پاورپوینت کامل مصاحبه با ایت الله عمید زنجانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مصاحبه با ایت الله عمید زنجانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه با ایت الله عمید زنجانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه با ایت الله عمید زنجانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۳

اشاره

آیت الله عباسعلی عمید زنجانی که متولد ۱۳۱۶ در شهرستان زنجان است، تحصیلا ت حوزوی
را تا رسیدن به درجه اجتهاد طی کرده و از صاحب نظران علوم اسلا می و حوزوی به شمار
می آید. وی که اکنون ریاست دانشگاه تهران را به عهده دارد، در گذشته در دو دوره
قانونگذاری بعنوان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلا می نیز خدمت نموده و
عضویت هیأت امنای دانشگاه های امام خمینی(ره) و علوم پزشکی زنجان و دانشگاه تهران
از دیگر مسئولیت های وی بوده است. استاد آیت الله عمید زنجانی با سابقه پنجاه سال
تدریس و تألیف بیش از چهل جلد کتاب، هفتاد مقاله علمی، و تدریس دروس مقاطع مختلف
تحصیلی (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری) در عرصه های مرتبط با حقوق اسلا می مانند
فقه سیاسی، حقوق بین الملل اسلا م، فقه تطبیقی و حقوق اساسی(کلیات و حقوق اساسی
جمهوری اسلا می ایران و حقوق اساسی تطبیقی) و مبانی حقوق عمومی در اسلا م از اساتید
صاحب نام حوزه حقوق می باشد. علا وه بر این، ایشان در بیش از ۱۷۹ همایش داخلی و
بین المللی با ارائه مقاله و یا به عنوان سخنران مدّعو شرکت کرده اند. وی پژوهشکده
مطالعات و تحقیقات علوم اسلا می را تأسیس نموده است. امید آنکه جامعه ها سالهای سال
همچنان از فروغ این اساتید ارجمند بهره مند گردد.

• برای توسعهء مطالعات شیعی ، اعم از مطالعات میدانی و غیر آن ، در اقصا نقاط دنیا،
چه راه کارهایی ارائه می دهید که به نظر می رسد در این عرصه بدان ها توجه نشده است
و یا در جهت غنا و تکمیل آنها باید کار کنیم؟

در مطالعات شیعه شناسی ، باید از قاعدهء میان رشته ای استفاده کنیم . شیعه شناسی
یک رشتهء مادر است که می تواند به رشته های متعددی منشعب شود. هر کدام از این
میان رشته ها مطالعات خاص خود را می طلبد. وقتی می گوییم : شیعه شناسی یک شاخه
به وجود می آید دربارهء شیعه و عقاید شیعه یک باب وسیع که در علم کلام ، ما با آن
آشنایی داریم . علم کلام روش خاص را دارد و مطالعات خاصی لازم دارد که متناسب با
اعتقادات شیعه و روش شناسی کلامی باید دنبال شود.

همچنین وقتی می گوییم : شیعه شناسی یعنی : نقشی که علما و بزرگان شیعه و حتی
روایات اهل بیت (ع ) در زمینهء مسائل فلسفی دارند که باید با روش خاص فلسفه مورد
مطالعه قرار گیرد و از مجموعهء احادیث استخراج شود. نمونه اش کار نسبتاً کم حجمی
است که حضرت آیت الله جوادی آملّی در زمینهء نهج البلاغه انجام داده اند و بخش
کوچکی از اندیشه های فلسفی برآمده از کلمات امیرالمؤمنین علی (ع ) را به رشتهء
تحریر درآورده اند. ایشان فرصت زیادی پیدا نکردند، وگرنه انبوهی از این مسائل قابل
بررسی است .

نیز وقتی می گوییم : شیعه شناسی یعنی : تاریخ شیعه چنان که پیداست ، تاریخ شیعه
یکی از غنی ترین تاریخ های اقوام و ملل است . غنای تاریخی آن به این لحاظ است که
فراز و حضیض داشته اوج و انحطاط داشته و عوامل مؤثر در انزوای انحطاط شیعیان و
نیز عوامل مؤثر در مظلومیت تشیّع ، همچنین بسیاری از فرازهای پرافتخار در تاریخ
شیعه وجود دارد آثاری تاریخی در اقصا نقاط جهان ، از جمله حتی در مصر، در شاخ
آفریقا و در جزایر مالایا و نیز در سایر جاها که شیعیان ایجاد کرده اند و از خود
آثاری بر جای گذاشته اند.

