پاورپوینت کامل خرد ورزی زن در اندیشه امام علی علیه السلام ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خرد ورزی زن در اندیشه امام علی علیه السلام ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خرد ورزی زن در اندیشه امام علی علیه السلام ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خرد ورزی زن در اندیشه امام علی علیه السلام ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint :
۲۹
در ادبیات متون اسلامی، زنان در موارد بسیاری به نقص عقل موصوف شدهاند؛ در این میان، گفتار امام علی علیهالسلام در نهجالبلاغه از برجستگی ویژهای برخوردار است. ایشان در آن گفتار زنان را به «سست رأیی» و «نقصان عقل» متهم میکنند. در این باب چند سؤال مطرح است:
۱. آیا این جملات از علی علیهالسلام صادر شده است؛ به عبارت دیگر آیا این سخنان واقعا از علی علیهالسلام میباشد؟
۲. در صورت صحّت صدور، مراد علی علیهالسلام از زنان کیانند؟ آیا زنان ویژهای بودهاند؟ یعنی آیا این سخن به اصطلاح یک قضیه فیواقعه است؟ یا مقصود نوع زن در برابر نوع مرد میباشد؟
۳. در صورتی که نوع زن مراد باشد، آیا روایت درصدد بیان «فصل مقوّم» زنان میباشد؟ یا فقط شامل زنان عهدل علی علیهالسلام میباشد، و از شمول زقانی برخوردار نیست؟
تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد تا همین دهههای اخیر برداشتی که عموما از متون دینی درباره زنان میشد، «ناقص العقل» بودن ایشان بود و این ویژگی را جبلی و سرشت زن میپنداشتند چنان که کشفی در تحفه الملوک مینویسد: «زنان به سبب ضعف عقل و سفلت مرتبه که دارند و لازم خلقت و جبلّت ایشان است البته مرتکب بعضی از امور که نباید بشوند میشوند»(۱)
برداشت مذکور، مؤلفه اصلی پارادایم حاکم (مردان سالاری) بر اندیشههای موجود در حوزههای علمی بود. لیکن، اخیرا به تبع تحولات ساختاری به نفع زنان، در کلیت اندیشه مذکور تشکیک صورت میگیرد؛ راستی چگونه میتوان زنان ایرانی را که در سالهای اخیر در ورود به دانشگاهها گوی سبقت را از مردان ربودهاند، به همان سهولت قبلی، که اکثریت زنان بیسواد بودند، ناقص العقل نامید؟
جهت ابهام زدایی، ابتدا مفهوم «عقل» را در اندیشه امیرالمؤمنین علیهالسلام تعریف نموده و سپس با استناد به شواهد تاریخی، متون دینی و نظریههای موجود، اندیشه ایشان را درباره خرد ورزی زنان تبیین، کرده و میکوشیم به سؤالات پیشین پاسخ دهیم.
مفهوم عقل در اندیشه علی علیهالسلام
به امام علیهالسلام عرض شد: عاقل را برای ما توصیف کن! فرمود: «خردمند کسی است که هر چیزی را در جای خود نهد».(۲)
تعریف فوق، تعریف مفهومیِ جامعی است که همانند هر تعریف مفهومی دیگر، هنوز به حالت مشهود در نیامده است، فلذا ناچاریم شاخصهایی را که ایشان به صورت اشاره به مفهوم فوق، بیان داشتهاند متذکر شویم. تا مفهوم عقل برای خواننده، ملموستر شود. از طرف دیگر، بود و نبود یکی از این شاخصها در فرد یا گروهی نشانگر قوت یا نقص عقل آن فرد یا گروه میباشد.
الف. گفتار منطقی
علی علیهالسلام فرمود: «از ویژگی خردمند آن است که چیزی را نگوید که امکان تکذیب آن داده شود».(۳) خردمند منطقا به گونهای سخن میگوید که ضمن این که صغراهای سخن متقن میباشد، از توالی صغری و کبری نتیجه به دست میآید و به لحاظ منطقی قابل تکذیب نیست برخلاف «کانا» که سخن وی سست و نشان دهنده کاستی خرد اوست.
