پاورپوینت کامل نقش امام در جنبش سیاسی مذهبی پانزده خرداد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقش امام در جنبش سیاسی مذهبی پانزده خرداد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش امام در جنبش سیاسی مذهبی پانزده خرداد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش امام در جنبش سیاسی مذهبی پانزده خرداد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۳
مقدمه
با گذشت حدود یک دهه از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، که «به طراحی انگلیس وبهرهبرداری امریکا» در جهت سرکوبی دولت مردمی دکتر مصدق صورت گرفت، بار دیگر، باگذشت دوره اختناق سیاسی و فشارهای اقتصادی، زمینه رشد مبارزات مردمی بارور گردید.سازمانها و تشکلات سیاسی در فاصله سالهای (۴۲-۱۳۳۹) شکل گرفتند و فضای نسبتاباز سیاسی به دنبال روی کار آمدن کندی رئیس جمهور وقت امریکا و بر اساس «تز ایجادثبات در سایه اصلاحات» در داخل جامعه ایران به وجود آمد.
با روی کار آمدن علی امینی با حمایت آمریکا در سال ۱۳۴۰، روند اصلاحات که موردخواست امریکا بود سرعت گرفت. و شاه با سفر خود به امریکا و اعلامانصراف از نیاز به حمایتهای انگلیس، آمادگی خود را برای اصلاحات نوع آمریکایی ابراز، وحاکمیت خود را تثبیت نمود.
با فوت آیت اللّه بروجردی در اوایل سال ۱۳۴۰ و فوت آیتاله کاشانی در اواخر همانسال، دو مانع اساسی در روند اصلاحات مورد نظر و احتیاط کاریهای رژیم در مقابلمذهبیون برداشته شد و لذا شاه در پیامی به مناسبت پنجاه و هفتمین سالگرد مشروطیت درمرداد ۱۳۴۱ به دفاع از دموکراسی در باب انجمنهای ده – شهر – ایالتی و ولایتی سخن گفتو هیئت وزیران در مهر ۱۳۴۱، لایحه پیشنهادی وزارت کشور را در ۹۷ ماده و ۱۷ تبصره درباب انجمنهای مورد اشاره به تصویب رسانید. در این لایحه به حق رأی زنان تصریح، قیداسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و امکان سوگند رسمی به کتابهایآسمانی به جای قرآن، گنجانده شده بود. لایحه فوق در عین حال میتوانست نوعی تستاجتماعی و نقطه شروع برای انجام اصلاحات مورد نظر آمریکا باشد. ولی این امر (تصویبلایحه فوق) به یک زمینه اساسی برای خشم و طغیان تودههای مردم علیه دستگاه حاکم مبدّلگردید و در این میان، روحانیون و در رأس آن امام خمینی به دلیل مبارزه صریح و مستقیم باحرکت رژیم و یافتن پایگاه وسیع درمیان تودهها، در رأس مخالفان قرار گرفتند و مبارزهایگسترده در تاریخ ملّت ایران آغاز شد که در ادامه، به یک جنبش وسیع مردمی مبدل گردید.
این جنبش، با سرکوب شدید روحانیون و تودههای مردم در فروردین و خرداد ۱۳۴۲وتبعید رهبری جنبش در سال ۱۳۴۳ به خارج از کشور، به طور مقطعی فروکش کرد.
