پاورپوینت کامل زن در نگاه امام علی« علیهالسلام » ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زن در نگاه امام علی« علیهالسلام » ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زن در نگاه امام علی« علیهالسلام » ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زن در نگاه امام علی« علیهالسلام » ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۸۵
موضوع «زن» و چگونگی نگاه اسلام به او یکی از مهمترین و بحث برانگیزترینحوزههای اندیشه اسلامی است . منتقدان اسلام همواره نوع تعاملی را که در سنتجوامع اسلامی و برخی متون میراث اسلامی با زن شده است ، دست مایه خردهگیری براسلام قرار دادهاند و نتیجه گرفتهاند که وضعیت واقعی زنان در جوامع اسلامی همانچیزی است که از متون مقدس برمیآید . یعنی آموزههای دینی و مقدس به زن نگاهیپستانگارانه دارد و او را موجودی درجه دو میداند که در عقل و شخصیت و ایمان ودیگر تواناییهای فردی به پای مرد نتواند رسید .
نتیجه یاد شده برآمده از آراء و نگرشهای سطحیای است که اصول قطعی و صریحقرآن کریم را نادیده گرفته و ظاهر برخی روایات را – که غالب آن مشکوک و نامطمئن و یاناظر به شرایط و اوضاع ویژهای است – مبنا قرار دادهاند .
در این مقال برآنیم تا پس از مروری اجمالی به جایگاه زن در قرآن کریم به بررسیعمدهترین سخنانی که از امیرمؤمنان علی علیهالسلام درباره زنان نقل شده است بپردازیم و اینروایات را با دو میزان قرآن و شرایط و اوضاع و قراین زمان صدور ارزیابی کنیم .
جایگاه زن در قرآن
در بسیاری از آیات قرآن کریم بر برخورداری زن از جایگاه انسانی شایسته در عرصهخانواده و جامعه انسانی تأکید شده است .
برخلاف آنچه که در برخی کتابهای مذهبی آمده است ، زن عنصر گناه نیست وخروج آدم از بهشت به وسوسه همسرش حوا نبوده است . قرآن به صراحت آدم را وسوسهشده شیطان میداند : «فَوَسْوَسَ إِلَّیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَاآدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَی شَجَرَهِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لاَّیَبْلَی»«پس شیطان او را وسوسه کرد ، گفت : ای آدم ، آیا تو را به درخت جاودانگی ومُلکی که زایل نمیشود راه نمایم ؟«(طه ، ۱۲۰)
قرآن سرشت و نفس انسانی را واحد و زن و مرد را دارای سرشت و نفسی یگانهمیداند :
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَارِجَالاً کَثِیراً وَنِسَاءً» «ای مردم از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتشرا [نیز] از او آفرید ، و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد ، پروا دارید .» (نساء ، ۱)
قرآن ایمان و عمل صالح زن و مرد را یکسان ، سزاوار پاداش میداند : «وَمَن یَعْمَلْمِنَ الصَّالِحَاتِ مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ وَلاَ یُظْلَمُونَ نَقِیراً» «و کسانیکه کارهای شایسته کنند – چه مرد باشند چه زن – در حالی که مؤمن باشند ، آنان داخلبهشت میشوند و به قدر گودی پشت هسته خرمایی مورد ستم قرار نمیگیرند .» (نساء ،۱۲۴)
زن در پذیرش ارزشهای معنوی و پاداش الهی با مرد برابر است : «إِنَّ الْمُسْلِمِینَوَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَوَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَفُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَهً وَأَجْراً عَظِیماً»«مردانو زنان مسلمان ، و مردان و زنان با ایمان ، و مردان و زنان عبادتپیشه ، و مردان و زنانراستگو ، و مردان و زنان شکیبا ، و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خدا رافراوان یاد میکنند ، خدا برای [همه] آنان آمرزش و پاداشی بزرگ فراهم ساخته است .»(احزاب ، ۳۵)
در برخی آیات قرآن ، زن – در نقش مادر – مورد احترام و تکریم ویژه قرار گرفتهاست : «وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَوَضَعَتْهُ کُرْهاً . . .» «انسان را نسبتبه پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم . مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و باتحمل رنج او را به دنیا آورد . . . .» (احقاف ، ۱۵)
قرآن رابطه زن و مرد را براساس حق و تکلیف متقابل میداند : «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِیعَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ»«و مانند همان [وظایفی] که برعهده زنان است ، به طور شایسته ، بهنفع آنان [برعهده مردان] است . (بقره ، ۲۲۸)
آیات فوق تصویری کلی از سیمای زن در جهانبینی اسلام ارائه میدهد . اکنون بهسراغ نهجالبلاغه میرویم که پس از قرآن دومین کتاب مذهبی شیعیان است و محتوایآن گزیدهای از سخنان امیرمؤمنان علی بن ابیطالب علیهالسلام .
