاداش و یا گرفتار آمدن در دام عذاب نیست. افراد صالح و فاسق از ابتدا مشخص بوده و تلاش آنان برای تغییر سرنوشت محتوم خویش تلاشی بی ثمر است.
حضرت علی علیه السلام در پاسخ به فرد شامی که سؤال کرده بود: آیا رفتن ما به جنگ شامیان به قضا و قدر الهی بوده یا به اختیار؟ فرمودند:
«وَیحَک لَعَلَّک ظَنَنْتَ قَضَاءً لَازِماً وَ قَدَراً حَاتِماً لَوْ کانَ ذَلِک کذَلِک لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ وَ سَقَطَ الْوَعْدُ وَ الْوَعِیدُ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْییراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِیراً وَ کلَّفَ یسِیراً وَ لَمْ یکلِّفْ عَسِیراً وَ أَعْطَی عَلَی الْقَلِیلِ کثِیراً وَ لَمْ یعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ یطَعْ مُکرِهاً. ..» ویحک (خدا به تو رحم کند) شاید تو قضا و قدر لازم و حتمی را (که باید انجام گیرد) گمان کردی، اگر چنین بود پاداش و کیفر نادرست بود، نوید به خیر و خوبی (بهشت) و بیم به شرّ و بدی (دوزخ) ساقط می گشت… خداوند سبحان بندگانش را امر کرده با اختیار و نهی فرموده با بیم و ترس و تکلیف کرده (به کار) آسان (که به رغبت انجام دهند) و دستور نداده (به کار) دشوار (تا بر انجام آن مجبور نباشد) و کردار اندک را پاداش بسیار عطا فرموده او را نافرمانی نکرده از جهت اینکه مغلوب شده باشد… و فرمانش را نبرده اند از جهت اینکه مجبور کرده باشد… »۳
۱. ۳. نژادپرستی
از مطالعه تاریخ و شرح حال بنی اسرائیل در قرآن و کتب تاریخی، چنین استفاده می شود که یکی از عقاید لاینفک زندگی یهود در تمام اعصار و امصار اعتقاد به نژاد پرستی و برتری یهود بر سایر اقوام بوده و هست، همانگونه که در پروتکل صهیونیزم آمده است:
«میان قوم ما و غیر یهودیان تفاوت های قابل توجهی از لحاظ استعدادها و توانایی ها وجود دارد و همین امر موجب می شود که قوم ما از بالاترین میزان انسانیت برخوردار باشد و غیر یهودیان اگر چه به ظاهر چشمانشان باز است ولی چیزی نمی بیند»۴
این در حالی است که دین مبین اسلام- در قرآن و روایات- بارها با نژادپرستی به مبارزه پرداخته و این اعتقاد را مردود اعلام نموده و در عوض ملاک برتری انسان ها را تقوا و پرهیز از گناهان دانسته است، همچنانکه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«برای عرب بر عجم و برای عجم بر عرب و برای سپید بر سیاه هیچ گونه فخری نیست، مگر به خویشتن داری از گناهان و تقوای الهی»۵ اعتقاد به نژاد برتر و تافته جدا بافته بودن در میان یهود، موجب به وجود آمدن اختلالات عقیدتی، اخلاقی و رفتاری متعدد بنی اسرائیل شد که این اختلالات زمینه انحرافات بعدی آنان را فراهم آورد که می توان موارد ذیل را نام برد:
۱. ۳. ۱. نژاد پرستی عامل ایجاد توّهمات:
خود برتربینی موجب کوردلی فرد و جرأت او بر ارتکاب گناه می شود و او را دچار توهّمات پوچ و بی اساس می سازد. فرد خود بزرگ بین و نژاد پرست برای خود و نژاد خویش حقوقی مسلم می داند که به هیچ وجه حق او و نژاد او نبوده و نیست. از جمله توّهمات یهودیان که ریشه در اعتقاد آنان به برتری نژاد دارد، می توان موارد ذیل را نام برد:
الف) پندار انحصار بهشت به یهودیان:
