پاورپوینت کامل شناسایی مرجع جوانان در انتخاب پوشش و آرایش غیرمتعارف(۵۰) ۹۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شناسایی مرجع جوانان در انتخاب پوشش و آرایش غیرمتعارف(۵۰) ۹۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شناسایی مرجع جوانان در انتخاب پوشش و آرایش غیرمتعارف(۵۰) ۹۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل شناسایی مرجع جوانان در انتخاب پوشش و آرایش غیرمتعارف(۵۰) ۹۹ اسلاید در PowerPoint :

۸۳

چکیده پژوهش

پژوهش حاضر به شناسایی مرجع جوانان شهرستان قم در انتخاب پوشش و آرایشغیر متعارف در سال ۱۳۷۹ پرداخته است. موضوع و سؤال اساسی این پژوهش این استکه این جوانان در انتخاب پوشش و آرایش غیرمتعارف خود، از کدام منبع یا گروه الگومی‏گیرند؟ همچنین این گروه از جوانان از لحاظ اقتصادی – اجتماعی دارای چهویژگی‏هایی هستند؟ جامعه آماری پژوهش را تمام جوانان ساکن قم که در گروه سنی ۱۵ تا۲۴ سال قرار دارند و نوع پوشش و آرایش آنان بر طبق چک لیست، غیرمتعارف محسوبمی‏شود، تشکیل می‏دهند. شیوه نمونه‏گیری، نمونه‏گیری غیراحتمالی است و لذا از جامعهدر دسترس استفاده شده است.

نتایج تحقیق نشان می‏دهد که مهم‏ترین مرجع پاسخ‏گویان در انتخاب پوشش و آرایشغیرمتعارف، نوع پوشش و آرایش دوستان و اطرافیان نزدیک آنها می‏باشد. مرجع دوم،مشاهده فیلم‏های خارجی از طریق ویدئو و یا ماهواره است. وجود لباس‏های به اصطلاحمد در بازار یکی دیگر از عوامل مهمی است که به انتخاب جوانان جهت می‏دهد.

مقدمه

لباس پوشیدن، شأنی از شئون انسان است که سابقه و گستره‏اش، همان سابقه وگستره جغرافیایی انسان است. این پدیده با خصوصیات فردی و اجتماعی انسان در ارتباطاست و لذا می‏توان آن را از دیدگاه‏های مختلفی از قبیل فرهنگی، اخلاقی، جامعهشناختی، مذهبی و قانونی مورد مطالعه قرار داد. از بعد فرهنگی – اجتماعی می‏توانپرسید که افراد یک جامعه عمدتا چه نوع لباسی می‏پوشند؟ مرجع ارزش و یا گروه مرجعمردم در انتخاب یک پوشش خاص چیست؟ به عبارت دیگر، افراد بیش‏تر تحت تأثیر کدامیک از عوامل اجتماعی و فرهنگی شیوه‏ی خاصی از پوشش را برمی‏گزینند؟

در هر جامعه‏ای، نوع و کیفیت لباس زنان و مردان و همچنین آرایش سر و صورتآنان، علاوه بر آن که تابع شرایط اقتصادی، اجتماعی و اقلیمی آن جامعه است، بسته بهاین که انسان برای جهان آفرینش چه معنایی قایل باشد؛ خود را چگونه موجودیبشناسد؛ و سعادت خود را در چه بداند؛ لباس پوشیدن و نوع آرایش ظاهری او تفاوتمی‏کند. برای نمونه، در فرهنگ مادی غرب، ارزش و اعتبار انسان به این است که به چهمیزان می‏تواند از دنیای مادی بهره‏مند شده و لذت ببرد، و یکی از چیزهای لذت‏بخش،همان نوع پوشش و آرایش است. در چنین فرهنگی، «لباس» وسیله‏ای برای پوشش «تن»نیست بلکه برای آرایش آن است. اما، در فرهنگ اسلامی انسان موجودی است که«معنویت»، کمال مطلوب و غایت زندگی او است. در چنین بینشی «تن» تنها بخشی ازوجود انسان است و انسان، همه، «تن» نیست و تنها مجال برای خوشبخت شدن نیز تمتعمحدود جسمانی میان تولد و مرگ نیست. لذا در پوشش و آرایش خود، سادگی و پرهیز اززینت و زواید تحریک‏آمیز را رعایت می‏کند.