وقتی می گوییم : شیعه شناسی مسئلهء آثار علمی شیعه مطرح می شود که دانشمندان
شیعه چه مفاخری بوده اند که علومی را بنیان گذاری کرده یا در پیشرفت آنها نقش
داشته اند که نمونهء بارز آن کتاب معروف سید صدر، تأسیس الشیعه لعلوم الاسلامی
است . در تأسیس الشیعه می بینیم که شیعه بنیانگذار بسیاری از علوم اسلامی است .

همچنین شیعه شناسی مربوط می شود به رجال شیعه در قسمت های گوناگون ، و شیعه شناسی
مربوط می شود به تاریخ سیاسی شیعه . منظور از تاریخ سیاسی شیعه بنیان های سیاسی
است که شیعه از خود به جای گذاشته ، چه حکومت ها و چه نهاده مثلاً، فرض کنید
فاطمیان در دورانی حکومت کردند اما پس از آنکه حکومتشان منقرض شد نهادهایی از خود
بر جای گذاشتند. همچنین وقتی می گوییم : شیعه شناسی ، شیعه و فرهنگ شیعه ، شیعه و
مسائل دیگری مطرح می شود که هر کدام دامنه و روش و مسائل خاص خود را دارد.

• اگر بنا باشد هر قوم و ملتی را با یکی از فراورده هایش بشناسیم ، آیا می توانیم
ادعا کنیم که شیعه را با فقه بیشتر می توان شناخت همان گونه که تمدن یونان را با
فلسفه اش و غرب جدید را با فناوری اش می شناسیم؟ کدام یک از معارفی که نام بردید
سهم بیشتری در بالندگی و پررنگ کردن مباحث شیعی دارد؟

همان گونه که اشاره کردم ، شیعه شناسی در رابطه با علوم مربوط با تشیّع برجسته تر
است . من به طور کلی گفتم ، اما شما به صورتی خاص نظر دارید. این علوم ، هم تجربی
است ، هم اسلامی است ، هم انسانی است و به نظر نمی رسد امتیازی در میان رشته های
علمی داشته باشند چون شیعه ها هم در فلسفه درخشیدند فلسفهء ملاّصدرا را در نظر
بگیرید هم در اخلاق درخشیدند المحجه البیضاء را ببینید هم در تفسیر درخشیدند تفسیر
طبرسی را ببینید هم در فقه درخشیدند شیخ طوسی را ببینید در آغاز، و صاحب جواهر را
ببینید در پایان . اما به صورتی که شما مثال زدید که یونانیان در نجوم ، هیئت ،
ریاضیات و هندسه سرآمد بودند، اما بیشتر نماد علمی شان فلسفه بود، برای شیعه هم اگر
بخواهیم به همان صورت ، نماد علمی ارائه دهیم شاید این کار دشوار باشد مثلاً، وقتی
لغت را نگاه می کنید خلیل در ادبیات عرب چه نقشی دارد! نقش کمی نیست همچنین است
در علوم دیگر.