نژاد پرستی یهودیان تا به آنجا کشیده شد که قوم یهود را مستحق بهترین نعم الهی دانسته و معتقد شده اند که تنها افرادی سزاوار ورود به بهشت هستند که از نژاد یهود باشند. خداوند در قرآن کریم از این اعتقاد آنان پرده برداشته و می فرماید: وَ قَالُواْ لَن یدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلَّا مَن کاَنَ هُودًا أَوْ نَصَارَی تِلْک أَمَانِیهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکمْ إِن کنتُمْ صَادِقِین (بقره:۱۱۱) و گفتند: «هرگز کسی به بهشت در نیاید، مگر آنکه یهود یا ترسا باشد» این آرزوهای [واهی] ایشان است. بگو: «اگر درست می گویید دلیل خود را بیاورید» قابل توجه است که یهودیان نمی گفتند که علاوه بر ما نصرانی ها نیز وارد بهشت می شوند و نصارا معتقد به ورود یهودیان به بهشت نبودند، بلکه هرکدام معتقد به کفر دیگری و انحصار بهشت به هم کشیان خود بوده اند و در واقع در آیه خلاصه گویی شده است.۶
اما خداوند ادعای انحصار بهشت به نژاد و قوم خاصی را مردود دانسته و آن را چیزی جز ادعا، آرزو و گفتار باطلِ بدون دلیل و برهان نمی داند.۷
در واقع بنی اسرائیل آنقدر آرزوی انحصار بهشت به یهودیان را در سر می پرورانند که برای خود حقی فرض کردند و گمان کردند که تنها حق آنان است که وارد بهشت شوند.۸
دیگر آیات قرآن نیز وجود چنین اعتقاد باطلی در میان یهودیان را مطرح می نماید: قُلْ إِن کاَنَتْ لَکمُ الدَّارُ الاَْخِرَهُ عِندَ اللَّهِ خَالِصَهً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ الْمَوْتَ إِن کنتُمْ صَادِقِین (بقره: ۹۴) بگو: «اگر نزد خدا، سرای بازپسین یکسر به شما اختصاص دارد، نه دیگر مردم، پس اگر راست می گویید آرزوی مرگ کنید.
در این آیه عقیده انحصار بهشت به یهودیان به گونه ای دیگر مورد انکار قرارگرفته است. خداوند می فرماید: اگر آنان در گفتار خویش صادق هستند و اهل بهشت، پس مرگ برای آنها از زندگی دنیا که همراه مشکلات و ناراحتی ها و غم و غصه هاست، بهتر است و چنین کسی قطعاً مرگ را بر حیات ترجیح می دهد، درحالی که یهودیان هرگز آرزوی مرگ ندارند.۹ آنان نه تنها آرزوی مرگ نداشته اند بلکه از مرگ گریزان اند، بنابراین خود نیز قاطعانه براین باور نیستند که پس از مرگ زندگی بهتر در انتظار آنان است والّا بی درنگ آرزوی مرگ می کردند تا هر چه سریع تر رفاه و آسایش ابدی را به دست آورند.
ب) پندار معدود بودن زمان عذاب یهودیان:
اعتقاد به برتری نژاد یهودیان موجب امتیاز طلبی آنان شده، آنان معتقد بودند که گنهکارانِ یهود فقط چند روزی کیفر و مجازات می بینند، سپس بهشت الهی برای ابد در اختیار آنها قرار خواهد گرفت. این امتیاز طلبی آنان با هیچ منطق و درایتی سازگار نیست۱۰ و قرآن با قاطعیت، بطلان آن را اعلام می نماید: وَ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیامًا مَّعْدُودَهً قُلْ أَ تخََّذْتمُ عِندَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَن یخُْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلی اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُون (بقره: ۸۰) و گفتند: «جز روزهایی چند، هرگز آتش به ما نخواهد رسید» بگو: مگر پیمانی از خدا گرفته اید؟- که خدا پیمان خود را هرگز خلاف نخواهد کرد- یا آنچه را نمی دانید به دروغ به خدا نسبت می دهید؟
این عقیده باطل یهودیان توسط روایات تاریخی نیز تأیید شده، ابن عباس و مجاهد می گویند: زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد مدینه شدند، یهودیان گفتند: عمر این دنیا هفت هزار سال است و خداوند در برابر هر هزار سال یک روز بندگان گنهکار را عذاب خواهد نمود، پس خداوند هفت روز بیشتر بندگان را عذاب نخواهد کرد.۱۱ این گفتار، گفتاری است بدون هیچ سند و مدرکی از کتب الهی و سخنان انبیای الهی. نه در کتب آسمانی چنین وعده ای به آنان داده شده و نه هیچ رسولی وعده شفاعت آنان را کرده بود. بلکه نژادپرستی یهود، آنان را به چنین عقیده ای وادار نموده است.