ب. گفتمان استدلالی
علی علیهالسلام فرمود: «خردمند هرگاه سخن گوید آن را با حکمت و مثال همراه سازد ولی احمق هرگاه سخن بگوید به دنبال آن سوگند یاد میکند».(۴) خردمند ضمن این که به گفتار منطقی توانایی دارد، برای صحت گفتار خویش به حکمت یعنی استدلال عقلی و مثال یعنی یافتههای تجربی استشهاد میکند؛ به عبارت بهتر به گفتمان استدلالی تن میدهد. در مقابل، فرد احمق قسم میخورد یعنی از طرف گفتوگو میخواهد بدون استدلالِ منطقی تجربی حرف او را بپذیرد، که این شیوه گفتمان از نظر امام علی علیهالسلام نشانه حماقت و بیخردی است.
ج. طرد باطل
«به علی علیهالسلام گفته شد خردمند کیست؟ فرمود: کسی که باطل را [از خود] براند».(۵) خردمند نه تنها سخن بیپایه و اساس نمیگوید بلکه، سخنان بیمنطق و باطل را همواره طرد میکند و تحت تأثیر القائات دیگران اقدام به باطل، از جمله گواهی دروغ و نظایر آن، نمیکند.
د. پیش بینی
علی علیهالسلام فرمود: خردمندی به واقع رسیدن با ظن و تخمین و آگاهی یافتن به آنچه که نیست با به کار بردن آنچه که هست میباشد».(۶) (العقل الاصابه بالظن، و معرفهُ ما لم یکن بما کان)
طبق تعریف فوق، عقل یک فرآیند ذهنی است که فرد به وسیله آن از معلوم به مجهول پی میبرد و از مقدمات به نتیجه میرسد. پس مقصود علی علیهالسلام از عقل همان خرد ریاضی است که شخص عاقل را به حل معادلات ریاضی قادر میسازد. البته عقل توسعه یافته میتواند «مسائل اجتماعی» را نیز درک نموده و همبستگیها را پیدا کند.
ناگفته نماند، پیش گویی بدون استناد از شاخصهای «خردورزی» نیست بلکه آیندهنگریِ توأم با استدلال و پیشبینیِ همراه با برنامه از شاخصهای عقل میباشد چرا که واژه تدبیر در سخنان علی علیهالسلام این ایده را رهنمون میسازد که ایشان فرمود: «هیچ خِرَد چون اندیشیدن نیست».(۷)
البته شاخصهای دیگری نیز در سخنان علی علیهالسلام برای مفهوم عقل بیان شده است که از ذکرش صرف نظر میشود. زیرا موارد مذکور، برای این مقال وافی به مقصود است. لیکن جهت روشنتر شدن مفهوم عقل در اندیشه علی علیهالسلام و کنکاش بیشتر به مقتضای موضوع ذکر چند نکته خالی از فایده نیست.