زوایای مختلف قابل طرح در مسئله
در این جا سئوالهای متفاوتی قابل طرح است:
۱- آیا قیام سراسری فوق، یک انفجار اجتماعی بود و تنها نوعی فوران عقدهها و فشارهایمتراکم به شمار میآمد، که در پی سقوط دولت مصدق و برقراری حکومت نظامی طرفدارآمریکا و سپس در مدت یک دهه حاکمیت دولتهای مستبد در درون جامعه به وجود آمدهبود؟
۲- آیا یک تصفیه حساب جدّی بین رژیم و جناح مذهبیون در دورانی که مرجعیتمتمرکز و قدرتمند رخت بسته و با تعدد مرجعیت دینی، ضعف عمدهای در پایگاه مذهبیوناحساس میشد، صورت میگرفت، خصوصاًبا فشارها و حمایتهایی که دولت خارجیذینفع (آمریکا) در تسریع امر اصلاحات به عمل میآورد و بالطبع نوعی اجبار خارجیپشتوانه عملکرد رژیم و موجب دلگرمی آن در روند کشمکش محسوب میشد؟
در این فرض نیز طبعاً دو شکل میتوانست مطرح باشد:
الف- منافع عنصر خارجی ذینفع و عنصر داخلی حاکم بر هم منطبق شده و در یک راستاقرار گرفته بود.
ب-این که اصولاً رژیم نقش عمدهای در روند امور نداشته و تنها مجری اهداف وبرنامههای مورد خواست دولت حاکم در مجموعه نظام بینالمللی بوده و به عنوان یک واحددر مجموعه نظام حاکم بینالمللی عمل میکرد.
۳- جایگاه روحانیون و بالاخص امام خمینی در این جنبش عمومی چه بوده؟ و آیا اساساًمیتوان گفت امام خمینی نقش اول را در جهت دادن به جنبش بازی می کرد؟ آیابا ورودایشان به صحنه سیاست روند مبارزات شکل تازهای به خود گرفت؟ آیا حضور ایشاندراستمرار مبارزه اهمیت اساسی داشت؟ امام خمینی در برخورد با مسئله اصلاحات چگونهعمل کرد؟ امام خمینی از ماه محرم که حس مذهبی در میان شیعیان به اوج خود میرسدچگونه استفاده کرد؟ و در نهایت دستگیری ایشان چه پیامدهایی با خود به همراه داشت؟
چنانچه از عنوان مقاله برمیآید بررسی حاضر، در پاسخ به همین سئوال اخیر برآمده تا درمقام تبیین ارتباط امام خمینی و جنبش پانزده خرداد روشن سازد که اصولاً آیا امام خمینی ازنقش مهمی در جنبش برخوردار بوده و با فرض اهمیت چه مقدار این نقش ، تعیین کننده بودهاست؟
یعنی در عین این که به دو زاویه نگرش قبلی هم توجه داشته و آنها را از نظر میگذراند وتلویحا به پاسخ آنها میپردازد، همّ خود را بر تبیین و پاسخ به سؤال اخیر معطوف میدارد والبته این زاویه دید با ساختار تحلیلی مطروحه در تبیین چگونگی رخداد جنبش، مناسبتتام دارد.
گرایش تحقیق حاضر
در تحقیقاتی که در باب مسئله فوق از نظر گذشته علیالعموم دو گونه نگرش مورد توجهبوده است:
جنبش مورد بحث یا در سایه علل و ریشههای دور آن که به سالهای پس از کودتابرمیگردد بررسی و تحلیل شده و کیفیت تاثیرگذاری این دسته عوامل در پیدایش آن مورد نظرواقع شدهاست، البته با اعتراف به نقش مهم روحانیون در جنبش و یا تنها مقطع ۱۳۴۱ به بعدکه روحانیون به سرپرستی آیها… خمینی در مصدر مبارزه قرار گرفتند مورد توجه قرار گرفته واساسا هدف رژیم، نوعی بهانهتراشی برای درگیری با روحانیون و در نتیجه قلع و قمعروحانیون تلقی شده است.
اصولاً بینشی که این دو دسته عامل را به نحوی درهم آمیزد و پدیده اجتماعی مورد بحثرا از شکل محدود «یک انفجار اجتماعی» و یا «درگیری دو جناح داخلی» خارج ساخته و درابعاد گستردهتری به بحث کشد دیده نشده است.