ولی در زمان ما، فقه شیعه فقه بسیار برجسته ای است که از چند نظر حایز اهمیت است
یکی از آنها سیر تاریخی است که نشان دهندهء روند رو به رشدی است . برای مثال ، شما
کتاب الطهاره یا کتاب الصلاه شیخ طوسی را با کتاب الطهاره صاحب جواهر یا کتاب
الطهاره شیخ انصاری یا کتاب الصلاه مبسوط را با کتاب الصلاه حاج آقا رضا همدانی
مقایسه کنید. اصلاً یک روند رو به رشد را ملاحظه می کنید. طفره هم نبوده و رشد به
صورت کاملاً تدریجی بوده است . یک فاز از زمان شیخ طوسی تا زمان محقق قابل بررسی
است یک فاز از زمان محقق تا زمان وحید بهبهانی قابل تحقیق است یک جهش از زمان
وحید بهبهانی تا زمان شیخ انصاری و صاحب جواهر بعد هم شاگردان این بزرگواران که
امروز نمونهء بارز آنها را در آثار افرادی مثل مرحوم آیت الله حکیم و آیت الله خوئی
و حضرت امام راحل (ره ) می بینیم . شما مقایسه کنید جهشی را که از زمان شیخ طوسی به
بعد اتفاق افتاده است یا کتاب البیع آیت الله خوئی را با مکاسب شیخ انصاری مقایسه
کنید کتاب البیع امام راحل را با مکاسب مقایسه کنید، هم به لحاظ کمّی و هم به لحاظ
کیفی جهشی را نشان می دهند.

من می توانم با شما موافق باشم در اینکه فقه شیعه را نماد ارتقای علمی شیعه
بدانیم ولی شاید برای بعضی خوشایند نباشد که بگوییم : بعضی از فرق فقهی هم خیلی
کار کرده اند مثلاً، در فقه حنفی ، انصافاً زیاد کار شده است ، اما تا قرن ششم و
هفتم . از آن به بعد، دچار افول شده است دیگر مجتهدپروری وجود دارند و همهء
مراجعاتشان به آثار قرن ششم و هفتم است . بنابراین ، با لحاظ انصاف ، اگر بخواهیم
عادلانه قضاوت کنیم ، باید بگوییم : غیر از فقه شیعه هم بعضی از مذاهب فقهی مبسوط
بوده اند مثلاً، ما در فقه شیعه مبسوط داریم ، در فقه حنفی هم المبسوط را دارند.
المبسوط سرخسی هم برای خودش اهمیت فوق العاده ای دارد یا بدائع الصنائع کاشانی در
فقه حنفی خیلی اهمیت دارد.

اما اینها دو تفاوت با فقه شیعه دارند: تفاوت اول این است که فقه حنفی از قرن هفتم
به بعد دچار رکود شده است یعنی در آن اصلاً باب اجتهاد بسته شده است ولی فقه
شیعه از قرن ششم و هفتم به بعد تازه جهش پیدا کرده است یعنی پس از وحید بهبهانی
یک مرتبه فقه از بعضی قیودی که توسط اخباریان بر دست و پایش بسته شده بود آزاد شد و
رشد مضاعفی پیدا کرد. تفاوت دوم این است که به لحاظ حجم افزایش چشم گیری در فقه
حنفی ایجاد نشده است ، مثل به خلاف آنچه در فقه شیعه می بینیم اگر در کتاب
البیع زمان شیخ طوسی ۲۰۰ مسئله مطرح بود، در جواهر یا مکاسب بیش از ۲۰۰۰ مسئله وجود
دارد. این رشد، هم از لحاظ کمّی مهم است ، هم از لحاظ کیفی و نحوهء استدلال فقهی
یعنی نحوهء اجتهاد. ولی در کنار آن ، مسئلهء تفریع مهم تر است . این هم بر اساس
تعالیم اهل بیت (ع ) است که فرمودند: علینا القاء الاصول و علیکم التفریع .
بنابراین ، تفریع ، که یک امتیاز بزرگ فقه شیعه است ، نشان دهندهء امتیاز دوم فقه
شیعه نسبت به فقه حنفی است . البته فقه حنفی نسبت به فقه مذاهب اربعه ، فقه
رشدیافته ای است ، ولی همان گونه که عرض شد از قرن هفتم به بعد متوقف گردیده و
فروعش هم بارور نشده است .

بنابراین ، در یک مقایسه و مطالعهء تطبیقی ، می توان فقه را نماد علمی تشیّع
برشمرد، به علاوهء شاخه های علومی که اکنون در زمان ما از فقه به وجود آمده اند
مانند حقوق بین الملل اسلام ، حقوق مدنی ، حقوق جزا، حقوق عمومی و حتی یک سلسله
بحث های کمکی که برای علوم اجتماعی ، اقتصاد و این رشته ها لازم است و اضافه بر
رشته های الهیّات ، رشته های جدید دانشگاهی را هم پشتیبانی می کنند.