۱. عقل، غریزه خدادادی است که خداوند در بدو تولد در وجود انسان به ودیعت میگذارد. علی علیهالسلام فرمود: «خرد، ذاتی و از ابتدای ولادت است».(۸)
۲. گرچه غریزه عقل در بدو تولد در وجود انسان به ودیعت گذاشته شده ولی بدون تربیت به منصه ظهور نمیرسد. از دیدگاه علی علیهالسلام ، عقل طی فرآیند تعامل اجتماعی قدرت بروز پیدا میکند، ایشان میفرمایند: «خردمندی با تعامل [اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و…] ظهور پیدا میکند».(۹) هم او میفرمود: «خردمندی غریزهای است که تجارب اجتماعی آن را میپروراند.»(۱۰)
۳. افرادی که از تعامل اجتماعی و تربیت انسانی محروم بمانند این غریزه خدادادی در وجود آنها به منصه ظهور نمیرسد(۱۱)، و حتی افراد عاقل نیز اگر تعامل با دیگر خردمندان را ترک نمایند در خردورزی ایشان کاستی ایجاد میگردد؛ چه این که علی علیهالسلام فرمود: «کسی که از خردمندان حرف نشنود عقلش بمیرد»(۱۲)، فلذا توصیه میکنند: «با خردمندان چه دشمن، یا دوست، همنشین باش، زیرا خردمندی [آنها] بر خرد [تو] میافزاید.»(۱۳)
متن سخنان علی علیهالسلام در مورد زنان
علی علیهالسلام بعد از جنگ جمل، که به صحنه گردانی عایشه و به بهانه خونخواهی عثمان خلیفه سوم برپا شد، زنان را با عباراتی توبیخ نموده است که سید رضی قدسسره این عبارتها را در خطبه هشتادم نهجالبلاغه بیان نموده است:
«مردم! ایمان زنان ناتمام است، بهره آنان ناتمام، و خرد ایشان ناتمام. نشانه ناتمامی ایمان، معذور بودنشان از نماز و روزه است به هنگام عادتشان و نقصان بهره ایشان، نصف بودن سهم آنان از میراث است نسبت به سهم مردان؛ و نشانه ناتمامی خرد آنان این بود که گواهی دو زن چون گواهی یک مرد به حساب رود، پس از زنان بد بپرهیزید و خود را از نیکانشان واپایید، و تا در کار زشت طمع نکنند، در کار نیک از آنان اطاعت ننمائید.»(۱۴)
علی علیهالسلام در وصیتنامه خویش به فرزند بزرگش امام حسن مجتبی علیهالسلام جملاتی را به زبان میراند که متفرع بر «کاستی خرد زنان» میباشد. ایشان در فرازی از وصیت نامه میفرمایند:
«بپرهیز از رأی زدن با زنان که زنان سست رأیند، و در تصمیم گرفتن ناتوان، و در پردهشان نگاهدار تا دیدهشان به نامحرمان نگریستن نیارد که سخت در پرده بودن آنان را از هر گزند بهتر نگاه دارد، و برون رفتنشان از خانه بدتر نیست از بیگانه که بدو اطمینان نداری و او را نزد آنان درآری. و اگر چنان کنی که جز تو را نشناسند، روا دار؛ و کاری که برون از توانای زن است به دستش مسپار، که زن گل بهاری است لطیف و آسیبپذیر، نه پهلوانی است کارفرما و در هر کار دلیر، و مبادا در گرامی داشت وی خود را از حد بگذرانی تا او را به طمع افکنی و به میانجی دیگری وادار گردانی».(۱۵)
علی علیهالسلام در فقره مذکور زن را گل بهاری دانسته و در موارد سخت و طاقت فرسا از وی سلب مسوؤلیت مینماید. البته همچنان که لحن گفتار نشان میدهد، سخن از سلب مسوؤلیت است نه محروم داشتن، لیکن جملات فوق بیان روانشناختی علی علیهالسلام درباره زن میباشد که در ضمن بیان ویژگی روانشناختی زن، مدیریت وی را در خانه به مرد سپرده و شیوه اداره را نیز بیان میکند. و توصیه میکند که مرد، ضمن اجتناب از واگذاری کارهای طاقتفرسا به زن، در گرامیداشت وی نیز از حد اعتدال خارج نشود که موجب سوء استفاده باشد. توصیه دیگر «پرده نشینی» زن میباشد، به طوری که زن با سایر مردان آمد و شد نداشته باشند. البته میدانیم که نتیجه عدم «تعامل اجتماعی»، کاستی عقل زنان میباشد که ایشان را از شایستگی مشورت نمودن میاندازد. زیرا همانطور که قبلاً اشاره نمودیم از دیدگاه علی علیهالسلام با «تجارت» و «تعامل اجتماعی» عقل به منصه ظهور میرسد.
