پاورپوینت کامل نظارت امیرمؤمنان « علیهالسلام » بر کارگزاران خود ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نظارت امیرمؤمنان « علیهالسلام » بر کارگزاران خود ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظارت امیرمؤمنان « علیهالسلام » بر کارگزاران خود ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نظارت امیرمؤمنان « علیهالسلام » بر کارگزاران خود ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۷۱
لزوم نظارت بر عملکرد مسئولان
رهبران جامعه وظیفه دارند کسانی را برای اداره امور جامعه و مسئولیتهای مهمانتخاب کنند که از دو ویژگی امانتداری و کاردانی در حد لازم برخوردار باشند . از ایمانو تقوای لازم برخوردار باشند تا به مردم و جامعه خیانت نکنند و منافع جامعه را فدایمنافع شخصی خویش ننمایند و از تخصص و کاردانی کافی بهرهمند باشند تامسئولیتهای محوله را به خوبی انجام دهند . در اسلام انتخاب مسئولان و متصدیانبراساس دو اصل کاردانی و ایمان پذیرفته است نه بر اساس خویشاوندی و قرابت ،دوستی و آشنایی ، وابستگیهای خطی و گروهی و . . . .
قرآن کریم در موارد گوناگون به این مهم اشاره فرموده است . هنگامی که بنیاسرائیلاز پیامبر خود درخواست کردند که برای آنها فرماندهی معین کند ، پیامبرشان به دستورخدا طالوت را به آنها معرفی کرد . بنیاسرائیل از انتخاب طالوت در شگفت ماندند زیرا اوفقیر بود و آنها توانگری را از شرایط فرماندهی و رهبری میپنداشتند . خداوند در پاسخبه اعتراض آنها فرمود : «در حقیقت خدا او را بر شما برتری داده ، و او را در دانش و[نیروی ]بدنی فزونی بخشیده است .»(۱۴۷)
حضرت یوسف وقتی به عزیز مصر پیشنهاد کرد که او را بر خزانههای مصر بگماردبرای پیشنهاد خود چنین استدلال کرد :
«[یوسف] گفت : مرا بر خزانههای این سرزمین بگمار که من نگهبانی دانا هستم .»(۱۴۸)
دختر حضرت شعیب علیهالسلام که به پدر پیشنهاد استخدام حضرت موسی علیهالسلام را نموداینگونه استدلال کرد : «ای پدر ! او را استخدام کن ، چرا که بهترین کسی را که میتواناستخدام کنی آن کس است که قوی و امین باشد .»(۱۴۹)
ولی روشن است که حتی عمل به این وظیفه خطیر از سوی مسئولان و مردم وانتخاب افرادی امانتدار و کاردان برای تصدی امور جامعه از لزوم نظارت و بازرسیعملکرد آنها نمیکاهد . رهبران جامعه به این مقدار در پیشگاه خدا و مردم معذورنیستند بلکه هنگامی وظیفه خود را انجام دادهاند که پس از انتخاب اشخاصی کاردان وامین ، نظارتی پیگیر و همه جانبه بر اعمال و کارهای آنها داشته باشند ، زیرا :
نخست این که ممکن است مسئولان حکومت در تشخیص امانتداری و کاردانیمجریان و متصدیان جامعه گرفتار اشتباه شده باشند و کسی را که از ایمان و کاردانیکافی برای احراز مسئولیتی برخوردار نیست به آن مسئولیت گمارده باشند . زیراتشخیص آنها براساس قراین و شواهد ظاهری است که احتمال اشتباه و خطا در آنمنتفی نیست .
دوم این که بر فرض تشخیص صحیح عدالت و ایمان و کاردانی ، احتمال خطا واشتباه در اعمال مسئولان و متصدیان امور چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت واز آن صرفنظر نمود ، به ویژه این که انسان غالبا از اشتباهات و خطاهای خود غافلاست و دیگران که ناظر اعمال و رفتار او هستند بیشتر میتوانند کاستیها و نقایصکارهای او را درک کنند و او را در پیشرفت و بهبود کارها یاری دهند .
