پاورپوینت کامل لبنان پیشینهء تشیّع و وضعیت امروز ;در گفت وگو با علاّمه سید جعفر مرتضی ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل لبنان پیشینهء تشیّع و وضعیت امروز ;در گفت وگو با علاّمه سید جعفر مرتضی ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لبنان پیشینهء تشیّع و وضعیت امروز ;در گفت وگو با علاّمه سید جعفر مرتضی ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل لبنان پیشینهء تشیّع و وضعیت امروز ;در گفت وگو با علاّمه سید جعفر مرتضی ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint :

۵

اشاره

علا مه سیدجعفر مرتضی حسینی عاملی فرزند مرحوم علامه سیدمصطفی مرتضی در تاریخ
۱۳۶۴/۲/۲۵ ه‍. ق / ۱۹۴۵/۱/۶ م در منطقه جنوب لبنان ، مکانی به نام دیرقانون
رأس العین به دنیا آمد. وی مدتی در آن منطقه زندگی کرد، سپس به اتفاق پدر و مادر
خود به شهر عیثا الزط که بعدها عیثا الجبل نامیده شد نقل مکان نمود و در آنجا مستقر
گردید.

در اوان کودکی تحصیلات ابتدایی را در محضر والد شریف خود گذراند، سپس در سال ۱۳۸۲ ق
/ ۱۹۶۲ م برای ادامهء تحصیل به نجف اشرف منتقل شد. پس از شش سال تحصیل و تدریس در
نجف ، در سال ۱۳۸۸ ق به حوزه علمیه قم عزیمت نمود.

علامه سیدجعفر مرتضی به منظور حفظ آثار پیامبر(ص ) و اهل بیت (ع ) و برای اینکه این
آثار از هرگونه شائبه و پیرایه ای به دور باشد به حوزهء علم تاریخ کتاب و نیز تألیف
مکتوبات تخصصی در این زمینه روی آورد.

وی از اوان کودکی قریحه و ذوق شعری داشت و شعر می سرود تا جایی که پدر بزرگوارش به
ایشان فرمود که من تو را برای عالم شدن فرستادم نه شاعر شدن !

ایشان در حوزه علمیه قم مدارس علمیه ای را تأسیس کرد و در بسیاری از سمینارها
و کنفرانس های تخصصی در ایران مشارکت نمود.

کتاب الصحیح من سیره النبی الاعظم (ص ) تألیف علامه سیدجعفر مرتضی در سال ۱۹۹۲ م
برنده ممتاز کتاب سال شد. وی در سال ۱۹۹۳ به جبل عامل برگشت و در لبنان مدرسه علمیه
الامام علی بن ابی طالب (ع ) را تأسیس نمود. ایشان اکنون در بیروت دروس عالی حوزه
را تدریس می نماید. از ایشان کتبی به زبان فارسی نیز ترجمه شده است . • با تشکر از
فرصتی که در اختیار نشریهء اخبار شیعیان قرار دادید، لطفاً پیشینهء تشیّع در
لبنان را بیان نمایید.

پیدایش تشیّع در لبنان ، به صدر اول ظهور اسلام برمی گردد. برخی آن را به دورهء
خلفای چهارگانه و شماری به دوران معاویه رسانده و معتقدند: تشیّع در سرزمین شام
مانند جبل لبنان و حلب چهره نمود. همچنین ممکن است عامل پیدایش تشیّع در این
منطقه ، سفر صحابهء پیامبر(ص ) به این سامان بوده باشد چنان که در متون تاریخی ،
می خوانیم : سلمان فارسی به بیروت آمد و در آن به بیان حدیث می پرداخت . کتاب
اخبار اصبهان (اثر ابونعیم اصبهانی ) از شخصی راوی نقل می کند که گفت : سلمان
فارسی در بیروت مرا حدیث گفت .

این سخن بدان معناست که سلمان در بیروت حضور داشته است . سلمان قریب بیست سال پس از
ارتحال رسول اکرم(ص) از دنیا رفت . وی در روزگار عثمان به سرزمین لبنان وارد شد.
ابوذر غفاری دیگر صحابی بود که به لبنان آمد و مناطق آن را درنوردید.

