پاورپوینت کامل تحلیل و بررسی آرای مستشرقان پیرامون وحی ۹۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تحلیل و بررسی آرای مستشرقان پیرامون وحی ۹۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تحلیل و بررسی آرای مستشرقان پیرامون وحی ۹۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تحلیل و بررسی آرای مستشرقان پیرامون وحی ۹۳ اسلاید در PowerPoint :

۲۸

چکیده

وحیانیت قرآن کریم از جمله مهمترین موضوعاتی است که همواره مورد توجه مستشرقان بوده است. آنان با نفی‏ الهی بودن قرآن برای آن منشأ بشری فرض نموده و به منظور نفی وحیانی بودن قرآن، دست به دامن دلایل متعددی شده و برای آن مصادر و منابع مختلفی ذکر کرده‏اند که در این مقاله به نقد و بررسی آن­ها پرداخته شده است.

نویسنده با اشاره به شبهه تأثیر پذیری قرآن از کتاب مقدس، برای همه ادیان الهی منبع واحدی ذکر کرده و آن را دلیل شباهت قرآن و عهدین معرفی کرده است. وی نحوه انعکاس موضوعات را در قرآن و عهدین متفاوت می­داند، از این رو تأثیر پذیری قرآن از عهدین را مردود دانسته است. در ادامه با تأکید بر تأثیر گذار بودن قرآن در محیط جزیره العرب و نیز وجود تعالیم سازنده و جاودانه در قرآن کریم، آن را کتابی برای تمام عصرها و نسل ها معرفی کرده و تأثیر آداب و رسوم غلط جاهلی بر قرآن را منتفی دانسته است.

نویسنده با اشاره به اسلوب بیانی قرآن، نقش و جایگاه پیامبر در قرآن و تحدی قرآن با مخالفان، شبهه بشری بودن قرآن و وحی نفسی را رد کرده است.

کلید واژه ها: مستشرقان، وحیانیت قرآن، وحی نفسی، کتاب مقدس، جاهلیت.

مقدمه

تلاش­های مستشرقان در برخورد با اسلام، گوناگون و دارای دستاوردهای متفاوت بوده و اگر چه آنان در تحقیقات خود نیت خیر و انگیزه الهی نداشته و ندارند؛ اما می­توان گفت این تلاش­ها در برخی موارد برای مسمانان سودمند بوده و به عبارتی ملت­های مشرق زمین و مسلمانان نیز از دستاوردهای مستشرقان بهره­مند شده­اند. در میان شرق شناسان افرادی یافت می­شوند که با انگیزه کنجکاوی و حقیقت جویی و پژوهش به مطالعه آثار و منابع اسلامی پرداخته­اند؛ اما کثرت مستشرقانی که مغرضانه و کینه توزانه به مطالعه اسلام روی آورده­اند و خیانت­های بی­شماری که آنان مرتکب شده­اند، خدمات ناخواسته آنها را تحت الشعاع قرار داده و از اهداف تخریبی و استعماری جریان استشراق پرده بر­می­دارد. از این رو اندیشه ‏شرق‏ شناسی تلاشی است که می‏توان گفت در بسیاری موارد مخالفان اسلام را نمایندگی کرده است. مستشرقان از این جهت که با وجود اختلاف در عقاید، فرهنگ، زبان و ملیت با گستردگی ‏فراوان به پژوهش درباره دینی می‏پردازند که به آن ایمان ندارند، جای تأمل بسیار دارد. این اندیشه که بیش از ده ‏قرن از تاریخ آن می‏گذرد با استفاده از ابزار و روش‏های گوناگون اهداف خاصی را دنبال می‏کند.

جغرافیای اسلام ‏شناسی شرق‏شناسان، بسیار گسترده است و می‏توان گفت شرق‏شناسی تا آنجا که توانسته به سراسر قلمرو گسترده علوم و معارف اسلام وارد شده و در باره آن اظهار نظر کرده است. در میان آثار شرق‏شناسان موضوعات بنیادینی چون «وحی» از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است. وحی و نزول قرآن بر پیامبرگرامی اسلام‏ صلی الله علیه و آله همواره در کانون توجه شرق‏شناسان قرار داشته و درباره آن مباحث مختلفی ارائه کرده‏اند. در این تحقیق تلاش می‏کنیم شبهات مستشرقان پیرامون وحی را بررسی کرده و به آنها پاسخ دهیم.

مفهوم وحی

مفهوم اصلی وحی اشاره سریع،۱ کتابت ‏و سخن پنهانی است.۲ و به مرور زمان در اثر کثرت استعمال به القای کلام خداوند به پیامبران اطلاق شده‏است.۳

امکان وحی

وحی برقراری رابطه میان ملأ اعلی و مادّه سفلی است و از همین رو این پرسش مطرح شده است که این رابطه چگونه‏ برقرار می‏شود، در حالی که بین رابط و مربوط حتما باید سنخیت (همتایی و تناسب) وجود داشته باشد؟ بعلاوه صعود و نزول و مقابله، مستلزم تحیز (جهت داشتن ) است. حال آنکه جهان ورای مادّه، دارای تجرّد محض (عاری از صفات جسمانی) است.