ساختار تحلیلی حاضر در عین حال که ریشههای بعید و تاریخی مسئله را بعنوان اصلیترین شرایط مُعدّه قضیه در نظر میگیرد، حضور جناح روحانیون و مشخصا امام خمینی را،در مقابل هیئت حاکمه و حامیان بینالمللیاش مورد پیگیری قرارد میدهد و بعنوان کسی کهدر آن شرایط خاص – با فوت آیتالله بروجردی و فراهم شدن زمینه گسترده فعالیت [در بعدداخلی [و با روی کار آمدن کندی و اتخاذ سیاست تند کاخ سفید نسبت به کشورهای تحتسلطه در انجام اصلاحات به منظور ایجاد ثبات و امنیت تضمین شده در این ممالک [در بعدخارجی [- وارد صحنه فعال سیاسی گشته و با آگاهی کامل از مقطع و شرایط خاص تاریخیعصر خود و به کاربستن مجموعه تجربیات به دست آمده از کامیابیها و شکستهای دورانگذشته و دیگر جنبشهای اجتماعی مردم ایران خصوصا دوران ملّی شدن نفت، به طراحی ومدیریت یک پروژه سیاسی بزرگ و بهرهبرداری کامل و حساب شده از شرایط زمان خود درجهت رسیدن به اهداف مورد نظر میپردازد، از نگاه این پژوهش عاملی تعیین کنندهتر بهشمار میآید.
بعبارت دیگر تحلیلحاضر دوانگاره مرتبط را مدنظر قرار میدهد.
۱ شرایط تاریخی یعنی مجموعه بحرانهای اقتصادی سیاسی فرهنگیِ تحمیل شده برجامعه، زمینهساز اصلی طغیان عمومی در جامعه بوده است.
۲ حضور رهبری آگاه و زیرک که از متن تودههای مذهبی برخاسته و سخنش بیان دردها وآرمانهای آنها میباشد، به عنوان اصلیترین عامل در جهت بخشیدن و شکل دادن به جریانجنبش و در نهایت، بهرهبرداری کامل از ظرفیت انباشته تودهها در مسیر اهداف موردنظرمیباشد.
برای بررسی فرضیه اول ابتدا مختصری از روند تاریخی دهه گذشته مطرح میگردد و درمورد فرضیه دوم نیز به تفصیل روند وقوع حوادث و نوع موضعگیری رهبری در برخورد وبهرهگیری از آنها ذکر خواهد شد.
ارکان و پایههای نظری بحث
جنبش پانزده خرداد از سویی نمایانگر زنده بودن روح ستیزهجویی و وجود زمینههایمبارزه طلبی و یا حداقل پیدایش زمینهها و انگیزههای مبارزهجویی در ملت ایران میباشد واز سوی دیگر نشان دهنده تحقق و شکلگیری رهبریتی بزرگ با تکیه بر یک پایگاه وسیعتودهای و به تعبیر مصطلح رهبریت کاریزما میباشد. مفهوم نظری مورد توجه این بررسی،
مفهوم “مدیریت مذهبی” (و یا “رهبری ملی” و یا ترکیبی از هر دو)(۱) است. پرش این است کهچه عواملی موجب تحقق، اوج، بالندگی، و استمرار یک جنبش در کشورهای جهان سوممشابه کشور ایران با نظامهای حاکم وابسته میگردد؟ شکل گیری یک جنبش میتواند ازخاستگاههای گوناگونی سرچشمه گیرد شرایط تاریخی، بحرانهای اجتماعی، ظهور رهبرانبزرگ و….
بررسی حاضر عنصر سوم را مورد توجه قرار داده و نقطه عزیمت خود تلقی نموده است،در عین حال که از سایر عناصر نیز چشم نمیپوشد. و سرانجام چنان که در نتیجهگیری بایدبررسی شود تعداد بسیاری از جنبشها و انقلابهای کشورهای جهان سوم خصوصیت فوقرا میتواند به همراه داشته باشد.
