پاورپوینت کامل شیعیان عربستان در گفت وگو با آقای شیرازی ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شیعیان عربستان در گفت وگو با آقای شیرازی ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شیعیان عربستان در گفت وگو با آقای شیرازی ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شیعیان عربستان در گفت وگو با آقای شیرازی ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint :
۴۴
اشاره
کشور عربستان سعودی در جنوب غربی آسیا قرار دارد و مساحت آن ۲۴۰۰۰۰۰ کیلومتر مربع
است . این کشور از شمال به اردن و عراق و از جنوب به جمهوری یمن و عمان و از شرق به
کویت ، بحرین ، قطر و امارات عربی متحده و خلیج فارس و از مغرب به دریای سرخ محدود
می شود.
جنوب و مرکز عربستان دارای بیابان و صحراهای خشک و در شمال و نقاطی از غرب کوهستانی
است .
در ارتفاعات غربی که جبال سروات نام دارد از خلیج عقبه در شمال شروع و به منطقه
حجاز و عسیر در جنوب ختم می شود بین این کوه ها و ساحل دریای سرخ ، دشت باریکی به
نام تهامه قرار دارد.
در منطقه نجد، ارتفاعات مرکزی عربستان واقع شده و رشته کوهی به نام شمر و عارفی از
شمال به جنوب در آن امتداد دارد. این منطقه قسمت اعظم کشور سعودی را تشکیل داده و
در مرکز جزیره عربستان واقع شده است .
در عربستان وجود صحراهای شنزاری به چشم می خورد که مهم ترین آنها عبارتند از: صحرای
نفوذ در شمال که از تپه های شن سرخ تشکیل شده است . صحرای الدهنا، که بین صحرای ربع
خالی در جنوب و صحرای نفوذ در شمال واقع شده است . صحرای الدهنا دشت وسیع و پوشیده
از ریگ سرخ است که تمام قسمت جنوبی عربستان را در برگرفته است .
در حال حاضر شیعیان عربستان بیش از ۱۰ درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند.
شیعیان عربستان بیشتر در استان شرقی ظهران در شهرهای قطیف و احساء سکونت دارند و در
مناطق شمالی و جنوب این کشور نیز اقلیت شیعه موجود است .
طایفه شیعه مذهب مدینه را شیعیان نخاوله می گویند که دیر زمانی است در تاریخ شهر
مدینه الرسول شناخته شده اند. و هماره استقلال مذهبی خود را حفظ کرده اند. شیعیان
نخاوله نه می توانند آشکارا عقیده خود را بیان کنند و نه قادرند به آداب و رسوم
خویش عمل نمایند. آنان حق ندارند که دستار سنتی خود را به سر کنند. مستخدمان دولتی
شیعه مذهب که مجبور به حضور در نماز جماعت هستند نمی توانند علائمی از تشیع خود،
مانند استفاده از تربت و مهر در نماز از خود نشان دهند.
در حال حاضر شیعیان مدینه در قسمت های مختلف شهر سکونت دارند. آنها پیش تر و قبل از
توسعه جدید شهر در بخش های جنوبی و شرقی در حاشیه مسجد النبی نیز زندگی می کردند.
اما اکنون بیشتر در محله غریات ، خیابان علی بن ابی طالب ، حوالی مسجد قبا،
خیابان های قربان ، گاز و طالع ساکن هستند.
منطقه شرقیه عربستان که اکثریت شیعیان در آنجا زندگی می کنند از نظر وسعت حدود
۷۵۹۲۶۸ کیلو متر مربع می باشد که در بین چهارده منطقه ای که عربستان را تشکیل
می دهند از همه وسیع تر بوده و از لحاظ جمعیت بعد از مکه و ریاض قرار دارد. منطقه
شرقیه از ثروت های طبیعی مانند نفت و محصولات متعدد کشاورزی برخوردار است . لیکن
یکی از محروم ترین نواحی این کشور محسوب می شود.
این منطقه همواره کانون بحران برای حکومت بوده است . دلیل این امر علاوه بر نوع
برخورد رژیم حاکم، و محرومیت اهالی منطقه از مشارکت در حکومت ، اجرای سیاست تبعیض
مذهبی بوده است .
عملاً بخش اعظم کارهای اجرایی نفت را شیعیان انجام می دهند تا جایی که چهل درصد
کارگران آرامکو شیعه هستند و سرنوشت حکومت یعنی تولید ثروت در دست شیعیان رقم
می خورد.