برخی روشنفکران غربی که به اصطلاح، گرایش دینی پیدا کرده‏اند، با نگاهی نو به پدیده وحی می‏گویند: «آنچه پیامبران با نام وحی عرضه کرده‏اند، انعکاس افکار درونی آنان است. پیامبران مردانی خیر اندیش و اصلاح طلب بوده­‏اند که خیر اندیشی درونشان به صورت وحی و گاه به صورت ملک تجسّم یافته و گمان ‏برده‏اند که از جایگاهی دیگر بر آنان الهام شده است و بدین سبب برخی نادرستی­ها که در گفته‏ها و نوشته ‏آنان‏ یافت می‏شود، بدیهی و طبیعی است؛ زیرا ساختار فکری و اندیشه چنین مردانی مولود محیط و جوّ حاکم برافکار و عقاید مردم آن زمان است؛ از همین رو در گفتارشان برخی باورهای زمان خویش را آورده‏اند که بعدها نادرستی آن ثابت شده است؛ وگر نه ، خداوند اعلی و اشرف از آن است که نادرستی‏ در سخنش یافت ‏شود»۴

ارائه این گونه تفسیر از جایگاه پیامبران الهی در حقیقت انکار نبوّت است و گویای آن است که ارائه کنندگان این ‏تفاسیر، یا پیامبران را افرادی ساده لوح فرض کرده‏اند که واقعیت را از تخیلات تشخیص نداده‏اند، یا آنان راحیله‏گر و دروغگو پنداشته‏اند؛ درحالی که درستی و صداقت، بزرگی و عظمت شأنِ انبیاء بر همگان روشن‏است. این روشنفکران در حقیقت دچار سه اشتباه شده‏اند:

۱. این دانشمندان از جنبه تجربی به روح نگریسته‏اند و آن را براساس قوانین علوم تجربی مورد بررسی قرارداده‏اند، به گونه ای که در مورد حقیقت روح گفته‏اند: روح انسان به واسطه سنخیت باطنی اش بر او تجلی‏می‏کند و چیزهایی را که نمی‏داند به او یاد می‏دهد و او را به مترقی ترین راه تکامل جامعه خود راهنمایی ‏می‏نماید.۵

ما منکر قدرت اعجاب آور روح انسان نیستیم و قبول داریم که با ایجاد شرایط خاص (مانندخواب‏مغناطیسی) ممکن است انسان مسائلی را درک کند که در شرایط عادی قادر به درک آنها نیست؛ ولی با این‏گونه مطالب نمی‏توان منبع دریافت پیامبران و سرچشمه معارف آنها را روح نیرومندشان دانست و یا اینکه ‏این ادعای سست را باور کنیم که روح می‏تواند معارفی که انبیا دریافت نموده‏اند را به انسان القا کند و مجرد اینکه روح می‏تواند در حالات خاصی به یک سلسله معارف دست یابد، نمی‏تواند مدعای فوق را اثبات ‏نماید.۶

۲. روشنفکران غربی برای تحقیق و بررسی نمونه‏های وحی آسمانی به کتاب‏های تحریف شده که ‏ترجمه‏های ناقص و آمیخته با تصورات دیگران است، رجوع کرده‏اند در حالی‏که ابتدا می‏بایست از صحت این‏ نوشته‏ها اطمینان پیدا کنند.

۳. انسان را موجودی مادّی فرض کرده‏اند؛ در حالی که انسان ترکیبی از روح و جسم است که روحش از سنخ‏ ملأ اعلی و سنخیت که شرط برقراری رابطه محسوب می‏شود، وحی را امکان‏پذیر می‏کند:

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود

آدم آورد در این دیر خراب آبادم

بنابراین وحی یک پدیده فکری یا انعکاس حالت درونی نیست که برای پیامبران رخ داده باشد، بلکه یک ‏القای روحانی است که از عالم بالا بر افراد شایسته و والا انجام گرفته است و نباید از آن شگفت‏زده شد: أَکانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَیْنا إِلی‏ رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ… ۷ آیا برای مردم شگفت آور است که به مردی از خودشان وحی کردیم که مردم را از فرجام کفر و گناه بترسان.