بررسی مذکور در سه بخش تنطیم شده است. در بخش اول به ریشهیابی تاریخی مسئلهپرداخته میشود. در بخش دوم علل و ریشههای معاصر آن ارزیابی میشود که خود شامل ۴فصل است؛ الف – ورود امام خمینی به صحنه سیاست. ب – انقلاب سفید و موضعگیری امامخمینی. ج – اعلام عزای عمومی در فروردین ۱۳۴۲ و حمله رژیم به مدرسه فیضیه و تشدید
بحران. د – دستگیری امام خمینی و اوج بحران. و در بخش سوم استنتاجات موضوعی ونظری ذکر خواهد شد.
زمینههای تاریخی پیدایش بحران اجتماعی و ورود امام خمینیبهصحنه سیاست
به دنبال کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، دولت مصدق ساقط و سرلشگر زاهدی در رأسدولت قرار گرفت. دو وظیفه اساسی دولت در این مقطع، سرکوبی نهضت و حل مسئله نفت بهنفع انگلیس و آمریکا بود.
در زمینه اول، دولت اقدام به برقراری حکومت نظامی و قرار دادن تیمور بختیار در رأسآن، ایجاد جو خفقان و بازداشت و حبس و اعدام، تعطیلی مطبوعات، و بالاخره کشتاردانشجویانی که در اعتراض به ورود نیکسون، معاون رییس جمهور آمریکا به ایران، دست بهتظاهرات زده بودند و در نهایت برگزاری انتخابات فرمایشی و از پیش تعیین شده دوره ۱۸مینماید.
در زمینه وظیفه دوم، با تاسیس کنسرسیوم و تصویب آن در ۲۹ بهمن ۱۳۳۲ در مجلسمذکور، انگلیس و آمریکا به طور مساوی هر یک از ۴۰ سهم برخوردار شدند و ۲۰ سهمباقیمانده هم به فرانسه و هلند و ایران تعلق گرفت. با تاسیس کنسرسیوم به مدت چهل سالتقریبا تمامی کشور ایران به جز مناطق شمالی که تحت نفوذ روسها بود، در زمینه اکتشاف،استخراج و پالایش به شرکتهای آمریکایی و انگلیسی واگذار گردید.
امریکا که در مسئله نفت به هدف اولیه خود رسیده بود قهرا در تلاش بود تا قدمهایسریعتری در جهت نفوذ و گرفتن جای انگلیس در ایران بردارد، ولی حکومت حسین علاء(۳۶-۱۳۳۴) و پس از آن منوچهر اقبال (۳۹-۱۳۳۶) گرایشهای انگلیسی بیشتری از خودبروز داده و متمایل به انگلیس میشوند. بدین ترتیب، امریکا درصدد برمیآید تا دستگاه حاکمرا بیش از پیش بسوی خود جذب کند و با به دست آوردن نقش هم پیمان مسلط، این کشور راتبدیل به بازار فروش کالا و جذب سرمایه بیشتر گرداند؛ اما از طرفی به دنبال ایجاد اختناق وسرکوبیهایی که به وسیله فرمانداری نظامی و سپس سازمان امنیت که در سال ۱۳۳۶
جایگزین فرماندار نظامی گردید شروع شده بود(۲)، از لحاظ وضع عمومی، از ناحیه مردماحساس خطر میکرد. و از طرف دیگر تصورش براین بود که کمکهای اقتصادی اعطایی، بهوسیله عدهای خاص بلعیده شده و بر شکاف طبقاتی افزوده است و این امر با توجه به خطرروزافزون کمونیزم در ممالک زیرنفوذ غرب، کاملاً نگران کننده مینمود.
بر این اساس، با توجه به مجموعه عواملی نظیر : دوران اختناق و سرکوب پس از کودتا،فقر اقتصادی تودههای محروم خصوصا روستاییان، بحران سیاسی و اقتصادی ناشی ازرقابت دو ابرقدرت برسر کسب نفوذ و امتیاز بیشتر، فساد هیئت حاکمه، و رشد مبارزاتمردمی و ظهور دستهجات و تشکلهای سیاسی در فاصله سالهای ۴۲-۱۳۳۹ ، موقعیتانفجاری در جامعه ایران احساس میشد.