نظریههای معاصر درباره خردورزی زنان
درباره این که آیا زن واقعا ناقص العقل است؟ و این که این روایات به کدامین زنان معطوف است؟ اندیشههای مختلفی ارایه شده که نگارنده این اندیشهها را در چهار عنوان مقولهبندی نموده و به مستندات هر یک اشاره میکند.
الف: طرد روایات
برخی از نویسندگان همه روایات مربوط به «ناقص العقل» بودن زنان را ساختگی و به اصطلاح مجعول میدانند و معتقدند این احادیث از سایر ادیان، مثل یهود و نصاری، وارد اسلام شده و حاصل مرد سالاری حاملان حدیث است. نویسندگانی چون قاسم امینی از جهان اهل سنت و ورود السبی و اخیرا جمیله کدیور این روایات را مجعول میدانند. جمیله کدیور صریحا آنها را جزو اسرائیلیات میداند.(۱۶)
این نظریه مستندات قرآنی «کاستی خرد زنان» را توجیه نموده و ترجمان دیگری را ارایه میکند. اعراب بتپرست معتقد بودند ملائکه دختران خدایند. قرآن کریم ضمن نفی پندار مذکور به دو ویژگی روانشناختی اشاره میکند.
«او من ینشوا فی الحلیه و هو فی الخصام غیر مبین» (زخرف۱۸) «آیا کسی را که در لابهلای زینتها پرورش مییابد و به هنگام جدال قادر به تبیین مقصود خود نیست (فرزند خدا میخوانید)؟»
در آیه فوق به دو ویژگی زن، که ساختار روحی وی را نشان میدهد اشاره شده داست.(۱۷)
الف: نشو و نما در زیور آلات و آرایش و خودنمایی.
ب: فقدان منطق قوی در استدلال و حجت آوری.
هر دو شاخص نشانگر کاستی عقل زنان میباشد، همچنان که قبلاً گذشت، استدلال و حجت آوری از دیدگاه علی علیهالسلام از جمله شاخصهای عقلانیت بود و ایشان تصریح داشتند که عاقل سخنی نمیگوید که امکان تکذیب آن داده شود.
اندیشهای که درصدد طرد روایات و عدم پذیرش کاستی خرد زنان میباشد، آیه را به مقتضای مقصود تفسیر میکند و معتقد است آیه مربوط به زنان نیست، بلکه منظور از کسی که در زیورآلات نشو و نما میکند و از حجتآوری عاجز است بتها میباشد. مرسوم اعراب بتپرست این بود که بتها را تزیین میکردند و انواع زینتها را به آنها میآراستند در حالی که آن بتهای تراشیده شده از سنگ، هیچ گونه قدرت دفاع و استدلال نداشتند، همچنان که حضرت ابراهیم با تبر همه بتهای عهد نمرود را شکست و تبر را بر دوش بت بزرگ نهاد و گفت: اگر راست میگویید خداست، از بت بزرگ بپرسید، در حالی که میدانید بت سخن نمیگوید. این تفسیر را علامه طبرسی در قرن ششم هجری از اُبن زید نقل میکند.(۱۸)
این اندیشه توفیق کلی ندارد زیرا، روایات در اینباره متواترند و طرد روایات متواتر(۱۹) را اصولیون به سهولت نمیپذیرند، وانگهی این اندیشه در توجیه برخی از آیات قرآنی که متفق علیه فقهاء میباشد توفیق حاصل نکرده است. از جمله آیه ۲۸۲ سوره بقره به صراحت گواهی یک مرد را معادل گواهی دو زن میداند که در روایات با کاستی عقل زنان توجیه شده است.(۲۰)
ب: حمل روایات به مورد خاص
نظریه دوم، معتقد است احادیثی که زنان را ناقص العقل میخواند درباره زنان ویژهای صادر شده است. به عنوان مثال خطبه هشتادم نهجالبلاغه درباره عاشیه و زنان دیگری که با وی همراهی نمودند، میباشد و به دیگر زنان تعمیمپذیر نیست. به عبارت دیگر «قضیه فی واقعه» میباشد. شواهدی نیز بر گفتار فوق میتوان یافت؛ از جمله علی علیهالسلام در خطبه سیزدهم نهجالبلاغه اهل بصره را با عبارات ذیل نکوهش میکند:
