پاورپوینت کامل تاریخ و زبان قوم «خلج» ۶۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تاریخ و زبان قوم «خلج» ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریخ و زبان قوم «خلج» ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریخ و زبان قوم «خلج» ۶۹ اسلاید در PowerPoint :
۱۴۳
اشاره
در مناطقی از ایران، مانند استان قم، مرکزی، چهارمحال و بختیاری و…، مردمی زندگی میکنند که تحت عنوان عنوان «خلج» شناخته میشوند. تاکنون پژوهشی جدی و فراگیر پیرامون خاستگاه، اصل و نسب، زبان، معیشت، تنوع، کثرت و گستره جغرافیایی این قوم، و نقشی که در تحولات تاریخی ایران داشتهاند، صورت نگرفته است، و تقریبا اکثر قریب به اتفاق خلجها نیز از پیشینه خود اطلاع دقیقی ندارند.
متن حاضر ترجمه مدخل خلج (Kaladj) از دایرهالمعارف اسلام(۱) است که بخش تاریخی آن را (C.E.Bosworth) ترک شناس شهیر، و بخش مربوط به زبان خلج را (G.Doerfer) نگاشته است.
نگارش مدخلهای دایرهالمعارف برسبیل ایجاز است، یعنی گنجاندن حداکثر مفاهیم و مضامین در حداقل کلمات و جملات. اما ملاحظه و پیگیری ارجاعات و منابع، جهت دستیابی به اطلاعات بیشتر میتواند بسی سودمند باشد. در این ترجمه ارجاعات از متن مقاله، که سبک معمول دایرهالمعارف است، به انتهای مقاله منتقل گردیده است.
بعضی از ارجاعات این مقاله، به زبان فارسی نیز موجود و در دسترس است. اینگونه ارجاعات با منابع فارسی مطابقت شده و مشخصات کامل کتاب نیز به آن اضافه گردیده و بقیه ارجاعات به همان صورتی است که نویسنده مقاله آورده است.
امید این که این مقاله مقدمهای باشد جهت مطالعه و تحقیق بیشتر راجع به این قوم.
خلج، قوم یا قبیلهای است ظاهرا از نژاد ترک، که در ترکستان غربی و سپس طی دوره اسلامی قبل از مغول، در افغانستان شرقی میزیسته است.
تاریخ
جغرافیدانان مسلمان قرون سوم و چهارم هجری (نهم و دهم میلادی)، خلجها را از قبایل ترک دانستهاند. از اینرو ابن خردادبه، آنها را در شمار قبایل ترک استپهای آسیای میانه آورده است. به گفته او، منزلگاههای زمستانی آنها در آن سوی سیر دریا(۲) در ناحیه تالاس(۳)، (Talas) در مجاورت زمینهای قرلق(۴) (Karluk) واقع بود، بلکه همچنین آنها «در این سوی جیحون»، در سواحل جنوبی و غربی آن زندگی میکردند.(۵)
تناقضات نشان دهنده ابهامی است که تاریخچه خلجها را در دوره ماقبل غزنوی در برگرفته است. علت العلل این ابهام، مشابهت حروف صامت خلج Kakadj، با نام (Karluk)=Khallukh است، به ویژه این که قرلقها هم در ناحیه تالاس زندگی میکردند اما از همان ابتدا به نواحی جنوبی سرزمینهای فرادست جیحون، داخل طخارستان نفوذ کرده بودند.(۶) کاشغری در مقالهاش پیرامون ترکمنها، میگوید که خلجها در ابتدا شامل دو قبیله از قبایل بیست و چهارگانه ترکمن بودند اما از آنها جدا شده و لذا دیگر جزو آنان محسوب نمیشدند. همچنین او برای این نام (خلج)، یک ریشهشناسی خیالی مطرح میکند، به این صورت که سایر ترکمنها به دو نفر از اجداد و قبیله خلج گفتهاند قَلْ اَجْ (KalAdj)، «بایست، عقب بمان!».(۷)(۸)
بنابراین در مورد ترک نژاد بودن خلجها، تردیدهایی وجود دارد. مارکوارت(۹) خلجها را با خُولَسْهایی (Khalas)(Ka.w.l.s) که یک منبع سریانی قرن ۶ میلادی راجع به قبایل ترک بحث میکند، و نیز با خُلْیاتا (Kholiatai)، که در گزارش زیمارخوس(۱۰)، فرستاده سیاسی بیزانس در نزد خاقان ترکان در سال ۵۶۳ میلادی، ذکری از آنها به میان آمده است، مرتبط میسازد. همچنین او اظهار میدارد که خلجها باقی مانده اتحادیه هفتالیان(۱۱) بودند،(۱۲) که در این صورت محتمل است که خلجها در اصل یک قبیله هند و ایرانی، و شاید هم باقی مانده سکاهایی(۱۳) که بعدا ترک شدند، بودهاند. مؤید این نظریه اطلاعی است که از خوارزمی، دبیر دستگاه سامانی در کتابش مفاتیحالعلوم (این کتاب اندکی بعد از سال ۳۶۶ه/ ۹۷۷ میلادی تألیف شده است) به دست میآید که خلجها و ترکانِ گنجینه(۱۴) (بعدا در کوههای شمال مناطق فرداست جیحون ساکن شدند)(۱۵) از بقایای هفتالیان بودند.(۱۶)(۱۷)