دولت عربستان در نواحی شرقیه از انجام مراسم مذهبی شیعیان علی رغم هجمه وهابیون
جلوگیری نمی کند و تنها به آنان اجازه داده در مساجد مخصوص خود شعائر و فرایض مذهبی
را بجای آوردند.
باید اضافه کرد غیر از شیعیان جعفری ، دو فرقه اسماعیلیه (در منطقه بحران) و زیدیه
(در جنوبی ترین نقطه عربستان در شهرهای عسیر، نجران ، جده و ینبع) نیز در این کشور
زندگی می کنند.
• لطفاً در خصوص وضعیت شیعیان عربستان توضیحاتی ارائه بفرمایید.
بحث شیعه در عربستان همزمان با اسلام در حجاز پا گرفت و مخالفت ها هم از همان ابتدا
شروع شد حسادت ها باعث این مخالفت ها شد، به حدی که برای مقابله با شیعیان علوی
واقعی فرقهء ناصبیون شکل گرفت . ما رویارویی این دو جناح را در تاریخ دیده ایم .
برای مثال ، می توان سامرا را با کشور سعودی فعلی مقایسه کرد و به دست آورد که کجا
بیشتر ناصبیون جلو رفته اند و کجا شیعیان قدرت داشته اند. در سامرا ناصبیون به حدی
بوده اند که مجالی برای شیعیان باقی نگذاشتند. در عربستان نیز بعد از به حکومت
رسیدن دولت آل سعود شیعیان در فشار زیادی قرار گرفتند، به گونه ای که جرئت اظهار
عقاید خود را نداشتند. خوب است برای نمونه این داستان را تعریف کنم . یکی از دوستان
من که به عربستان رفته بود روز آخر که می خواست به ایران برگردد، از مکه تا جده
(فاصلهء ۸۵-۸۰ کیلو متر) را تاکسی گرفت . چون آن شخص (دوست من ) عربی می دانست ، در
بین راه با راننده مشغول صحبت می شود و راننده وقتی می فهمد مسافرش ایرانی است ، کم
کم ترسش بر طرف شده و خودش را معرفی می کند. می گوید: من شیعه هستم و ۱۳ سال است که
ازدواج کرده ام ، اما تا الا ن همسرم نمی داند که من شیعه هستم هیچ کس نمی داند.
ما مجبوریم کتمان کنیم . شما را که دیدم خوشحال شدم . قدر حکومتتان را بدانید. قدر
جمهوری اسلامی و حکومت شیعی را بدانید. یک مقدار که صحبت کرده بود، دوست من متوجه
می شود که او دنبال ادعیه و مفاتیح می باشد. از این رو، چند نوار ادعیه که به همراه
داشت به او می دهد تا در تاکسی و جاهای دیگر استفاده کند. ملاحظه فرمودید؟
مخالفت های آن چنانی آل سعود به آنجا می رسد که حتی کسی اگر شیعه هست جرئت نداشته
باشد اعلام کند. من خودم بارها دیده ام که شیعیان را از کار بیرون می کردند به خاطر
اینکه شیعه بوده اند. شیعیان در دوایر دولتی که اصلاً جایی ندارند. البته اکنون
وضعیت کمی بهتر شده ، ولی باز هم شیعیان در فشار هستند. چون این طور نیست که دولت
امر کرده باشد، بلکه بافت حکومتی و فکری مردم به گونه ای است که شیعیان را کافر و
ملحد می پندارند. تفکرات خاصی در ارتباط با شیعه دارند از متعه گرفته تا سینه زنی
و شفاعت و بحث های اساسی و بحث های انحرافی که در فکر تمام مردم تنیده شده است .