بنابراین پدیده وحی قابل قبول بوده و به آن ایمان داریم، اگرچه برای ما به صورت حقیقی قابل وصف و درک نیست و فقط برای کسانی قابل درک است که اهلیت و شایستگی آن را دارند.۸

نقد و بررسی آرای مستشرقان

از جمله مهم ترین شبهاتی که مستشرقان در مقابل اسلام مطرح کرده و در برابر آن موضع‏گیری نموده‏اند، نفی ‏وحیانی بودن قرآن است. آنان معتقدند قرآن منشأ بشری دارد و از سوی خداوند وحی نشده، بلکه ساخته ‏محمد صلی الله علیه و آله است. مستشرقان با نفی الهی بودن قرآن، تلاش نموده‏اند برای آن، مصادر و منابع غیر الهی اثبات ‏نمایند. البته اتهام­های مختلفی قبل از مستشرقان، توسط مشرکان به پیامبر بسته شد که قرآن کریم در سوره انعام‏ آیه ۲۵، فرقان آیه ۴، نحل آیه۱۰۵ و نساء آیه ۸۲ به آنها اشاره کرده و پاسخ داده است.

مستشرقان به منظور نفی وحیانی بودن قرآن، دست به دامن دلایل متعددی شده و برای قرآن مصادر وسرچشمه‏هایی ذکر کرده‏اند که از آن به منابع و عوامل داخلی و خارجی تعبیر می‏کنند.

عوامل داخلی

۱. اشعار امیه بن ابی الصلت

برخی از مستشرقان با انکار وحی بودن آیات قرآن، ریشه اصلی قرآن را اشعار امیه بن ابی صلت از شاعران ‏عرب در عصر جاهلیت و اسلام دانسته‏اند. این دیدگاه براساس تشابه محتوای قرآن با اشعار امیه بن ابی صلت‏ در دعوت به توحید، توصیف آخرت و نقل داستان­های پیامبران قدیم شکل گرفته و صاحبان آن پنداشته‏اند مسلمانان شعر امیه را نابود کرده‏اند و خواندن آن را حرام دانسته‏اند تا برتری با قرآن باشد.۹

عده‏ای نیز «امیه بن ابی صلت» را از حنفایی دانسته‏اند که از ظهور پیامبری در زمان خویش خبر داده و آرزوداشت که خود، آن پیامبر باشد؛ اما وقتی محمد صلی الله علیه و آله برانگیخته شد، امیه از روی حسد به آن حضرت کفر ورزید و هنگامی که پیامبر شعر او را شنید، فرمود: زبانش ایمان آورده و قلبش کفر ورزیده است.۱۰

برای تأثیرپذیری قرآن از شعر امیه بن ابی صلت هیچ‏گونه دلیلی وجود ندارد و تشابه میان برخی از مطالب‏ قرآن و شعر امیه نمی‏تواند این تأثیرپذیری را ثابت نماید چرا که ممکن است شعر امیه از قرآن تأثیر پذیرفته ‏باشد و نیز احتمال دارد که این تشابه اتفاقی باشد.

اگر ادعای مستشرقان واقعیت داشته باشد، مشرکان که اتهام­های گوناگون به پیامبر می‏بستند می‏بایست ‏زودتر از شرق‏شناسان پیامبر را متهم می‏کردند و راویان اخبار هم این اتهام را نقل می‏کردند؛ زیرا مشرکان دردستیابی به دلایل نفی نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله حریص‏تر از مستشرقان بودند، در حالی که چنین اتهامی از سوی‏ مشرکان ‏در تاریخ ثبت نشده است.

«دکتر طه حسین» در رد این پندار که قرآن متأثر از شعر امیه است، می گوید: «این شرق‏شناسان که در صحت‏ سیره نبوی هم شک می‏کنند و برخی از آنها پا را فراتر نهاده و سیره پیامبر را انکار می‏کنند. اینان در برابر سیره‏ آن حضرت موضعی خصمانه می‏گیرند وآن را به عنوان منبع صحیح تاریخی نمی­پذیرند، در حالی که به شعر موهوم امیّه چسبیده‏اند و به آن اطمینان‏ و یقین پیدا کرده‏اند! با توجه به این که اخبار مربوط به امیه کوچک ترین بنای درستی ندارد و به پای صحت اخبار سیره پیامبر نمی‏رسد، راز این اعتماد و اطمینان شگفت به پاره‏ای از اخبار و نفی و رد اخبار درست و مستند چیست؟»۱۱

۲. حنیفان

برخی از مستشرقان از جمله «تسدال»۱۲ و دیگران با نفی وحیانیت قرآن، تلاش کرده‏اند تا ثابت نمایند قرآن ریشه در عقاید حنیفان دارد و مکمل عقاید مردم ‏موحدی است که پیش از بعثت در جزیره العرب زندگی می‏کردند. آنها معتقدند یکی از مصادر و سرچشمه­های قرآن عقاید حنیفان است زیرا احکام و معارف قرآن با آنچه حنیفان ادعا می­کردند شباهت و مطابقت دارد، زیرا آنها به وحدانیت خدا اعتقاد داشته و از بت پرستی دوری می­جستند و بهشت و جهنم را باور داشتند و خدا را با نام­های رحمن، رب و غفور می­خواندند و از زنده به گور کردن دختران منع می کردند.۱۳