سوم این که احتمال انحراف ، لغزش و خیانت متصدیان امور همیشه وجود دارد ؛ زیرابه فرض که عدالت آنها به اثبات رسیده باشد ، مفهوم عدالت این نیست که از انسانعادل در آینده هیچ انحراف و خیانتی سر نمیزند . احراز عدالت در شخصی به این معنااست که او در گذشته خیانتی انجام نداده و لازمه عدم ارتکاب خیانت در گذشته ، عدمارتکاب آن در آینده نیست . عدالت تنها نشانهای ظنی است برای عدم ارتکاب خیانت درآینده و هیچ وقت احتمال آن را نفی نمیکند . به ویژه این که طبیعت قدرت فسادآوراست . چه بسیار افراد صالح و با تقوا و اهل ورع که پس از رسیدن به قدرت گرفتارخودبینی ، خودپسندی ، خودکامگی و ستم و انواع انحرافات شدهاند .
قدرت عامل فساد و انحراف
طبیعت انسان به گونهای است که وقتی احساس بینیازی نماید ، طغیان و سرکشیمیکند . قرآنکریم میفرماید : «انسان طغیان و سرکشی میکند ، وقتی خود را بینیازاحساس کند .»(۱۵۰)
روشن است که قدرت بدون نظارت موجب میشود که انسان خود را بینیاز انگارد .ریاست و مسئولیت ، خلق و خوی انسان را تغییر میدهد و به دنبال آن رفتار او نیز تغییرمییابد . حضرت علی علیهالسلام میفرماید :
«انسان در سه مورد تغییر میکند ، نزدیک شدن به پادشاهان ، قبول مسئولیت وریاست و بینیازی پس از فقر و تهیدستی ، کسی که در این موارد تغییر نکند از عقلیاستوار و خُلقی مستقیم ، بهرهمند است .»(۱۵۱)
قدرت ، انسان را مست میکند و عقل و هوش را از سرش میرباید ، همانگونه کهشراب انسان را مست و از خود بیخود میکند . امیرمؤمنان میگوید : «مستی بر چهارگونهاست ، مستی شراب ، مستی مال و ثروت ، مستی خواب و مستی حکومت .»(۱۵۲)
قدرت ، غیرت را از بین میبرد ،(۱۵۳) انسان را به تکبر و فخرفروشی وامیدارد ،(۱۵۴) او را ازاحسان و نیکی بازمیدارد ،(۱۵۵) رفتارش را زشت مینماید ،(۱۵۶) و او را به ظلم و سرکشیمیکشاند(۱۵۷) و به خودکامگی وامیدارد .
معمولاً کسی که به قدرت میرسد ، افراد سودجو و فرصتطلب اطراف او را میگیرندو با تملق و چاپلوسی سعی میکنند در پرتو قدرت و نفوذ او به منافع خود دست یابند واینجا است که مسئولیت و حکومت انسان را بر لبه پرتگاه هلاکت و نابودی قرار میدهدکه نجات از آن برای هر کس ممکن نیست . حضرت علی علیهالسلام میگوید : «آن کس که تو راستود همانا تو را سر برید» .(۱۵۸)
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود : «هنگامی که برادرت را در مقابلش میستایی مثل این استکه تیغ بر گلویش میکشی .»(۱۵۹)
و نیز فرمود : «اگر کسی با چاقوی بُرنده به سراغ شخصی برود بهتر از آن است که او رادر مقابلش ثنا گوید .»(۱۶۰)
براساس آنچه گفته شد نظارت دقیق و پیگیر بر عملکرد مسئولان و متصدیان لازم وضروری است و این نظارت به دو روش قابل اعمال است : نخست به وسیله حکومت ودیگری به وسیله مردم . در حکومت حضرت علی علیهالسلام هر دو شیوه به طور دقیق اعمالمیشد .
یکی از مسایلی که امیرمؤمنان علیهالسلام بر آن حساسیت و اهتمام بسیار زیادی داشتبررسی و بازرسی دقیق کارهای کارگزاران و متصدیان امور بود . از سوی دیگر مسلمانانتحت تعالیم اسلام و پیشوایان معصوم علیهمالسلام آن چنان آزاد و شجاع پرورش یافته بودندکه اعمال و رفتار مسئولان را همیشه زیرنظر داشتند و در مواقع مناسب انتقادات وپیشنهادهای خود را حتی درباره اعمال خلیفه ابراز میکردند .