یکی از کاربردهای لباس، کاربرد جبرانی است؛ به این معنی که لباس می‏تواند به عنوانیک مکانیسم جبرانی و عامل جلب توجه دیگران، مورد استفاده قرار گیرد. برخی از جوانانمی‏خواهند به وسیله لباس و پوشش ظاهری، توجه دیگران را به خود جلب کنند و وقعیبه تأیید یا نهی شرع نمی‏نهند. به عبارت دیگر یکی از عوامل گرایش به آرایش و پوششغیرمتعارف، استفاده از آنها برای تیپ‏سازی از پیش القا شده است. لباس، در این شکل، ازیک ضرورت اولیه به ابزاری برای تفاخر و برتری‏جویی تبدیل شده است.

اخیرا پوشش و آرایش غیرمتعارف – مانند موهای بلند و روغن زده پسران، شلوار لیتنگ و چاک‏دار، کفش‏های سنگین پوتین مانند، دستبند و گردنبند پوشیدن پسران و… -در بین دختران و پسران نوجوان و جوان ساکن قم رواج یافته است و در گوشه و کنار شهربه آسانی قابل مشاهده است. با یک مشاهده سطحی در شهر می‏توان جوانانی را مشاهدهکرد که پوشش و آرایش و برخی حرکات آنان با بخش وسیعی از جوانان متفاوت است. اینوضعیت به نوعی بیانگر تضادورزی جوانان با ارزش‏های جامعه و نیز عدم درک و جذبجوانان از طرف بزرگسالان است؛ همچنین نشانگر روی آوردن برخی جوانان به فضایفرهنگی بیگانه و تبعیت از الگوهای فرهنگی آن است.

لباس و آرایش سر و صورت گرچه از ویژگی‏های مادی فرهنگ هستند، اما آنها اغلبمانند تمام نشانه‏های مادی دیگر، خصلتی نمادین دارند و مبیّن یک نوع معنی و عقیدهدرباره‏ی جهان زندگی است. بنابراین جوانانی که پوشش و آرایش غیرمتعارف را انتخابکرده‏اند، در واقع به بخشی از فرهنگ ملی – مذهبی خویش بی‏اعتنا بوده و برخلاف آنعمل کرده‏اند. به راستی برخی جوانان ما در انتخاب پوشش و آرایش غیرمتعارف، از کداممنبع یا مرجع الگو می‏گیرند؟ و این جوانان از لحاظ اقتصادی، اجتماعی به چه طبقه‏ایتعلق دارند؟ چه عواملی در گرایش آنها به انتخاب چنین پوشش و آرایشی دخالت دارند؟این تحقیق با هدف پاسخ‏گویی به این سؤالات، با استفاده از روش توصیفی و حجم نمونه۲۰۰ نفر دختر و پسری که در زمان تحقیق، پوشش و آرایش غیرمتعارف داشته‏اند، به اجرادرآمده است.

مبانی نظری پژوهش

در تبیین گرایش جوانان به الگوهای فرهنگ غربی – از جمله پوشش و آرایشغیرمتعارف – به عوامل گوناگونی مانند عملکرد نامطلوب خانواده و رسانه‏های جمعی،تهاجم فرهنگی و اسوه‏سازی و تأثیرگذاری از گروه همسالان اشاره شده است که هر کدامبه اختصار مورد بحث قرار خواهند گرفت.

تأثیر خانواده

زیربنای شخصیت فرد در خانواده گذارده می‏شود و در مدرسه و گروه همسالان توسعهمی‏یابد و در محیط اجتماع کامل می‏شود. همه‏ی خانواده‏ها در این مسأله کلی کهفرزندشان باید خوب تربیت شود اتفاق نظر دارند ولی متأسفانه آنچه که در این بحث برایبرخی از والدین ناشناخته می‏باشد مفهوم واقعی «تربیت» و روش‏های صحیح آن است.

پیروی از ظواهر پر زرق و برق زندگی و گرایش به الگوهای غربی از سوی برخی والدین،زمینه را برای گرایش نوجوانان به الگوهای غربی فراهم می‏سازد. روشن است که این‏گونهخانواده‏ها با این تجددخواهی، فرزندانشان را به سنت‏شکنی وا می‏دارند، و خود بهترینمشوق و مرجع برای الگوگیری و تقلید از الگوهای غربی هستند. در بعضی خانواده‏هاممکن است چنین زمینه‏هایی وجود نداشته باشد، اما عوامل دیگری موجب گرایشجوانان به الگوهای غربی می‏شود. جدایی نسل‏ها که از پدیده‏های زندگی امروزی به شمارمی‏آید، درک متقابل فرزندان و والدین را تا حدودی با مشکل روبرو ساخته است. چنینشکافی به تزلزل نظام ارزشی در خانواده‏ها دامن می‏زند و در نتیجه فرزندان، نسبت بهمبانی ارزشی پدران و مادران خود بی‏اعتنا بوده و از الگوها و ارزش‏های دوستان وهمسالان خود تبعیت می‏کنند.