بی تردید، تشیّع از اسلام اصیل و ناب جدا نبوده ، بلکه عین اسلام پیراسته است . در
مقابل ، دیگر مذاهب اسلامی به کوشش حاکمان وقت به ظهور رسیدند. هدف آنان این بود که
بدیل ها و جایگزین هایی برای اهل بیت (ع )، یعنی امام حسن (ع ) و امام حسین (ع ) و
دیگر امامان این خاندان به وجود آورند تا خطی در برابر خط اهل بیت (ع ) به مردم
ارائه دهند. این حرکت در زمان امویان آغاز شد تا با تمام گفتارها و رفتارهای
امیرالمؤمنین علی (ع ) مخالفت کنند. این روند ادامه یافت تا آنکه گرایش های اختراعی
مذهب نام گرفتند.

اما در مورد تشیّع ، وضع به گونهء دیگری است چراکه زودهنگام و تقریباً با آغاز
ظهور اسلام در لبنان ظاهر شد که در واقع ، همان اسلام اصیل است و دیگران از این خط
منحرف شدند تا با امیرالمؤمنین (ع ) در هر چه انجام می دهد و می گوید، عَلَم
ناسازگاری و مخالفت بر افرازند. علی رغم اینکه اسلام با جنگ هایی مواجه شد و به ضعف
گرایید و دچار واژگونی و انحطاط شد، اما در این منطقه (لبنان )، همچنان سرزنده و
پایا بوده و این امر از آن روست که این منطقه از دسترس دیگران دور و در امان بوده
است همان هایی که می خواستند حاکمان را تأیید کنند، در سایهء آنان بیارامند و از
داشته هایشان متنعّم شوند و البته اینان در لبنان حضور نداشتند. کسانی هم در
جبال (کوه های ) لبنان پناه گرفته بودند که می خواستند از نیرنگ و ستمگری سلاطین
و حاکمان در امان باشند [و از دین اصیل خود محافظت کنند.]

کوهستانی بودن منطقه و پرهیز ساکنان از ادعای عظمت و قدرتمند بودن ، حاکمان را از
پرداختن و طمع ورزی نسبت به آن دور می داشت ، به ویژه اینکه سرزمین لبنان در برابر
و در تیررس فرنج ها قرار داشت و به همین دلیل، از نظر حاکمان هماره با مشکلات و
دردسرهایی دست به گریبان بود و از این رو، مورد توجه حاکمان قرار نداشت [چه اینکه
از نظر آنان ، در اختیار داشتن لبنان ، یعنی : به جان خریدن رویارویی با فرنج ها
که این حالت برای آنان مطلوب نبود.]

تمام این عوامل دست به دست هم داده ، سبب شدند تا بذر اسلام اصیل در آن سرزمین به
ثمر بنشیند و شکوفا شود. این را نیز نباید فراموش کرد که هرگاه حاکمان کسی را [به
جرم اعتقادات پاکش یا به دلیل اعتراض نسبت به رفتار حاکم] مورد خشم قرار می دادند،
او را به مناطقی دوردست ، مانند لبنان و حلب تبعید می کردند و البته این تبعیدیان و
مغضوبان دستگاه حاکمان جبّار در محل تبعید خود، بی کار نمی نشستند. معاویه که از
عثمان خواست ابوذر را از شام دور کند از آن رو بود که ابوذر دل های مردم آن سامان
را بر ضد معاویه می شوراند او مردم را با مبانی اسلام اصیل آشنا می کرد و
آموزه های صحیح آن را [، که برگرفته از منش و روش علوی بود،] به آنان می آموخت و
این امر بر معاویه سخت گران می آمد.