این امر آمریکا را بر آن میداشت که مصرانه به دنبال انجام اصلاحات و رفرم در داخلنظام، خصوصا اصلاحات ارضی باشد و چهره تسلط نظامی و ناپایدار را از طریق ایجاد ثباتو تعادل نسبی اقتصادی به یک وضعیت پایدار و با ثبات مبدل سازد. برخلاف آمریکا،انگلیس که پس از عقبنشینی در زمینه نفت در ماجرای کنسرسیوم و یافتن شریک بزرگی مثلامریکا، و سپس با تجدید قوا خواستار ایجاد ارتباط مناسب با حکومتهای پس از زاهدی(علاء – اقبال – شریف امامی) بود، با تحقق اصلاحات ارضیِ مورد نظر امریکا موافقتینداشت. چرا که امکانات وسیع اقتصادی امریکا، رقابت سرمایهگذاری انگلیس را به کنار زدهو امکان رشد سرمایهای ضعیف انگلیس از بین میرفت.
در چنین شرایطی بود که طرح اولیه اصلاحات ارضی در سال ۱۳۳۸ توسط دولت اقبالبرای خاموش ساختن امریکا و در پاسخ به فشارهای آن دولت مطرح گردید. سپس با روی کارآمدن کندی در امریکا و به دنبال پیام تند کاخ سفید به دولت ایران، در پایان سال ۱۳۳۹ دولتمهندس شریف امامی ” به منظور ایجاد آشتی بین دو قدرت” برای یک دوره انتقالی ظهور کرد.پس از آن در سال ۱۳۴۰، هنگامی که فساد مالی و اداری، حکومت را به مرحله سقوط نزدیکمیساخت و وضع اقتصادی دولت به حّد ورشکستگی رسیده بود، علی امینی با برخورداریاز حمایت سفیر امریکا در تهران (جولیوس هلمس) در برابر مقاومت شاه و جناح انگلیسیهیأت حاکمه، قدرت را به دست گرفت .
امینی کابینه خود را معرفی کرد. مجلسین را که (جناح انگلیسی وملاکین در آن دارایقدرت بودند) منحل نمود و قانون اصلاحات ارضی مطروحه را در ۱۹ دی ماه سال ۱۳۴۰ بهتصویب هیئت وزیران رسانید. وی که در سال ۱۳۳۲ عاقد قراردادکنسرسیوم از طرف ایرانبود، در این دورهبا وعده و وعیدهای فراوان برسرکار آمد. فساد رجال وابسته به انگلیسی رابرملا و کشور را ورشکسته اعلام نمود و سال ۱۳۴۰ را سال محاکمات بزرگ خواند و وعدهانتخابات آزاد و سروسامان بخشیدن به اقتصاد ورشکسته کشور را داد. تحقق این روندبراساس همان سیاست دوره کندی بود که در پیامش به کنگره آمریکا چنین آورده: ” مامیخواهیم در این کشورها امیدواری پدید آید، هیچ مقدار اسلحه نمیتواند به کشورهایی کهنمیخواهند یا نمیتوانند اصلاحات اجتماعی کنند ثبات بخشد…”
در پی این وقایع، شاه که توسط امینی از صحنه کنار نهاده شده بود، به منظور احیاء مجددقدرت مطلقهاش در فروردین ۱۳۴۱ رهسپار کاخ سفید شد تا با اعلام آمادگی برای انجام تماماصلاحات مورد نظر آمریکا اعتماد زمامداران آمریکا را به سوی خویش جلب نماید و لذاطرح انقلاب سفید شاه و مردم در این سفر ریخته شد. با گذشت چندماه از بازدید شاه، امینیدر مقام اختلاف با آمریکا قهر کرد و استعفا داد و شاه هم با استقبال از این امر، خان بزرگبیرجند “اسدالله علم” را به جای او گماشت تا مجری بدون ادعای سیاستهای شاه گردد.