«سپاه زن بودید، و از چهارپا پیروی نمودید! بانگ کرد و پاسخ گفتید، پیشد و گریختید. خوی شما پست است و پیمانتان دستخوش شکست. دو روییتان شعار است…»(۲۱)
درپی خطبه سیزدهم، خطبه چهاردهم میباشد که «سید رضی» در سر فصل آن میگوید، «و از سخنان آن حضرت است که در این باب [یعنی نکوهش اهل بصره]» پس این خطبه نیز در نکوهش مردان شرکت کننده در جنگ جمل میباشد، که علی علیهالسلام در این خطبه ایشان را «سبک عقل» میخواند:
«سرزمین شما به آب نزدیک است، و دور از آسمان، خردهایتان اندک است و سفاهت در شما نمایان؛ نشانه تیر بلایید و طعمه لقمه ربایان و شکار حمله کنندگان».(۲۲)
به همان نحو که علی علیهالسلام زنان اصحاب جمل را به کاستی عقل منتسب میکند مردان ایشان را نیز سبک عقل و سفیه میخواند. پس چرا از گفتار علی علیهالسلام در مورد زنان قانون کلی استنتاج میشود، ولی در مورد مردان حمل به مورد میگردد؟ آیا وحدت رویّه اقتضا نمیکند که بگوییم در مورد زنان نیز، همان افراد ویژه مقصود امیرالمؤمنین علیهالسلام بود؟
بانوان محترم نباید از عبارات امیرالمؤمنین علیهالسلام در خطبه هشتاد مبنی بر کمخردی زنان، آزرده خاطر شوند زیرا عبارات علی علیهالسلام در نکوهش مردان اصحاب جمل(۲۳) به مراتب تندتر از عبارات ایشان درباره زنان اصحاب جمل میباشد، در حالی که نقش زن در آن فتنه برجستهتر بود.
این نظریه، در تجزیه و تحلیل روایات به مفاهیم مورد نظر اصحاب تأویل، از جمله تأثیر متن در ادراک، تأکید میورزد. گارفیکل در این زمینه «شاخص متن» (Indexicality) را به کار میگیرد که تأکیدی بر تأثیر زمینه صدور گفتار به معنی بخشی آن کلام میباشد.(۲۴) در توضیح بیشتر برداشت مذکور، به یک مثال که مربوط به زنان و از گفتارهای علی علیهالسلام میباشد بسنده میشود. علی علیهالسلام فرمود: «اغذبوا عن النساء ما استطعتم»(۲۵) یعنی: چندان که طاقت دارید خودرا از زنان باز دارید.
جمله فوق، اگر از زمینه صدور تجربد گردد مفهوم عام خواهد داشت که دستور دوری گزیدن مردان از زنان به صورت مطلق از ناحیه علی علیهالسلام صادر گردیده است. در حالی که سید رضی مؤلف نهجالبلاغه میگوید که: جمله مذکور، زمانی بیان شد که ایشان سپاهی را مشایعت میکرد که میبایست با سرعت تمام و در مدت زمان کم به دشمن میتاخت. پس این دستور، یک دستور موردی ویژه زمان جنگ و آن هم نه هر جنگی، بلکه عملیات ویژهای که چندان طول نمیکشید، میباشد، چه این که شواهد تاریخی نشان میدهد که لشکریان پیامبر صلیاللهعلیهوآله در جنگها زنها را به همراه میبردند.(۲۶)
این نظریه نیز توفیق کلی حاصل نکرده است زیرا حمل همه روایات مربوط به کاستی خرد زنان به موارد خاص (قضیه فی واقعه)، گرچه در برخی موارد از جمله سخنان علی علیهالسلام در خطبه هشتاد صدق میکند، ولی در برخی موارد همانند وصیت علی علیهالسلام به امام حسن علیهالسلام با زمینه صدور آنها سازگاری ندارد. علی علیهالسلام در این وصیت فرزندش را از مشورت با زنان بر حذر داشته و زنان را سست رأی میخواند که یکی از شاخصها کم خردی میباشد و میدانیم معمولاً وصیت فارغ از مورد، و جوهره اندیشه وصیت کننده میباشد، همچنان که امیرالمؤمنین علیهالسلام این سخنان [وصیتنامه] را حاصل مطالعه خویش در طول تاریخ و زبده تفکراتش میپندارد. علاوه بر این، آیات قرآنی را که طبق برداشت اکثریت مفسرین ناظر به کم خردی زنان میباشد به سهولت نمیتوان حمل به مورد نمود.