در این نوشتار ابتدا به بحث پیرامون لزوم نظارت حکومت بر عملکرد کارگزارانمیپردازیم و در بخش دوم درباره نظارت مردم در حکومت اسلامی بر اعمال متصدیانسخن میگوییم .
سخنان پیشوایان معصوم علیهمالسلام درباره لزوم نظارت
از امام رضا علیهالسلام روایت شده که هرگاه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله سپاهی را به سویی گسیلمیکرد ، گروهی از افراد مورد اعتماد خود را همراه فرمانده آن سپاه اعزام میکرد تااعمال و رفتار او را برای آن حضرت گزارش دهند .»(۱۶۱)
حضرت علی علیهالسلام ابتدا شیوه گزینش مسئولان را به مالک تعلیم میدهد و میگوید :«سپس در کارهای کارگزارانت بنگر ! و آنها را با آزمایش و امتحان به کار وادار ! و از رویمیل و استبداد (بدون مشورت) آنها را به کاری مگمار ، زیرا هوی و هوس و خودرایی ،کانونی از شعبههای جور و خیانت است . و از میان آنها افرادی را که با تجربهتر و پاکتر ودر اسلام پیشگامترند انتخاب کن ، زیرا اخلاق آنها بهتر و خانواده آنها پاکتر است . و نیزکم توقعتر و در کارها عاقبتاندیشترند . . .»(۱۶۲)
و پس از بیان شیوه صحیح گزینش به اصل مهم نظارت اشاره میکند و میگوید :
«سپس با فرستادن مأموران مخفیِ راستگو و باوفا کارهای آنان (کارگزاران) را زیرنظربگیر ! زیرا بازرسی مداوم پنهانی ، سبب میشود که آنها به امانتداری و مدارا کردن بهزیردستان ترغیب شوند . اعوان و انصار خویش را سخت زیرنظر بگیر . اگر یکی از آنهادست به خیانت زد و مأموران مخفی تو به اتفاق چنین گزارشی دادند به همین مقدار ازشهادت قناعت کن و او را زیر تازیانه کیفر بگیر و به مقدار خیانتی که انجام داده ، او راکیفر نما ، سپس وی را در مقام خواری و مذلت بنشان ، و نشان خیانت را بر او بگذار وگردن بند ننگ و تهمت را به گردنش بیفکن»(۱۶۳)
نظارت بر مسئولان و کارگزاران موجب میشود که اشخاص خدمتگذار ، دلسوز وزحمتکش از افراد خائن و تنپرور شناخته شوند و با تشویق آنها ، خدمتگزاران بهخدمت بیشتر تشویق شوند و با تنبیه و مجازات خائنان و متخلفان کسی به خود جرأتخیانت ، کمکاری و تنپروری ندهد . حضرت علی علیهالسلام در بخشی دیگر از عهدنامه خود بهمالک اشتر درباره سپاهیان و نیروهای نظامی میگوید :
«باید بازرسانی – که در نزد مردم به امانتداری و حقگویی معروف هستند – بر آنهابگماری تا خدمات خدمتگزاران را به تو گزارش کنند و آنها بدانند که زحماتشان از نظرتو پوشیده نیست . آنگاه خدمات هر کس را به خوبی بشناس و زحمات کسی را به حسابدیگری مگذار و از ارزش آن کم مکن . از هر کس به اندازه فعالیتش قدردانی کن . مباداشرافت و بزرگی کسی موجب شود که خدمات کوچکش را بزرگ کنی و گمنامی شخصیتو را بر آن دارد که کارهای بزرگش را کوچک شماری»(۱۶۴)
اهتمام حضرت علی علیهالسلام در نظارت بر اعمال کارگزاران
امیرمؤمنان علیهالسلام در عمل نیز به این اصل به طور کامل پایبند بود . آن حضرتاشخاص مورد اعتمادی را مشخص کرده بود تا از کردار و رفتار کارگزارانش گزارش دهندو پس از اطلاع از اشتباهات آنها ، براساس نوع اشتباهی که مرتکب شده بودند ، واکنشمناسب از خود نشان میداد .