حنیفان گروهی از مردم حجاز بودند که به یگانگی خداوند اعتقاد داشتند و بت‏پرست نبودند؛ آنان گروه ‏انگشت ‏شماری بودند که بر آئین توحید باقی ماندند و خود را پیرو آئین ابراهیم علیه السلام می دانستند. تعداد حنیفان ‏بسیار اندک و در مقابل عرب بت‏پرست، بسیار ناچیز بودند.۱۴ آنها گروهی از انسان های موحد بودند که در سرزمین­های مختلف و دور از هم در یک زمان زندگی می­کردند؛ عده ای در یمن و برخی در مصر و جمعی در ایران از میراث ابراهیم که دعوت به توحید، دوری از بت پرستی و اعتقاد به معاد و پرهیز از شرب خمر بود، محافظت می­کردند.۱۵ عقیده آنها درباره خداوند و یکتایی ذات او درهاله‏ای از ابهام و پیچیدگی قرار دارد، آنان تصور روشن و درستی از احکام و قوانین نداشتند؛ اما قرآن کریم مبتنی بر تعالیم و احکام ‏روشن و متعالی است که در آن ابهام و پیچیدگی وجود ندارد.۱۶

حنیفان پیوسته در جستجوی اسلام بودند و به آمدن پیامبر اسلام بشارت می­دادند و آرزو داشتند اگر او را درک کنند، یاریش نموده و اسلام بیاورند، در حالی که مستشرقان افکار و اندیشه­های پیامبر را همسطح با اندیشه­ها و عقاید حنیفان دانسته­اند و ما در تاریخ سراغ نداریم پیامبر در جلسه درس و تعلیم حنیفان شرکت کرده و از آنان مطلبی آموخته باشد. حنیفان نزدیک بودن بعثت پیامبر اسلام را به مردم بشارت می­دادند و از آنها می­خواستند از او پیروی کنند و با او مخالفت ننمایند. آنها خود را به پیامبر منتسب کرده و بدین طریق شرافتی برای خود قائل بودند و به آن افتخار می­کردند و این همه بیانگر آن است که آنان فاقد این ویژگی­ها بودند و معلوم است کسی که خود فاقد چیزی است نمی­تواند آن را به دیگری بدهد.

اما شباهت­های آموزه­های اسلام با برخی از عقاید حنیفان از آن جهت است که بقایای دین حضرت ابراهیم علیه السلام در میان آنها وجود داشت و دین ابراهیم و اسلام هر دو از یک منبع که وحی الهی است فرود آمده­اند و این تشابه را در دعوت به توحید و مبارزه با شرک و فساد، برخورد با بت پرستی در اشکال مختلف و نیز دعوت به فضایل اخلاقی می­توان مشاهده کرد. گرچه این موارد در دین اسلام به طور کامل تر، جامع تر و با شمول بیشتری مطرح شده است.

هر خواننده­ای با کمترین تأمل در قرآن و عقاید حنیفان به خوبی درمی­یابد که میان این دو فاصله­ای بسیار است؛ زیرا قرآن معجزه­ای است که اسلوب بیانی آن تمامی اعراب را با فصاحت و بلاغت و گویایی لغت عرب به زانو درآورده و نیز در تشریح قوانین معجزه­ای است که تمام قوانین بشری در برابر آن اظهار حقارت کرده و سر تعظیم فرود می­آورند. قرآن در روشن بودن اعتقادات و تکامل آن و نیز صداقت پیامبر اسلام و خبر دادن از غیب و حقایق علمی نیز معجزه­ای آشکار است.۱۷

۳. انعکاس درونی

گروهی از مستشرقان وحی را انعکاس افکار درونی پیامبران دانسته‏اند و در مورد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گفته‏اند: محمد شخصیتی با استعداد و پاک بود که بر او «وحی نفسی» می‏شد و در حقیقت دریافتی از خودش به او افاضه می‏شد. او با تفکر زیاد و صفای باطن خیال می‏کرد به او وحی می‏شود. وی شنیده بود که به ‏زودی ‏پیامبری از حجاز به رسالت برانگیخته خواهد شد. او آرزو داشت که همان پیامبر باشد لذا برای محقق‏کردن این آرزو، از مردم جدا شد و به غار حرا رفت و در آنجا ایمانش را تقویت کرد و از نظر فکری احاطه و وسعت پیدا کرد و نور بصیرتش زیاد شد. او پیوسته فکر می‏کرد تا اینکه یقین

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.