زن در نهج البلاغه
۱ . امام در ضمن خطبهای که در مسیر حرکت به سوی اصحاب جمل ایراد کردمیگوید : «انّ البهائم همّها بطنها و ان السباع همّها العدوان علی غیرها و انّ النساءهمُّهنّ زینه الحیاه الدنیا و الفساد فیها ، انّ المؤمنین مستکینون ، انّ المؤمنینمشفقون ، انّ المؤمنین خائفون .» (خطبه ۱۵۱ ، ص۲۷۹) «به راستی که همه کوششچهارپایان شکمشان است و همه کوشش درندگان تجاوز و تعدی به غیر خودشان و همهکوشش زنان چیزهایی است که زندگی دنیا را زینت میبخشد و کوشش دیگر آنان ایجادفساد در دنیا است . همانا مردمان مؤمن [در برابر خدا [خاضع و فروتن هستند . هماناافراد مؤمن پرهیزگار (یا مهربان)اند . همانا مردمان با ایمان از خدا بیمناکاند .»
ابن ابی الحدید به درستی اشاره میکند که در باطن این سخن کنایهای نسبت بهسران جمل نهفته است .
علامه شوشتری در تفسیر این خطبه به دو صفت شهوت و غضب که در چارپایان ودرندگان وجود دارد توجه میدهد . وی بر آن است که منظور امام از چهارپایان ودرندگان ، اشاره به طلحه و زبیر است که همه کوشششان تجاوز و تعدی به غیر خودشاناست و آنجا که میگوید همه کوشش زنان چیزهایی است که زندگی دنیا را زینتمیبخشد و . . . ، اشاره به عایشه است .
بسیار شگفتآور است که علامه شوشتری با این که اشاره امام را متوجه ، طلحه وزبیر و عایشه میداند بر آن است که اگرچه مراد امام از کلمه زنان ، شخص عایشه است ،اما کلامش عام و فراگیر است . وی سپس مثالها و روایاتی را برای اثبات این که زنمنبع شرّ و فساد فریبکاری است ، ذکر میکند ، اما به روایات و حکایاتی که دلالت بهتسلط شهوت و غضب بر مردان میکند و به جنگهای فراوانی که در نتیجه غلبه این دوعنصر بر مردان در گرفته است ، اشارهای نمیکند .
اما دکتر نجوی جواد معتقد است ادعای این که امام علی علیهالسلام ، زن را به سبب اهتمامبه زیور و زینت نکوهیده است ، به چند دلیل دور از فضای تاریخی و مضمونی سخن اماماست :
۱ . خودآرایی و اهتمام زن به زیور ، به لحاظ شرعی مستحب است و نه سزاوارنکوهش . بنابراین معقول نیست که امام علی علیهالسلام امری را که پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام ستوده و بدان ترغیب کردهاند ، ناپسند بشمرد . نتیجه این که منظور امام ، این نیست .
۲ . امام علی علیهالسلام این سخن را در ضمن خطبهای سیاسی و نظامی و در مسیر حرکتبه سمت جنگ جمل بیان کرده است . بنابراین یادکرد زینت و خودآرایی زن در چنینشرایط نظامی – که سخن فرمانده باید متناسب با فضای میدان باشد – چندان معناییندارد .