ج) پندار مصونیت از عذاب وامتحان الهی:
اهل کتاب برای خود فضایل و کراماتی قائل بودند از جمله آنکه می گفتند ما از شاخه های شجره یعقوب هستیم و ما پسران خدا و دوستان اوییم و اگر مرتکب عمل زشت و معصیتی گردیم، عذابی برای ما نخواهد بود. در واقع آنان گمان می کردند که صرف یهودی بودن آنان را از فتنه و بلا نگاه می دارد و مورد آزمایش قرار نخواهد گرفت. به خاطر همین پندار و طرز تفکر غلط، کور و کر شده و حق را نمی دیدند.۱۲ یهود گمان می کرد که سعادت و نجات ابدی، امری دسته جمعی است، نه فردی و به مجرد انتساب افراد به حضرت ابراهیم از عذاب الهی نجات می یابند.۱۳
وَ حَسِبُواْ أَلَّا تَکونَ فِتْنَهٌ فَعَمُواْ وَ صَمُّواْ ثُمَّ تَابَ اللَّهُ عَلَیهِمْ ثُمَّ عَمُواْ وَ صَمُّواْ کثِیرٌ مِّنهُْمْ وَ اللَّهُ بَصِیرُ بِمَا یعْمَلُون (مائده: ۷۱) و پنداشتند کیفری درکار نیست، پس کور و کر شدند، سپس خدا توبه آنان را پذیرفت، باز بسیاری از ایشان کور و کر شدند و خداوند به آنچه انجام می دهند، بیناست.
یهودیان گمان می کردند که در مقابل قتل و تکذیب انبیای الهی، کیفر و گرفتار عذاب الهی نخواهند شد؛ چرا که خود را فرزندان و دوستان خدا می دانستند.۱۴
و اگر هم به فرض، گرفتار عذاب الهی شوند، مدّت این عذاب کوتاه و اندک خواهد بود، کما آنکه اگر پدری به پسر غضب کند به زودی غضب او زایل می شود: وَ قَالَتِ الْیهُودُ وَ النَّصَارَی نحَْنُ أَبْنَؤُاْ اللَّهِ وَ أَحِبَّؤُهُ قُلْ فَلِمَ یعَذِّبُکم بِذُنُوبِکم بَلْ أَنتُم بَشرٌَ مِّمَّنْ خَلَقَ یغْفِرُ لِمَن یشَاءُ وَ یعَذِّبُ مَن یشَاءُ وَ لِلَّهِ مُلْک السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَینَهُمَا وَ إِلَیهِ الْمَصِیر (مائده: ۱۸) و یهودیان و ترسایان گفتند: «ما پسران خدا و دوستان او هستیم» بگو: «پس چرا شما را به [کیفر گناهانتان] عذاب می کند؟»
خداوند در رد نظریه آنان می فرماید: شما که اقرار دارید بر اثر گوساله پرستی گرفتار عذاب الهی شدید، پس اگر اولاد خدا بودید، هرگز نباید دچار چنین عذابی می شدید. بلکه شما هم اولاد آدم و مخلوق خداوند هستید.۱۵
د) پندار پذیر فته شدن بدل:
یکی دیگر از پیامدهای اعتقادات یهود به نژاد برتر و آنکه خود را از نسل برتر (نسل پیامبران) می دانستند، آن بود که می گفتند: چون ما فرزندان پیامبران هستیم، پیامبران در روز قیامت از ما دستگیری و شفاعت خواهند کرد.