در اشتباهات جزیی و قابل اغماض به تذکر ، نصیحت و ملامت و سرزنش بسندهمیکرد ، در مواردی که احراز میکرد ، کسی شایستگی تصدی مسئولیتی را ندارد او رابرکنار و شخص مناسبتری را به جای او به کار میگمارد و در مواردی که یکی ازکارگزارانش مرتکب جرم و خیانتی شده بود – که سزاوار مجازات و اجرای حدّ بود – او رااز مقام خود عزل میکرد و به مجازات عملش میرساند . این نظارت دقیق از سوی آنحضرت موجب میشد تا حاکمان و مسئولان نهایت دقت و احتیاط را در کارها به کارگیرند و تا حد ممکن از اشتباهات و کارهای خلاف عمدی آنها کاسته گردد .
امیرمؤمنان علیهالسلام اشخاص خدمتگزار و دلسوز را مورد لطف و مرحمت خویش قرارمیداد ، خدمتشان را در حد لازم میستود . این روش ، دلسوزان و خدمتگزاران را بهخدمت بیشتر تشویق میکرد و از فرصتطلبان و خائنان مجال کارشکنی و خیانت راسلب میکرد . از حضرت علی علیهالسلام نامههای متعددی خطاب به مسئولان و کارگزارانخویش به یادگار مانده است که بیانگر بازرسی و نظارت دقیق و پیگیر آن امام علیهالسلام نسبت به کارهای کارگزارانش است و دقت در این نامهها و شرایط صدور آنها ما را بهاهمیت فوقالعاده نظارت و بازرسی در حکومت اسلامی راه مینماید . در اینجا بهتعدادی از نامههای آن حضرت در اینباره اشاره میکنیم .
نامه به عثمان بن حنیف انصاری – حاکم بصره –
به حضرت علی علیهالسلام گزارش رسید که عثمان بن حنیف انصاری – صحابی بزرگوارپیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و حاکم امام بر بصره از سوی آن حضرت – در یک میهمانی مجللشرکت کرده است . امیرمؤمنان علیهالسلام که حضور در چنین میهمانیها و مجالسی را برایمتصدیان امور و کارگزاران حکومت علوی نمیپسندید ، در نامهای وی را مورد عتاب وسرزنش قرار داد و به او چنین نگاشت :
«اما بعد ! ای پسر حنیف ! به من گزارش داده شده است که مردی از متمکنان اهلبصره تو را به خوان میهمانیاش دعوت کرده ، و تو به سرعت به سوی آن شتافتهای درحالی که طعامهای رنگارنگ و ظرفهای بزرگ غذا یکی بعد از دیگری در مقابل تو قرارداده شده است . من گمان نمیکردم که تو دعوت جمعیتی را قبول کنی که نیازمندانشانممنوع و ثروتمندانشان دعوت شوند . به آنچه میخوری بنگر آنگاه آنچه حلال بودنشبرای تو مشتبه بود از دهان بینداز و آنچه را یقین به پاکیزگی و حلال بودنش داشتیتناول کن . . .»(۱۶۵)
برای روشن شدن اهمیت این نامه توجه به چند نکته ضروری است :
الف : امیرمؤمنان علیهالسلام این نامه را در نخستین ماههای حکومت خویش نوشته است .زیرا آن حضرت تقریبا در ابتدای سال ۳۶ هجری – ۲۵ ذیالحجه سال ۳۵ – به حکومترسید و در ماه محرم همان سال کارگزاران و عمال خود را به شهرهای مختلف گسیلکرد . بنابراین عثمان بن حنیف در ماه محرم سال ۳۶ از سوی امیرمؤمنان علیهالسلام بهحکومت بصره منصوب شد و تا قبل از ورود ناکثین به بصره در آن شهر حکومت میکرد وپس از جنگ جمل حضرت علی علیهالسلام ابنعباس را حاکم بصره نمود . جنگ جمل در دهمجمادی الثانی سال ۳۶ واقع شد .(۱۶۶) بنابراین عثمان بن حنیف قبل از این تاریخ از بصرهاخراج شده است .
با این حساب مجموع حکومت عثمان بن حنیف در بصره حدود ۴ ماه میشود .بنابراین نامه حضرت علی علیهالسلام به عثمان بن حنیف مربوط به همان ۴ ماه ابتدایحکومت اوست .