جوانی و ویژگی‏های آن

جوانی، مهمترین مرحله شکل‏گیری شخصیت افراد است که با حس استقلال‏جویی ودوست‏یابی همراه است. جوان با نفی وابستگی تام به دیگران به تجربه‏ی شخصیت مستقلخویش پرداخته و خود را برای زندگی آینده آماده می‏سازد. در این میان چگونگی برخورداطرافیان دور و نزدیک با جوان مسأله بسیار مهمی است؛ به این معنا که اگر اطرافیانجوان با نگرش مثبت با او برخورد نموده و او را در حصول و بازشناسی هویت واقعی‏اشیاری کنند، دوره‏ی نفی و انکار جوان خیلی زود خاتمه خواهد یافت؛ اما اگر نسبت به ویپذیرش نشان ندهند و یا وی را نفی کنند، در این صورت جوان پرشوری که، احیانا، برایاثبات خودش دست به نفی و انکار می‏زند، لازم می‏بیند که برای اثبات هویت مستقلخویش به لجاجت و نفی دیگران با شدت بیش‏تری ادامه دهد و به این ترتیب کم‏کم درتعارض با ارزش‏های بزرگسالان قرار گرفته، در نتیجه ارزش‏های غربی به راحتی در وینفوذ می‏کنند. از اینجاست که مرجع ارزشی نوجوانان و جوانان تغییر می‏کند.(۵۱)

گرایش جوان به سمت گروه‏های همسال، یکی دیگر از ویژگی‏های این دوره از رشداست. شخصیت فرد تا حد زیادی تحت تأثیر گروه همسالان شکل می‏گیرد. هرچه کثرت،شدت و دوام معاشرت فرد با گروه‏ها و خرده فرهنگ‏ها بیش‏تر باشد، تأثیرپذیری و انطباقوی با ارزش‏ها و انتظارات آنها در خصوص رفتار مطلوب و نامطلوب – از جمله نوع پوششو آرایش بیش‏تر خواهد بود. نوجویی و نیاز به نو شدن، یکی دیگر از مظاهر دوره‏ینوجوانی است که به اَشکال گوناگون، نظیر شیوه لباس پوشیدن، و طرز رفتار و پندار، بروزپیدا می‏کند. نوجوان خود را متفاوت از آنچه بوده حس می‏کند و هم‏چنین خواهان آناست که متفاوت از بزرگسالان باشد. نوجویی در آرایش جوانی، خصوصیت مشترک اغلبدختران و پسران است که تمایل آنان را به فاصله گرفتن از قالب‏های موجود نشانمی‏دهد.(۵۲)

تأثیر رسانه‏های جمعی

تحقیقات فراوانی انجام شده که تأثیر برنامه‏های خاص یا انواع برنامه‏های تلویزیونی رابر نگرش کودکان و نوجوانان بررسی و تحلیل کرده‏اند. آنتونی گیدنز، جامعه‏شناس معاصر،نتیجه این تحقیقات را چنین خلاصه کرده است: «گرچه میزان تأثیرپذیری از رسانه‏هایجمعی دقیقا مشخص نیست اما بی‏تردید این رسانه‏ها از طریق انتقال انواع اطلاعات وتصاویر، عمیقا شیوه‏ی زندگی مردم [از جمله نوع پوشش و آرایش] را تحت تأثیر قرارمی‏دهند.»(۵۳)

یکی از اساتید دانشگاه الزهرا در این مورد که جوانان برای انتخاب نوع پوشش خودبیش‏تر از چه چیزهایی الگو می‏گیرند، می‏گوید: بدون شک فیلم‏های سینمایی و تلویزیونیو بخصوص نوارهای ویدیوئی، نقش تعیین کننده‏ای در جهت‏گیری به افکار جوانان دارند وطبعا در زمینه گرایش جوانان به انواع و اشکال خاصی از لباس نیز بی‏تاثیر نیستند؛ درمرحله بعدی وفور لباس‏های مد در بازار یکی دیگر از عواملی است که به انتخاب جوانجهت می‏دهد.(۵۴)