شاه که در غیاب مجلس در تاریخ ۲۰ آبان ۱۳۴۰ طی فرمانی خطاب به دولت امینی،ماموریت بررسی قوانین لازمه مربوط به انجمن ده شهر و انجمنهای ایالتی و ولایتی را دادهبود و اکنون در غیاب آیت الله بروجردی و آیت الله کاشانی دو مانع بزرگ آزادی عمل هیأتحاکمه زمینه و آزادی عمل بسیاری برایش فراهم شده بود، در پیامی به مناسبت پنجاه وهفتمین سالگرد مشروطیت در مرداد ۱۳۴۱ در نقش مدافع دمکراسی در باب انجمنهایفوقالذکر سخن گفت . سرانجام دولت علم در تاریخ ۱۴ مهر ۱۳۴۱، لایحه پیشنهادی وزارتکشور در مورد انجمنهای مذکور را در ۹۷ ماده و ۱۷ تبصره تصویب کرد. در این لایحه بهحق رأی زنان در انجمنها تصریح، قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگانحذف و در مراسم سوگند به جای قرآن کتاب آسمانی ذکر شده بود.
لایحه فوق علاوه بر بررسی وجود زمینه لازم برای اصلاحات مورد نظر غرب، میتوانستنوعی ارزیابی و آزمایشِ زمینه کار توسط دستگاه حاکمه نیز باشد، چرا که دولت علم و رژیمحاکم علاقمند بودند با تدوین قوانینی، خصوصا در غیاب مجلس برای همیشه خود را ازگرفتاریهایی که مذهب و مجامع دینی روحانیون و مراجع در اشکال مختلف برای آنهادرست میکردند، خلاص نمایند. حال در این برهه که با فوت آیتالله بروجردی به نظرمیرسید رهبری مذهبی دچار تفرقه و پراکندگی گردیده و قدرت اقدام متقابل یکپارچه وجودندارد، به نظر میرسید که بهترین زمان سنجش و ارزیابی فرارسیده است ولی علیرغم تصورابتدایی دستگاه، تصویب لایحه فوق زمینه ساز اعتراض عمومی و دسته جمعی مراجع وعلمای داخل و خارج کشور و به تبع آن تودههای مسلمان، به دولت گردید.
۲ علل و ریشههای معاصر جنبش پانزده خرداد
الف ورود آیه ا… امام خمینی به صحنه سیاست
امام خمینی که با فوت آیتاللّه بروجردی در فروردین ۱۳۴۰، بطور عملی وارد میدانسیاست گشته، اکنون پس از تالیف کتاب کشفالاسرار و انعکاس تعالیم مبارزاتی اسلام، بهدنبال فرصتی مناسب برای به دست آوردن انگیزه محرکی بود تا بتواند نظر عامه مردم را بهخود جلب کند و تودهها را به حرکت واداشته، روحانیت را با خود هم صدا سازد و در عینحال با انگ آخوند سیاسی از صحنه حذف نشود، در این مقطع در رأس مخالفان قرار میگیرد.
سخنان ایشان در آن روز که با استحکام تمام بیان میشد، نشان داد که دخالت روحانیوندر سیاست، نه تنها پایان نگرفته بلکه میتواند با قدرت وسیعتر و جدیدی ادامه یابد. دلایلرژیم در تغییر و تبدیل قانون گذشته در نزد مذهبیون چنین تفسیر شد که اولاً یک زورآزمایی باروحانیون و هواخواهان مذهب است تا آنها را برای همیشه کنار گذارد و دیگر رژیم مجبور بهمحافظهکاری در برابر مراجع دینی نباشد. ثانیا با برداشتن مذهب رسمی و سوگند به قرآن، بهگروههای صاحب نفوذ غیر معتقد به قرآن و اسلام که عملاً سیاست کشور را در اختیار داشتندفرصت میدهد تا موجودیت خود را اعلام کنند. ثالثا با طرح آزادی زنان دلیل عقب ماندن ومحرومیت گذشته آنها را به عهده اسلام و قانون اساسی بگذارد و زمینه بیشتر ورود زنان بهشکل مورد نظر رژیم را در صحنه اجتماع فراهم سازد. این مسأله در زمانی مطرح میشد کهآزادیهای سیاسی و دموکراسی، برای طبقه مردان هم قابل تحمل نبود.