اطلاعات روشنی که ما از موقعیت مکانی خلجها در اختیار داریم؛ صرفا از نیمه دوم قرن ۳ هجری/ ۹ میلادی به این طرف است. ابن اثیر، در خبرش راجع به مرگ یعقوب بن لیث (۲۶۵ هجری/ ۸۷۹ میلادی) آورده است که امیر صفاری در جریان فتوحاتش در شرق افغانستان، به زنبیل یا حاکم محلی در زمینْ داور، حمله کرده و خلجها (الخلخیه Al-Khaladjiyya) و مردم زابلستان را تحت انقیاد درآورده بود.(۱۸) این مطلب را تاریخ سیستان، با ذکر پیکارهای یعقوب علیه خلجها و ترکان تأیید میکند.(۱۹) در قرن بعد، اصطخری نیز مکان خلجها را زمینْ داور، و آنها را مهاجران قدیمی به این منطقه میداند. و میگوید که آنها گلهدار بودند، و نیز آداب و رسوم ترکی، وضعیت ظاهری و زبان خود را حفظ کرده بودند.(۲۰)(۲۱) حدود العالم خلج را رعایای گلهداری در منطقه غزنه زمین داور میداند، البته به صورت گروههای متفرقی در بلخ و طخارستان، غزنه و بخشهایی از بُست.(۲۲)
سامانیان، بر این کوچنشینان افغانستان شرقی نوعی حاکمیت اعمال میکرد و این به اواخر قرن ۴ هجری/ ۱۰ میلادی، یعنی زمانی که سبکتگین سلسله غزنوی را بنیان نهاد، برمیگردد. نظام الملک در سیاستنامه میگوید که سبکتگین در واقع روزی از سوی فرمانده خود، الپتگین، جهت جمعآوری مالیات برای حکومت مرکزی سامانیان به نزد خلجها و ترکمنها فرستاده شده بود.(۲۳) مورخانِ عصر غزنوی، عُتبی و بیهقی، بارها ازخلجها نام میبرند و توضیح میدهند که چگونه سلطان محمود غزنوی آنها را به اقتضای زمان، به استخدام ارتش خود در آورد. اما پسرش، سلطان مسعود، مجبور شد در سال ۴۳۲ هجری/ ۱۰۴۰ میلادی، لشکری را از غزنه برای تنبیه آنان اعزام کند. جالب است که عُتبی در این موقع بر آن است تا خلجها را با افغانها مربوط سازد، امری که شگفتآور هم به نظر نمیرسد زیرا خلجها در همسایگی نزدیک به کانون قبیلهای افغانی، در افغانستان شرقی میزیستهاند.
آشکار است که از این موقع، یک روند همگونسازی خلجها با افغانهای پیرامونشان شروع میشود، و به امری بسیار محتمل، اما اثبات نشده، یعنی تحول ترکان خلج به پشتو زبانان غلزایی یا قبایل غلزایی افغان منجر میشود. (گرچه ممکن است منشأ و خاستگاههای نژادی آنها در دوران قبل از اسلام اینگونه بوده باشد)(۲۴) مینورسکی مطلبی را از جغرافیدان قرن ۷ هجری/ ۱۳ میلادی، محمد بن نجیب بکران، مولف جهان نامه نقل میکند مبنی بر این که ترکان خلج از منطقه قرلق (ترکستان) به زابلستان مهاجرت کرده بودند، اما در این موقع قیافه ظاهری و زبان خود را با محیط جدیدشان، تطبیق داده بودند. یعنی زبان اصلیاشان در حال تغییر و تحول بود.(۲۵)(۲۶) غوریان در لشکرکشیهای خود از افراد قبیله خلج بهره میگرفتند و سلطان غیاث الدین محمود موفق شد در سال ۶۰۲/۱۲۰۶ با مساعدت خلجها در فیروزکوه قدرت را به دست آورد.(۲۷)
طی سالهای جنگ میان خوارزمشاهیان و مغولان مهاجم (اوایل قرن ۷ هجری/ ۱۳ میلادی) افراد خلج نقشی در جنگهای نامنظم افغانستان شرقی، یعنی کابل و نواحی پیشاور برعهده داشتند، بعضی از آنها به سپاهیان مغول پیوستند، دیگران سعی داشتند تحت رهبری یک فرمانده خلج، از جمله سیفالدین اغرق، قدرت مستقلی را در دره رودخانه کابل برای خود دست و پا کنند.(۲۸) این امر در واقع پایگاه قدرتی برای تحریکات خلجها در هند شمالی تا بنگال گردید؛ روندی که قبلاً توسط جانشینانشان یعنی مملوکان هند ادامه یافت. دستههای متنوع و ماجراجوی نظامی خلجها بردهلی و ملوا(۲۹) استیلا یافتند، اما تصور میشود این خلجها به لحاظ قومی از افغانها باشند.(۳۰)