عثمان نیز پیروان امیرالمؤمنین (ع ) را به این مناطق تبعید می کرد و البته حاکمان
عراق هم از این قافله عقب نماندند. از این رو، تشیّع در این گستره ، مانند حلب ،
طرابلس ، جبال و جز آن گسترش یافت ، هرچند در سده های اخیر، شیعیان ساکن این مناطق
را تحت فشار قرار داده ، آنان را به ترک سرزمین خود مجبور کردند و آنان در قرن های
متوالی ، تحت فشارهای شدید قرار گرفتند از جمله فشار فتواهای [ضد شیعی] ابن
تیمیه و جنگ های سه گانه ای که او بر ضد شیعه در جبال لبنان به راه انداخت . با
تمام این احوال ، مهاجمان نتوانستند شیعیان را از پای درآورند و سرانجام ، با
فریب کاری و امان دادن به ایشان و با ادعای اینکه می خواهند با شیعیان گفت وگو
کنند، آنان را مورد حمله قرار داده ، از دم تیغ گذراندند و عدهء زیادی از ایشان را
از سرزمینشان آواره کردند و بیرون راندند. در نتیجه ، تنها تعداد اندکی از شیعیان ،
که خود را مسیحی یا پیرو دیگر ادیان معرفی کردند، اجازه یافتند در سرزمین خود
بمانند. وضعیت منطقهء جبال لبنان سبب شد تا دشمنان تشیّع و شیعه نتوانند در آن
سرزمین رخنه و اعمال غرض کنند اما چنان که گفتیم تهاجم بر شیعیان در روزگار
جزّار و پیش از آن در دوران ابن تیمیه بر شیعیان ادامه داشت . البته تمام این
تهاجم ها و دیگر جنگ هایی که با این انگیزه علیه شیعیان به راه می افتادند، به آن
دلیل بودند که تشیّع و شیعیان را از میان برداشته ، نابود کنند. شیعیان آن مناطق
پایداری و مقاوت کردند و حمله های دشمنان تشیّع تأثیر چشمگیری بر شیعیان نداشتند.

چالش های پیش روی شیعیان در منطقهء جبال لبنان به همین اندازه محدود نبود چه
اینکه درگیری ها و مشکلات قابل توجهی با گروه ها و گرایش هایی که در آن منطقه زندگی
می کردند، رخ می دادند که بحمدالله شمار قابل توجهی از شیعیان جان به سلامت بردند و
تا به امروز، در سرزمین خود، وجودی ملموس دارند. این چکیده ای از اوضاع شیعیان
منطقهء جبال لبنان بود.

• آیا سیر تشیّع اثناعشری در لبنان ، که در طول تاریخ ادامه داشته ، همان است که
حضرت سلمان و جناب ابوذر آن را پی نهادند؟

همان گونه که عرض کردم ، تشیّع حقیقت اسلام است و هنگامی که جناب سلمان یا ابوذر به
اینجا آمدند تا دین اسلام را در میان مردم بگسترانند، مردمی که به این دین گرویدند،
به رسول خدا(ص )، امیرالمؤمنین (ع ) و تمام ارزش های برآمده از مبانی دین و
اعتقاداتی که از طریق امیرالمؤمنین (ع )، که حقیقت اسلام بود و به ایشان رسید،
علاقه مند می شدند و طبیعی است که آن را به دیگران نیز منتقل می کردند و در نشر آن
می کوشیدند چراکه می دیدند امیرالمؤمنین (ع ) مورد ستم قرار گرفت و حقش غصب شد.
نسل دوم نیز همین اعتقادات و دریافته ها را از نسل قبل از خود می گرفت و به طور
طبیعی و بر اساس درک صحیح خود، پی می برد که چه کسی غاصب است و متجاوزان به حق آن
حضرت ، کیانند و این دانسته ها دست به دست و سینه به سینه می گشتند و حقیقت امر بر
همگان روشن می شد تا اینکه نوبت به حضور دیگر امامان (ع ) می رسید و این پیروان
اهل بیت (ع ) همچنان بر دوستی خود نسبت به اهل بیت (ع ) پافشاری می کردند خاندانی
که امامت و جانشینی رسول خدا(ص ) حق مشروع آنان بود و بی تردید، این نیز حقیقت
اسلام است .