• با توبه به پیشرفتی که شیعه در حوزهء فقه ، حدیث ، رجال ، ادبیات و مانند آن
داشته است ، به نظر حضرت عالی ، اگر علوم و مطالعات در چارچوب قراردادهای رسمی
دولتی قرار بگیرند توسعه شان بیشتر و امکان پذیرتر است یا اگر به صورت مردمی ،
انجام شوند؟

شاید دربارهء علوم دیگر بتوان این حرف را زد که اگر در حصار حکومتی نباشند و به
صورت حوزه های علمیه و آزاد باشند حوزه های علمیه نمونهء بارزی هستند یعنی : اگر در
علوم غیرفقه خارج از چهارچوب حکومتی باشند بالندگی شان بیشتر است ولی در فقه
تصورم به عکس است . اگر فقه شیعه همراه با دولت های شیعه به معنای واقعی ، نه مانند
قاجاریه ، افشاریه ، صفویه ، حتی دیالمه و آل بویه ، بلکه حکومت هایی مثل جمهوری
اسلامی بود هم سرعتش و هم رشد کمّی اش و هم رشد کیفی اش ده ها برابر حالا بود.
دلیلش هم این است که اکنون در بطن جمهوری اسلامی ایران ، جوانه هایی که در این فقه
زده و شاخه های ارزنده ای که به وجود آمده در گذشته نبوده است . وقتی ما فقه جزا و
فقه کیفری را در بطن این حکومت آزمایش می کنیم خیلی چیزها را درمی یابیم و فقه
توسعه پیدا می کند.

در گذشته ، عنصر مصلحت در فقه سنّتی ما هیچ نقشی نداشت . گاه گاهی در احکامی که
مراجع می دادند مثل مسئلهء تنباکو میرزای شیرازی نمودی پیدا می کرد که در تاریخ
مانده است . چند تا مجتهد مبرّز احکامی صادر کردند که تعدادشان از انگشتان دست هم
بیشتر نیست و اینها در تاریخ مانده است . اگر همهء مسائل شیعه از لایه های تجربه
عبور می کرد می توانست توسعهء بیشتری پیدا کند. بنابراین ، نتیجه می گیریم که فقه
احتیاج به تجربه دارد. فقه فلسفه نیست که نظری محض باشد. منظورم از تجربه
اجراست . فقه باید اجرا شود و در اجرا، خودش را نشان دهد. فقه ما به تعبیر دیگر خام
بود، حتی زمان صفویه هم خوب اجرا نشد.

به همین دلیل ، محقق کرکی از شاه صفوی برگشت و به نجف رفت و پس از آن شاه صفوی
فرمان دوم را صادر کرد و اختیارات محقق کرکی را مضاعف کرد حتی در نامه اش نوشت که
سلطنت من به اجازهء شماست دقیقاً همین ولایت فقیه که ما اکنون می گوییم . با
وجود این ، مرحوم محقق کرکی برنگشت چون دید نمی شود این نظام را فقاهتی کرد.
البته اگر یک فقیه انقلابی وجود داشت ، آن حکومت را از درون منفجر می کرد و نظام را
فقاهتی می کرد، ولی مرحوم محقق کرکی تلاش خود را کرد. به همین دلیل ، لشکری ها و
کشوری ها علیه او بسیج شدند و توطئه های مکرّر صورت دادند، وگرنه دستور شاه صفوی
این بود که تمام احکام صادر شده از سوی محقق کرکی نافذ است اما ایشان احساس کرد
که کسی به حلال و حرام شرع پایبند نیست . قزلباش هوای سیاست دارد و درباری ها هوای
طلا و نقره دارند و آنچه غریب است احکام شرع است . به همین دلیل ، ما اصلاً
نمی توانیم تجربهء صفوی را تجربهء حکومت شیعی تلقّی کنیم . آخرین بهانه ای که مرحوم
محقق کرکی گرفت این بود که چهارتا از علمای اهل سنّت توسط شاه صفوی اعدام شدند، در
مقابل موج شیعه کشی که عثمانی ها راه انداخته بودند و شیعه ها را زنده به گور
می کردند. عثمانی ها گورهای جمعی درست کرده بودند و شیعیان را در آنها می ریختند.
شاه صفوی هم برای اینکه زهر چشمی از سلاطین عثمانی بگیرد دستور داد چهارتا از علمای
اهل سنّت را دار زدند. اما مرحوم محقق کرکی اعتراض کرد به اینکه آنها بد می کنند و
شیعه کشی می کنند اما اینها که گناهی ندارند. اینها در پناه حکومت امام جعفر
صادق (ع ) هستند. اینها سنّی هستند ولی زیر پرچم امام زمان (ع ) هستند. من
نمی توانم این کارها را تحمّل کنم . مرحوم محقق کرکی احساس کرد رژیم دم از تشیّع
می زند ولی حکومت ، فقاهتی نیست . صفوی ها اصلاً دراویش بودند و تا اندازه ای محقق
کرکی توانست محور را فقاهتی کند اما دید فقط تا حدّی پذیرش وجود دارد، بقیه اش
ادعاست هر کدام از سران حکومت هوا و هوسی به سر دارند.