– اسوه‏ه

اسوه‏ها (الگوها) نقش بسزایی در شکل دادن هویت اجتماعی افراد و به طور کلیتربیت اجتماعی آنان دارد. افراد، در جریان تربیت اجتماعی به طرق گوناگون – تقلید،تلقین، شرطی شدن و همانندسازی – تحت تاثیر اسوه‏ها قرار گرفته و در گفتار و کردارخویش از جمله نوع پوشش و آرایش به آنها تأسی می‏کنند، نظام تبلیغاتی غرب برای طرحهر چه جذابتر اسوه‏های مورد نظر خویش می‏کوشد تا افرادی را به عنوان اسوه و سمبلجوانان مطرح سازد که در مرحله اول دارای یک ویژگی مثبت و بسیار جذاب باشند، تا پساز طرح این ابعاد مثبت، اسباب وابستگی جوانان به اسوه‏های مطرح شده فراهم آید.نگاهی به اسوه‏های مطرح شده در فیلم‏های سینمایی، نشریات و رادیو تلویزیون غرب وبرخی رسانه‏های جمعی داخلی، نشان می‏دهد که این اسوه‏ها دارای ویژگی جسمانیمثبتی همچون قدرت خارق‏العاده، اندامی عضلانی، صدا یا چهره‏ای بسیار جذاب و زیباهستند. جوان با ملاحظه ویژگی مثبت این الگوها، به آنها دل می‏بندد و به تدریج تمامیابعاد آن الگو – از جمله نوع پوشش و آرایش – را مطلوب می‏یابد و از آن تقلید می‏کند.

برخی رسانه‏های جمعی داخلی نیز در راستای مطرح کردن الگوهای غربی حرکتمی‏کنند. از آنجا که برای این گونه رسانه‏ها، شهرت چهره‏های ورزشی و هنری غرب عاملیبرای مطرح ساختن آنهاست، شاهد هستیم که کسانی، به صرف مطرح شدن در تبلیغاتغرب، از سوی جریان داخلی مذکور مورد توجه قرار گرفته و در روند اسوه‏سازیهایشان برایجوانان به آنها متمسک می‏شوند.

سؤالی که مطرح است این است که حجم عظیم تبلیغات هنرپیشگان و ورزشکارانداخلی و خارجی، در نهایت چه نتیجه‏ای بدنبال خواهد داشت و چه افرادی با چه نوعپوشش و آرایشی برای جوانان به عنوان الگو و سرمشق معرفی می‏شوند؟(۵۵)

– تعارض فرهنگی

وضعیتی که گاهی روح انسان، و به ویژه نسل جوان، را رنج می‏دهد و تعادل روانی -رفتاری آدمی را بر هم می‏زند، پدیده‏ی تعارض فرهنگی است. در چنین وضعیتی، نوجوانمی‏بیند که بین آنچه که در خانه و مدرسه به نام رفتار بهنجار – پوشش و آرایش متعارف -به او یاد داده می‏شود و آنچه که در جامعه و برخی رسانه‏های تصویری حاکم است، تفاوتبسیار وجود دارد. در این اوضاع و احوال، نوجوان گرفتار تردید و نگرانی می‏شود و نمی‏داندکه مطابق کدام یک از الگوها عمل کند؛ و اگر از سوی بزرگسالان دفع شده باشد به راحتیبه سوی الگوهای غربی متمایل می‏شود. بنابراین اگر بین نهادهای فرهنگی جامعه، ازلحاظ معرفی الگوها، تعارض باشد، این تعارض در رفتار نوجوان نیز منعکس می‏گردد و ماشاهد آن هستیم که علیرغم تاکید مدرسه، خانواده و نظام سیاسی و دینی، روزبروز گرایشبه الگوهای فرهنگی غرب در بین جوانان و نوجوانان افزایش می‏یابد.

هنگامی که نظام اجتماعی از طریق عوامل اجتماعی کننده نظیر خانواده، مدرسه ورسانه‏های گروهی و گروه‏های دینی به نحو شایسته‏ای عمل نکند و نتواند نوجوانان رامتناسب با هنجارها و الگوهای اجتماعی – فرهنگی خود، جامعه‏پذیر کند، نوجوانان نسبتبه نظام اجتماعی احساس بی‏هویتی خواهند کرد و در نتیجه به دلیل نیاز ضروری بهاحساس هویت اجتماعی، درپی جایگزینی احساس هویت اجتماعی رفته‏شان خواهندرفت؛ این احساس هویت اجتماعی جدید که با جذب شدن بیش از پیش نوجوانان به گروهدوستان همراه است، در قالب گرایش آنها به الگوهای فرهنگ غربی که از سوی غربالگوسازی و تبلیغ شده – و از سوی بخشی از نظام اجتماعی نیز به طور غیرمستقیم ترویجشده یا با آنها به طور مناسب مقابله نشده است – نمایان خواهد گشت.