باید روشن باشد که کسی ما را به شیعه شدن یا پذیرفتن مذهب تسنّن فرانخواند و اصولاً
ما به این فراخوان نیاز نداشتیم ، بلکه واکنش و موضع گیری امیرالمؤمنین (ع ) نسبت
به حکومت و دیدگاه های آن حضرت دربارهء وظایف حاکمان ، دل ها را جذب خود کرد و
دوستی حق گرایان و گریز از مبطلان را در دل مردم نشاند. پس از امیرالمؤمنین (ع )،
ماجرای [صلح] امام حسن (ع ) حقیقت را بر همهء حق جویان آشکار کرد و پس از ایشان ،
امام حسین (ع ) و ماجرای کربلا بود که حضرتش با آن جریان ، خط امامت را ماندگاری و
استواری بخشید.

روزگاری لبنان مرکزیت و شخصیت های علمی فراوانی داشت مراکزی مانند طرابلس ، جبل
عامل ، و شخصیت هایی مانند شهید اول و شهید ثانی ، محقق کرکی و… ولی امروزه در
طرابلس با تمام شهرتش [به داشتن شیعیان بی شمار] ، حتی یک شیعه وجود ندارد. شاهد
این مدعا کتابی است به نام مسائل الطرابلسیه که اهل طرابلس از سید مرتضی(ره) سؤال
نمودند.

این را بیان کردم و گفتم که جنگ هایی که بر ضد تشیّع به راه افتادند، از جمله فتوا
و جنگ افروزی ابن تیمیه علیه شیعیان ، سبب شدند تا آنان شهرها و محل سکونت خود را
ترک کنند یا با پیش گرفتن تقیّه ، خود را پیرو دین یا مذهبی دیگر معرفی نمایند
زیرا در غیر این صورت ، کشته یا آواره می شدند، و گاهی صد یا صدها سال می گذشت و
کسی از آنان نمی توانست سخنی که بر شیعه بودنش دلالت داشته باشد، بر زبان بیاورد.
البته در مناطقی از جمله منطقهء جُبَیل اندک شیعیانی وجود دارند که در محیط
مسیحی زندگی کرده اند و نمی توانند مراسم دینی و مذهبی خود را برگزار کنند و از
حقوق مدنی خویش نیز محرومند چیزی که بر کسی پوشیده نیست . قضیهء محروم نگاه داشتن
شیعیان در همین حد نیست زیرا از زمانی که فرانسه (سال ۱۹۴۳ میلادی ) لبنان را
مستقل اعلام کرد چنان که مدعی هستند تا به امروز، بنا بر محروم نگاه داشتن شیعیان
بوده است .

می بینیم که قانون اساسی لبنان نیز حقوق این بخش از جامعه را نادیده گرفته است .
شایان توجه است که از میان مسلمانان ، تنها شیعیانند که با استعمارگران فرانسوی و
دیگر استعمارگران مبارزه کرده و جنگیده اند. آنان نیز دریافته بودند که نمی توانند
با شیعیان وارد معامله شده ، کنار بیایند و شیعیان از اعتقادی برخوردارند که با
ستمگری و زیر سلطهء استعمار رفتن سازگاری ندارد و اصولاً تن دادن به ظلم و کرنش در
برابر ظالم در فرهنگ شیعه جایگاه و مقبولیتی ندارد. مقولهء جبر نیز دیگر باوری
است که شیعه آن را نمی پذیرد تا بر اساس آن بخواهد تسلیم وضعیت موجودِ آمیخته به
جبر باشد. این روشن است که شیعیان اعتقاداتی خاص دارند و امام حسین (ع ) و قیام
حضرتش را در جان خود جای داده ، ستمگری های ظالمان را نسبت به اهل بیت (ع ) فراموش
نکرده اند. پس از چهارده قرن ، همچنان تن به ظلم نمی دهند و بیمناک ، هر لحظه در
انتظار حادثه ای از سوی دشمن هستند. آنان در انتظار امامی از امامان شیعه هستند که
معتقدند: خدا به وسیلهء او، جهان فرورفته در تاریکی ظلم و تجاوز را سرشار از عدل و
قسط خواهد کرد امامی که سیرهء صالحان را در پیش خواهد گرفت و سنّت خدا را در میان
خلق جاری و حاکم خواهد ساخت .