اما خداوند در قرآن چنین عقیده ای را باطل اعلام نموده وآنان را ناامید ساخته و می فرماید: وَ اتَّقُواْ یوْمًا لَّا تجَْزِی نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَیا وَ لَا یقْبَلُ مِنهَْا عَدْلٌ وَ لَا تَنفَعُهَا شَفَاعَهٌ وَ لَا هُمْ ینصَرُون (بقره: ۱۲۳و۴۸) و بترسید از روزی که هیچ کس چیزی [از عذاب خدا] را از کسی دفع نمی کند و نه بدل و بلاگردانی از وی پذیرفته شود و نه او را میانجیگری سودمند افتد و نه یاری شوند.
ملاک بهره مند شدن از نعم جاوید و نجات از عذاب سخت، دردناک و طاقت فرسای آخرت به رابطه خویشاوندی افراد نیست، بلکه ملاک ایمان و عمل صالح است. آنچنانکه افرادی چون ابولهب در قعر دوزخ جا گرفته و افرادی همچون سلمان فارسی از اهل بیت به شمار می آیند.
البته قابل توجه است که گرچه آیه، شفاعت را به صورت عام رد کرده؛ اما مقصود ابطال عقیده یهود است، نه رد شفاعت به طور کلی؛ زیرا شفاعت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت گرامی ایشان امری مسلم است.۱۶
۱. ۳. ۲. نژادپرستی عامل خیانت و تجاوزگری:
نژاد پرستی یهودیان علاوه بر اینکه موجب تکبر، خود بزرگ بینی و خود پسندی آنان شد، مفاسد دیگری از جمله خیانت، ظلم و تجاوز به اموال و انفس دیگران را در پی داشت. برخی از آنان مالکیت تمامی اموال را حق مسلم خود دانسته و حق غیر یهودی را به او باز نمی گرداندند؛ چرا که در نظر آنان فقط اموال و انفس یهود است که قابل احترام است و محترم شمرده می شود: وَ مِنْ أَهْلِ الْکتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ یؤَدِّهِ إِلَیک وَ مِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَّا یؤَدِّهِ إِلَیک إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیهِ قَائمًا ذَالِک بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَیسَ عَلَینَا فی الْأُمِّینَ سَبِیلٌ وَ یقُولُونَ عَلی اللَّهِ الْکذِبَ وَ هُمْ یعْلَمُون (آل عمران: ۷۵) و از اهل کتاب، کسی است که اگر او را بر مال فراوانی امین شماری، آن را به تو بر گرداند و از آنان کسی است که اگر او را بر دیناری امین شمری، آن را به تو نمی پردازد. مگر آنکه دایماً بر [سر] وی به پا ایستی. این به آن سبب است که آنان [به پندارخود] گفتند: «در مورد کسانی که کتاب آسمانی ندارند، بر زیان ما راهی نیست» و به خدا دروغ می بندند، با اینکه خودشان هم می دانند.
در آیه شریفه علت تمایل یهودیان به خیانت و عدم رد اموال دیگران- از زبان خودشان- یهودی نبودن طرف مقابل بیان شده است.۱۷ این از اعتقادات و صفات ذاتی یهود است، که می گوید: امانت بین یهودی و یهودی است و یهودی می تواند به اموال غیر یهود خیانت کند و آن را تصاحب نماید.۱۸
خداوند در مقام انکار و رد این نظریه باطل پرده از باطن آنها برداشته و می فرماید: آنها خودشان هم به اشتباه بودن چنین طرز فکری آگاهند و با این حال از جانب خدا برای خویشتن حق و حقوقی قائلند که به هیچ وجه مورد تایید خدا نبوده و آنان بر خدا دروغ می بندند.