امام خمینی که این فرصت را بهتر از هر زمان دیگر برای همگانی ساختن جنبشتشخیص میداد، قاطعانه وارد میدان شد. ۱۶ مهرماه اولین اجتماع آیات عظام؛ خمینی،شریعتمداری و گلپایگانی به دعوت ایشان در منزل مرحوم آیت الله حائری، مؤسس حوزهعلیه قم، تشکیل شد. امام خمینی در این جلسه دورنما و نقشههای رژیم شاه را خانمان سوز وماموریت او را پاسداری از منافع استعمار و امپریالیسم که با نابودی اسلام و ملت مسلمانهمراه میباشد، معرفی کرد، مسوولیت سنگین علما و زعمای روحانیت را در قبال نقشههایاستثمار و استقلال کشور یادآوری نمود و هشدار داد که در صورت مسامحه در پیشگاه پیامبر وقرآن مسوول و مواخذ خواهند بود… در این مجلس تصمیم گرفته شد که اولاً طی تلگرافی ازشاه خواسته شود که در لغو تصویب نامه اقدام نماید. ثانیا به علمای مرکز و شهرستانها درمورد تصویب نامه اعلام خطر گردد و از آنان برای مبارزه و مقابله دعوت شود. ثالثا با تشکیلجلسات هفتگی، وحدت و اتفاق نظر در جهت مبارزه حفظ گردد.
با تبری جستن شاه از مسئله و احاله آن به دولت حملات متوجه علم گردید؛ امام خمینیدر اعتراض خود لقبی برای علم قایل نمیشود و اعتراض را از تصویب نامه فوق فراتر برده وتعطیل طولانی مجلس را برخلاف قانون اساسی و مشروطه میشمارد.
تخلف دولت از اسلام را به مردم گوشزد میکند و ملت را رودرروی دولت قرار میدهد و بالحنی شدید به نصیحت دولت میپردازد. آیات عظام؛ گلپایگانی، نجفی و شریعتمداری، هریک، تلگرافی به علم مخابره و لغو تصویب نامه را تقاضا مینمایند. وعاظ و گویندگان وخطبای مذهبی نیز جداگانه به تشکیل جلسه پرداخته و مردم از گروهها و دستهجات مختلفبا علما تماس میگیرند و پس از اندک مدتی، موضوع از محافل دینی و بازار گذشته و بهدانشگاه و مراکز تحصیلی میرسد.
موج ناراحتی در بین عموم مردم پدیدار گشته و سیل طومار و نامه و تلگراف از اقشار وطبقات مختلف به پشتیبانی از خواسته علمای قم و اعتراض به تصویب نامه به سوی دربارسرازیر میگردد.
در مواجهه با کنترل شدیدی که دولت بر روزنامهها اعمال نموده و از انتشار آنچه در محافلمردمی میگذشت به شدت جلوگیری میکرد، انتشار تلگرافهای امام خمینی، آنهم باعباراتی چون «علم میخواهد اسلام را از رسمیت بیندازد … مخالف صریح قرآن عمل کرده وبه دستورات الهی گردن ننهاده … قانون اساسی را زیر پا گذاشته و …» خشمگروهی را درسراسر کشور دامن میزند.