این به خاطر تبلیغاتی است که علیه شیعیان کرده اند همان حالتی که در تاریخ هم
خوانده ایم که وقتی یک نفر از شام به مدینه می آید نسبت به امام حسن(ع) آن جسارت ها
را می کند و خونش را حلال می داند! حالا همان تبلیغات به گونه های دیگر علیه شیعیان
می شود و شیعه اگر آنجا جایی ندارد به این دلیل است . این طور که گفته می شود (چون
هنوز سرشماری دقیقی انجام نشده ) عربستان سعودی بین ۱۲ تا ۱۴ میلیون نفر جمعیت دارد
که با احتساب ۷ میلیون نفر اتباع کشورهای دیگر شاغل در عربستان ، (از ملیت های
سریلانکایی ، فیلیپینی ، مالزیایی ، اندونزیایی ، یمنی ، لبنانی ، مصری ، افغانی
و…) این کشور تقریباً بین ۲۰ تا ۲۲ میلیون نفر جمعیت دارد. از این تعداد بین ۲ تا
۴ میلیون شیعه وجود دارد. اغلب آنها شیعیانی هستند که اصلاً خودشان نمی دانند
شیعه اند. اکثر آنها از اولاد امام حسن مجتبی هستند که مکه وطن اصلی آنها به حساب
می آید. آنان از تیره ای هستند که به امام حسن مجتبی(ع) برمی گردد و به عنوان
شیعیان حسنی معروفند. از آغاز دوره عباسی ، شهر مدینه تحت سیطرهء اعقاب حسن بن علی
بن ابی طالب(ع) بود که با عنوان بنو الحسن شناخته می شدند. این خاندان ، با حفظ
مناصب رسمی ، همچون قاضی ، خطیب ، امام جماعت و مسئولیت موقوفات ، موقعیت خود را به
عنوان امرای شهر، حتی پس از فتح آن توسط عثمانی های حفظ کردند. بنو الحسن بر خلاف
شرفای مکه به دلیل حمایت بی اندازه از اهل بیت(ع) در نهایت قدرتش را از دست داد. در
دولت سعودی سید را به عنوان اشراف می شناسند خیلی ها با اینکه سنی هستند
خودشان را جزء اشراف می دانند. ما معتقدیم که اشراف از نوادگان حضرت زهرا(ع) هستند،
اما در طول تاریخ در اثر فشارهای گوناگون مجبور شدند شیعه بودن خودشان را کتمان
کنند. همین مسئله باعث شده که نسلشان هم ندانند قبلاً شیعه بوده اند. تعداد شیعیان
مدینه بین ۴۰ تا ۷۵ هزار نفر تخمین زده می شود. پر جمعیت ترین مناطق شیعه نشین
عربستان ، در قطیف و احساء است که جزء دمام (در جوار خلیج فارس ) می باشند.
این منطقه آخرین نقطه دولت سعودی با خلیج فارس است که با بحرین نیز همجوار است .
شیعیان این منطقه ارتباطات خاصی با شیعیان بحرین دارند. این مسئله به آنجا
برمی گردد که اجدادشان به نوعی با ایرانیان مخلوط بوده و هستند. در قطیف و احساء
اخیراً وضعیت شیعیان بهتر شده از جمله اینکه به آنها اجازه داده اند برای خودشان
مسجدی داشته باشند. چون در سعودی رسم بر این است که امامان جماعت مساجد را اوقاف
تعیین می کند و عملاً ائمهء مساجد دست نشاندهء دولت هستند. شیعیان همواره به دنبال
آن بوده اند که جاهایی داشته باشند به عنوان حسینیه ، مهدیه و بیت العباس که
بتوانند دور هم جمع شوند و به مراسم مذهبی خاص خود بپردازند. در سال های حکومت ملک
عبدالعزیز و ملک فهد این امر میسّر نبود. اما اخیراً اجازه داده اند که شیعیان در
روستاهایی که پرجمعیت است یک مسجد مخصوص به خود داشته باشند. شیعیان در سال های
گذشته با سختی های بسیار مراسم مذهبی خود را در خانه ها و مکان های متعلق به
خودشان ، از جمله در باغات ، آن هم به صورت پنهانی که دولت نفهمد برگزار می کردند.