حضرت علی علیهالسلام این نامه را در یکی از حساسترین برهههای حکومت خود نوشتهاست . آن حضرت در زمانی این نامه را به عثمان بن حنیف نوشت که گرفتار مشکلاتمتعددی بود : عایشه در مکه بر ضد آن حضرت تبلیغ میکرد و مقدمات شورش علیهحکومت را فراهم مینمود ؛ طلحه و زبیر به کارشکنی علیه آن حضرت مشغول بودند ؛حکومت آن حضرت هنوز در همه شهرها تثبیت نشده بود و برخی از شهرها از پذیرفتنحاکمان برگزیده امام علیهالسلام خودداری میکردند ؛ عمّال و کارگزاران عثمان با ثروتهایکلانی که از بیتالمال برای خود دست و پا کرده بودند در گوشه و کنار به کارشکنی وتوطئه علیه آن حضرت دست میزدند و مهمتر از همه اینها معاویه که آرزوی خلافت درسر میپروراند به بهانه خون خواهی از عثمان از پذیرش حکومت امیرمؤمنان علیهالسلام امتناعکرده بود و خود را برای رویارویی با حضرت آماده میکرد . حضرت علی علیهالسلام نیز مهمتریننگرانیاش معاویه بود و قبل از جنگ جمل برای نبرد با او مردم را آماده کرده بود کهجنگ جمل و فتنه ناکثین آن حضرت را از این کار بازداشت .
ب : مخاطب نامه ، عثمان بن حنیف ، از اصحاب پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در مسأله جانشینیو خلافت به حضرت علی علیهالسلام رجوع کرد و حضرت پس از حادثه جمل به مناسبتهایگوناگون از او به نیکی نام برد و او را ستود .
ج : عثمان بن حنیف هیچگونه سوء استفادهای از بیتالمال و مقام و موقع خود نکردهبود بلکه آنگونه که امیرمؤمنان علیهالسلام انتظار داشت که حاکمان اسلامی باید در زندگیشخصی خود در حدّ متوسط مردم زندگی کنند و از قشر فقیر جامعه فاصله نگیرند ، عملنکرده بود و در یک میهمانی مجلل که فقرا در آن حضور نداشتند شرکت کرده بود .
د : لحن حضرت علی علیهالسلام در این نامه بسیار تند و کوبنده است .
با توجه به نکات فوق معلوم میشود که اولاً حضرت علی علیهالسلام از همان آغاز حکومتنظارت قوی و دقیقی بر اعمال و رفتار کارگزاران و مسئولان حکومتی خود اعمالمیکرده است و مسأله نظارت آن چنان از نظر حضرت علی علیهالسلام اهمیت داشته است کهاز همان ماههای نخستین حکومت خود با جدیت به آن پرداخته و مشکلات اساسی او رااز این کار غافل نکرده است . زیرا عثمان بن حنیف خطای بزرگ و تخلف فاحشی مرتکبنشده بود .
وانگهی کار عثمان بن حنیف با توجه به ذهنیتی که مردم از کارهای عثمان و عمال اوداشتند ، کاری بسیار عادی و متداول بود و اصلاً توجه کسی را به خود جلب نمیکرد .حضور در یک میهمانی از امور شخصی و خصوصی زندگانی عثمان بن حنیف به حسابمیآمد . بنابراین حضرت علی علیهالسلام آن چنان نظارتی بر اعمال و رفتار مسئولان حکومتخود داشت که حتی مسایل زندگانی خصوصی آنان نیز از دید آن حضرت مخفی نبود .
ثانیا این نامه گویای اهمیت این موضوع در نظر آن حضرت است . این موضوع از نظرامیرمؤمنان از چنان اهمیتی برخوردار بود که آن همه مشکلات اساسی او را از توجه بهآن باز نداشت و برآن شد تا با آن لحن شدید یکی از یاران فداکار خود را ملامت وسرزنش نماید ، با این که احتمال آن بود که بر سر همین موضوع عثمان بن حنیف ازسوی آن حضرت رنجیده شود و از یاری آن حضرت دست بردارد و یا حداقل پس از آن ازجانب امام علیهالسلام مسئولیتی نپذیرد و در آن شرایط حساس حضرت علی علیهالسلام یکی از یارانمخلص خود را از دست بدهد .