۳ . زنی که آتش جنگ جمل را برافروخت ، در پوشاندن بدن و پنهان داشتن زینتخویش مطیع امر خدا بود . از اینرو اگر روی این سخن با عایشه باشد ، به میان آمدنمسأله زینت و خودآرایی زنان توجیهی ندارد .»
نویسنده در ادامه تفسیری دیگر از سخن امام ارائه میدهد و در پایان نتیجه میگیردکه تمام سخن امام متوجه عایشه است . وی مینویسد :
امام در این خطبه به بیان نیروهایی که بر نفس بشری غلبه دارد میپردازد . ایننیروها ، نیروی بهیمیت و نیروی سبعیت است . امام با ذکر دو نوع از حیوانات که بر هرکدام یکی از این نیروها غلبه دارد ، مثالی میزند تا این دو مفهوم به ذهنها نزدیکترشود .
سپس از انسان یاد میکند که این دو غریزه بر رفتار او چیره شده و او را از راه حقمنحرف و از دایره مؤمنان خارج کرده است .
غریزهای که بر چارپایان مستولی است ، غریزه اشباع گرسنگی است . این غریزه درمیان انسانها ، نماد مال دوستی است . و غریزه حاکم بر درندگان غریزه تجاوز و دشمنیو نمایش قدرت است و این غریزه در نهاد انسان در شکل قدرت دوستی و به دستآوردن بزرگی و شهرت و رسیدن به اوج هرم جامعه با استفاده از هرگونه وسایل مشروع ونامشروع است .
این انسانی که غریزه مال دوستی و قدرتپرستی و مقامطلبی بر او غلبه یافته و واداربه پیمودن همه راههایش کرده است ، گاه در قالب یک زن نمود مییابد . از اینروامام علیهالسلام نام «زنان» (نساء) را به قصد اشاره به امالمؤمنین عایشه به میان آورده است . بهنظر من تمام سخن امام ، متوجه عایشه است و نه سران سهگانه جمل ، چنان که برخیشارحان نهجالبلاغه گفتهاند .
این نظر برآمده از دو گواه است :
۱ . این که امالمؤمنین عایشه به تنهایی نقش رهبری و ریاست اصحاب جمل رابرعهده داشت و حتی مورد اطاعت آن دو شیخ (طلحه و زبیر) هم بود .
۲ . نیروی بهیمی و نیروی غضب از زیورهای زندگی دنیا است و افراطِ در تلاش برایتحقق آن دو ، به فساد و تباهی در روی زمین میانجامد . صفت سوم که در آن یاد زنانشده است زاییده صفت نخست و دوم است ، بنابراین سه صفت یاد شده ، همگی ، زنان را- و یا بهتر بگوییم عایشه امالمؤمنین – را هدفت گرفته است .
با مطالعه شخصیت عایشه میتوان به این نتیجه رسید که هر سه صفت یاد شده درکلام امام علی علیهالسلام یکجا در وی فراهم است . بلند پروازی خارقالعاده ، مقامطلبی ، تندمزاجی ، تیزهوشی ، غیرت شدید ، عصبیت و خشونت همگی در شخصیت او گرد آمدهبود .
با این حال اگر بخواهیم سه صفت یاد شده را بین سران جمل توزیع کنیم ، در آنصورت نکوهش امام علیهالسلام باید شامل سران سهگانه و همه مردان و زنانی باشد که در راهآنان گام برمیدارند و تعمیم نکوهش تنها به زنان ، درست نیست .»