شیعیان در باغاتشان کار خیلی جالبی می کنند، فرقی ندارد در مدینه باشند یا در جاهای
دیگر. در باغشان بر اساس تعداد جمعیتی که می آید جایی را اختصاص می دهند به عنوان
تکیه . این قسمت را مرتب می کنند، طوری که بشود تکیه بدهند. با خاک نرم و شن زیر آن
را پر می کنند که گرد و خاک نشود و روی آن را نیز با حصیر می پوشانند. با این کار،
یک تکیه (تکیه گاه ) درست می کنند که به آن تکیه بدهند. دیواری حدوداً ۶۰ سانتی متر
از سطح زمین دور تا دور آن درست می کنند که وقتی می نشینند سر و کتف بیرون است و با
بادی که می وزد انسان خنک می شود. من چندین جا که شرکت کردم همه اش عموماً این گونه
بود. شیعیان نماز و مراسم مذهبی را در این مکان ها برگزار می کنند. این مراسم مذهبی
معمولاً در اعیاد یا ایام شهادت ائمه(ع) برگزار می شود. در عزاداری دور هم جمع
می شوند ذکر مصیبت ، قرائت شعر، تلاوت قرآن ، سخنرانی و بیان مسائل شرعی از جمله
برنامه های این گونه مراسم هاست . از همه جالب تر اینکه در کنار تکیه دیگ های غذا
می گذارند و به شرکت کنندگان شام و ناهار می دهند. اغلب اوقات جمعیت خیلی عظیمی جمع
می شود. مخالفت های شدید گذشته باعث شده بود که شیعیان پراکنده باشند. جدیداً شنیدم
که در باغ بزرگی نزدیک مدینه (در فاصلهء ۲۰-۱۰ متری محلی که از آنجا برای غسل
جنازهء حضرت رسول(ص) آب تهیه کردند) در روز عاشورا جمعیت زیادی آمده بودند. از صبح
روز عاشورا همه جمع شده بودند مثل اینکه تمام مدینه آمده بودند آنجا. این مسئله
برای خودشان هم خیلی عجیب بود. می گفتند: در سال های گذشته اولین باری بود که
شیعیان توانستند دور هم جمع شوند و روز عاشورا را عزاداری کنند. در این مراسم غذای
بسیار مفصلی هم داده بودند. در حقیقت ، شیعه کم کم دارد اظهار وجود می کند. البته
فعلاً ابتدای راه است و شیعیان هنوز هم در محرومیت به سر می برند، ولی امیدواریم با
توجه به تغییر رویکردی که در دولت سعودی نسبت به شیعیان ، پیدا شده ، فرجی حاصل شود
تا شیعیان آنجا بهتر بتوانند به مسائل شرعی شان بپردازند. احوال شیعیان واقعاً خاص
است . مثلاً آنها برای رفتن به سوریه ، عتبات عالیات عراق و ایران با مشکلات
فراوانی روبه رو بودند. آنها به بهانه هایی به بحرین می رفتند و از آنجا به گونه ای
که مهر ایران در پاسپورتشان نخورد می آمدند ایران ، امام رضا(ع) را زیارت می کردند
برمی گشتند. سوریه هم به سختی می رفتند، به اسم لبنان می رفتند اما برای زیارت حضرت
زینب(س) به سوریه سفر می کردند و برمی گشتند. زیارت عتبات عالیات عراق که خیلی به
سختی بوده و اخیراً سخت تر هم شده . اما الا ن فرجی حاصل شده و شیعیان می توانند
مستقیماً به ایران بیایند و به مهری که در پاسپورتشان زده می شود ایراد نمی گیرند.
آن موقع به این نحو بود که اگر می دیدند در پاسپورت کسی مهر ایران خورده به عنوان
جاسوس با او برخورد می کردند. کمترین آن این بود که مورد بازخواست بد قرار می گرفت
و پاسپورت جدید به او نمی دادند. البته جدیداً به این شدت با شیعیان برخورد نمی شود
ولی هنوز مردم می ترسند که نکند دوباره از این اتفاق ها بیفتد. فشار روانی وارد بر
شیعیان بیشتر از فشارهای دیگر است . شیعه باید همه جا خودش را مخفی بکند، از یک
رانندهء جزئی گرفته تا مشاغل بالاتر، همه باید شیعه بودن خود را کتمان نمایند. اگر
یک شیعه می خواست به سفر برود با دلخوشی نبود، بلکه با بیچارگی بود. البته
همان گونه که گفتم ، اکنون وضعیت یک کمی بهتر شده ، ولی این ترس هنوز برایشان هست .
از جمله همین تابستان گذشته برخی از آنها آمده بودند ایران برای زیارت حضرت امام
رضا(ع). من خودم با یکی از آنان صحبت کردم و از اینکه دیدم مستقیماً از عربستان به
ایران نیامده اند، تعجب کردم . از او پرسیدم : مگر از مدینه مستقیم به سمت مشهد
پرواز نیست؟ گفت : چرا، اما اگر بلیت ایران را بگیریم فوری مشخص می شود و بعداً
ممکن است برایمان مشکل درست شود. به همین خاطر می رویم یک جای دیگر (مثلاً بحرین یا
سوریه ) و از آنجا به ایران می آییم و برمی گردیم که نفهمند. آنها هنوز هم واقعاً
ترس داشتند. این شیعه در این شرایط روحی می خواهد فقه و کلام امام جعفر صادق(ع) را
انتقال بدهد. تصور کنید آیا این فرد با این شرایط و فشارهای روحی می تواند در بین
مردم به راحتی زندگی کند؟ این کار در گذشته واقعاً امکان پذیر نبود و هنوز هم در
شرایط خوبی به سر نمی برند و فقط در یک محیط بسته ارتباط محدودی با یکدیگر دارند.