نتایج پژوهش

در این بخش با استفاده از آمار توصیفی، به دسته‏بندی و تفسیر داده‏های به دستآمده از پژوهش خواهیم پرداخت. با توجه به این که نمونه مورد مطالعه به ناچار به شکلتعمدی و جامعه در دسترس – و نه به شکل تصادفی – انتخاب شده‏اند، نمی‏توان به آسانینتایج حاصله را به تمام جامعه‏ی آماری تعمیم داد.

سن پاسخگویان

نوجویی در آرایش ظاهری و پوشش، گرچه ممکن است در گروه‏های سنی متفاوتی بهطور کم و بیش مشاهده شود اما بدون شک این ویژگی بیش‏تر در گروه سنی نوجوانان وجوانان نمود دارد؛ به نحوی که با افزایش سن، این گرایش در افراد کاهش می‏یابد. نتایجتحقیق نشان می‏دهند که گروه سنی ۱۷ تا ۲۰ سال، بیش از دیگر گروه‏های سنی به پوششو آرایش غیرمتعارف روی آورده‏اند. ۶۷% پاسخ‏گویان در این گروه سنی قرار دارند. سهمگروه سنی ۲۱ تا ۲۵ سال فقط ۱۶% از کل پاسخ‏گویان می‏باشد. بنابراین می‏توان گفت کهبین سن و گرایش به پوشش و آرایش غیرمتعارف رابطه معناداری وجود دارد. در گروهدختران بیش‏ترین درصد مربوط به گروه سنی ۱۸-۱۷ ساله‏ها است، در حالی که بیش‏تریندرصد در گروه پسران مربوط به گروه سنی ۲۰-۱۹ سال است.

– میزان تحصیلات

سواد آموزی و کسب علم از عواملی هستند که بر رفتار و نگرش افراد تأثیر می‏گذارند؛از این رو در اغلب تحقیقات اجتماعی، میزان تحصیلات یکی از متغیرهای مورد مطالعهاست. نتایج به دست آمده نشان می‏دهد که بیش از نیمی (۵/۵۸%) از پاسخ‏گویان،تحصیلاتی در حد سیکل و دیپلم ناقص دارند. ۳۴% نیز دارای دیپلم و یامشغول به تحصیلدر دوره‏ی پیش دانشگاهی هستند و هیچ یک از پاسخ‏گویان بی‏سواد نمی‏باشد. با توجه بهاین که ۴۶% نمونه‏ی مورد مطالعه بیش از ۱۹ سال سن دارند، می‏توان استنباط کرد کهبخش قابل توجهی از پاسخ‏گویان تحصیلات مدرسه‏ای خود را تکمیل نکرده و به عبارتدیگر گرایش به الگوهای غربی در نوع پوشش و آرایش در بین جوانانی که ترک تحصیلکرده‏اند، بیش از جوانانی است که مشغول ادامه‏ی تحصیل هستند.

در این پژوهش علاوه بر میزان تحصیلات پاسخ‏گویان، درباره‏ی سطح سواد پدران آنهانیز سؤال شد؛ چون میزان سواد والدین یکی از عواملی است که در نوع تربیت فرزندان وچگونگی ارتباط با آنها تأثیر زیادی دارد. ۵۳% افرادی که از لحاظ پوشش و آرایش،غیرمتعارف تشخیص داده شده‏اند از خانواده‏هایی برخاسته‏اند که والدین آنها بی‏سواد یاکم سواد – در حد ابتدایی – هستند. تنها ۸% پاسخ‏گویان به خانواده‏هایی با سطح سواد فوقدیپلم و لیسانس تعلق دارند.

– اشتغال و پایگاه اقتصادی

نتایج تحقیق نشان می‏دهد که جوانان متعلق به طبقه‏ی متوسط جامعه – برحسبشغل پدر – نسبت به جوانانی که خانواده آنان در طبقه‏ی بالاتر یا پایین‏تر اقتصادیهستند، گرایش کمتری به مظاهر فرهنگ غربی از لحاظ پوشش و آرایش غیر متعارفدارند؛ به عبارت دیگر طبقه‏ی متوسط توانسته است خود را بیش از دو طبقه‏ی دیگر ازاین نوع پوشش و آرایش دور نگه دارد.