۲ . امام پس از جنگ جمل در بصره در ضمن خطبهای چنین میگوید : «معاشرالناس انّ النساء نواقص الایمان ، نواقص الحظوظ ، نواقص العقول . فامّا نقصان ایمانهنّفقعودهن عن الصلاه و الصیام فی ایّام حیضهنّ . و امّا نقصان حظوظهنّ فمواریثهن علیالانصاف من مواریث الرجال و امّا نقصان عقولهنّ فشهاده امرأتین کشهاده الرجل ، فاتّقواشرار النساء و کونوا من خیارهنّ علی حذر و لا تطیعوهن فی معروف حتی لا یطمعن فیالمنکر»
«ای گروه مردمان ، همانا زنان ایمانشان ناقص ، حظّ و بهرهاشان هم ناقص ، عقلشاننیز ناقص است . اما ناقص بودن ایمانشان به این است که در روزهایی که در عادت زنانههستند ، نماز و روزه از آنها ساقط است ، اما نقصان حظّ و بهرهاشان از این روی است کهارثی که میبرند نصف ارثی است که مردان میبرند ، اما نقص عقلشان به این است کهشهادت دو زن به منزله شهادت یک مرد است . پس از زنان بد بپرهیزید و از خوبانشاننیز برحذر باشید . در انجام کاری نیک از آنها فرمان نبرید تا در فرمان بردن شما ازایشان در کاری زشت طمع نورزند .» (خطبه ۷۹ ، ص۱۲۷)
برخی مفسران نهجالبلاغه با نظر به ظاهر این فقره از خطبه و بدون توجه به شرایطسیاسیِ زمان القای این خطبه ، تعلیلهایی ارائه دادهاند که نه با صریح آیات قرآنسازگار است و نه حتی از همین بخش از خطبه برمیآید .
ابنالحدید در شرح خود میگوید : امیرالمؤمنین علیهالسلام نقصان نماز را نقصان ایمانخوانده است و این مؤید نظر اصحاب ما است که : اعمال بخشی از ایمان است و اقرارکننده به توحید و نبوت اگر عملی را ترک کند ، مؤمن نیست .
جای شگفتی است که ابن ابی الحدید به این نکته روشن و بدیهی التفات ندارد کهترک نماز از سوی زن در ایام خاص نه تنها ترک عملی واجب نیست بلکه اطاعت ازفرمان خداست و خدا ، خود زن را از نماز در این مدت معاف داشته است .
علامه شوشتری هم در نهجالبلاغه به طرز شرح ابن ابی الحدید مینویسد : «امانقصان ایمان زنان به سبب دست شستن از نماز در ایام حیض و نفاس است ، چنان کهورود به مساجد و قرائت عزائم (سورههای سجدهدار) که در کمال ایمان مدخلیت دارند ،بر آنان جایز نیست . آنان هرچند قضای روزههای از دست رفته را به جا میآورند ، اما ازفضیلت ماه (رمضان) محروم میشوند . نماز از دست رفته (در ایام خاص) هم که قضاندارد . خداوند تعالی نماز را «ایمان» نامیده است . زیرا در پاسخ مسلمانانی که پس ازتغییر قبله میپرسیدند : آیا نمازهای ما بیثمر بوده است ؟ چنین میگوید : «وَمَا کَانَاللّهُ لِیُضِیعَ إِیمَانَکُمْ» (و خداوند ایمان شما را تباه نکرده است .)»
برخی از مفسران نیز تحت تأثیر افسانههایی که در باب مکر و حیله زنان ساخته شدهاست ، از دادن هیچ نسبت ناروایی به جنس زن کوتاهی نکردهاند .
خویی شارح نهجالبلاغه میگوید : زن در اصل آفرینش ، دارای حیلهگری سریع ، خشمتند ، گمان فاسد و تدبیر تباه است و شجاعت و بخشندگی در آن مفقود و یا اندک است .
بحرانی ، دیگر شارح نهجالبلاغه نقص عقل زنان را به دو سبب ارجاع میدهد :
۱ . سبب درونی که کم استعدادی مزاج زن و ناتوانی او از پذیرش تصرف عقل است .برخلاف مرد که مزاجش پذیرای آن است .
۲ . سبب خارجی که کمی معاشرت زنان است با اهل خرد و کم کاری آنان در عادتدادن قوای حیوانی خویش به پایبندی به قوانین عقلی در تدبیر امر معاش و معاد .