ولی اینها چیزی نبود که بتواند امیرمؤمنان علیهالسلام را از آن اقدام بازدارد . او کسی نبودکه در بیان حقایق ملاحظه سابقه افراد و دوستی آنان را بنماید و احتمال آزرده و رنجیدهخاطر شدن اشخاص او را از تصمیم خود منصرف سازد .
امیرمؤمنان علیهالسلام با این اقدام خود ثابت کرد که حاکمان اسلامی باید در خدمت اسلامو مسلمانان باشند نه این که حکومت را فرصتی برای رسیدن به مقاصد دنیوی وراحتطلبی خود انگارند . پیشوایان اسلام در گفتار و رفتار خود بارها بر این حقیقتتأکید کردهاند .
مرحوم شهید مطهری درباره اهمیت این نامه میگوید : «در بصره ، عثمان بن حنیفدر یک مجلس میهمانی شرکت کرده است در آن مجلس میهمانی چه خبر بوده است ؟العیاذ باللّه مشروب بوده ؟ نه ، قمار بوده ؟ نه ، فسق و فجوری بوده ؟ نه ، پس چه بوده ؟گناه عثمان بن حنیف این بوده که در یک مجلس صد در صد اشرافی شرکت کرده ، یعنیاز فقرا کسی در آن مجلس نبوده است . چیزی که ما اصلاً امروز این جور چیزها را درداحساس نمیکنیم ؛ یعنی کک کسی نمیگزد . به علی علیهالسلام خبر میرسد که نماینده وحاکم شما در مجلسی شرکت کرده است که در آن مجلس اغنیا و پولدارها و اشراف وجودداشتهاند ولی از فقرا کسی در آنجا نبوده است . علی علیهالسلام میگوید : «و ما ظننت انّکتجیب الی طعام قوم عائلهم مجعو و غنیّهم مدعّو» عثمان بن حنیف ! من باور نمیکردمکه تو دعوت بر سفرهای را بپذیری که اغنیا را به آنجا دعوت کرده باشند ولی فقرا رادعوت نکرده باشند و آنها پشت درمانده باشند .»(۱۶۷)
دقت در امور شخصی کارگزاران
امیرمؤمنان علیهالسلام حتی در کارهای شخصی کارگزاران خویش نهایت دقت و مواظبت رابه خرج میداد تا مبادا آنها گرفتار کمترین انحرافی شوند . به آن حضرت گزارش رسید ،که «شریح» – قاضی کوفه – خانهای به ۸۰ دینار خریده است و سند بسیار محکمی برایآن تنظیم کرده است . امیرمؤمنان او را احضار کرد ، فرمود : «به من خبر رسید که خانهایبه قیمت ۸۰ دینار خریدهای ، آن را قباله کرده و بر آن شاهد و گواه گرفتهای .»
«شریح» پاسخ داد : «چنین بوده است ای امیرمؤمنان !»
امام نگاه خشمآلودی به او کرد ، گفت : «ای شریح ! به زودی کسی به سراغت خواهدآمد که نه قبالهات را نگاه میکند و نه از گواهانت میپرسد ، تو را از آن خانه خارج میکندو تنها به قبر تحویلت میدهد . ای شریح ! بنگر که این خانه را از ثروت دیگران نخریدهباشی و یا بهای آن را از غیر مال حلال نپرداخته باشی . که هم در دنیا و هم در آخرتخود را زیانکار کردهای !
آگاه باش ! اگر هنگام خرید خانه نزد من آمده بودی نسخه قباله را بدینگونهمینوشتم که دیگر در خریدن خانهای حتی به بهای یک درهم یا بیشتر علاقه به خرجندهی !»
نسخه قباله چنین است :
«این چیزی است که بندهای ذلیل از مردهای که آماده کوچ است خریداری کردهاست ، خانهای از سرای غرور ، در محله فانی شوندگان ، در کوچه هالکان ! حدود آناینگونه است :
حد اول به آفات و بلاها منتهی میشود ، حد دوم به مصائب ، حد سوم به هوا وهوسهای سست کننده و حد چهارم به شیطان اغواگر و درِ خانه در همین سمت بازمیشود .