به هر حال ، ما اگر در تاریخ ْ تجربهء حکومتی داشتیم ، فقهمان بیشتر رشد می کرد و
صاف تر می شد. اکنون بسیاری از بحث ها خام و در خلا › است فقه ما در خلا › است ،
آزموده نشده است . خواه ناخواه فرصت جدید چند ساله ای به وجود آمده است که فقه به
عرصهء عمل بیاید تا خود را نشان دهد. باید با این فقه جامعه ای ایجاد کرد که الگو و
نمونه باشد. در آن صورت ، می توانیم در دنیا بگوییم که فقه شیعه نماد علمی تشیّع
است ولی فقهی که آزموده نشده و فقط نظری صرف است این کارآیی را ندارد. فقه یعنی :
قانون . بنابراین ، فقه ما باید با قانون گذاری های دنیا برابری کند.
قانون گذاری های دنیا به مرحلهء اجرا می رسد و خود را نشان می دهد.

بنابراین ، من به عکس صحبت شما، معتقدم : اگر در طول تاریخ شیعه ، در مواردی
حکومت های فقه محور داشتیم فقه از حالت نظری صرف خارج می شد و خود را در تجربه نشان
می داد. ما دولت های شیعی زیادی داشته ایم مثلاً، در همین مازندران حکومت های
شیعی به وجود آمدند یا در مالزی ، در جزایر مالایا و در شاخ آفریقا حکومت های شیعی
تشکیل شدند، ولی هیچ کدام فقه محور نبوده اند بیشتر اعتقادمحور بودند یعنی نسبت
به ائمّهء اطهار(ع ) اظهار علاقه می کردند مثلاً، خان مغول که شیعه شد، اولین کاری
که کرد این بود که سکّه به نام ائمّهء اطهار(ع ) ضرب کرد. اینها نشان دهندهء تشیّع
بود اما آیا علاّمه حلّی ، که در کنار این حکومت بود، توانست آن را فقه محور کند؟
نتوانست . یا مثلاً، خواجه نصیرالدین طوسی در کنار هلاکوخان توانست او را فقه محور
کند یعنی آن خون ریزی که هلاکوخان در بغداد به راه انداخت با فقه شیعه تطبیق
می کند؟ پایین کشیدن قدرت پوشالی و ضد شیعی عبّاسیان درست ، اما راه انداختن آن جوی
خون هرگز با فقه شیعه سازگار نیست . اصلاً ما حکومت های شیعی را فقه محور
نمی بینیم . بنابراین ، برای اولین بار است که فقه شیعه در تاریخ تجربه می شود.