شیخ محمد عبده نیز در تفسیر این خطبه به گرفتاری زن در حمل و زادن و تربیتکودک و پس از آن تدبیر امور منزل و ملازم خانه بودن او و محدودیت دایره فعالیت اواشاره میکند و میگوید : عقل زن به اندازه نیازی که زن – در دایره محدود فعالیتش -دارد ، آفریده شده است . شرع هم مطابق فطرت است و در احکام آن ، زنان نه درعبادت ، نه در شهادت و نه در میراث به پای مردان نمیرسند .
اما علامه سید محمد حسین فضلاللّه به گونهای دیگر به این نص مینگرد . وینخست در اصل خطبه به نوعی تردید میکند و معتقد است که باید کاوش در این حدیثبه اهلش واگذار شود . پاسخ تفصیلی وی چنین است : اگر این مسأله – مثلاً ناقص العقلبودن زن به طور مطلق و بدون ذکر علت بیان میشد ممکن بود از روی تعبد آن رابپذیریم ، اما هنگامی که علت این امر چنین ذکر میشود که شهادت دو زن مساویشهادت یک مرد است ، با خود میاندیشیم که عالم شهادت (گواهی) ، عالم حس و امانتدر نقل است . اما عالم عقل به تفکر و تحقیق و مطالعه امور مرتبط است . و ربطی بینعالم شهادت که عالم حس است و عالم عقل وجود ندارد . این امر را با اشارت از آیهمربوط به شهادت یک زن ، شهادت زن درمییابیم که آنجا که میگوید : «أَن تَضِلَّ إِحْدَاهُمَافَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَی»«اگر یکی فراموش کرد ، دیگری به یادش بیاورد .» (بقره ، ۲۸۲)
شهادت یک زن شهادت زن دیگر را کامل میکند . حال چگونه ممکن است کهناقصی ، ناقص دیگری را کامل کند ؟ از اینرو ، نظر ما این است که برابر بودن شهادت دوزن با شهادت یک مرد از باب احتیاط در عدالت است نه به معنای کاستن شأن زن .وگرنه در مسأله بینهای که نیازمند دو شاهد یا چهار شاهد مرد است – مانند اثبات زنا -باید بگوییم که این امر کم شمردن ارزش و ناقص دانستن عقل مرد است ، زیرا در اینامور شهادت یک مرد به تنهایی در نزد قاضی پذیرفته نیست . اما ما میگوییم که این ازجهت احتیاط در عدالت است .
همچنین است مسأله ناقص دانستن ایمان زن . معنی نقصان ایمان ، سستی احساسایمانی در زن است . در حالی که ما میدانیم که خودداری زن از به جا آوردن نماز و روزهدر ایام حیض ، به جهت اطاعت از امر الهی است . و اطاعت از امر الهی از کمی ایماننیست بلکه از زیادی ایمان است . وانگهی حتی برخی از زنان که دوست ندارند نماز وروزهاشان را ترک کنند ، قرصهای ضد بارداری مصرف میکنند تا عادت نبینند .بنابراین ، چنین چیزی از کم ایمانی نیست ، بلکه هماهنگی با شرع مقدس است . زیراخداوند دوست دارد در اموری که حرام کرده است – همانند امور واجب – اطاعت شود .
ممکن است کسی بگوید که محرومیت زن از نماز و روزه در ایام حیض ، عملاً برای اونقص است . و ایمان او به لحاظ عملی ناقص میشود . در پاسخ او میگوییم : آیا دربارهمسافر هم که نماز او در سفر ، شکسته است میگویید که ایمان او ناقص است ؟ !» دربارهشخص مریض چه میگویید ؟ آیا میگویید که ایمان مریض به سبب روزه نگرفتن در ماهرمضان ناقص است ؟ !
وی در ادامه شخصیت زن را در محک قرآن کریم ، چنین ارزیابی میکند :
ما هنگامی که قرآن کریم را مطالعه میکنیم در مییابیم که خداوند سبحان ، زن ومرد را به لحاظ اعمال برابر میداند . علت این امر هم آن است که خداوند آن دو را با هممکلف قرار داده است و اگر عقل زن کمتر از عقل مرد میبود ، عدالت حکم نمیکرد کهتکلیف زن ، همانند تکلیف مرد باشد .