یورش مغول ترکیب ناهمگونی از اقوام در آسیای میانی و دنیای ایرانی پدید آورد، به نظر میرسد موج فتوحات مغولان، عناصر خلج را به سوی غرب کشانده باشد. در این ایام محمود بن نجیب بکران، اقامتگاههای خلجها را نزدیک باورد (Bawurd) یعنی ابیورد در حاشیه شمالی خراسان میداند که بدون شک آنها طی دوره کشمکشهای غوریان و خوارزمشاهیان جهت محافظت از آن ایالت، به آنجا آورده شدند. یک قبیله ازبک که نامش در آوانویسی روسی گَلَچی (Galaci) ضبط شده، ممکن است؛ حاکی از خاطره خلجها در این منطقه باشد که در آسیای مرکزیِ روسیه نیمه قرن ۱۹ میلادی ثبت گردیده است.(۳۱) از خلجها در کرمان و فارس از اواخر دوره سلجوقی به این طرف، ذکری به میان میآید. کوپرولو(۳۲) در مقالهاش راجع به خلجها چندین روستا را در آذربایجان و آناطولی و حتی یک روستا را در کریمه نام میبرد که نام «خلج» را محفوظ نگه داشتهاند.(۳۳) اما بهترین منطقه شناخته شده در غرب که خلجها در آن سکونت دارند، محلی است در ایران غربی که هنوز هم تحت عنوان خلجستان(۳۴) شناخته میشود؛ منطقهای کوهستانی که در جنوب غربی تهران، در مسیر همدان و در غرب ساوه واقع شده است و قسمت عمده شهرستانهای اراک و ساوه در استان یا ایالت مرکزی را در برمیگیرد. نه تنها در این منطقه، بلکه همچنین در نواحی مجاور واقع در ایالت بختیاری از مناطق زاگرس مرکزی روستاهایی مشاهده میشود با نامهایی مانند خلج، خلجآباد و غیره که حاکی از منزلگاههای قدیمیتر اعضای قبیله خلج است.(۳۵) این خلجها ممکن است در دوره مغول یا حتی زودتر در این نواحی مستقر شده باشند چرا که ظفرنامه شرف الدین یزدی، درباره کوچنشینان خلج و عرب ساکن در این منطقه صحبت میکند که در سال ۸۰۶ هجری/ ۴-۱۴۰۳ میلادی به دربار تیمور فراخوانده شدند.(۳۶) همین گویش ترکی باقی مانده خلجهاست که مینورسکی در سال ۱۹۰۶ میلادی و ۱۹۱۷ میلادی آن را ملاحظه کرده است.
زبان
زبان خلجها را باید دقیقا جزو گروه خلجیِ زبانها دانست، چرا که زبان خلج همانند گروه زبانهای جنوب غربی یا (اُغُز Oghuz) یا (چُواش Chuvash) و نظایر آن، شاخهای مستقل از خانواده زبانهای ترکی است. افرادی با جمعیت حدودا ۰۰۰/۲۰ نفر در ۴۷ روستا که در فاصله ۱۵۰ مایلی جنوبی غربی تهران واقع شدهاند به این زبان سخن میگویند. از آنجا که تفاوتهای زبانی از روستایی به روستای دیگر اندک است مجموع این تفاوتها (یعنی از دورترین نقاط، تلخاب در شمال غربی منطقه خلجها و ونارچ(۳۷) در جنوب شرقی) نسبت به تفاوتهای موجود بین زبان تاتارهای غازان و باشغر (Baskir) یا بین زبان ترکی عثمانی و آذری، قابل توجه و بیشتر است.
منورسکی اولین محققی بود که، در سال ۱۹۴۰، زبان خلجها را مورد مطالعه قرار داد.(۳۸) اندک زمانی پس از او، مقدّم، محقق ایرانی، هنگام تحقیق پیرامون لهجههای مردم اطراف آشتیان، مطالعه مجملی هم راجع به خلجها انجام داد. در سال ۱۹۶۸ نویسنده این سطور خصوصیات ویژه خلجها را در مقالهای که مبتنی بردو تحقیق قدیمیتر بود، توصیف کرد. در سال ۱۹۶۸ میلادی و ۱۹۶۹ میلادی دو سفر علمی به سرزمین خلجها انجام گرفت که مطالب و اسناد قابل توجهی به دست آمده (۵۹ نوار، واژههای مرکب از ۰۰۰/۶۰ لغت، تعدادی متن و غیره)
زبان خلجها از طریق استعمال لغات بسیار کهنه، مشخص گردیده است. از اینرو حرف (d)
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 