۱. ۳. ۳. نژادپرستی عامل کفر به قرآن:
یهود همواره ادعا داشت که تمام پیامبران از میان آنان انتخاب شده اند، بنابراین حاضر نبودند به پیامبری ایمان آورند که از یهود و بنی اسرائیل نباشد. تنها کتاب آسمانی موثق در نزد آنان تورات است و بس: وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ ءَامِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ نُؤْمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَینَا وَ یکفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ (بقره: ۹۱) و چون به آنان گفته شود: «به آنچه خداوند نازل کرده ایمان آورید» می گویند: ما به آنچه بر[پیامبر] خودمان نازل شده، ایمان می آوریم و غیر آن را- با آنکه [کاملاً] حق و مؤید همان چیزی است که با آنان است – انکار می کنند.
انحصارطلبی آنان تا به آنجا پیش رفته است که با وجود اعتقاد به حق بودن قرآن و حضرت محمد صلی الله علیه و آله به این بهانه که از بنی اسرائیل نیست، به او ایمان نیاوردند؛ چون معتقد بودند نژاد برتر (بنی اسرائیل) هرگز از نژاد دیگری پیروی نخواهد کرد.
۱. ۴. اصالت نفس و هوا پرستی عامل تکذیب و قتل انبیاء:
هرگاه پیامبری از جانب خدا به سوی یهود بنی اسرائیل مبعوث می شد و معارف و احکام الهی را به آنان عرضه می کرد، چون آن احکام و معارف بر خلاف میل و هوای نفس آنان بود، از پذیرش حق سرباز می زدند و پیامبر الهی را تکذیب می کردند.آنان، عدّه ای از انبیا ی الهی همچون یحیی و زکریا را به قتل رساندند.۱۹ وَ لَقَدْ ءَاتَینَا مُوسی الْکتَابَ وَ قَفَّینَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ ءَاتَینَا عِیسی ابْنَ مَرْیمَ الْبَینَاتِ وَ أَیدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَکلَُّمَا جَاءَکمْ رَسُولُ بِمَا لَا تهَْوَی أَنفُسُکمُ اسْتَکبرَْتُمْ فَفَرِیقًا کذَّبْتُمْ وَ فَرِیقًا تَقْتُلُون (بقره: ۸۷) و همانا به موسی کتاب [تورات] را دادیم و پس از او پیامبرانی را پشت سر هم فرستادیم و عیسی پسر مریم را معجزه های آشکار بخشیدیم و او را با روح القدس تأیید کردیم پس چرا هرگاه پیامبری چیزی که خوشایند شما نبود را برایتان آورد، کبر ورزیدید؟ گروهی را دروغگو خواندید و گروهی را کشتید.
همچنین خداوند می فرماید: لَقَدْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنی إِسْرَ ءِیلَ وَ أَرْسَلْنَا إِلَیهِْمْ رُسُلًا کلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولُ بِمَا لَا تَهْوَی أَنفُسُهُمْ فَرِیقًا کذَّبُواْ وَ فَرِیقًا یقْتُلُون (مائده: ۷۰) ما از فرزندان اسرائیل سخت پیمان گرفتیم و به سویشان پیامبرانی روانه کردیم. هر بار پیامبری چیزی برخلاف دلخواهشان برایشان آورد، گروهی را تکذیب کردند و گروهی را می کشتند.
۲. صفات رذیله
همانگونه که اعتقادات، افکار و پنداشت های باطل، منشأ بسیاری از انحرافات و کجروی ها در انسان است، خو کردن به صفات رذیله نیز فرد را به ارتکاب اعمالی وا می دارد که انسان را به قعر هلاکت می افکند.
در ذیل به برخی از صفات رذیله یهودیان در قرآن پرداخته می شود که منشأ انحرافات عمده ای از جمله کفر، الحاد، تکذیب و قتل انبیای الهی شده است:
۲. ۱. جهل عامل شرک و درخواست نابجا:
یکی از اوصافی که قوم یهود درقرآن بدان متّصف هستند، جهالت است که موجب گرایش آنان به بت پرستی شد: وَ جَاوَزْنَا بِبَنی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 