ناگفته نماند، دستور پرهیز از مشورت با زنان، با کم خردی ذاتی زنان ملازمه ندارد زیرا اطلاق دستور مذکور در اندیشه حضرت مقید شده است. علی علیهالسلام فرمود: «بپرهیز از مشورت با زنها مگر زنی که کمال عقل او به تجربه رسیده است».(۲۷) از جمله فوق چنین برمیآید که وصیت امام علیهالسلام به فرزندش حسن مجتبی علیهالسلام عمومیت ندارد بلکه معطوف به اکثریت غالب میباشد و زنانی که از زر و زیور دنیا اعراض کرده و تعقل پرداختهاند، مانند مردان شایسته مشورت میباشند.
ج: حمل روایات به زنان عصر صدور
اندیشه سومی که متصور است، این است که بگوییم روایات مربوط به ناقصالعقل بودن زنان معطوف به واقعیت خارجی عصر ائمه علیهالسلام میباشد. چرا که در آن روزگار زنان از تعامل اجتماعی و حضور در صحنههای اجتماعی محروم بودند و همچو زنانی رشد عقلانی نداشتند. زن قبل از اسلام همچون بردهای بود در اختیار پدر که فروش آن جایز، و ازدواج نیز به منزله خرید رقبه بود. زن نه تنها از ارث بلکه از هرگونه حقوق اجتماعی محروم بود.(۲۸) همانطور که قبلاً آوردیم، عقل از دیدگاه علی علیهالسلام یک موهبت غریزی است ولی بدون تجارب اجتماعی به فعلیت نمیرسد.
در عصر صدور روایات، متوسطِ خرد زنان از متوسطِ خرد مردان کمتر بود گرچه زنانی یافت میشد که امکان داشت از سایر مردان عاقلتر باشند ولی قوانین روی عناوین کلی که در برگیرنده اکثریت میباشد وضع میگردد. فلذا احادیث مربوط به ناقص العقل بودند زنان معطوف به واقعیت خارجی بوده و از واقعیت بیرونی خبر میدهد و درصدد بیان فصل مقوم زنان نمیباشد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل میکند ما با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بودیم و ایشان درباره آیه ۲۸۲ سوره بقره با ما گفتگو میکرد که ناگاه زنی آمد و پیش روی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ایستاد و گفت: پدر و مادرم به فدای تو ای رسول خدا، من پیک زنان به سوی شما هستم، هیچ زنی نیست که خبر آمدنم به نزد شما به وی برسد مگر این که شنیدن این خبر وی را خشنود سازد. یا رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله ! خداوند عزوجل پروردگار مردان و زنان و آفریننده و روزی دهنده مردان و زنان میباشد، و همانا آدم پدر مردان و زنان میباشد، و حوا مادر زنان و مردان میباشد، و همانا تو فرستاده خدا به سوی مردان و زنان هستی زنان را چه میشود که درباره «گواهی» و «میراث» دو زن برابر یک مرد قرار میگیرد؟ رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: ای زن، این حکم از جانب خداوند عادل و حکیم میباشد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 