اما مسأله معاف بودن زن از جهاد و اموری این چنینی ، گویا به ملاحظه شرایط بدنیو جسمانی بوده باشد .
در مجموع میگوییم که در قرآن هیچ دلیلی بر برتری عقل مرد نسبت به عقل زننداریم . بلکه برعکس ، حتی مواردی را مییابیم که دلالت بر برتری عقل زن نسبت بهعقل مرد دارد ، چنان که در داستان ملکه سبا میبینیم . قرآن کریم چنین نقل میکند کهاو پس از مشاهده نامه سلیمان قوم خود را گرد آورد و به آنان چنین گفت : «إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّکِتَابٌ کَرِیمٌ إِنَّهُ مِن سُلَیْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَلاَّ تَعْلُوا عَلَیَّ وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ قَالَتْ یَاأَیُّهَا الْمَلَؤُا أَفْتُونِی فِی أَمْرِی مَا کُنتُ قَاطِعَهً أَمْراً حَتَّی تَشْهَدُونِ»(۲۶۳) «زن گفت : ای بزرگان ، نامهایگرامی به سوی من افکنده شد . نامه از سلیمان است و این است : به نام خدای بخشایندهمهربان . بر من برتری مجویید و به تسلیم نزد من بیایید .
زن گفت : ای بزرگان ، در کار من رأی بدهید ، که تا شما حاضر نباشید من هیچ کاریرا فیصل نتوانم داد .»
ملکه سبا از آنان خواست تا با فکرشان او را یاری دهند ؛ اما آنان با عرض عضلاتخویش او را یاری میدهند و روشن است که این کار خلاف عقل است . ملکه سبا که بهتفاوت لحن نامه سلیمان با لحن پادشاهان پی برده چنین میگوید : «إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُواقَرْیَهً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّهَ أَهْلِهَا أَذِلَّهً»(۲۶۴) «زن گفت : پادشاهان چون به قریهای درآیند ،تباهش میکنند و عزیزانش را ذلیل میسازند . همچنین هنگامی که نزد سلیمان رفت وسخنانش را شنید و آنگاه ایمان آورد ، گفت : همراه با سلیمان – و نه پشت سر او – بهخدا ایمان آوردم : «أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»(۲۶۵) «و اینک با سلیمان در برابرپروردگار جهانیان تسلیم شدم .»
این نمونه که قرآن به ما عرضه میکند ، نمونه زنی است که با عقلش میاندیشد نه باعاطفهاش ، اگرچه قومی مطیع در کنار خود دارد . اما مردان قوم او با احساسات خویشمیاندیشند نه با عقل خویش . بنابراین قرآن به اشاره میخواهد بگوید که ممکن استعقل زن بیشتر از عقل مرد باشد . این هم نمونهاش . نمونههای دیگر ، همسر فرعون ومریم دختر عمران علیهاالسلام است .
آیه دیگری که ممکن است حمل بر ضعف شخصیت زن شود این آیه است : «أَوَ مَنیُنَشَّأُ فِی الْحِلْیَهِ وَهُوَ فِی الْخِصَامِ غَیْرُ مُبِینٍ»(۲۶۶) «آیا آن که به آرایش پرورش یافته و در هنگامجدال آشکار نمیگردد از آن خداست ؟»
این آیه از مسأله نشو و نمای دختر سخن میگوید نه از طبیعت ذات او . معمولاً طفلدختر آراسته و زینت داده میشود . گفته میشود که زن ضعیفتر از مرد است . اما قرآناز ضعف نوع انسان سخن میگوید و نه از ضعف زن : «خُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِیفاً»(۲۶۷) «آدمیناتوان آفریده شده است .» بنابراین چیزی به نام «ضعف زن نسبت به مرد» در قرآن کریمنداریم . وانگهی میدانیم که زن بر اثر تمرین میتواند قویتر از مرد شود .