این باور و دیدگاه نشان دهندهء آن است که شیعیان هر حکومتی جز حکومت عدل
معصومان (ع ) را نپذیرفته ، آن را غاصب ، متجاوز و ستمگر می دانند. این دیدگاه و تن
ندادن شیعیان به مقولهء جبر ، از دیدگاه حاکمان استعمارگر پوشیده نبود و به خوبی
از آن آگاه بودند و نیک می دانستند که صاحبان این اندیشه حاکمیت ، نفوذ و همکاری با
آنان را نمی پذیرند. بر همین اساس ، هنگام تدوین قانون اساسی لبنان ، استعمارگران
با نقاب آزادی خواهی و استقلال ، اما با روح استعمارگری ، درصدد تحقق اهداف خود
برآمدند. به دلیل آنکه لبنان کشوری کوچک ، ولی با طوایف گوناگون و متعدد است ، قدرت
و امتیازهای قانونی (قانون اساسی ) را نه به تمام مسیحیان ، که به بخش کوچکی از
آنان ، یعنی مارونی ه دادند. شایان توجه است که مارونی ه جمعیتی کوچکی از
مسیحیان هستند که در لبنان ، قبرس و اندک شماری از آنان در سوریه زندگی می کنند و
دیرینهء تاریخی ندارند. آنان را نمی توان با کاتولیک ها، که سابقه ای طولانی دارند،
یا مسیحیان ارتدکس همسنگ دانست . به دیگر سخن ، این جماعت ْ کاملاً محدود و فاقد
پراکندگی جهانی اند. از این رو، استعمارگران امتیازات قانونی را تا شصت درصد به این
گروه داده اند.

اگر می خواستند امتیازات قابل توجهی به اهل سنّت لبنان بدهند، ضرورتاً به سنّیان
منطقه که جمعیت بزرگی را تشکیل می دهند می پیوستند و قدرت بزرگی را به وجود
می آوردند و در نهایت ، از استعمارگران فرمان برداری نمی کردند. وانگهی ،
نمی توانستند آنان را نادیده بگیرند. به همین دلیل ، ضروری می دیدند تا رضایت ایشان
را فراهم کنند، با آنان از در تعامل و [به ظاهر] همزیستی مسالمت آمیز درآیند. از
این رو، بخش بزرگ و قابل توجهی از امتیازات قانون اساسی را به ایشان دادند و آنان
را در مرحلهء پس از مارونی ها قرار دادند. این نحوهء واگذاری امتیازات به آن دلیل
بوده که مارونی ها به دلیل اندک بودنشان و اینکه نیازمند حمایت بیگانگان استعمارگر
هستند، از چنان امتیازهایی برخوردار شدند و سنّیان را از آن رو از امتیازهای قابل
توجهی برخوردار کردند که بر ایشان خشم نگیرند و به جامعهء سنّی منطقه نپیوندند.

در مورد شیعیان لبنان ، وضع این گونه نبوده چرا که از نظر استعمارگران ، آنها
ناچیزند و از حمایت هر قدرتی بی بهره اند و البته اگر قدرت بگیرند، خطرناک می شوند
و برای آنان مشکل می آفریند و اعتقاداتشان آنان را از تسلیم شدن به ظالمان
بازمی دارند. پس می بایست آنان را در تنگنای سیاسی و اقتصادی قرار داد تا هماره در
پی یافتن لقمهء نانی برای گذران زندگی باشند. از نظر استعمارگران ، اگر شیعیان
دغدغهء زندگی خود را داشته و به امور معیشتی خود دل مشغول باشند، آنان از گزندشان
در امان خواهند بود. با همین انگیزه ، استعمارگران کمترین امتیاز قانونی را برای
شیعیان در نظر گرفتند.