حاج آقا روحالله که تا چندی قبل در محافل روحانی خاص از او یاد میشد و به اعتبارعلمی و روحانی او ارج نهاده میشد، اکنون به صورت یک روحانی مبارز و سرسخت موردتوجه قرار میگیرد. علم، پس از یک ماه و نیم سکوت معنیدار، به یکباره تلگرافی به سه نفر ازمراجع (گلپایگانی – نجفی – شریعتمداری) مخابره و با خطاب آیت الله، در سه فراز موضوعرا تشریح کرده و اظهار میدارد : «نظر دولت در شرط اسلامیت انتخاب کنندگان و انتخابشوندگان نظر علمای اعلام است؛ سوگند با قرآن مجید است، و در مورد شرکت بانوان درانتخابات هم دولت نظر آقایان علما را به مجلس میدهد و تصمیم مجلس را اجرا مینماید.»این تلگراف در واقع اولین اقدام رسمی شاه علیه آیهاللّه خمینی بود؛ اقدامی که در جهتشکستن شأنیت او در اجتماع به کار گرفته شد. در عین حال همین امر موجب بروزحساسیتهای دیگری به نفع او گردید.
واکنش دولت تا حدودی علمای دیگر را راضی و قانع ساخت و دولت با تلاشهایی،سعی کرد مسأله را تمام شده تلقی نماید. ولی آیها…خمینی دست از ادامه مبارزه برنمیدارد ودر پاسخ به استفتائات مردم، حملات را از موضع نزاع، فراتر برده و از جمله به عدم آزادیمطبوعات، نابسامانی زندگی مردم، و خطر صهیونیزم میپردازد. و در آخرین مرحله، اعلامرسمی آنچه در تلگرافهای دولت آمده را از طریق رسانههای عمومی، خواستار میشود.سرانجام با پذیرش شکست از سوی دولت و کنار کشیدن سایر علما از ادامه اعتراض، جدیتمسئله در همین حد فروکش میکند.
ب – انقلاب سفید و موضع گیری آیها… خمینی
با گذشت دو ماه و اندی از مسأله تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی و عقبنشینیدولت از مفاد ۳ بندی مذکور در لایحه به وسیله تلگراف و نامه، شاه در انجام ماموریت محولهخود، در روز ۱۹ دی ماه ۱۳۴۱ طرحی ابتکاری را اعلام داشت و آرای مستقیم عمومی ملترا در رابطه با اصول ششگانه آن تقاضا نمود. اصول مذکور عبارت بود از :
۱ الغای رژیم ارباب و رعیتی یا تصویب اصلاحات ارضی ایران براساس لایحه «قانوناصلاحات ارضی مصوب ۱۹ دی ۱۳۴۰ و ملحقات آن»؛
۲ تصویب لایحه قانون ملی کردن جنگلها در سراسر کشور؛
۳ تصویب لایحه قانونی فروش سهام کارخانجات دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحاتارضی؛
۴ تصویب لایحه قانونی سهیمکردنکارگران درمنافعکارگاههایتولیدیو صنعتی؛
۵ لایحه اصلاحی قانون انتخابات؛
۶ لایحه ایجاد سپاه دانش به منظور اجرای تعلیمات عمومی و اجباری:
پیشتر اشاره شد که امریکا در جهت استمرار منافع خود در منطقه و تامین ثبات رژیم همپیمان خود، از خطر طغیان کارگران و دهقانان غافل نبود و لذا انجام اصلاحات را ضروریمیدانست. بعلاوه پارهای از سنتها و خواستههای مذهبی مردم، سدی در راه نفوذ غرب وانجام تغییرات به شمار میرفت که با طرح لوایحی نظیر اصلاح قانون انتخابات در واقع نوعیتغییر و جایگزینی در این خواستهها مورد انتظار بود و شاید تا حدودی نیز میتوانست ازنارضایتیها بکاهد. امام خمینی که از ماهیت این حرکت آگاهی داشت پس از اعلام رفراندوماز طرف شاه بار دیگر سایر مراجع قم را به تشکیل جلسه به منظور رسیدگی و اخذ تصمیمدرباره آن دعوت نمود. سپس تصمیم براین شد که نمایندهای از دولت – به نام بهبودی – برایتوضیح درباره این کار به قم دعوت شود و نیز نظرات علما به اطلاع شاه برسد. از طرف علماهم حاج روحالله کمالوند پذیرفت به دیدار شاه برود و مخالفت علما را با اصلاحات «ضداسلامی» به او گوشزد نماید.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 