این خانه را فریفته آرزوها از کسی که پس از مدت کوتاهی از این جهان رختبرمیبندد ، به بهای خروج از عزت قناعت و دخول در ذلت دنیاپرستی خریده است . . . .»(۱۶۸)
«نکوهش شریح قاضی از سوی امام به دلیل خریدن خانه و استفاده صحیح ازنعمتهای دنیا نبود ، چرا که اسلام مسلمانان را از ترک دنیا و رهبانیت بازمیدارد ،مذمت آن حضرت به خاطر عدول او از حق و تجاوز به حقوق مردم بود .(۱۶۹)
«امیرمؤمنان علیهالسلام بر کارگزارانش بسیار سختگیر و شدید بود و موعظههای کوبنده وآتشین آن حضرت دل آنها را از ترس خیانت و کوتاهی در کارها به لرزه درمیآورد . بههمین خاطر کسانی که در همه امور اهل معامله و سازش هستند امیرمؤمنان علیهالسلام راناآشنای به امور سیاسی معرفی میکنند . آری او ناآشنای به امور سیاسی بود ؛ زیرانمیتوانست در امانت الهی و بیتالمال مسلمانان خیانت کند .»(۱۷۰)
نامه امیرمؤمنان علیهالسلام به زیاد – حاکم فارس –
زمانی که زیاد از سوی حضرت علی علیهالسلام حاکم فارس بود به آن حضرت گزارش رسیدکه او در بیتالمال مسلمانان خیانت کرده است . به همین مناسبت حضرت نامهای بهاین مضمون به او نوشت :
«فرستاده من خبر شگفتی برایم نقل کرده است . او معتقد است که تو در مجلسخصوصی به او گفتهای : «کردها علیه تو شورش کردهاند و به این وسیله بخش زیادی ازمالیات را نپرداختهاند و از او خواستهای که این خبر را برای من بازگو نکند .» به خداسوگند یاد میکنم که تو دروغ میگویی و اگر مالیات را به سوی من نفرستی ، آن چنان برتو سخت میگیرم که در زندگی کمبهره و بینوا شوی مگر این که آنچه را از مالیاتبرداشتهای به سوی من بفرستی»(۱۷۱)
بخش پایانی این نامه با اختلاف در نهجالبلاغه نیز آمده است . مرحوم رضیمینویسد :
«از نامههای امام علیهالسلام نامهای است که به «زیاد بن ابیه» جانشین فرماندارش عبداللّهبن عباس در بصره نوشت . عبداللّه بن عباس در آن زمان فرمانداری «بصره» ، «اهواز»«فارس» ، «کرمان» و دیگر نواحی آنجا را از طرف امام علیهالسلام عهدهدار بود» و آن نامه چنیناست :
«صادقانه به خداوند ، سوگند یاد میکنم اگر گزارش رسد که از غنایم و بیتالمالمسلمانان چیزی کم یا زیاد به خیانت برداشتهای ، آن چنان بر تو سخت بگیرم که درزندگی کمبهره و بینوا و حقیر و ضعیف شوی . والسلام .»(۱۷۲)
حضرت علی علیهالسلام چنان درباره بیتالمال سختگیر بود که کسی جرأت انکار و کتمانخیانت خود را نداشت .
نامه حضرت به عبداللّه بن عباس
حضرت علی علیهالسلام در نظارت بر حاکمان خویش هیچ استثنایی قایل نبود و در اینزمینه همه حاکمان در نظر او مساوی بودند ، بلکه شاید در مورد خویشان خودسختگیرتر و دقیقتر بود .
در زمانی که ابن عباس از طرف امام حاکم بصره بود ، صعصعه بن صوحان – که ازیاران وفادار آن حضرت بود – به آن شهر سفری نمود . پس از بازگشت وی به کوفه امام ازاو در مورد ابن عباس و اوضاع آن شهر سئوال کرد . صعصعه پاسخ داد : «ای امیرمؤمنان !او در برخورد با مردم سه کار انجام میدهد و سه کار را ترک میکند ، دلهای مردم راهنگام سخن گفتن به خود جذب میکند ، به سخنانشان به خوبی گوش فرا میدهد و درصورت مخالفت با او آسانترین راه را انتخاب میکند ، از بحث و جدال بیفایده وهمنشینی با فرومایگان اجتناب میکند و از هر کار خلافی که نزد او عذرخواهی شودمیگذرد .»(۱۷۳)
حضرت علی علیهالسلام در نامهای که به یکی از فرمانداران خود نوشت او را
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 