بر اساس همین طرح استعماری ، تا به امروز، از تشکیلات اساسی و زیربنایی محرومند و
حتی کار برق رسانی به ما و مناطق شیعی ، ناقص است و از نعمت برق و راه های مواصلاتی
و دیگر امکانات لازم برای زندگی محرومیم . هماره تلاش این بوده است که به گونه ای
شیعیان را از سرزمین خود در لبنان بکوچانند تا بدین سان ، موقعیتشان رو به سستی و
ضعف بگذارد و با سیاست های روزمرّگی خود، دست به گریبان باشند. شیعیان لبنان نیز
راه رهایی از تنگنای پیش روی خود و امکان ادامهء زندگی را در هجرت می دیدند و از
این رو، از لبنان به آفریقا، آرژانتین و جز آن مهاجرت کردند.

شایان توجه است که بنا به گفته ها و آمارها، صدها هزار لبنانی به آرژانتین مهاجرت
کردند و متأسفانه در آن سامان برخی شان چشم از جهان فروبستند و نتوانستند به میهن
خود بازگردند و جمعی به آیین مسیحیت گرویدند و عده ای نیز خود را با محیط جدید
سازگار کرده ، به تدریج ، هویّت اسلامی شیعی خود را از دست دادند. اما آن بخش از
لبنانی هایی که به آفریقا هجرت کردند، توانستند هویّت خود را خفظ کرده ، از مواهب
مادی و معنوی برخوردار شوند و این بخش از مهاجران وضعیتی به مراتب بهتر از مهاجران
به آمریکای لاتین داشتند. یکی از مهاجران به آمریکای لاتین در همسایگی ما زندگی
می کرد، اما تمام دستاورد او از این هجرت شصت ساله ، فقط اندوختهء ناچیزی بود که
توانست با آن به لبنان بازگردد و پس از مدتی خود و همسرش مردند.

• به یاد دارم که حضرت عالی دربارهء مهاجران به آرژانتین اظهار داشتید که در میان
مهاجران لبنانی به آمریکای لاتین ، افرادی زیاد وجود دارند که نام پدر و مادرشان
مثلاً علی و زینب است ، اما نام خودشان جرج و امثال آن است . آیا این دگرگونی
نتیجهء همین مهاجرت است؟

حقیقت همین است زیرا جمعیت میلیونی مهاجران به آرژانتین ، در آن سرزمین هویّت و
دین خود را فراموش کرده خواسته یا ناخواسته همرنگی با محیط را به جان خریدند و این
رخداد مصیبت و اندوهی است بزرگ .

• آیا پدیدهء مهاجرت در اقشار دیگر لبنانی ها مانند مارونی ها و سنّی ها هم رواج
دارد؟

سنّی های مهاجر در هجرتگاه از آسایش بیشتری برخوردارند بودند. وانگهی ، مجبور به
هجرت به مناطق دوردست نبودند و در حالی که هجرت به کشورهای حوزهء خلیج فارس [برای
شیعیان] سخت بود، آنان به راحتی به آنجا می رفتند و زمینهء اشتغال مناسب برایشان
فراهم بود ولی شیعیان به ندرت ، به کویت یا دیگر کشورهای خلیج فارس هجرت می کردند.
خلاصه اینکه مسئلهء مهاجرت همگان را دربر می گرفت ، اما برای ما شیعیان به مراتب
سخت تر بود.

• در طول تاریخ ، حوزه های علمیهء لبنان چه وضعیتی داشته اند؟ دربارهء وضعیت کنونی
حوزهء علمیه در لبنان توضیح دهید.

آگاهی و دانش به مذاق بسیاری از پیروان دیگر ادیان و نیز حاکمیت خوش نمی آید و
چنان که می دانید [و به گواهی تاریخ] پیروان و سران دیگر ادیان طی صدها سال علمای
[شیعه] را می کشتند و روزگارانی تیره و تاریک با این وضع وجود داشته اند. این فضای
خفقان آلود به مذاهب اسلامی نیز رخنه کرد، به گونه ای که بزرگانشان پیروان خود را
به طور مطلق از خواندن آثار و ک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.