• در رساله های عملی زمان صفویه ، مباحثی مثل نماز جمعه شکل گرفت ، اما در رسالهء
مرحوم آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی بحث نماز جمعه نبود چون اصلاً در زمان
ایشان چنین زمینه ای وجود نداشت . اما وقتی شعرا در دربار شعر می خواندند و صله
می گرفتند همین موجب بسط حوزهء ادبیات می شد. در معماری و مهندسی و دیگر شاخه ها هم
همین طور. این علوم اگرچه ممکن است مبتنی بر فقه نباشند، اما دیدگاه شیعی ناخودآگاه
آنها را توسعه داده است . نظر حضرت عالی چیست؟

بله ، این هم یک نکته ای است . سلاطین شیعه به فقها احترام می گزاردند و حتی نوعی
حاکمیت جزئی هم به اینها می دادند مانند اجرای حدود. اصلاً آثار قلمی دوران صفویه
آثار شکوهمندی است . اگر قدری تنش ، که بین فقه و تصوف به وجود آمد، نبود همین که
مرحوم مجلسی از آن احساس خطر کرد قابل انکار نیست که این گونه تشویق ها بسیار مؤثر
بود مثلاً، اگر این تشویق ها نبود ما آثار فیض کاشانی را نداشتیم ، همین طور آثار
مرحوم نراقی را. یکی از سنّت های حکومت های شیعه این بود که فقهای درجه یک را
مبسوط الید قرار می دادند، شهر را تقریباً در اختیار آنها قرار می دادند. والیان
ولایت ها مکلّف بودند که در خدمت این مجتهدان بزرگ باشند. به همین دلیل ، مجتهدان
بزرگ در بلاد و امصار رشد کردند در تبریز، خراسان ، شیراز، اصفهان ، و در جای جای
استان ها. اینها خیلی مؤثر است ، ولی من تصور می کنم کافی نیست . فقه را نمی توان
با ادبیات مقایسه کرد. شاید صله ادبیات را رشد دهد، ولی فقیه با صله فقیه نمی شود.
فقیه وقتی انبساط خاطر پیدا می کند که ببیند فتاوایش اجرا می شود آن وقت است که به
کار می افتد. ممکن است در طول عمرش ده نوع فتوا بدهد. اینکه می گوییم حرف مرد یکی
است اصلاً منطقی نیست . حرف یک مجتهد و صاحب نظر ممکن است هر چند مدت یک بار عوض
شود یعنی وقتی تجربه کند و اشتباه خودش را ببیند دومرتبه فتوای جدید بدهد.

برای مثال ، ببینید اکنون مسئلهء رؤیت هلال چه رشدی پیدا کرده است ! در بطن
حکومت ها، فقه خیلی می تواند توسعه پیدا کند، در حالی که مسئلهء رؤیت هلال یک
مسئلهء جزئی است ، هیچ طوری هم نمی شد که بگوییم به طور سنّتی نگاه کنید و ماه را
پیدا کنید و روزه و افطار کنید ولی می بینیم که فقه در این زمینه چه رشدی پیدا
کرده است ! یا مثلاً فرض کنید همین مصلحت فقط لفظش در فقه شیعه بود اما ببینید
اکنون چه ابعادی پیدا کرده است ! خود من یکی از مجلّدات فقه سیاسی را تحت عنوان
مصلحت در ۵۰۰ صفحه نگاشته ام ، باز هم جا دارد. شما جای جای فقه را بگردید،
می بینید مصلحت جا دارد، منتها گاه گاهی مصلحت ها مصلحت های منصوص است آنها
دیگر بحثی ندارد. اما بعضی جاها مصلحت ها غیرمنصوص است . از مصلحت فتوا متولد
نمی شود. مصلحت حکم زا نیست مثل کتاب و سنّت ، مثل برائت عقلی و شرعی حکم زا
نیست ، ولی در حوزهء اختیارات و ولایتی که فقیه دارد، مصلحت در آنجا اثر مستقیم
دارد. این مسئله تا حالا خوب بحت نشده بود، ولی اکنون بحث مفصّلی است . همچنین
مسائل بسیار ریز و کوچک دیگر مثل مناسک حج . مناسک حجی که اکنون هست با مناسک حج
گذشته خیلی تفاوت دارد. مفصّل ترین مناسک حج برای شیخ انصاری است . تازه مناسک حج
شیخ انصاری در مقایسه با مناسک حجی که در قرن های اولیه بوده

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.