ما معتقدیم که قرآن اساس و مبنای کار ماست و سنت ، تفصیل مجملات قرآن است .اگر بعضی از احادیث ظاهرا به گونهای دیگر گفتهاند ، باید آنها را به گونهای مطالعه کنیمکه با مفاهیم قرآنی موجود در آن موضوع منافات نداشته باشد .
اما مرحوم علامه شیخ محمد مهدی شمسالدین حدیث یاد شده را بنابر نقل شریفرضی ، حدیث مرسل و براساس روایت کلینی ضعیف السند میداند و در هر دو حال برفرض دلالتش ، حجت نمیداند . وی درباره دلالت این حدیث هم به شرایط صدور آناشاره میکند و عوامل و مقتضیات زمانی را در آن دخیل میبیند :
«به امام نسبت داده شده است که این کلام را پس از جنگ جمل بیان کرده ، جنگیکه فتح باب فتنه بین مسلمانان و شمشیرکشی آنان به روی یکدیگر و سبب کشتارجمعیتی عظیم – ۲۰ هزار نفر بنابر قولی – بوده است .
این جنگ بر اثر موضع انفعالی امالمؤمنین عایشه در برابر امیرالمؤمنین علی علیهالسلام ویاری دادن برخی صحابه که کینه علی و طمع قدرت داشتند و دور عایشه را گرفتند ،پدید آمد .
عایشه منزلتی بزرگ نزد عامه مردم داشت . زیرا همسر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و امالمؤمنینو دختر خلیفه اول – ابوبکر – بود . این منزلت اجتماعی منشأ تأثیر بزرگی بود .
امیرالمؤمنین علیهالسلام با قرار دادن عایشه در صف سایر زنان و تصریح به این که او نسبتبه دیگر زنان تمایزی ندارد که او را شایسته رهبری مردم نماید – آن هم به شیوه مصیبتباری که در پیش گرفت و به هیچ نصیحتی گوش نداد و به حکم خدا که زنان پیامبر را بهنشستن در خانه دستور داد ، تن در نداد و از عاقبت فتنه نترسید – ، میخواست از منزلتاو بکاهد .
امام میخواست با پرهیز از طعنه مستقیم به عایشه ، به عامه مردم بصیرت ببخشد .برای این کار از این روش که مبتنی بر ذکر احکام شرعی خاص زنان است استفاده کرد .البته این احکام خاص مقتضی نقصان در شایستگی و ویژگیهای انسانیای که او رامساوی مرد قرار میدهد ، نیست .
امام میخواست تا چشم مردم را بگشاید تا درک کنند که عایشه زنی است ماننددیگر زنان و وضع خاصی ندارد که اطاعت و انقیاد از تمایلات و مواضعش را – بیآن که بهقانون یا شورا مستند باشد و در آن تنها میل و مزاج ویژهاش لحاظ شده باشد – ایجابکند .
۳ . در بخشی از وصیت امام به فرزندش حسن علیهالسلام یا فرزند دیگر محمد بنحنفیه رضیاللهعنه – بنا به تفاوت روایات – آمده است :
«ایّاک و مشاوره النساء فانّ رأیهن الی افن و عزمهنّ الی وهن . واکفف علیهن منابصارهن بحجابک ایّاهن فانّ شده الحجاب ابقی علیهن . و لیس خروجهنّ باشدّ منادخالک من لا یوثق به علیهنّ ، و اذا استطعت الاّ یعرفن غیرک فافعل . و لا تملک المرأهمن امرها ماجاوز نفسها ، فانّ المرأه ریحانه و لیست بقهرمانه . و لا تعد بکرامه نفسها و لاتطمعها فی ان تشفع بغیرها»
«زنهار از این که با زنان به مشورت بپردازی که همانا رأی ایشان ناقصگونه و اراده وعزمشان سست است . با در پرده نگاه داشتن زنان چشمانشان را از دیگران (نامحرمان)ببیند که به راستی آنان را سخت در پرده داشتن بیشتر موجب باقی ماندن ایش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 