آنها مجبورند مخالفت ها را تحمل کنند و حرف نزنند. انشاءالله خدا برایشان فرجی حاصل
کند.
• آیا پراکندگی جمعیت شیعیان بیشتر در استان های قطیف و احساء می باشد؟ و آیا به
نسبت این پراکندگی ، نوع شغل ، سطح درآمد و سواد آنها فرق می کند یا خیر؟
در شهرهای دیگر هم شیعه دارند مثلاً در خود مکه ، اما تعدادشان کم است . در جده
حتی مکان اختصاصی و امام جماعت برای خودشان دارند. در شهرهای دیگر هم شیعیان هستند.
ولی نه به وسعت قطیف و احساء. از نظر شغل آن گونه که در مدینه برخورد کردم بیشتر به
کار زراعت مشغول هستند و عمدتاً زراعت صیفی جات که سود آنچنانی ندارد و درآمد بخور
و نمیری دارد. البته به کار نخل هم می پردازند و باغات نخلی دارند. از قدیم عرب ها
به شیعیان اهل نخل می گفتند. به ما هم وقتی می رویم آنجا می گویند شیعیان نخلی .
غیر شیعیان هم به این کار مشغولند، اما تعدادشان کم است بین ۱ تا ۲ درصد.
همان گونه که گفتم ، صیفی جات که می کارند سود زیادی ندارد. خرما هم این طور نیست
که خیلی سودآور باشد چون به خاطر رقابتی که وجود دارد، خرماهایی که از کشورهای
دیگر می آورند خرماهای مدینه را تحت الشعاع قرار می دهد. مثل سجادهء نماز که تولید
آن در سعودی ۱۴-۱۳ ریال تمام می شود اما جنس خوب ترکیه ای آن ۹ ریال است . تاجر مگر
عقلش را از دست داده که بیاید در مملکت خودش سجاده تولید کند؟ می رود آن را از جای
دیگر می آورد با قیمت ارزان تر و به هر رنگی که خواست . خرما هم چنین وضعیتی دارد.
حتی سبزیجات هم از خارج می آید. من خودم در فرودگاه جده مشاهده کردم که لوبیا سبز
را با هواپیما از مصر آورده بودند. درب صندوق را که باز کردند دیدم چقدر تازه است
انگار تازه چیده بودند برای فروش . بنابراین ، بازار شغلی برای شیعیان بسیار بد است
و بیشتر به کار زراعت و نخل می پردازند و فقط می توانند بگویند زندگی می کنیم نه
اینکه بتوانند درآمدی داشته باشند که پس انداز کنند.
• وضع تحصیل فرزندان شیعیان چگونه است؟
مسئولان سعودی سطح تحصیلات عمومی را بالا برده اند و به نظر می رسد که شیعیان نیز
در این گسترش نادیده گرفته نشده اند. گفته اند که دولت سعودی ، مدارس جدیدی را برای
فرزندان شیعی تدارک دیده است و آنها می توانند در کنار برادران سنی خود در همه امور
مشارکت داشته باشند ولی واقعیت چیزی غیر از این است . طبق یک قانون نانوشته ، یک
فرد شیعه مذهب ، نمی تواند معلم درس دینی ، تاریخ یا عربی و یا مدیر یک مدرسه گردد.
از طرفی هیچ مدرسه ای زیر نظر دولت سعودی و ویژه شیعیان نخاوله وجود ندارد. همچنین
به آنها اجازه تأسیس یک مدرسه خصوصی داده نمی شود. آخرین مدارس سنتی شیعی در منطقه
شرقیه در دههء ۱۹۵۰ بسته شد. درس خوانده در میان آنها کم است . معمولاً تا سطح
ابتدایی می خوانند و کمتر دیپلم می گیرند آموزش و پرورش شهریه می گیرند و هزینهء
تحصیل گران است . آموزش و پرورش اگر بفهمد طرف شیعه است ، خیلی او را اذیت می کند
به حدی که دانش آموز مجبور می شود از مدرسه بیرون بیاید. من خودم کودکی را دیدم که
به پدرش می گفت من دیگر مدرسه نمی روم چون مرا اذیت می کنند. پدرش می گفت :
برادرت هم همین طور بود، اما تو باید بروی . در سطح بالاتر از دیپلم و دانشگاه هم
که خیلی کم فرزندان شیعیان مشغول تحص
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 